سیاسیون ما زود اشباع سیاسی می شوند!
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۱۸    ۱۳۹۶/۱۰/۷ کد خبر: 143833 منبع: پرینت

بسیاری از سران حوزه تفکر و جغرافیای من زود اشباع سیاسی می شوند همانکه در انسانی از بس ضعف وجود دارد تنها برای دیدن مقابل خود اشباع شهوانی می شود سران محله فکری و جغرافیای من هم در بازار سیاست با یک چوکی، یک مقدار پول و یا چند کلمات احساساتی که به فضای رسانه ای پرتاب می کنند اشباع سیاسی می شوند. بس با همین دیدار یار با شهوت سیاسی خود پاین داستان را می خوانند. از این تعامل معلوم می شود که انرژی سیاسی اینها به محاسبه ضرورت ندارد جز فریب خودبینی چیزی دیگر نیستند و از آنها در خلوت سیاسی چیزی برای مبارزه و خواباندن جانب مقابل برای استفاده نداریم که پیامد این قضیه همان رو سیاهی است که در نزد مقابل سرخم و سرافکنده می مانند و برای انرژی آن سر تسلیم می گذارند.

باید بگویم: به این قد و قامت های کلان سیاسی این حوزه که در آنها جز انرژی ای که تنها با اشارات و ملاعبه سیاسی از وجود سیاسی شان می ریزد چیزی دیگر در محاسبه نیست. آنگاه انرژی سیاسی مقاوم می توانند داشته باشند که تغذیه از فکر، اندیشه و برنامه های جوان روزگار سیاسی داشته باشند درصورتیکه این سیاستمداران تنها انرژی نان خشک که از همان چهار چوکات استخوان های سر خود بیرون از چیزی استفاده نمی کنند.

استفاده از خوراک های فکری جوان و سیاسی با تعامل روزگار را بی مزه می دانند و چیزی را هم نچشیده اند تا بفهمند برای اشباع وزیر سانسور آوردن مقابل چی حد مزه ناک است و خودشان هم کدام برنامه و آورده ای ذهنی که بتواند انرژی سیاسی محکم و مقاوم حساب شود ندارند و همچنان از بس که شهوت سیاسی شان بیش از حد هست همیشه در خلوت خود ارضای می کنند که سببی دیگر هست که آنها را از قدرت شهوانی سیاسی به ضعف زود اشباعی مواجه ساخته است و به اندک ها با مقابل زود اشباع می شوند و فتح قلعه اصلی می ماند پس اینها کجا برای مقابله آماده اند تا ما هم امیدوار باشیم که در خلوت سیاسی می توانند غرایض جانب مقابل زیر پا کرده و برای ما دستاورد داشته باشند.

صارم


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
سیاستمداران
اشباع سیاسی
نظرات بینندگان:

>>>   پدرام:

هم اکنون که در چند قدمی ی یک تهاجم بزرگ و ویرانگر سازمان یافته از سوی دژخیمان قرار داریم، هیچ چیزی مهم تر از بازخوانی و اثبات هویت ما در برگه ی شناسایی یا به زبان دیگر تذکره ی الکترونیکی نیست.

هویت ما حافظه ی جمعی، فرهنگی و تاریخی ی ما است. خراسانی بودن تنها جغرافیای سیاسی ودیوار های سنگ و خاک و آهن نیست. اشک ها، لبخندها، شکست ها، پیروزی ها، شعر ها و سرود هایی است که می توانیم آن ها را در رویا های مان باز تولید کنیم. حافظه ی فرهنگی یگانه، خواب دیدن به زبان مادری نیز است. به بیان دیگر شب ها با چه زبانی خواب می بینم و خواب هایم را تعبیر می کنم. حقیقت این است که واژه ی "افغان"برای من بیگانه است و هیچ همدلی ی عاشقانه یی با آن ندارم، اما وقتی که این بیت را می خوانم:
بگذر ای باد دل افروز خراسانی
بر یکی مانده به یمگان دره زندانی
دل پر اندوه تر از نار پر از دانه
تن گدازنده تر از نال زمستانی
گشته چون برگ خزانی زغمی غربت
آن رخ روشن چون لاله ی نعمانی…
تمام گذشته و امروز من همزمان و هم سطح بر روی پیش خوانی قرار می گیرد و"زخم هزار خاطره بیدار می شود".
در این روز های آشفتگی و آشوب این هویت، این خاطره، این گذشته، این امروز، این زبان فاخر فارسی تمامی ی هم و غم من است. هم اکنون که در چند قدمی ی یک تهاجم بزرگ و ویرانگر سازمان یافته از سوی دژخیمان قرار داریم، هیچ چیزی مهم تر از بازخوانی و اثبات هویت ما در برگه ی شناسایی یا به زبان دیگر تذکره ی الکترونیکی نیست. از آن هایی که سال هاست بر سفره ی رنگین زبان و فرهنگ ما نشسته اند و پیل وار خود را فربه کرده اند و قدرت و ثروت اندوخته اند، می خواهم آشکارا با نوشتن اسم و رسم خود و حضور در رسانه ها، در صف دادخواهانی که در برابر درج واژه ی افغان(پشتون) به جای همه ی هویت ها و تبار ها ایستادگی می کنند، قرار بگیرند و عدالت و حقیقت را پاسداری نمایند.
اگر در این میدان دادخواهی در کنار ما ایستاد نمی شوند، از ما طلب یاری و همکاری نداشته باشند، که منافع جمعی و دفاع از هویت و میراث نیاکان، گرامی تر و ارجمند تر از هر چیز دیگری است


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است