بعد از خروج شوروی از افغانستان باز چه شد؟
درست است که تجاوز شوروی به افغانستان بی ثباتی بی پیشینه ای را در پی داشت اما حضور قوت های ناتو افغانستان را به یک بحران فراگیر و یک فاجعه جبران ناپذیر روبرو ساخته است 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۰۸    ۱۳۹۶/۱۱/۲۹ کد خبر: 146833 منبع: پرینت

ارگ ریاست جمهوری روز شنبه 28 دلو محفلی را بخاطر بیست و نهمین سالرروز خروج نیروهای شوروی از افغانستان برگزار کرده بود.

در این نشست اشرف غنی رییس جمهور، داکتر عبدالله، محمد سرور دانش، مسلمیار و گلبدین حکمتیار سخنرانی های بالا بلندی داشتند و از خروج نیروهای روسیه به افتخار یاد کردند و آن را یک دستاورد تاریخی هم برای خود و هم برای مردم افغانستان دانستند اما متاسفانه در مجموع از سخنرانان اخلاقا هیچ یک جرات آن را نکرد که بگوید یک روسیه متجاوز بیرون رفت و ده ها متجاوز دیگر آمدند و نیروهای خارجی در حال حاضر در افغانستان حضور دارند که همه کاره اند هم حکومت می سازند و هم در سرنوشت صلح و جنگ تصمیم گیرنده و دستور دهنده اند.

بدبختانه بعد از خروج نیروهای روسیه از افغانستان و آمدن نیروهای ناتو بشمول آمریکا در افغانستان جنگ با تمام ویرانگری هایش ادامه دارد، نفاق و شقاق در داخل نظام بیداد می کند و هر روز مردم ما قربانی حملات انتحاری و انفجاری می شوند سخنرانان محترم نگفتند که یک متجاوز بیرون رفت و ده ها متجاوز دیگر را آوردیم اگر روسیه کافر بود کشورهای دیگر که در حال حاضر در افغانستان حضور دارند نیز کافر اند اگر آن کشور متجاوز بود توجیه حضور نیروهای موجود در کجای ارزش های دینی و اسلامی مردم افغانستان نهفته است؟

درست است که تجاوز شوروی به افغانستان بی ثباتی بی پیشینه ای را در پی داشت اما حضور قوت های ناتو افغانستان را به یک بحران فراگیر و یک فاجعه جبران ناپذیر روبرو ساخته است متاسفانه پس از خروج سربازان شوروی سابق افغانستان درگیر جنگ داخلی شد که در نتیجه آن طالبان به میان آمد و افغانستان به مامن تروریزم دهشت و وحشت تبدیل شد. بعد از خروج قوت های شوروی وقت گروه های مختلف مجاهدین به جان یکدیگر افتادند و افغانستان به یک ویرانه سرا تبدیل شد.

بدون تردید که شوروی به افغانستان تجاوز کرده بود اما در زمان حضور نیروهای شوروی کار زیاد بود و مردم به آسانی می توانستند "نان" پیدا کنند اما حالا مردم از بیکاری و ناامنی رنج می برند و از ترس انتحار و انفجار به ستوه آمده اند در زمان همان روس های متجاوز حداقل مردم لقمه ای نان و امنیت نسبی یعنی بدون انتحار بودند اما حالا تعداد زیادی شبانه گرسنه می خوابند، تعدادی از اطفال عوض اینکه به مکتب بروند در کوچه و بازار دنبال لقمه ای نانی سرگردان اند می خواهم این نقطه را واضح بگویم ما در حال حاضر با وجود اینکه به قوت های مسلح خود افتخار می کنیم اما به باور من اردوی افغانستان در زمان حضور نیروهای شوروی به مراتب مجهزتر از نیروهای نظامی کنونی بودند در مقایسه با نیروهای امنیتی کنونی تعداد چرخبال ها و وسایل دیگری نظامی بیشتر بود گرچه وسایل نظامی ما بعد از پیروزی مجاهدین از بین رفتند و یک مقدار سلاح و مهمات که از روس ها باقی مانده بود.

آمریکایی ها بخاطر عقده هایی که با روسیه داشتند همه را که سرمایه ملی بود محو و نابود ساختند در حالیکه امید می رفت که بعد از خروج نیروهای شوروی افغانستان آینده بهتری را تجربه خواهد کرد اما با دریغ و درد که بعد از خروج نیروهای شوروی که از آن روزها 29 سال می گذرد افغانستان سال‌ ها است که بعنوان کانون صدور افراطگری، تروریزم و مواد مخدر تبدیل شده است.

ظهور جریان‌ های افراطگرا مانند داعش، القاعده، طالبان و گسترش ناامنی‌ ها در نقاط مختلف افغانستان نشان می دهد که امید بستن به صلح و امنیت سرتاسری در کشوری که پایه‌ های افراطگری در آن نسبت به هر زمان دیگری مستحکم تر است چندان نزدیک به نظر نمی رسد متاسفانه بعد از ایجاد حکومت وحدت ملی بخصوص در سال پیش رو ما شاهد گسترش اقدامات تروریستی در مناطق مختلف افغانستان بخصوص زیادتر در شهر کابل بوده‌ایم.

شمال افغانستان که هم مرز با منطقه آسیای مرکزی است عمدتا شامل شش ولایت بدخشان، تخار، قندوز، بلخ، جوزجان، فاریاب و بادغیس است. در سال های قبل ولایات شمالی عموما از امنیت نسبی بالاتری در میان سایر ولایات افغانستان بهره‌مند بوده‌ اند. با این‌حال در ماه های اخیر شاهد گسترش ناامنی در بیش از 10 ولایت شمالی افغانستان هستیم. در بدخشان، فاریاب، سرپل، جوزجان و تخار هزاران جنگجوی چچنی، ازبک، تاجیکی، عرب و طالبان محلی پایگاه دایر کرده و تعدادی از ولسوالی های این ولایات را اشغال و بعضی از ولسوالی های دیگر را به ‌شدت ناامن ساخته‌ اند حتی برخی ولسوالی های مهم دیگر ولایات‌ در آستانه سقوط به‌ دست جنگجویان است.

همزمان مقامات فدراسیون روسیه از گسترش ناامنی در این منطقه ابراز نگرانی کرده‌ اند. روس‌ها با توجه به‌ وجود رگه‌ های بنیادگرایی در کشورهای منطقه آسیای مرکزی از گسترش ناامنی به این کشور که از سویی هم‌ مرز با افغانستان و از سویی حاشیه امن و عمق راهبردی آن به‌ شمار می‌ رود به‌شدت نگران هستند. ریشه‌ های ناامنی در افغانستان عمدتا به مقاومت مردم این کشور در برابر اشغال شوروی آغاز شد ولی متاسفانه بعد از خروج مشکل زاتر شد، مساله‌ ای که پس از خروج شوروی به جنگ داخلی میان مجاهدین و سپس غلبه طالبان بر افغانستان انجامید خود عامل نابسامانی های امروز است گرچه تهاجم آمریکا به افغانستان پس از حادثه یازده سپتامبر نوید وضعیت بهتری برای این کشور می‌ داد اما این آرزوها خیلی کوتاه مدت و میان تهی بود ادامه تنش‌ ها میان طالبان و دولت و رقابت های کشورهای منطقه و بی کفایتی زمامداران عمده ترین مانع از بهبود وضعیت امنیتی افغانستان بوده است.

در افغانستان فقر و عقب‌ ماندگی اقتصادی و انسانی که نتیجه ده‌ ها سال شورش و جنگ داخلی است بستر بسیار مناسبی را برای توسعه تروریزم پدید آورده است علاوه بر این طی نشدن فرآیند دولت ـ ملت‌ سازی در این کشور و تعمیق و تشدید روحیات قومگرایانه مسوولین دولتی فضایی را فراهم کرده است که دولت قوی و ملت یکپارچه در افغانستان وجود نداشته باشد. وجود شرایط ملت ضعیف ـ دولت ضعیف مسبب وضعیتی است که در این کشور سرزمین‌ هایی از کنترل دولت خارج و در اختیار گروه‌ های تروریستی جهت گسترش دامنه فعالیت‌ شان قرار ‌گیرد.

همچنین تلاش گروه‌ های تروریستی به نام های مختلف مصروف گسترش این نوع تفکر و کنشگری در افغانستان است این گروه‌ ها به ایجاد مدارس دینی پسرانه و حتی دخترانه مبتنی بر تفکر افراطگرایی در مناطق مختلف ولایت مبادرت کرده‌ اند افزون بر عوامل داخلی ناامنی، عواملی در ابعاد منطقه‌ ای و بین‌ المللی وجود دارد که بر پیچیدگی ناامنی ها در این کشور می‌ افزاید. موقعیت ژیوپلیتیکی افغانستان یکی از مهمترین ریشه های وضعیت فعلی است.

افغانستان کشوری محاط در خشکی با جغرافیای سخت و دارای موقعیت تاریخی حایل است این موقعیت استثنایی سبب شکل گیری تلاش‌ هایی جهت ناامن ساختن و ناامن ماندن افغانستان از جانب برخی کشورهای منطقه شده است. آموزش های بنیادگرایانه در مدارس دینی پاکستان، فعال کردن شکاف‌ های قومی مذهبی زبانی در افغانستان، پررنگ کردن دوقطبی پشتون، تاجیک، ازبک، هزاره و اقوام دیگر بشمول حمایت‌ های مستقیم و غیرمستقیم از گروه‌ های شورشی توسط برخی از افراد در داخل نظام و کشورهای منطقه از جمله ریشه‌ های بیرونی مناقشات افغان در سطح منطقه‌ ای تلقی می‌ شود.

علاوه بر این همسایگی با ایران، چین، پاکستان و منطقه آسیای‌ مرکزی جایگاه افغانستان را بیش‌ از پیش برای قدرت‌ های منطقه‌ ای و فرا منطقه‌ ای ارتقا داده و این کشور را به میدان بازی بزرگ جدیدی میان این قدرت‌ ها تبدیل کرده است. رهاورد این رقابت برای ملت افغانستان چیزی جز پریشان‌ حالی و وضعیت آشفته سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نبوده است. پیامدهای ناامنی در شمال افغانستان، حوادث اخیر شمال افغانستان، آشفتگی و زور آزمایی ها در حلقه های درونی حکومت وحدت ملی پیامدهای متعددی در سطوح مختلف خواهد داشت شاید مهم‌ترین پیامد داخلی این حوادث گسترش نارضایتی از دولت وحدت ملی و شکست ترتیبات تقسیم قدرت در افغانستان باشد نتیجه بلافصل این امر تضعیف نهاد دولت و فرآیند دولت‌ سازی در افغانستان است.

انتظار می‌ رود در چنین شرایطی فضای مناسبی برای گسترش فعالیت‌ های افراطگرایانه مهیا و امکانات و فرصت‌های اندکی که برای توسعه افغانستان فراهم شده بود از میان برود بدیهی است در صورت گسترش دامنه فعالیت گروه‌ های بنیادگرا، تولید و قاچاق مواد مخدر که یکی از مهمترین منابع ارتزاق گروه‌ های تروریستی در افغانستان است با گسترش چشمگیری مواجه شود. در سطح منطقه هم‌ اکنون شاهد نگرانی جدی کشورهای همسایه افغانستان بویژه در آسیای مرکزی هستیم.

سه کشور تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان هر یک تا اندازه‌ای از گسترش ناامنی در افغانستان ابراز نگرانی کرده‌ اند. در این میان تاجیکستان و ازبکستان به‌ دلیل ضعف قوای نظامی، پیوستگی قومی با افغانستان که می‌تواند موجب پیوستن نیروهای بنیادگرای این کشورها به ستیزه‌ جویان در افغانستان شود و نیز پیشینه بنیادگرایی در این کشورها بیشتر نگران به‌ نظر می‌ رسند علاوه بر این نمی‌ توان نگرانی قدرت‌ های منطقه‌ ای ازجمله روسیه، چین و ایران را از حوادث اخیر نادیده گرفت.

علاوه بر سرریز تبعات گسترش تروریزم بی‌تردید صدور مواد مخدر بعنوان یکی از مهمترین منابع درآمدی گروه‌ های منازعه جو شدت بیشتری خواهد یافت بدیهی است که با اعلام موجودیت خلافت اسلامی در افغانستان توسط داعش که زمزمه‌ های آن به گوش می‌ رسد امکانات مناسب‌ تری جهت صدور ناامنی و تروریزم به کشورهای منطقه فراهم خواهد شد. از اینرو انتظار می‌ رود شاهد واکنش‌ هایی از جانب دولت‌ های همسایه افغانستان باشیم.

علاوه بر همکاری‌ های دوجانبه با دولت افغانستان، فعال شدن ترتیبات امنیتی منطقه‌ ای ازجمله سازمان همکاری شانگهای و سازمان پیمان امنیت جمعی جهت مقابله با تبعات گسترش فعالیت‌ های دهشت‌ افکنانه در شمال افغانستان محتمل است. پیامدهای بین‌ المللی این حوادث نیز شایان توجه است عمده‌ ترین واکنش احتمالا از جانب آمریکا صورت خواهد گرفت بدین‌ صورت که مساله مبارزه با گروه‌ های تروریستی و نیز آموزش نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان احتمالا دستاویزی برای استمرار حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان، افزایش تعداد آنها و مداخلات نظامی با آن طرف خط دیورند خواهد بود.

در چنین وضعیتی دیده می شود که حکومت وحدت ملی رفتار دوگانه‌ ای از خود نشان داده است. در وهله نخست حکومت وحدت ملی هرگونه حضور و فعالیت داعش و گروه‌ های مشابه در افغانستان بود اما در شرایط فعلی این مساله بیش‌ از اندازه موردتوجه دولتمردان افغان قرار گرفته است. به‌ نظر می‌ رسد بزرگنمایی مساله حضور داعش در افغانستان بیشتر با هدف جلب حمایت‌ های سیاسی، اقتصادی و تاحدودی نظامی کشورهای موثر و صاحب نفوذ در این کشور صورت می‌ گیرد.

با آنچه گفته شد و با توجه به ریشه‌ های ناامنی در افغانستان که عمدتا در خارج از این کشور زیادتر قرار دارند نمی‌ توان انتظار داشت که در کوتاه و میان‌ مدت صلح پایداری در افغانستان شکل گیرد چرا که اولا تاکنون تلاش‌ های حکومت وحدت ملی با توفیق چندانی همراه نبوده است و ساختار موجبه افراطگرایی و تروریسم در افغانستان که متشکل از برخی کشورها و گروه‌ های شبه‌نظامی است تغییر چندانی نکرده است ثانیا به فرض پدید آمدن گشایش‌ هایی در مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و گروه طالبان و سایر مبادی افراط باز هم نمی‌ توان چندان به صلح پایدار در این کشور امید بست چرا که برخی گروه‌ های ناراضی از رویکرد صلح جویانه طالبان سعی در پیوستن به داعش دارند و برخی گروه‌ ها نیز همکاری خود را با این جریان آغاز کرده‌ اند از اینرو ناامنی در افغانستان همچنان ادامه خواهد یافت.

به نظر می‌ رسد بهترین رویکرد در مواجهه با وضعیت جدید افغانستان قانونمند ساختن حکومت وحدت ملی، برگزاری انتخابات شفاف و تقویت نیروهای مسلح افغانستان است از سویی دیگر حمایت‌ های کشورهای منطقه می‌ تواند به دولت افغانستان اعتماد به‌ نفس بخشیده و موضع آن‌ را در مسیر مذاکرات صلح یا رویارویی‌ های نظامی با ستیزه ‌جویان تقویت نموده و بهبود بخشد اما در حال حاضر همچو اعتماد و همچو باوری از کشورهای منطقه به حکومت افغانستان دور از امکان است.

چه در زمان حضور قوت های شوروی در افغانستان و چه در حال حاضر محکمه بین المللی به این نتیجه رسده است که جنایات جنگی و ضدبشری که در افغانستان صورت گرفته است و باید به آن رسیدگی شود به نقل از محکمه بین المللی خانواده‌ های قربانیان و بازماندگان جنایات جنگی در افغانستان تا پایان ماه ژانویه سال 2018 میلادی فرصت دارند تا شکایت‌ های خود را در نمایندگی دادگاه لاهه در افغانستان ثبت نمایند.

جنایات جنگی نقض قانون‌ ها و آداب و رسوم است که شامل قتل، برخورد ناشایست یا اخراج اهالی ملکی مناطق اشغالی شده برخورد ناشایست با اسرای جنگی یا اشخاص اسیر شده، کشتار گروگان‌ ها، غارت ملکیت‌ های شخصی، ویرانی عمدی شهرها و روستاها است بنابراین چه توسط قوت های خارجی این و آن و چه توسط رهبران و بعضی از فرماندهان جهادی جنایات جنگی در افغانستان انجام یافته پیشنهاد می شود تا همه عزیزان که در افغانستان توسط جنایتکاران جنگی متضرر شده اند هر چه عاجلتر شکایت نامه خود را به نماینده محکمه بین المللی در افغانستان بسپارند تا آدم شان حرفه ای که به نام دموکراسی، به نام دین و به نام بشر دوستی آدم کشته اند مجازات شوند هرکس که باشد باید پاسخگو باشد.

احمد سعیدی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
شوروی
افغانستان
کشورهای منطقه
نظرات بینندگان:

>>>   پشتونها این کشور را در بیش از دوصد سال اخیر قبضه کرده و ویران کرده روان استند، شما از دودهه حرف می زنید، به زعم شما قبل ازدوسه دهه اخیر اوغانستان گل وگلزار بود، شورای نظاری ها و وحزب وحدتی ها تروریست وانتحاری ندارند، درمجموع اقوام غیرپشتون ، انتحاری و تروریست ندارند وتمدن ستیز نیستند.

>>>   هویت چیزی نیست که بخشیده شود،او که این جعل توهین زا را به زور بالای همه تحمیل میکند ما چگونه بر سر، نام و نشان فرهنگ و تاریخ مان با این همه دانشمتدوشاعر و فیلسوف پا بگذاریم واوغون شویم ?

>>>   نه همه هندوستانی ها هندو اند و نه همه پاکستانی ها پاک و نه همه تاجکستانی ها تاجک بلکه هندوستانی ، پاکستانی ، و تاجکستانی اند
در هر ستان ها مردم و شهروندان با مشخصات شعوب و قبایل مختلف
زندگی دارند.
نادر علمی

>>>   علاوه بر کارهای که صورت گرفت که ما وشما شاهد آن بودیم، خودت را از وظیفه رسمی دیپلوماتیک اخراج و یک شخص منقد ضد ونقیص گویی جور کرد.

>>>   دوستان قصه برایتان شرح میدهم واقعیت دادرد.
بنده به صفت معاون تولی درکندک ۱۷ اوپراتیفی ولایت کندز افای وطیفه مینمودم که سال ۱۳۶۰ هجری قمری بود درآن زمان غلام رحمان ازولسوالی امام صاحب کندز والی ولایت ونظام الدین‹تذهیب› ریئس سترمحکمه دولت وقت مسوولیت ریاست زون شمالشرق را به عهده داشتند .
والی ولایت سفری به ولسوالی چهاردره داشت ازقطعه اوپراتیفی تقاضای یک عراده واسطه ۶۰پی پی را نمود من نوکریوال بوده یک عراده واسط را به مقام ولایت ارسال نمودم ازمسیر راه مشاور قطعه ما واسطه را امرمیکنددوباره به قطعه برو درین اثنا دوباره والی ولایت تماس گرفته ازتاخیر واسط سوال کرد موضوع برگشت واسطه را برایش تشرح دادم بمن هدایت داده واسطه را عاجل بفرست ومشاور را رابه زون روان کن . ریئس تنظیم زون ازمشاور سوال مکند اینجا کجاست میگوید کندز وظیفه ات چست ؟میگوید مشاور. برووظیفه ات را بشناس مشوره ات را بده قوماندان نیستی فهمیدی .
اما با تاسف درکشور ما سی کشورحضور دارد بخصوص مشاورین امریکایی نعوذ باالله خدای مقامات بلندپایه ما گشته عاقبت ملک بخیر!!!!!


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است