تبعيض سيستماتيک
 
تاریخ انتشار:   ۱۶:۱۲    ۱۳۹۶/۱۱/۱۷ کد خبر: 146228 منبع: پرینت

گفته می شود 25 تن از جنرالان به تقاعد سوق شده از ولايت پنجشير اند. هر چند تقاعد يكى از واقعيت هاى ادارى و از صلاحيت هاى ریيس جمهور است اما آيا حذف گروهى و تصفيه قومى را هم می توان به نام تقاعد توجيه نمود؟

در 17 سال اخير تبعيض سيستماتيک قومى در افغانستان جريان داشته و مسبب اصلى آن افكار شوونيستى و فاشيستى نخبگان سياسى قوم پشتون است كه فكر اعاده حاكميت سنتى شان را در سر دارند اما پليدى و زشتى آن زمانى بيشتر آشكار مى شود كه با كذب و ريا و زير نام قلابى حكومت وحدت نام نهاد ملى صورت مى گيرد.

بدون شک انحصارگرايى و تماميت خواهى قومى شکاف اجتماعى را عميق و بحران كشور را گسترده تر خواهد ساخت.

محمدعارف منصوری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جنرالان بازنشسته
تبعیض
نظرات بینندگان:

>>>   وقتیکه ۳۲۵ نفربی دانش ازیک ولسوالی پنجشیر جنرال باشد - باید ۳۰۰آن به تقاعد سوق داده میشد مفت خورده بودند.

>>>   جناب محمد عارف منصوری :
اینکه 25 جنرال از پنشیر تقاعد شده به نظرت تبعیض است اما اینکه چرا از مثلا بادغیس ، کنر نورستان ، فاریاب ،زابل دایکندی ،غزنی ،به پنج افسر رتبه جنرالی داده نشده این را چرا تبعیض نمی خوانید ؟؟؟
از یک ولایت کوچک 25 جنرال ؟؟؟؟؟؟؟
ریاست امنیت ملی سابقه که فعلا به نام شرکت انحصاری پنشیر وردک تبدیل شده تبعیض نیست ؟؟؟ هفتاد فیصد پرسونل از یک ولایت !!!!
( ر )

>>>   هويت تحميلى - جنگ تحميلى - صلح با طالبان تحميلى - شهر نشينى تحميلى- شهرک سازى تحميلى - غضب تحميلى زمين هاى غيرافغان

نام افغان یک مترادف براى "پشتون"، است که قبل از چاپ کتاب از سید جمال الدین افغانی و یا "کابلی" و یا "اسد آبادی" در سال 1901 از سوى انسان شناسان و تاريخ نويسان نشر گيرده بود. اما این دلیل که "افغانه" يکى از فرزندان اسرائیل پادشاه یهود ساوول؛ قبایل گمشده اسرائیل است که در رشته کوه سلیمان در مناطق مرزی بین هند و ایران جايگزين شدند.
در آن زمان در اطلسهای استرابو و Erathestones "آریانا" نامیده می شد و از زمان رودکى فردوسى ایران تا زمان قاجار ايران. در همين زمان سه فرماندار واستاندارانگليسى هند برتانيه که يکى آن مونت استوارت الفنستيون (نامگذار افغان جمع ستان ) باعث تقسيم ايران و جدايى خراسان خاورى شدند.
منابع اين فرضيه و ادعاها و اسناد و سنگ نبشته ها هرچند فروان اند اما کليد حل و فصل همين پژوهش ها و تف شناسى و آزمايشات ژينيتيکى "افغانه و افغان و افغانا" اکنون در دست دولت اسراىيل است. متون لاتین، انگلیسی و آلمانی متعدد در دست محققان اروپایی قرار دارند. آنها تلاش کردند تا منشاء اسرائیلى و يهوديت از "افغان" را توضیح دهند. خاورشناس انگلیسی جان ریچاردسون، نویسنده اولین لغت نامه عربی فارسی و انگلیسی در 1777 منتشر شده، کارل ریتر، هنری فان سيتارت(3 ژوئن 1732 - 1770) فرماندار انگلیسی در بنگال از 1759 تا 1764 بود.
"آریانا" (نام فارسی باستان) برای "ایران" - نقشه اراتوستن در قرن سوم پيش از ميلاد تا دوران يزد گرد پنجم ساسانى يا بهرام گور (گور واژه هاى هم آوازى با معنى هاى گوناگون غار گور مقبره٬ گوره خر و زردشتى آتشى ) بود.
کلمه "آریایی"، که به معنی "نجیب"، در زمان های قدیم از "آريا" و یا Arianyam) و هند (آریا ورتا) مشتق شده است که گردان هاى (عربى: صرف)
گوناگون بخود گرفته اند: آرين٬ اران ايران آريا.
آريا (در قلب آسیای مرکزی هرات امروز بخش کوچک اش هرات ناميده مى شود هرات در زمان ظاهرخان مانند قطغن به چندين ولايت تقسيم شد) با پسوند مکانى زبان باستانى فارسى "نا" آریانا شد.
تنها زمانی که زبانشناسان اروپایی در آغاز قرن نوزدهم میلادی ريشه زبانى خانواده سانسکریت هند باستان را با زبانهای اروپایی کشف کردند، آلمانی هابه عنوان اولین آنها به ویژه از اصطلاح "آریایی" استفاده می کردند.
توماس هايد و جان ريچارد زون(انگليسى) و بويژه فردريک روکرت و صدها ايرانشناسان آلمانى شروع نمودند آثار بزرگان زبان پارسى را ترجمه نمودند.
اولين آلمانى که از طريق استانبول به تا شرق ممالک شاهنشايى ايران رفت ("يوهان مارتين هونيگبرگر" (متولد 10 مارس 1795 در کرونشتدت، † 18 دسامبر 1869) یک "پزشک"، داروساز و شرق شناس و باستان شناس دوره بودايان از هفتبرجان Sieben-Burgen " آلمانى زبان ترانسیلوانیا (رومانیا) بود.
واژه "شتوپه" را همين بزرگوار از زبان هندو ايراني (سانسکریت فارسى) "تپه", "پُشته" "گورپُشته" (تپه‌ای خاکی یا سنگی است که بر روی گورستانی باستانی قرار گرفته‌است.) در پيوند تپه هاى بودايى در مناطق هندوکابل هندوکش شاه بهار کابل ("شيواکى" "هندکى" و "بگرامى") و تخت و تپه هاى رستم در کابل وسمنگان و نوبهار بلخ و سوبهار غزنه که عبادتگاهاى اديان هندويسم و زردشتى و بودايى اولين خدمت باستان شناسى کرد بگونه که پايه هاى هفت گانه نيکويى زردشتى جمع تمرکز اساس هشتگانه بودايى ايست
فریدریش روکرت (به آلمانی: Friedrich Rückert) (زادهٔ ۱۶ مهٔ ۱۷۸۸ در شواینفورت آلمان - درگذشتهٔ ۳۱ ژانویهٔ ۱۸۶۶ در نویزس در نزدیکی کوبورگ آلمان) شاعر و مترجم نامی آلمانی و از بنیانگذاران شرق‌شناسی آلمان است.
* ترجمهٔ بوستان و گلستان سعدی
* ترجمهٔ بخش‌هایی از شاهنامه فردوسی را نیز ترجمه کرد که پس از مرگش انتشار یافت و یکی از بهترین ترجمه‌های شاهنامه به‌زبان آلمانی است.
بارُن جوزف فون هامر پرگشتال (۹ ژوئن ۱۷۷۴ در گراتس - ۲۳ نوامبر ۱۸۵۶ در وین) خاورشناس آلمانى زبان اتریش بود در باره فرهنگ ايران باستان از بلخ تا بغداد (باغ داد- بگرام- باغبان - بغلان- بغوان- بگوان) چندين اثر نوشت و از دوصد شاعران پارسىزبان نام برد. فون هامر پرگشتال ديوان حافظ به آلمانى ترجمه کرد.
ديگر دانشمندان آلمانى بندهيشن و تخته سنگهاى زبان پارسى ميخانى (زبان ميخى پارسى باستانى را) را رمزگشاهى کردنداويستا و ژند و پاژند را ترجمه نمودند که بيشن نقلى از يک سينه به سينه ديگر به شکل اسنادى شد.
اما در حالی که دانشمندان آلمانى از خانواده زبان "هند و اروپایی" صحبت مى کردند جوامع مخفی ناسیونالیست آلمانى ها شروع نمودند تنها شاخه ایرانی آن را به عنوان " آریایی" کلمه آریایی را که از اشتقاق و يا گردنهاى آريا نا٬ اران و آرين وآريايى است از پاکنژادى واژه ايران و اران استفاده سوء نمودند و همين کار را هم انجام دادند تا برای آقاىي و بهترى خود را برجسته کرده باشند. آريانيان و آریایی "نجيب بودن" وبالايى و ولايى را با قامت و رنگ جلد و چشم هیچ ارتباطی نمى دادند بلکه به گفتار نيک پندار نيک وکردارنيک و چار نيکى و نيک خصلتى پيوند مى دادند : شعر آدميت و انسانيت.
یافته های زبان شناس یا سنت های هند و ایران و سمبولهاى ایرانيان هزارها سال پيش چه نوشتارى و چه نقلى وجود داشتند.
نازی ها آلمانی ها از هزار ها سال بعد خود را "آریایی" نامیدند، آنها "عموزاده های دور" در امپراتوری فارس = آریانا + ممالک اشغالى یا آریانا (از هند تا سوريه)، به هیچ وجه بین فرات و گنگ و رودخانه سند قرار نداشتند. آريايى گفتن جرمن ها آلمانها و يا دويچ ها ريشه در زبانهاى خانواده بزرگ هندواروپايي وهندوايرانى ومهاجرت هندواروپايى دارد. برای دويچ ها، آریایی به معنای "غیر یهودی" بود.
در سال 1933 هیتلر قدرت را در آلمان گرفت و در سال 1933 ظاهر خان پس از اعدام پدرش، نادر غدار، پادشاه افغانستان شد. در سال 1936، فیض محمد خان وزیر امور خارجه افغانستان برای خريد سلاح از آلمان دیدار کرد او با هیتلر با کلمات تملقآميز سخن گفت هیتلر به عنوان یک برادر آریایی ارشد و پیشرفته "افغان" ناميد
از آن زمان، شاعران حکومتی زبان پشتون (به این معنی که پشتو و افغیت به معنی پشتون ها است، یعنی پشتون ها، پشتون والی) مقاله های خود را برای اثبات این که ایرانیان واقعی هستند نوشته اند. آریانا مد روز شد: سینما آریانا هتل آریانا، شرکت هوایی آریانا کلوپ شرکت هوايى آريانا افغان : مثل قارچ ساختمان آریانا پدید آمده اند.
پس از سقوط هیتلر و اسکان اسرائیل، افغانی افغان به عنوان یک سنت یهودی به مد روز آمد.
فروش سنگهای نجيبه افغانستان در دست یهودیان نیویورک ست. امروزه یهودیان به طور قابل توجهی در کسب و کار در افغانستان مشارکت دارند.
اخیرا روزنامه ها گزارش داند که اسرائیل بودجه ای را برای آغاز تحقیقاتی در باره ارتباط نژادی پشتونها با اسرائیلی ها اختصاص داده است.
از قول شماری از مردم شناسان اسرائیلی نوشته که در میان اقوامی که ادعا می شود با 10 قبیله گم شده اسرائیلی ارتباط دارند، پشتونها شباهت هایی در نامگذاری، سنتها، شیوه پوشیدن لباس و مواد خوراکی پشتونها و یهودی ها وجود دارد. به علاوه به انتشارات، در روایات شفاهی پشتونها هم آمده که آنها ریشه اسرائیلی دارند
در برخی از کتاب های قدیمی در باره افغانستان نیز ارتباط نژادی پشتونها با اسرائیلی ها سخن گفته شده است؛ از جمله در کتاب مخزن الافغانی (1662-1663 میلادی) نوشته نعمت الله هروی در باره ریشه اسرائیلی پشتونها مطالب نوشته شده است.
در این کتاب آمده که طالوت، یکی از پادشاهان اسرائیلی در زمان داوود پیامبر دو فرزند داشت به نام های آصف و افغانا. در کتاب همچنین آمده که بخت النصر، پادشاه مشهور بابلی او را همراه با فرزندانش به مناطقی از هندوکش کوچاند.
و روايت اسنادى هم وجود دارد که کوروش بزرگ يهودها رااز چنگ نبوکو نصر دوم (بخت نصر) آزاد و به آرياناى آن زمان اجازه سکونگزينى را داد.

>>>   خنده آور است كار بسيار خوب و عاقلانه شده فكر ميكنم أين كم است هرچه زود تَر تعداد باقمانده پنجشيرى ها كه جنرالان ماشنى هستند اولا از انها بخاطر جنايات و خيانت ملى را مرتكب شده اند به ثارنوالى معرفى شوند اگر براىت گرفتن بعدا به تقاعد سوق شوند

>>>   باز قوم بدبخت فاشيزم خود را در ضديت به غيرپشتون دوباره بازسازى مى کنند. از واژه هاى ساختگى نسل بنى امينى اسراييلى افغانه استفاده نکنيد:

بگونه بديل آن واژه ساختگى سالهاى 1960 ميلادى پشتو تولنه: براى شهرستان بيش تر از هزار ساله:
مولوی » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲ - قصهٔ خورندگان پیل‌بچه از حرص و ترک نصیحت ناصح
نوح شرق و غرب را غرقاب خود
بر نکندی یک دعای لوط راد
جمله شهرستان شان را بی مراد
گشت شهرستان چون فردوسشان
دجلهٔ آب سیه رو بین نشان

مولوی » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲۹ - جواب آن مثل کی منکران گفتند از رسالت خرگوش پیغام به پیل از ماه آسمان
بنگرید ای مردگان بی حنوط
در سیاستگاه شهرستان لوط
پیل خود چه بود که سه مرغ پران
کوفتند آن پیلکان را استخوان

مولوی » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۵ - حکمت در انی جاعل فی الارض خلیفة
غافل از قصهٔ عذاب ظله‌ای
امر حق آمد به شهرستان و ده
خانه و دیوار را سایه مده
مانع باران مباش و آفتاب

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۳۰
کوس غارت زد فراقت گرد شهرستان دل
شحنه عشقت سرای عقل در طبطاب داشت
نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۶ - در مدح امین الدین رازی
وگر در حصن جان آیی همه شهرست و شهرستان
بهشت اینجا بنا کردست شداد از پی شادی
خبر زان خانهٔ خرم که می‌آرد یک اشتربان

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید (گزیدهٔ ناقص) » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در دعای به سلطان محمود غزنوی
با دولت پاینده و با بخت جوان باد
تا بود ملک شهرده و شهرستان بود
همواره چنان شهرده و شهرستان باد
چونانکه ازو عالمی از بد به امانند

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید (گزیدهٔ ناقص) » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۵ - در مدح یمین الدوله ابوالقاسم محمود بن ناصرالدین
خدایگان جهان باد و پادشاه زمین
به عون ایزد کشور گشا و شهرستان
ازو هر آنکه بود بدسکال او، غمگین
بدو هر آنکه بود نیکخواه او، …

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۳ - در بیان عشق و گوشه نشینی و ستایش عصمة الدین خواهر منوچهر
از بصیرت دیدبان خواهم گزید
بر در این هفت ده قحط وفاست
راه شهرستان جان خواهم گزید
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۷ - در وصف خاک مقدسی که از بالین حضرت ختمی مرتبت آورده بود
تا غز بخل آمده گر نشابور کردم
من به شهرستان عزلت خان و مان آورده‌ام
تا نشسته بر ره دانش رصد داران جهل

عطار » مظهرالعجایب » بخ بخ لک یا اباالحسن اصبحت مولای و مولا کل مؤمن و مؤمنة
باب آن از مهر حیدر ساختم
هست شهرستان علم مصطفی
تو بمظهر کن در آخر التجا
گر نمی‌دانی تو شهر و باب را

عطار » مظهرالعجایب » موعظه در مذمت توجه نمودن به دنیا ونقصان آن و صحبت مردان حق و فایدۀ آن
در سر من از یقین سودای اوست
گر شدی تو سوی شهرستان و باب
یافتی ره ورنه هستی در عذاب

ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۱۵ - آمد
… باور تواند شد. و بر سر هر برجی جنگ گاهی ساخته. و چهار دروازه بر این شهرستان است همه آهن بی چوب هر یکی روی به جهتی از عالم. شرقی را باب الدجله گویند غربی را …

ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۲۵ - صور
… دریا سنجی بوده بود و آن جا آن شهر ساخته بود و چنان بود که باره شهرستان صد گز بیش بر زمین خشک نبود باقی اندر آب دریا بود و باره ای سنگین تراشیده و درزهای …


ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۲۶ - عکه، عین‌البقر

… چون ما از آن جا هفت فرسنگ برفتیم به شهرستان عکه رسیدیم و آن جا مدینه عکا نویسند. شهر بر بلندی نهاده زمینی کج و باقی هموار و …

ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۳۱ - رمله (فلسطین)

… غره رمضان به رمله رسیدیم واز قیساریه تا رمله هشت فرسنگ بود و آن شهرستانی بزرگ است و باروی حصین از سنگ و گچ دارد بلند و قوی و دروازهای آهنین برنهاده، و از …
ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۴۴ - صفت شهر قاهره

عمارتت بدان نه پیوسته است، و مهندسان آن را مساحت کرده‌اند برابر شهرستان میارفارقین است. و گرد بر گرد آن گشوده است. هر شب هزار مرد پاسبان این قصر باشند …

ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۹۸ - قاین
… تواند شدن که فرسنگ های گران است. قاین شهری بزرگ و حصین است و گرد شهرستان خندقی دارد و مسجد آدینه به شهرستان اندر است و آن جا که مقصوره است طاقی عظیم بزرگ …
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در دعای به سلطان محمود غزنوی گوید
با دولت پاینده و با بخت جوان باد
تا بود ملک شهر ده و شهرستان بود
همواره چنان شهر ده و شهرستان باد

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۰ - درمدح یمین الدوله ابوالقاسم محمود بن ناصر الدین گوید

خدایگان جهان باد و پادشاه زمین
بعون ایزد کشور گشاو شهرستان
ازو هر آنکه بود بدسکال او غمگین
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷۴ - در مخاطبه نفس و ترقی دادن وی از حضیض خویشتنداری و خودپسندی به ذروه دست کوتاهی و همت بلندی
طمع را از قناعت بیخ بر کن
طلب را از توکل شاخ بشکن
به شهرستان همت ساز خانه

هر پارسى زبان و يا گوينده فارسى درى از واژه هاى خود استفاده کنيد از رودکى تاجامى از جامى تا قهار از جامى تا قهار عاصى!

باران رحمت کن به زبان مادرى
نگو سخن به زبان افغانى
نگو کلمه به زبان جنجالى
زبان گشود به زبان دلى

>>>   164 دریور 164 موتر هرکدامش پنج محافظ وگارد اینها منبعد به خدمت وزارت خانه می آیند

>>>   عبدالمنان شیوای شرق
من رای را که بان؛ خرم را در مزرعه این نماد تسلیم بسته نمی کنم
هنگامی که متن اقای امرالله صالح را در مورد ریاست اجرایی کاخ سپیدار می خوانم. مردمان دهکده کوماندو و فروش یخ به جای الماس به مردم آن دهکده یادم می اید. یکی نیست که این آقا را بگوید که مردم وقت این جنازه سیاسی را دفن کرده اند.
سهراب ارزوهای مردم وقت سه سال پیش مرده بود. لاف و رجز بس است.
پهلوان پنبه دیگر در معرکه کار نیست. جناب صالح اگر یادت باشد در وقت کمپاین یک بیگاه در صحن حویلی نشسته بودی، من گوشی ام را به آقای عبدالله دادم و با سناتور آمریکایی حرف زد. دقیقا ان وقت پیش از اغاز روند دوم انتخابات، سناتور در باره اینده سیاسی حرف داشت و مساله را که گفت: سه ماه بعد اتفاق افتاد که همان حکومت توافقی کنونی بود. ولی این درخت پوسیده، این جنازه سیاسی هیچ گونه حرکتی نداشت.
من همان وقت، نتیجه را گرفته بودم که نماز سیاسی ما پشت سر این آدم خطای نابخشودنی بوده و دوباره غرور مان خواهد شکست.
چنانچه؛ شکست و این بار این تاریخ ناف هیچ کودکی را خاکستر نخواهد شد. کوزه و امیدهای خاک شده را که بان. سپیدار ادرس هیچ میثاق، هیچ تعهد و هیچ چشم اندازی نیست. جناب صالح: آقای اتمر به هیات مذاکره کننده جمعیت گفته که مانع عملی نشدن موافقت نامه سیاسی بارها آقای عبدالله بوده.
ما این مرده را به مردگان، به تاق فراموشی و پستی های زمین سپرده ایم و دیگر او ایستگاه شجاعت و استواری مردم گرسنه و منزوی شده ما نیست.
او شاید به درد همسایگی و قصه گفتن دوره درخشان مقاومت و تماشای البوم های رنگارنگ عکس ها، بخورد نه سیاست.
من رای را که بان خرم را در مزرعه این نماد تسلیم و فروگذاشت بسته نمی کنم.

>>>   اشرف غنی متعصب عامل نابودی کشور خواهد بود این قوم گرایی و اوغان پروری این حکومت چه بلکه افغانستان را به تجزه سوق میدهد و همانطوریکه ۲۶۰ افغانستان را پشتونها به چندین کشور خارجی فروختند بازهم خواهان همین غلامی و برده گی هستند تا غیر اوغان اشخاص از دیگر اقوام در حکومت نباشند آینده اوغانها را غنی در کشور نابود میسازد غنی برای همیشه نمیتواند ریس جمهور تقلبی باشد هر حکومت دیگر که میاید باید از صفر شروع کرده تمام اوغانهای متعصب ِ قوم گرا و فاشیست که توسط غنی مقرر شده اند را باید سبک دوش به طب عدلی معرفی گردند چون اکثریت شان پاکستانی ها اوغان هستند.

>>>   به جواب نظر دهنده اول برادر اگر از حقیقت نگذریم همان پنجشیری ها بودند که علیه پاکستان و کرکت بازان دفاع کردند شما یا در پاکستان بودید یا در ولایات خود تحت بیرق سیاه و سفید پنجاب به زنده گی ات ادامه میدادی ؟ حتمآ اوغان هستی چون اوغانهای بسیار ............مردم هستند و قدر نمک دیگران را هرگز نمیشناسند.

>>>   يك اوشتوك بچه بنام تميم عاصى بدون تجربه شده معين وزارت دفاع و جنرالان با تجربه تاجك و هزاره تقاعد داده ميشه

>>>   پنجشیری های دوزد خلی دوزی کرد دیگر بس شان است از یک ولسوالی 10000 جنرال و 200 قهرمان این رخشندی را ببین باز میگه تبعیز است ...به پنجشیری ......به دوزد های ....هر دوزد که در کابل گرفتار میشود از ....است ....به قهرمانیکه همین قسم دوزد ها را تربیه کرده

>>>   ګفته شده که درمیان ۱۶۴ جنرالان به تقاعد سوق داده شده ۲۵ تن آنان ازولایت پنجشیر هستند واین را قوم ګرایی ریس جمهور میدانند ، درحالیکه بیش ازنصف جنرالان سه قوای امنیتی ازولایت پنجشیر هستند ودرسطح کشور یک یا دوفیصد تمامی جنرالان ږلایت پنجشیر را تشکیل میدهند واین موضوع نباید تبعیض سیستماتیک دانست بلکه این موضوع پایان دادن به تبعیض سیستماتیک ازطرف ریس جمهور کشور است وما منحیث ملت آنرا تایید وپشتیبانی مینمایم .

>>>   خنده اور است چیزی که حق جهاد و مقاومت است باید از پنجشیر باشد
حق دیموکراسی هم از پنجشیر
حق همه تاجکان هم از پنجشیر و بدخشان
او بیادر گل ما هم جهاد کردیم و هم مقاومت ما هم مدافع دیموکراسی بودیم و هستیم و بلاخره ما هم تاجک هستیم
پس چرا همه حقوق به یک ولایت که نفوس یک ولسوالی هرات باستان را دارا نه می باشد
ما خواستار حقوق خود هستیم
جاوید فروتن از هرات

>>>   مادران پنجشیر همه شان ماإشألله قهرمان البته اژ نوع خائن،ژنرالانش هم از نوع بیسواد؟؟؟ واقعا خرتا خری هم حدی دارد؟!‏


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است