وحدت ملى را از نو بايد تعريف كرد
 
تاریخ انتشار:   ۱۵:۰۰    ۱۳۹۶/۱۰/۱۴ کد خبر: 144283 منبع: پرینت

با وجود تلاش های بی وقفه و تجربه طولانى مان طی یک و نیم دهه از تدوين آجنداى ملى تا ارايه ی دولت وحدت ملى و راه اندازی برنامه وفاق ملی رهیافت ما از بيشترين رهبران سیاسی و دولتی کشور بقول عطار مي رساند كه " ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم" احساس ملی، تفکر ملی و عملکرد ملی از سه مرحله ی اساسی در امر رسیدن به وحدت ملی حداقل يكى هـم در میان رهبران سیاسی و حکومتی ما تا هنوز جوانه نزده است. حکومت موجود بنام وحدت ملی بهترین مثال براى اثبات اين مدعا است.

اصولا کشمکش امروزی افغانستان میان دو ذهنیت در محور دو حوزۀ کلان عمومى می چرخد. نیروهایی که با نفى واقعیت های برآمده از مبارزات چهـار دهـه مردم افغانستان، قربانی های بیشمار و تغييرات بنيادين در جامعه همه توش و توان خود را بکار می برند تا افغانستان را بقول خودشان به گذشته ی پر افتخار رجعت بدهند. تک هویتی، تمرکز طلبی، تمامیت خواهی، استبداد و تبعیض حکومتی از جمله مشخصه های آن بوده و باعث دور باطل ناکامی های تاریخی کشور گردیده است. اين گروه امروزه نيز مقوله ها و ارزش هایی چون وحدت ملی، مصالح ملی و منافع ملی را به گونه ی ابزاری، شعاری و فرمانى استفاده می نمایند.

در مقابل نیروهایی که به پیشتازی، عدالت اجتماعی، تعریف نو از وحدت ملی، شهروندمداری، حقوق انسانی، دموکراسی، انتخابات و نظم نو ملی معتقد اند. من يقين دارم که ذهنیت پوسیده رجعت به گذشته با تمام تقلاهايش سرانجام محکوم به زوال است و ارزش هاي نوین، کارت های انسانی، اندیشه های راستین، برابری، عدالت و نظم نو ملی سرانجام پیروز میدان خواهد بود.

احمد ولی مسعود


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
وحدت ملی
عدالت
نظرات بینندگان:

>>>   زبان پشتو ۵۰ سال عمر دارد
گرامر زبان پشتو در دوران شاهی ظاهر شاه بنیاد گزاری شد ، پیش از این پشتو نه گرامر داشت و نه هم زبان رسمی بود ، یک تعداد دوستان فکر میکنند که پشتو در زمان احمد شاه ابدالی و یا میرویس هوتکی زبان رسمی شد لیکن چنین نیست بلکه در آن زمان زبان رسمی ابدالیها و هوتکیان فارسی بود و نام کشور خراسان ،
نام کشور در وخت عبدالرحمان خان از خراسان به اوغانستان تبدیل شد و زبان پشتو در وقت ظاهر زبان رسمی

>>>   ستگار دهگان
پشتونوالی معیار همدیگر پذیری پشتونهاست، نه اسلام، نه انسانیت، نه هموطنان بودن و نه گرایش های گروه آنها.

>>>   Mazdak Farid
رُخ زشتِ 17 سال گذشته :
در تمام 17 سالی که گذشت ؛ فرصت ها وامکانات جهان و زمان برای مردم و کشور بر باد داده شد .
در تمام 17 سالی که گذشت ؛ دولت مرکزی برای اقتدار بیشتر در خط و رنگ یک قوم کوشید ، به حذف دیگران پرداخت و برای تحمیل مودلِ آرمانیِ هویت خویش بر دیگران کار کرد .
در تمام 17 سالی که گذشت ؛ دولت مرکزی با انتخابات برای گزینش والی ها ، شهرداران و رهبران واحد های پایینتر از ولایت تن نه داد . مردمی که توانایی انتخاب رییس جمهور را دارند والی و شهر دار را هم می توانند برگزینند .
در تمام 17 سالی که گذشت با تظاهرات دادخواهانه ی مردم با زبان تفنگ و اتش مقابله شد .
در تمام 17 سالی که گذشت ؛ زمین ما بیشتر برای زرع تریاک آماده شد و بهره داد .
در تمام 17 سالی که گذشت ؛ فقر ، بیکاری و بیماری مردم به ویژه جوانان را خُرد و خراب ساخت .
در تمام 17 سالی که گذشت ؛ زنان تحقیر شدند ، تکفیر شدند ، سنگسار شدند و به آتش کشیده شدند .
در تمام 17 سالی که گذشت کودکان رنج دیدند و از امکاناتی که جهان برای رشد آنها در اختیار کشور ما گذاشت بهره نگرفتند
در تمام 17 سالی که گذشت جریان های تروریستی از شکست خوردگی و زوال به آلترناتیف قدرت تبدیل گردیدند .
آنچه امروز داریم ؛ برداشتِ بزر 17 سالِ گذشته است .
از "گذشت روزگار" بیاموزیم !
رُخ خوب 17 سال گذشته را نیز به یاد داشته باشیم ؛ اندک آزادی بیان داشتیم ...

>>>   Salam
تاريخ تاجيكان اين سه مهره را به عنوان خائين ها ثبت خواهد كرد، اينها اقتدار سياسى و افتخارات مقاومت را كه نتيجه خون مسعود شهيد و هزار ها مقاومت گر بود ، به دستور امريكاى ها دوباره به قبيله گرايان سپردند و خود در استحكام پايه هاى اقتدار نظام فاشيستى قبيله از هيچ تلاشى دريغ نورزيدند. در لويه جرگه قانون اساسى قدرت و اقتدار قبيله را قانون مند ساختند و زمينه زوال تدريجى تاجيكان را مهيا ساختند. ناكامى ، پراگنده گى و سر درگمى تاجيكان و سقوط نخبگان آن در دامن استبداد قبيله فرايند همين معامله هاى ننگين اين بى انديشه ها و باند هاى اينها است .
هيچ بهانه و معذرتى نمى تواند خيانت اينها را توجيه كند ، سياست گرى كه نتواند نتيجه و فرايند راهكار هاى خود را پيش بينى كند ، در چشم تاريخ محكوم است و هيچ كسى روى هيچ بهانه ى مستثنأ نيست

>>>   محترم ولی مسعود
به نظر من تلاش فعلی به طرفداری از کهنه ها و مخالفت با تازه ها نیست، و نه به هدف تفوق یک قوم علیه دیگری. این تلاش یک ضرورت حیاتی برای تطبیق قانون و رهایی دولت از یوغ انحصار شورای نظار و جمعیت می باشد.
اشتباه شما درین است که انحصار قدرت چند مال اندوز شورای نظار را حقوق تاجک نام می گذارید. همانگونه که حقوق پشتون ها به قدرتمند بودن سیاف و حکمتیار و آل یحیی مربوط نیست، حقوق تاجک به قدرتمند بودن/ شدن شما ارتباط ندارد. بروید از پول های اندوخته شده تجارت کنید و بگذارید تاجک های غیر ظالم و غیر انحصار گر در دولت، از قوم خود نماینده گی کنند. مخالفت شما علیه تطبیق یکسان قانون مانع تطبیق ارزش های نوین شده است. نباید فراموش کرد که فورمول شما برای عدالت اجتماعی به رهنمایی فارسیست های ایران نیز اشتباه طرح شده بود؛ شما عدالت اجتماعی را با محکوم ساختن قوم پشتون و زبان آن ها تأمین می کردید؛ بسیار غیر عاقلانه! عدالت اجتماعی از طریق سرکوبی یکی و تفوق دیگری تأمین نمی شود.
دوست شما

>>>   چه گونه حاکمان پشتون زبان شرين پشتو را به مردم خود يعنى پشتون تلخ ساخت
پيرامون جهل تقلب و دروغ پته خزانه
"علامه" عبدالحى حبيبى به گفته خوداش در سال 1944 انتولوژى پشتون (گلچين پشتون) گزيده از گرد آورى آثاراولين شاعران زبان و ادبيات پشتو را که خودشان شاهان هم بودند يعنى "شاهنامه" پشتو درقندهار "کشف" کرد.
آثارشاعران اين گلچين يا انتولوژى درسال 1729 ازسوى شاه حسين هوتک جمع آورى شده که از آن نسخه درسال1886 کاپى گرفته شده استدر گزينه ها سرودهاى زبان پشتو از شاعران قرن هشتم ميلادى (700-799) تا به قرن شانزدهم ميلادى 1500-1599) نگاريده وگنجانيده شده بودند..
ادبيات پشتو قديمتر از ادبيات زبان فارسى?
شاعران اين گلچين حتى پيش از شاهنامه فردوسى ( قرن دهم تا يازده هم ميلادى ) و رودکى پدر زبان وادبيات فارسى ( قرن نهم تا دهم ميلادى) زندگى مى کردند. به پندار حبيبى ادبيات نوشتارى پشتو پيش از ادبيات نوشتارى زبان فارسى است."علامه" عبدالحى حبيبى خواست ثابت کند که بلاخره زبان پشتو هم اثرى "شاهنامه گونه" پيدا کرده است که تاريخ نوشتارى کهن تر از "شاهنامه" فارسى دارد !?!
به پندار فريب خورد گان حبيبى قصه شاعران به گونه پیر روښان‎ اديب بزرگ زبان پشتو رحمان و شاعرشمشيردوست خوشحال خان مفت شد که تا اين زمان به عنوان اولين شعراى ادبيات نوشتارى پشتو پنداشته مى شدند و درخارج هنوزهم مى شوند. پس از نمايان شدن تقلب هم در سرزمين هاى پشتونشينبا خبر پيدايش "علامه" عبدالحى حبيبى پژواک شيپورشادى و کست ( نغاره بسياربزرگ) اين خرسندى درکوهپاره هاى هندوکش به اهتزاز درآمد ازخوشى آن اتن ها ناره و فريا د و فـغانها برپاشد..
درهمين سالهاى در دبستانها وکانونهاى آموزشى ازاين گلچين درس داده مى شد که اين گنج است وباعث ا فتخار افغان ها منظور پشتونها استاين خوش خبرى را همين "علامه" به جهان داد.. و ازبخش فرهنگى سازمان جهانى يونکسو نام گرفت. درخواست کرد تا اين اثر را بگونه شهکارهاى جهانى مانند شاهنامه فردوسى در ملل متحد درج و به رسميت شناخته شود.
سازمان فرهنگى جهانى ابرازخوشى نموده و ازدولت پشتون افغانستان که ظاهرخان شاه اش بود خواست که اصل اين انتولوژى را در اختيار اين سازمان قرار دهد. عبدالرحمان پژواک نماينده ديپلوماتيک دولت پشتون در سازمان ملل بود که خودش قوانين افغانيت را نگاريده بود. که پسانها پشتونوالى (پشتوندارى) شد.
اين پيدايش به پرده نمايش انجاميد. علامه حبيبى مجبور شد و گفت که اصل اش گمشده است و از او يک کاپى موجود استايرانيستکها جهان و بويژه پشتوشناسان از آلمان , اتاليا , ناروى و پاکستان تعقيقات فنى خود را آغاز نمودندچون اصل اش دراختيار نبود سن رنگ و سن برگ يعنى قدامت تاريخى اين خزانه را نتوانستد تعين و نمايان سازند...
اما اين خوش خبرى اندکى پس ازآن به شور خبرى و رسوايى تبديل شد
Yama Parsyan
Yama Parsyan
vor 2 Monaten
چرا?
اما همين ر فورمهاى گرامرى زبان پشتو بود که دروغ دانش ادبى را آشکار ساخت و تقلب اين علامه را بر ملا ساخت چونکه در اين "پته خزانه" از ساختارها و قواعد زبانى پس ازاصلاحات زبان پشتو در سال ١٩٣٦استفاده شده بود.
دانشمندان غربى ادعا کردند که دراين اثر از آوازها (دو حرف ځ و ڼ) استفاده شده که هم حرف ځ و هم حرف ڼ درسال ١٩٣٦ اختراع شده است . پس به هيچ گونه نمى تواند اين ثر کهن تر ازاين سال باشد.
" علامه" عبدالحى حبيبى مجبور شد که اين پته خزانه را به گونه کاپى در سال ١٩٧٥ بيرون کشد و اصل اش را نه .

با وجود که زبانشناس لورنس آلمانى راضى شده بود که همان قسمتهاى که درآن ثبوت براى تقلب پيدا نشده همان مورد قبول دانشمندان قرار گيرد همان بخشها را را به عنوان انتولوژى پشتو به رسميت شناخته شود. و سازمان فرهنگى ملل متحد پته خزانه رابررسى نمايد تا در گنجينه ميراث فرهنگى بشرى قرار گيرد
اما دانشمندان ديگر ثابت ساختند که ازديدگاه املا و انشا و سبک پته خزانه به يک شيوه ادبى قرن بيستم نوشته شده است ونه به شويه قرون ميانه شاهنامه ١١٠٠ سال پيش نوشته شده وقسمت آن به دقيقى بلخى مربوط مى شود.
ولى علامه همان اصل را با خود به گور برد. ايرانيستکها جهان و بويژه پشتوشناسان از آلمان (منفريد لورنس) , اتاليا (لوچى سيرينا لوىSerena ) , ناروى George Morgenstierne و پاکستان تعقيقات فنى خود را آغاز نمودند.
چون اصل اش دراختيار نبود سن رنگ و سن برگ يعنى قدامت تاريخى وچگونگى وترکيب رنگ قلم و کاغذ اين خزانه را نتوانستد تعين و نمايان سازند. مجبور بودند که پڗوهش و بررسى خود را درزمينه قواعد دستورى زبانى گرامرى و شيوه نگارش وا نتخاب واژه هاى زمانها و يا دورانهاى گوناگون نمايند.
دانشمندان غربى آوازها ى (دو حرف ځ و ڼ) را پيدا کردند استفاده شده که هم حرف ځ و هم حرف ڼ درسال ١٩٣٦ اختراع شده است . پس به هيچ گونه نمى تواند اين ثر کهن تر از اين سال باشد
1-لوچى سيرينا لوى, 1987
2-منفريد لورنس 1988
3-داويد نيل مک کنسى
4-قلندرمحمد 1988
بعضى دانشمندان اين گلچين را يک اثر ادبى anachronism اناکرونيست (غلطى هاى پيرامون رويدادها و شخصيتهاى تاريخى و پادشاهان که با دوران هاى تاريخ هماهنگى ندارند) نا ميدند.و اما يونکسو بخش فرهنگى سازمان جهانى از دولت پشتون خواست که بدون به اختيار قرار دادن اثر اصلى اين گلچين "پته خز انه" در ميراث ادبى جهان درج شده نمى تواند و هم به رسميت شناخته نمى شود.
حروف ميتوانند حقيقتياب باشند ځ و ڼ ازهمان آوان اين اثر "پته خز انه" Pata Khazana يعنى گنج پنهان مشهورشد که بازهم درآن يک زريکى نهفته است مانند حذف نام فارسى از صفت درى مانند نامگذارى کشور به و صفت پشتون "افغان" افزود شد ستان به ما .
اناکرونيسم
جعلی بودن «گنجینهٔ پنهان» پته خزانه هم درنگارش نام روزهاى هفته و تاريخ ماه ها نهفته بود. عبدالحی حبیبی از تقويم عمرخيام که درسترين تقويم مى باشد,استفاده نکرده بود, زيرا اين تقويم خورشيدى با صورت فلکى و يا تصويرحيوانى هماهنگمى باشد و باا ين تقويم متوانيم تقويم خورشيدى به تقويم قمرى تبديل نمايم. که بايد سال کبيسه مدنظرگرفته شود.
درپيوند با تقويم خورشيدى تقويم ميلادى وجوليانى در زمان پاپ گريگور درست شد که متاسفانه نامهاى ماها ويا صورت فلکى حيوانى گدوودشد.
برج فلکى حيوانى "حمل" "کوچ" که ماه اول بود در تقويم ميلادى ماه سوم شد. برج ميزان که ماه هفتم است به ماه نهم ميلادى شد باوجود ايکه "سبتامبر" درلاتينى
هفت اکتوبر 8 , نوامبر 9 و دسامبر 10 معنى مى دهند.
باهمين اسناد آشکار شد که عبدالحی حبیبی خودش و دوستانش پته خزانه را جهل کرده است.
پاياننامه و نتيجه گيرى
اگرثابت مى شد که اين گلچين قدامت پيش از شاهنامه را داراست پس اين را ثابت مى کرد که زبانهاى نو ايرانى درقرن اول و يا دوهم هجرى بوجودآمده اند و نه درقرن سوم وچارم هجرى.درپته خزانه از آثارشعراى نام گرفته شده که آنها با حروف پشتو وفارسى کردى بلوچى (الفباى عربى) آشنا نبودند اين الفبا درقرن سوم وچهارم هجرى به کشورى آمد که او را بخش اش از سال ١٨٥٦ " افغانستان" مى نامند.
اين سياست را در اروپا سياست شترمرغى مى نامند. دراينجا شتر است و زورکه نرسيد مرغ ام . زبان شرين پشتو بدون اين چتلخزانه زبان باستانى مى باشد که زبان از زبان مادرى هندوايرانى تکامل يافته است.ريشه اين زبان قشنگ درسنگ نوشته هاى پيدا شده که بسيارى اين آثار گرانبهارا گل محمدخان مهمند نابودساخت.
اشتباه اگر آگاهانه باشد فريب است و فريب قابل پوزش خواستن است و نه بخشيدن
اگربه تاريخ سازى نگاه کنيم خواهيم ديد که فريب هاى بزرگ رخ داده که اين بازي دادن ها شکل منظم ستيماتيک و تقليدى (از نمونه هاى فرهنگى وحماسى ديگران تقليدشده) بخودگرفته و تقلب بازى دادن است و درنهايت جنبه نمايشى دارد. درقندهار يا کندهار که گندهارا اسکندر سکندريا ساخت اتفاقى حماسه و انتلوژى نوشته مى شود .
حماسه دوشيزه ملالى ميوند هم شکل حماسه "دخترباکره ارلويان" فرانسه که به آن ژاندارک هم گفته مى شود که باعث پيروزى سربازان فرانسه گذشت. که آن سربازان ازدوشيزه غيرت يادگرفتند.
پشتنوالى
واژه پشتنوالى پس از پته خزانه ساخته شد که سند نوشتارى ارزشهاى مردمان پشتون است گردآورى آن را عبدالرحمان پژواک کرد پر از غيرت وغيرتمندى ايست. البته که دوشيزه ملالى درميوند به پشتونها غيرت نبخشيد بلکه به مردمان غيرپشتون غيرت بخشيد . غيرتمند در پشتونوالى درج است. پشتون و غيرتمند يک واحد است و جدا ناپذير است

پاکستان هم اسطوره ملاله را ساخت و آنهم گفتوشنو تلويزونى آن دخترک با فرستاده امريکا!
ديگر دهن کاذب ببنديد که هر شور دادن بوى کثافت بالا مى شود.
حاکمان پشتون ديگر جفا و خيانت به زبان شرين پشتو نکنيد. شما تقلب را دوباره جعلکارى مى کنيد.

از خاطر قدرت انتخابات را تقلب مى کنيد - ولى قدرت نداريد!
از خاطر عشق و محبت به فرهنگ و زبان تقلب مى کنيد - ولى ضربه به فرهنگ و زبان مى زنيدولى اين را نمى دانيد که چقدر نامهاى اسطوره هاى شاهنامه نامهاى پشتونهاست:
اسپنديار , پژواک, رستم, سفند یار ولی خان, جمشید احمد خان دستی, فرهاد, شرين, بيژن و منيژه و و و . رشد زبان پشتو در مبارزه عليه زبان فارسى به انجام نمى رسد!
حاکمان افغان هرچقدر "افغان ستان افغان ستان در شعر خود گويند و ملک ديگران ازماست گويند نه شهروندان پشتون را و نه شهروندان غيرپشتون را حس سرزمين دوستى مى دهد بلکه که فرهنگ ٬عادات ٬ شعرلندى و دوبيتى و رقص و خوراک و ميوه ها ٬عطرها در باغها و باغچه ها فهميدن يکدگر٬ هم صحبت شدن٬ اشعار و سرودها٬ فصلها و جشنهاى٬ شگوفهها ارغوان و لاله و ريحان و گل زعفران و جشن گل ترنج ونارنجياسمن و عبادات ورضايات ميخانه وخرابات مغان واسباب موسيقى "وطن٬ سرزمين٬ ميهن٬ بوم....را مى سازد و نام يک قوم مخصوص.

>>>   خشت اول گر نهد معمار کج --- تا ثریا می رود دیوار کج.
-------------------------------------------------------
خداوند پدر این شخص را غریق رحمت کند که اسمش را "شهزاد" گزاشت ورنه ازکجا میدانستیم که این" آدم "است...!
وقتی دانش وبینش شاه زاده های (شهزاد) این گروه تبهکار چنین بوده باشد ، پس از کوچی ها چه توقع خواهید داشت؟
بلاخره ما به چه سرنوشتی دچار هستیم؟
باور کنید که با دیدن وشنیدن این نوارهم خنده کردم وهم گریانم آمد.
شما حتما به نوار این هیولا گوش داداه ایید که میفرمایند : " خدمات پُستى را امير شير على خان يك و نيم مليون قرن بيش اساس گذاشت " وآنهم درخواندن متن جملات به حدی عاجز بود که گویی تازه کورس سواد آموزی را به انجام رسانیده است.....واقعا من نمیخواستم درمورد وقت شما عزیزان را بگیرم و لی مجبورشدم از نهایت درد وبی درمانی که یک سطری بنویسم. زیرا این یک تحقیر آشکار به تاریخ ، مدنیت ومعرفت انسانی این سرزمین است.
معلوم نیست که ما به کدام سمت وسو روان هسستیم ، زمانیکه دریک کشور اسلامی این آیه مبارکه یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُول وَأُولی الأمرِ مِنْکُمْ ..... با حاکم دولت وخانواده اش ازبنیاد مشکل جدی دارد ود ر تضاد قوی مشروعیت اسلامی قرار دارد ، زمانیکه این چنین مدیران به اصطلاح ارشد ورزیده رژیم حاکم که نماینده ارگ وتاییدی قصر سپیدار می آیند سیاست وحکومت میکنند وخط ونشان میکشند وحتی اینچنین افراد اکثرا ترافیک هویت ازجمله تعین ملیت وزبان دیگران میشوند و زبانم راقطع میکنند وهویتم را جعلی میسازند ؛ پس شما چه توقع دیگری از این رژیم پوسیده متعصب دارید.؟ وچرا سکوت مرگبار همه جا را فرگرفته است ؟ کتاب نایاب پته خزانه دیروزی هم بیرون شده از تراوش فکری ودیدگاه همچون اشخاص میباشد.
اکر دیدگاه ودانش این جوان که الحمد الله بالباس آراسته باسروسیاق زمان برابر البته با تفکر عصر حجر چنین بوده باشد وای به حال این سرزمین که آینده اش به دست کسانی رقم میخورد که نه مکتبی خوانده ونه نزد ملایی قریه رفته اند ، وحتی مثل این متخصی فاقد درجه تحصیلی ماستری ممکن از پشاور پاکستان ویا از انجوهای تحصیلی داخلی باشد. / صفوی/

>>>   من با آفای مسعود موافقم
مفاهیم را باید باز تعریف و ثبت رسمی کنیم تا از تحریف نجات پیدا کند.
مثلن وحدت ملی
مثلن اصطلاحات ملی
معیار ومشخصه ایکه یک اصطلاح را ملی میسازد چیست.

>>>   Salam
به پاسخ وكيل مجلس ؛

وقتى مسعود به اروپا سفر داشت ، يكى از افغانستانى هاى مقيم اروپا او را قهرمان خواند، مسعود بدون مكث پاسخ داد كه اين مردم اند كه قهرمان اند نه او .
قهرمانان واقعى چنين اند و چنين تصور دارند و نيازى به قهرمان خواندن در قوانين حكومتى و مدح و ثنا ندارند . شخصيت هاى چون چگوارا ، گاندى ، مانديلا ، ....قبل از اينكه آنها را در قوانين حكومتى قهرمان بخوانند و يا نخوانند در چشم نسل خود و تاريخ قهرمانان بودند و امروز در اقصى جهان مردم به آنها حرمت دارند و جوانان تصوير هاى آنها را نقش لباس هاى خود مى سازند .
مسعود يكى از شخصيت هاى عصر خود در جهان است كمتر كسى است كه مسعود را در جهان نشناسد ، صد ها اثر و كتاب در ارتباط به شخصيت او نگاشته شده است .مسعود هيچ ضرورتى به قهرمان خواندن در قوانين جعلى شما ندارد او هم اكنون قهرمان عصر خود است . شما بابا بسازيد و انا ، غير خودتان كسى آنها را نه مى شناسند و نه نامى اند درخور لقب هاى خود بافته .


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است