متن سخنرانی دانش در مراسم معرفی خواجه عمری
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۱۹    ۱۳۹۶/۹/۵ کد خبر: 142105 منبع: پرینت

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای داکتر پوهنمل نجیب الله خواجه عمری سرپرست محترم وزارت تحصیلات عالی، معینان و روسای وزارت تحصیلات عالی، روسا و استادان پوهنتون ها (دانشگاه ها)، استاد فاروقی مشاور رییس جمهور و رییس پوهنتون کابل، همکاران ما از دفتر رییس جمهور و شورای امنیت ملی، مهمانان عالیقدر، حضار گرامی، خانم ها و آقایان!
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
امروز خوشحالیم که در محفل معرفی سرپرست و کاندید وزیر تحصیلات عالی جناب آقای داکتر خواجه عمری حضور داریم. در ابتدا تعیین ایشان را به این سمت به خود ایشان و هیات رهبری وزارت تبریک می گویم و برای ایشان در انجام این وظیفه مهم و خطیر آرزوی موفقیت می کنم. پنج ماه پیش در یک محفلی مشابه، داکتر عبداللطیف روشان را در همین جا به عنوان سرپرست وزارت تحصیلات عالی معرفی کردیم. به راستی در این پنج ماه ایشان برای یک سلسله اصلاحات و پیشرفت ها در تحصیلات عالی در حد توان، فعالیت ها و تلاش های زیادی از خود نشان دادند که قابل تقدیر است و من از طرف رهبری حکومت از ایشان تشکر می کنم. اما به هر حال در اداره همواره تغییر و تبدیلی ها و یا استعفاها یک امر رایج و معمول است. برای داکتر روشان در انجام وظایف بعدی آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم امروز که کاندید وزرای ما به ولسی جرگه معرفی می شود وکلای ما با احساس مسوولیت و با روحیه ملی و همکاری با حکومت به همه کاندیدان رای تایید بدهند تا در حکومت به مساله سرپرستی خاتمه داده شود.

حضار گرامی!
وزارت تحصیلات عالی یکی از ادارات مرکزی و کلیدی حکومت و سکاندار حرکت علمی کشور و مسوول کدر سازی و تربیت هزاران جوان بااستعداد و پرتلاش و ارتقای ظرفیت بشری آنان برای رهبری و مدیریت جامعه ما است. یادم هست که در محفل معرفی آقای روشان مشکلات و چالش های تحصیلات عالی و ضرورت ها و اولویت های این سکتور را به تفصیل مورد بحث قرار دادیم که امروز به آن بحث ها بر نمی گردیم به خاطر این که فرصت کافی وجود ندارد و دقایقی بعد باید همراه با کاندید وزیران محترم به ولسی جرگه حضور پیدا کنیم. اما لازم می بینم فهرست وار اشاره کنم که چند مساله از اولویت های جدی تحصیلات عالی است که باید جناب کاندید وزیر و سرپرست جدید وزارت به این اولویت ها توجه کند. در این میان، استقلال مسلکی و مالی تحصیلات عالی، نصاب درسی و ارتقای کیفیت، ارتقای علمی دوامدار استادان پوهنتون ها، راه اندازی برنامه تحقیق و پژوهش در مراکز آکادمیک، اصلاح قوانین و مقرره ها و لوایح مربوطه، مساله بورسیه ها و اهمیت سکتور خصوصی در تحصیلات عالی از جمله مسایل مهم و بسیار تاثیر گذار در بهبود سیستم تحصیلات عالی کشور است. اما در کنار موضوعات یاد شده که در گذشته به تفصیل درباره آنها صحبت کردیم لازم می بینم امروز توجه شما را به دو مطلب بسیار مهم دیگر هم جلب کنم:

1. مطلب بسیار مهم، ضرورت رسیدگی وزارت تحصیلات عالی و رهبری پوهنتون ها (دانشگاه ها) به مشکلات محصلین و محیط تحصیلی در داخل پوهنتون ها (دانشگاه ها) است. ما باید بدانیم که اگر عنصر استاد یک رکن عمده در تحصیلات عالی است محصل عنصر مهم تر و بلکه هدف اصلی تحصیلات عالی است. هدف از تحصیلات عالی، آموزش و تربیه جوانان و آماده کردن آنان به عنوان کدرهای متخصص برای رهبری آینده جامعه است ولی با کمال تاسف باید گفت که امروز وضعیت فعلی پوهنتون ها (دانشگاه ها) نسبت به محصلان یک زنگ خطر جدی را به صدا درآوده است. داستان خودکشی زهرا خاوری محصلی که در ماه های آخر فراغت خود قرار داشت و والدین و دوستانش چشم به انتظار فراغت او بودند نباید یک امر عادی تلقی شود. من این رویداد تلخ و غم انگیز را به خانواده و دوستان زهرا خاوری و به همه محصلان و خانواده بزرگ تحصیلات عالی تسلیت می گویم. البته باید تاکید کنم که برخلاف برخی از شایعات نه استعفای داکتر روشان و نه تعیین داکتر خواجه عمری هیچ ارتباطی به این حادثه دردناک ندارد ولی این رویداد تلخ نشان دهنده مشکلاتی است که اطراف مراکز تحصیلات عالی ما را احاطه کرده است.
در این رابطه کسانی هم کوشش می کنند این قضیه را سیاسی و قومی جلوه دهند که به هیچ صورت کار درستی نیست. این قضیه اولا باید از نگاه عدلی و قضایی به صورت بی طرفانه تحقیق و بررسی شود و نتایج آن به اطلاع همه مردم رسانده شود و ثانیا من از رهبری وزارت تحصیلات عالی و ریاست محترم پوهنتون (دانشگاه) کابل جدا می خواهم که جدا از جوانب عدلی و قضایی، علل و عوامل مربوط به مسایل داخلی محیط تحصیلی را نیز به طور همه جانبه و دقیق بررسی کند. غیر از قضیه زهرا خاوری داستان های زیاد دیگری از نحوه نمره دادن ها و سخت گیری های بی جا و حتی برخوردهای تعصب آمیز قومی و زبانی و مشکلات داخل لیلیه ها شنیده می شود و حتی بدتر و تاسف آورتر از همه حکایت هایی است که از سوء استفاده های جنسی و اذیت و آزار دختران در پوهنتون ها نقل می شود. به راستی به زبان آوردن این نوع سخنان شاید به دلایلی درست نباشد ولی برادران و خواهران گرامی، استادان عزیز و عالیقدر! از کتمان کردن و سکوت کردن و لب فروبستن مشکل حل نمی شود. شاید ما بخواهیم زبان ببندیم و روی همه چیز سرپوش بگذاریم ولی نمی توانیم در دنیای تکنالوژی امروز جلو قدرت غیر قابل کنترل رسانه ها و شبکه های اجتماعی را بگیریم. این حکایت ها اگر از زبان یک نفر و ده نفر نقل می شد شاید می گفتیم که انگیزه های شخصی در میان بوده است ولی وقتی صدها نفر به طور مستند شهادت می دهند آیا می توان گفت که همه آن ها دروغ و افترا است؟
آیا این مایه ننگ نیست که دختر محصلی به هم صنفی هایش و حتی مدیر تدریسی پوهنحی (دانشکده) به دختران توصیه کند که «هیچ وقت تنهایی به اطاق استادان مرد نروید!» آیا این قابل قبول است که یک دختر با این همه شرایط سخت و دشوار از دورترین و فقیرترین نقاط کشور با شور و شوق فراوان خود را به پوهنتون برساند ولی وقتی وارد پوهنتون (دانشگاه) شود یا دست به خودکشی بزند و یا پوهنتون را برای خود جهنمی ببیند که آرزو کند هر چه زودتر از شر آن خلاص شود!
استادان عالیقدر! شما نباید اجازه دهید که اخلاق فاسد و اندیشه تاریک عده محدودی از استادان دامن پاک و اندیشه تابناک همه شما را آلوده کند. باید پوهنتون (دانشگاه) های ما از این آلودگی ها تصفیه شود. اگر رهبری وزارت تحصیلات عالی دست به اصلاحات نزند می ترسم روزی فرا رسد که این رویدادها تبدیل به یک اعتراض ملی و یک انفجار مهیبی شود که باعث پشیمانی همگان گردد.
من به وزارت تحصیلات عالی پیشنهاد می کنم که یا در خود وزارت و یا در پوهنتون ها (دانشگاه ها) یک معاونت خاص و یا ریاست امور فرهنگی و تربیتی نیز ایجاد کند تا به این آفت های فکری، فرهنگی و اخلاقی رسیدگی کند. آموزش آلوده به فساد، انحراف و افراطی گری هیچ سودی برای جوانان و مردم ما ندارد. ما در کنار کسب علم باید انسانیت، اخلاق، اعتدال، انصاف و عدالت را هم بیاموزیم و جوانانی تربیت کنیم که نمونه و الگوی عدالت خواهی و حق طلبی و وطن دوستی باشند نه انسان های عقده ای و پر از کینه و نفرت و تندروی.

2. مطلب دوم این است که ما نباید اجازه دهیم در پوهنتون های ما تفرقه و تعصب قومی، مذهبی، لسانی و سمتی دامن زده شود و عده ای از جوانان ما استفاده ابزاری کنند و خشونت را دامن بزنند. امروز دشمن تلاش می کند که بین اقوام و گروه های مختلف اجتماعی و فرهنگی ما فضای بی اعتمادی و بلکه کینه و نفرت و تفرقه ایجاد نماید. تنها جایی که ما می توانیم با این توطئه ها مقابله کنیم و دسایس دشمن را در نطفه خفه بسازیم مکاتب و پوهنتون های (دانشگاه های) ما است. جوانان ما در داخل پوهنتون ها (دانشگاه ها) و لیلیه ها اجازه ندهند که دستان پلید بیرونی به هر نام و عنوانی بین آنان تبلیغات زهرآگین به راه بیندازند و تخم نفاق بپاشند. جوانان ما باید ضمن احترام به تنوع و تکثر قومی و مذهبی و زبانی جامعه خود بر هویت ملی، وحدت ملی، منافع مشترک ملی و فرصت ها و تهدیدات مشترک و به آبادانی، رفاه و ترقی کشور بیندیشند. ما از هر قوم و مذهبی که هستیم و با هر زبانی که تکلم می کنیم یک ملت هستیم و نشان داده ایم که برای منافع ملی و در مقابل دشمنان خود، همگی متحد و در یک صف هستیم.
من متاسفم که امروز گاهی از کاهی کوهی ساخته می شود و گاهی هم به کوه های بزرگ حقایق به اندازه پر کاهی اهمیت داده نمی شود و عده ای هم آگاهانه یا ناآگاهانه از هر بهانه ای برای کمپاین خود، بر ضد حکومت، پروپاگند به راه می اندازند. به عنوان مثال چند روز پیش با نشر یک مکتوبی از وزارت داخله هیاهویی علیه حکومت و رییس جمهور به پا کردند که گویا رییس جمهور هدایت داده در قطعه خاص ضد شورش از قوم تاجیک کسی جذب نشود. این که این مکتوب چگونه تهیه شده و چگونه نشر شده و آیا کدام اشتباه قصدی یا سهوی وجود داشته یا نه تحت بررسی قرار دارد اما مهم حقیقت قضیه است که به گونه دیگر تبلیغ می شود. من آمار و ارقام تشکیل این بخش از پولیس را یادداشت کرده ام که از همین محفل می خواهم که جزییات آن را برای همه مردم گزارش دهم تا همه بفهمند که حقیقت چیست و در عین حال چرا علیه حکومت دست به تبلیغات ناروا می زنند.
قوماندانی عمومی امن و نظم عامه دارای هشت لوا است که مجموع تشکیل آن به شمول افسر و ساتنمن 13049 نفر است. از این مجموعه از نگاه ترکیب قومی 7030 نفر تاجیک، 3287 نفر پشتون، 918 نفر هزاره، 683 نفر اوزبیک، 199 نفر پشه ای، 20 نفر بلوچ، 25 نفرنورستانی، 89 نفر عرب، 29 نفر ایماق و 77 نفر ترکمن هستند. همچنین قطعه ضد آشوب که جزء همین قوماندانی است متشکل از 500 نفر است که از نگاه ترکیب قومی 391 نفر تاجیک، 60 نفر پشتون، 29 نفر هزاره و 11 نفر اوزبیک، 5 نفر پشه ای، 3 نفر عرب و 1 نفر بلوچ هستند. آیا با این ترکیب این ادعا درست است که قوم بزرگ تاجیک ما از این قطعه پولیس حذف شده است؟ آیا نباید نتیجه بگیریم که دست های پیدا و پنهان در صدد ایجاد تفرقه قومی هستند؟
حضار گرامی!
نکته ای را که در پایان سخنانم باید یادآوری کنم این است که ما در رهبری حکومت وحدت ملی به سکتور معارف و تحصیلات عالی جایگاه و اولویت خاص قایل هستیم. به همین جهت در این اواخر به تاریخ 96/8/6 حکمی از طرف رییس جمهور صادر شده مبنی بر تاسیس شورای عالی علمی و فرهنگی تحت ریاست شخص رییس جمهور با 19 عضو از همه مقامات و نهادهای مربوطه به منظور تقویه بنیه علمی و ارتقای کمی و کیفی تحصیلات عالی، معارف و سایر فعالیت های علمی و فرهنگی دولت و این یک خبر بسیار امیدوار کننده است. به این جهت از رهبری جدید وزارت تحصیلات عالی می خواهم که با جدیت برنامه های خود را آغاز و تعقیب کنید و مطمین باشید که به تمام معنا حمایت های رهبری حکومت وحدت ملی پشت سر شما است.

در پایان ضمن عرض تبریک مجدد به جناب داکتر پوهنمل خواجه عمری کاندید وزیر و سرپرست وزارت تحصیلات عالی برای ایشان و همه منسوبین و هیات رهبری وزارت تحصیلات عالی آرزوی موفقیت می کنم.
زنده باد افغانستان
پاینده باد وحدت ملی مردم افغانستان
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
وزیر تحصیلات
سرور دانش
نظرات بینندگان:

>>>   چرا تنها خواجه عمری؟ آیا کسی دیگری درین زمره ازین کشور نیستند و یااینکه از هزاره ها و شیعه ها ست و خواجه عمری و سرور دانش هم از جمله آنها!!
اینرا گوید تعصبات

>>>   Mofatesh Nuur
غنی شخص مریض روانی ناتوان ، نوکر واجیری قوی است که پوز شاه شجاع رابه خاک مالیده ودروطنفروشی خویش باهمدستانش قهرمانی درخیانت ، جاسوسی ، وطنفروشی ،جنایت ، تبعیض قومی ونژادی و...... دست بالا داشته وبرآن افتخار میکنند . اما شاه شجاع به نا توانی درمقابل مردم خود اعتراف نمود که من اختیار ندارم شما خود دست بکار شوید .

>>>   خواجه عمری هزاره نیست
هزاره فامیل عمری نمی گذارند

>>>   داعش بازی ارگ - امریکا و امکان تشکیل حکومت خود مختار درهرات
۱۳۹۶ آذر ۵, یکشنبه
استاد محقق رهبرحزب وحدت اسلامی مردم افغانستان، عضو محور «شورای نجات» درتهران سخنانی بر زبان آورد که هرگز پیش ازین این چنین بی نقاب و پرصلابت بر زبان نیاورده بود.

به نظر می رسد اوضاع درافغانستان به شدت درحال تحول است و بستر های بلخ و فراه و هرات از میادین قریب الوقوع جنگ با داعش خواهد بود.

محقق که عادتاً یک محافظه کار سیاسی است، درتهران آب سردی روی دست حکومت کابل ومتحدان بین المللی ریخت. این مانور قطعاً اعلام علنی جنگی است که مدت ها پیش شروع شده است. سخنان محقق از روی تصادف واحساسات نیست؛ برآیند کاملن حساب شدۀ یک دوره ای است که بعد از یک پایان، درحال آغاز است.

برچیدن گلیم داعش درعراق و سوریه، نومیدی زننده ای را نصیب طلا پرستان ریاض و شبکه های اطلاعاتی امریکا وانگلیس کرده است. دهلیز مرگ به نام افغانستان دراختیار امریکاست؛ اما این دهلیز از دو سوی شمال و غرب با خطر انسداد و فوران آتش هم مواجه است. اراضی افغانستان واپسین درآویزی عربستان، امریکا، پاکستان از یکسو و لشکرهای عملیاتی ایران، روسیه و ائتلاف ضد داعش- طالب در داخل افغانستان از سوی دیگر است؛ مگر این که یک معامله به نفع همه شکل بگیرد.

برش اصلی تیغ سخنان محقق به سوی امریکا بود که با شلیک اصطلاح «استکبارجهانی»، دیگرهیچ اجندایی را درخفا نگه نداشت. عطا محمد نور مدت ها پیش از وی این روند را طی کرده و منتظر شروع آخرین نبرد در میدان بلخ است که به عنوان پایتخت آتی داعش در ادبیات اطلاعاتی ارگ و امریکا تعریف شده است. جبهه مشترک بن سلمان، آی اس آی، اداره ترمپ و حکومت کابل در افغانستان قدم به قدم تقرب می کند و فصل اخطارهای رسانه ای هم تمام است.

درسوریه وعراق چه دیدیم؟
داعش با تمام ظرفیت پرابعاد جنگی واطلاعاتی در زادگاه وگهواره خودش تارومار شد مگر آیا درافغانستان ضمانتی برای پیروزی دارد؟ یادمان باشد که هرگاه داعش و دسته جات نیابتی امریکا وعربستان در فراه وهرات زمینگیر شوند و جنگ مزمن شود، حشدشعبی افغانستانی ( لشکرریزرفی فاطمیون و فاطمیون درحال ظهور درداخل افغانستان) به قدرت قهار و بلامنازع در هرات، فراه وسپس گستره بامیان مبدل خواهد شد.

شکست احتمالی پروژه داعش علیه ایران بی هیچ بهانه ای یک دولت سایه یا فدرالی را درغرب افغانستان رقم می زند و این چنین دولتی، نسخه بعدی خود را در بلخ، حوزه پروان و حاشیه های کابل نشان خواهد داد. هرگاه لشکر فاطمیون پایش به هرات و فراه برسد و پایه هایش در زمین آن جا بچرخد مردم شیعه در داخل افغانستان برای گریز از خطر انتحاری و کشتارهای جمعی، از کابل و دیگر مناطق به غرب افغانستان روی آورده و یک ارتش عظیم از نوع حزب الله و حشدشعبی شکل می گیرد. هرگاه ایران دست به چنین کاری بزند، شیعیان افغانستان به قدرتی بالاتر از حزب الله لبنان مبدل خواهند شد. دلیلش این است که برای اکمالات دولت خود مختار هیچ چالشی نیست. بین تربت جام و هرات یک خیز فاصله است.

از پس این حوادث، از همین حالا حداقل اسکلت نیرومند یک قلمرو فدرالی به چشم می آید.
رزاق مامون


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است