رابطه انتحار و فقر
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۳۶    ۱۳۹۶/۱۱/۱۶ کد خبر: 146111 منبع: پرینت

جای هیچگونه تردیدی وجود ندارد که انتحار ریشه دینی دارد اگر طراحان انتحار و کشتار دشمنان خارجی هستند یقینا ابزار آنها برای نیروگیری و جذب انتحاری‌ ها دین و مذهب است زیرا هیچ فردی به خاطر پول و امتیازات دیگر خود را انتحار نمی‌ کند، انسان‌ ها پول را برای زندگی کردن می‌ خواهند اما وقتی زنده نباشد و خود را انتحار کنند پول به چه درد آنها خواهد خورد؟

بنابراین انتحار قطعا ریشه دینی و مذهبی دارد اما فقر فرهنگی و اقتصادی نیز با انتحار رابطه دارد و انتحاری‌ ها معمولا کسانی هستند که از یکسو دارای فقر فرهنگی بوده و از جهالت و نادانی شدید رنج می‌ برند و قدرت تحلیل ندارند تا پیامد کارهایشان را درک کنند و از سوی دیگر دارای فقر اقتصادی هستند و زندگی ذلت باری را تجربه می‌ کنند.

افرادی که داری فقر اقتصادی هستند وقتی می‌ بینند که در این دنیا زندگی پست و دردآوری دارند و از همه نعمات دنیایی محروم هستند و در اثر فقر فرهنگی و جهالت از تحلیل وضعیت زندگی شان نیز عاجز اند بنابراین بخاطر رهایی از درد و فلاکت این دنیا و رسیدن به بهشت موعود و برخورداری از نعمت‌های فراوان و بی‌پایان بهشت خود را انتحار می‌ کنند تا به گمان شان در آن دنیا به یک زندگی مرفه دست یابند.

پس فقر اقتصادی همراه با فقر فرهنگی باعث می‌ شود که عده ای با استفاده از آموزه‌ های دینی مانند جهاد و مجاهد، شهید و شهادت، بهشت و جهنم و... آنها را به دام انداخته و پس از شستشوی مغزی آنها را برای انتحار و کشتار مردم بی گناه آماده سازند البته باید گفت که فقر اقتصادی به تنهایی باعث نمی‌ شود که فرد به دام بیفتد و انتحار کند زیرا بسیار اند فقرای اقتصادی که زندگی عزتمندانه دارند و خود را انتحار نمی‌ کنند چون فقر فرهنگی ندارند و از جهل و نادانی رنج نمی‌ برند.

در نتیجه برای اینکه انتحار و کشتار انسان‌ ها در کشور ما پایان یابد باید فقر اقتصادی و به ویژه فقر فرهنگی و جهالت از جامعه ریشه‌ کن شود تا دکانداران دین‌ فروشی نتوانند با سوءاستفاده از آموزه‌ های دینی و فقر فرهنگی و اقتصادی مردم آنها را به دام انداخته و وادار به انتحار و کشتار نمایند.

آگاهی کلید رهایی است.

محمد نسیم جعفری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
فقر فرهنگی
انتحار
نظرات بینندگان:

>>>   اگر در هنگام انتحار کردن خویش، در جیب ات تیلفون موبایل باشد و در اثر انتحار هم خودت تکه و پارچه شدی و هم موبایل ات، اگر موبایل ات با تمام داده های ثبت شده در سیم کارت اش، دوباره جور شده به آن دنیا رفت، تو نیز با تمام داده های ثبت شده در مغز ات، دوباره جور شده به آن دنیا میروی.
در غیر آنصورت امکان پذیر نیست. زیرا فرق تو با موبایل این است که مغز تو بیولوژیکی است و داده های آن توسط حواس پنجگانه تو در آن ثبت میشود و تجزیه و تحلیل میشود و شخصیت تو را تشکیل میدهد و داده های موبایل که سیم کارت آن منحیث مغز آن است، توسط خود ما داده میشود و تجزیه و تحلیل میشود.
تو نیز با داده های کم در مغز ات تولد میشوی و در طول زندگی به آن افزوده و آپ دت میشود و موبایل را نیز با داده های کم در سیم کارت میخری و در طول زمان استفاده به داده های آن می افزایی و آپ دت میکنی.
تو نیز پیر میشوی و مغز و داده های مغز ات کم میشوند و بالاخره میمیری و به خاک تبدیل میشوی و موبایل ات نیز مودل کهنه میشود و قابلیت داده های آن نظر به موبایل های مدل جدید کم میشود و درنتیجه آن را به کثافات می اندازی و موبایل ات به خاک تبدیل میشود.
پس سرنوشت هردویتان یکی است، یعنی خاک شدن.
منتهی یک فرق دارد که معیاد خاک شدن تو تا موبایل فرق میکند، زیرا تو از مواد بیولوژیکی ساخته شده ای، زودتر به خاک تبدیل میشوی، اما موبایل از پلاستیک و یا مواد مصنوعی ساخته شده است که دیر تر به خاک تبدیل میشود.
موبایل را نیز میتوانند در ورکشاپ های باز یافت، مواد مفیده اش را بازیافت کنند و از آن استفاده کنند، تو را نیز اگر قلب و گرده ها و شش و دیگر اعضای بدن ات سالم باشند، میتوان از آنها استفاده کرد و در وجود اشخاص مریض پیوند زد.
این بود تفاوت انسان و تیلفون موبایل.
امید وارم نشرشود.

>>>   خی این گپ صحیح است که دین افیون اجتماع است.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است