افشاگری های سازماندهی شده
آنچه نبیل افشا کرد حتی نزدیک به خط قرمز پشتون نبوده چه برسد به فشاری بر ارگ و می ماند سازماندهی پس پرده برای پرتاب مقامی قومگرا و پایبند به اهداف رهبران پشتون به میان جریان مخالف 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۰۱    ۱۳۹۶/۹/۱ کد خبر: 141958 منبع: پرینت

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، مقام های دولتی بنا به مصلحت های نظام های حاکم اجازه ارایه اسناد و اطلاعاتی که سبب برهم زدن فضای سیاسی کشور شود را ندارند اما از آنجا که افغانستان در بخش اعظم حکومتداری متفاوت از جهان عمل می کند هر از چند گاهی مقام و مسوولی با افشاسازی در صدر اخبار قرار می گیرد.

اینکه رییس جمهور سابق و فعلی در گذشته با تبانی دست به مدیریت انتخابات 2014 زده و راه های تقلب و فساد را هموار کردند تا اشرف غنی به قدرت برسد نه اطلاعات محرمان است و نه برخوردار از ارزش خبری که حتی برای ارگ موجب اندک فشاری شود اما نکته قابل تامل مربوط به شخص افشا کننده می شود، چرا نبیل اکنون چنین اطلاعاتی را در اختیار مردم قرار می دهد؟

و چرا در زمان ریاست امنیت ملی که شاهد زد و بندهای سیاسی میان کرزی و غنی بود دست به اقدام قانونی نزد و یا اطلاعات خود را در اختیار رسانه ها نگذاشت که حداقل از بروز چنین تقلب گسترده انتخاباتی جلوگیری شود؟ چنین سوال هایی سبب می شود که بر نیت مقام خارج از قدرت اجرایی اما پایبند به اهداف پشتون شک و شبهه صورت گیرد.

رییس پیشین امنیت ملی از دل قومیت پشتون و هم راستا با اهدف آن اطلاعاتی را بنا به گفته خود، افشا می کند که نه تنها خط قرمز این قومیت نمی باشد بلکه با گذشته سه سالِ سخت و پرچالش حکومت وحدت ملی و تجربه انتخابات پرتقلب ریاست جمهوری گذشته بر کسی پوشیده نیست که اشرف غنی متقلب بزرگ و کرزی بانی فساد قدرت بوده است.

اما برای نشان دادن چهره ای دغدغه مند نسبت به اوضاع سیاسی و وضعیت مردم می تواند سکوی پرتابی برای رحمت الله نبیل به آغوش جریان مخالف باشد به اینگونه که در روزگار دو قطبی شدن سیاست، نفوذی همچون وی در میان مخالفان برگ برنده ارگ باشد.

همانگونه که داکتر عبدالله به عنوان نماینده قوم تاجیک در حکومت هر چه کرد براساس منافع رهبران پشتون بود زمان استفاده از گزینه ای دیگر به مانند نبیل می باشد که مدت ها است خارج از حکومت، مقام و جایگاهی در میان جریان مخالف به دست آورده است.

اگر اشرف غنی مدت ها قبل از رسیدن به ریاست جمهوری در تبابی با حامد کرزی دست به سازماندهی انتخابات زده است در مقابل شاهدانی همچون بیشمار مقام های مسوول از قوم گرایی گرفته تا ایجاد زمینه ناامنی را در کارنامه خود دارد.

و طی سه سال گذشته این حکومت از چنان استخبارات و اهرم های فشاری سود می برد که هیچ مقامی هرچند بلندپایه و یا در حد و اندازه های مخالفانی همچون عطا محمد و جنرال دوستم، فرصت افشاسازی اطلاعات و اسناد مغایر با منافع ارگ را ندارند چه برسد به رییس سابق امنیت ملی که در زمان قدرت همراه سیاست کثیف فساد و معامله بوده و اکنون در نقش قربانی فرو رفته است.

در این میان، سیاست پشتونیزم قدرت اگر حکومت را در انحصار قرار داده، جریان مخالف را نیز مدیریت می کند که نقش حامد کرزی چه به عنوان رییس جمهور و چه منتقد پررنگ می باشد، وی همان چهره ای دوستدار امریکا و شیفته طالبی که بر مبنای مصلحت های زمانی به مخالف سیاست واشنگتن بدل شده و به دنبال بازگشت به قدرت است.

رحمت الله نبیل به همان میزانی که در حکومت کرزی همراه و هم دست فساد و زدو بندهای سیاسی بوده در کنار خیانت پیشگان دولت غنی قرار گرفت و نمی تواند با اطلاعات سوخته به مانند کتاب سپنتا دم از افشاگری بزند.

دوران جدید افغانستان مملو از حقایق و رازهای برملا نشده به مانند تاریخ چهل ساله گذشته است که در صورت افشا می تواند پیدا و پنهان شانزده سال گذشته را روشن کند اما اینکه چه کسی و چه زمانی با چه میزان صداقت بیان شود، مهم است نه اریه اطلاعتی یک سویه با اما و اگر های فراوان که تنها نام های بیان می شوند که هیچ مرجع و قانونی قدرت به محاکمه کشاند آنان را ندارد.

رحمت الله نبیل بیش از آنکه خواهان افغانستانی واحد باشد همان مقام قوم گرایی است که در راستای اهداف پشتونیزم عمل می کند و هرچند به مانند کرزی در برابر ارگ ساز مخالف بزند نمی تواند فرد قابل اطمینانی برای جریان مخالف باشد.

کد (18)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
نبیل
قومگرایی
نظرات بینندگان:

>>>   آقای نبیل یک شجاعت و دلیری از خود نشان داده است و می باید که تشویق گردد بخاطریکه دیگر پشتونها هیچ گاهی از پشتونهای خود گیله و شکوه ندارد ولو اگر گمرکها و وزارت مالیه و بانکها را چور وچپاول کرده باشند ولی ایگر یک هزاره و یا تاجک یا ازبک دریشی جدید هم به تن نمایند گیله و شکوه شان آسمان را فرا میگیرد.
بادام گل

>>>   انگيزه اصلى تهيه ديدن چنين تدارکات و سياست تفرقه اندازى و حکومت کن خودش شرينى دادن است.
" نظريهconcerted action برنامه مشترک هماهنگ قبل آماده و گفتگو شده " داکتر اسپنتا اين تيورى خوب حفظ کرده و رحمت الله نبیل رییس پیشین امنیت ملی هم از طريق اسپنتا
اين يک تيورى "علم" يا هنر اقتصاد سياسى آلمان است که براى انجام يک هدف مشترک تمام ماهيران و مديران چرخهاى حلقه هاى قدرتمند دولتى در يک برنامه مشترک و آگاهانه و پيشتر تصويب شده و پيش هماهنگ شده توجه مردم را بسوى موضوعات جانبيى و فرعى و گذشته بدون ارزش اما انتقادانه ماهيرانه سوق مى دهند.
اين بار بوجود آوردن شکاف بين غير پشتونهاست - ملیت ‌ها ملیت ى هزاره، ازبک، و غیره به استثنای ملیت تاجیک پشتون تاکتيکى نام گرفته شده) تا هدف اصلى تحميل هويت افغان در تذکره است " . در زبان پارسى متل است : او را خط کن و ماهى گرفتن. او پارسى قديم است مانند نجرو تگو وپنجاو بلخاو دواو : در پارسى که بادبيره عربى نوشته شد او به آب تبديل شد
چرا حاکمان افغان اين بدنام " افغان" را با اين قدر خرج پول هنگفت جامعه جهانى بر مردم تحميل مى کنند:
1- بخاطر که ازقومهاى گمشده يهودى است?
2- بخاطرايکه فرهنگ و هنر وآبدات و رسومهاى جشنها هندوايرانى وتورانى را آثار نياکان غير پشتون را درجهان وانمود مى کنند که انگار ازخودشان است ودر درون همانرا مى سوته افغانى مى کوبد.
مثلن در ز مينه جهانى شدن نوروز در بزرگداشت 800 سالگى جلال‌الدین محمد بلخى "مولوى بلخ وروم" تاجيک که درنزدکى خلتان در گرگان تپه تولد شد و مدرسه و خانه اش در بلخ است فراموش نکنيد که Bactra بلخ شهر و استان و باکتريانا هم باختر و بلخ ناميده مى شد که خوداش کشوربود درهردو سوى فرا رودان آمو و پنج. احمدخان ابدالى در هرات و تيمور پسراش درمشهد تولد شد ناميد و هيچ بار درى ويا فارسى و تو افغان نام حذف کردى لعنت برتو.
مگر از چه وقت افغان نوروز جشن مى گيرد? مگر افغان از چه وقت شمس تبرزى و مثنوى معنوى خوان شده? در همين ديوانها در همين ديوان مولوى ٢٩ بار زبان خود را "پارسى" .
هندوايرانيان وتورانيان تاجيکيان و پارسيان اوزبيک تورکمن را "خميرخوران" مى گفتند: آيا آشک و آش و منتو و سمبوسه و ديگر خوراکها "افغانى" اند . هيچ يکى از اين خوراکها افغانى نيست.
در بخشهاى ديگر هم اين واقعيت افغانىسازى صدق مى کند . مگر پسوند مکانى آباد پارسى نيست. جلال آباد و اسدآباد از سوى هندوايران وتوران ساخته شده اند. و پسوند مکانى "ان" مانند "ملتان" و "مردان" - "لغمان و پروان" بغلان وبدخشان وهزاران ان ديگر. نياکان ما تخمه گستاشب اسپنديار و تخمه اوکوروش بزرگ و دارا ايران زمين و يا آريانم به يهودىها پناه دادند و اکنون شما کستاخى مى کنيند?
3- با افغاني شدن يا پشتونى شدن کل شهروندان خاليگاه هاى عميق فرهنگى و سنتى هنرى و ادبى و روسومى و بويژه افغانيت بقول پژواک و تغير نام به "پشتونوالى" همين خاليگاه را پر کند ويا با پرديگران خود را آراسته کند.
4- چون خاليگاه هاى زياد است درضمير از همين حقارت رنج مى برند. نخست و همين اکنون هم بسيار مردمان غير پشتون قتل عام کردند بويژه هزاره و اوزبيک واکثرا تورانى تباران را.
5-در همين زمان نديدى که چقدر تاجيک کشتند. بشرم امراله و عبداله. اله را از نام تان پس کنيد پاىبوسان حاکمان پشتون
6- نالغت "افغان" را هويت همه مى کنند زيرا در اقليت اند. همين انتخابات تقلبى به صورت آشکارنشان داد که تا کنون وانمود مى کردند بدون همه پرسى و شمارش والجبر وحساب پشتون ويا افغان را اکثريت ناميدند. حالا که ديدند که پشت شان درديوار رسيد که با دورغ و فريب قرون پيشين توانايى ندارند اکثريت خود را ثابت کنند زيرا معيارها و امکانات فن آورى نوين
دروغها, تقلبات و دزدى راى مردم با سند و عکس و تصوير دريک ثانيه در هندوکوهان و جهان بخش ونشر شد. اگر همين تقلبات در يک کشورى ديگرى ميبود که در گرو يهوديت وصيونيزم جهانى نبود.
از انيرو از همه غيرپشتونان و پشتونان که براى همزيستى وختم جدال تمنا و انتظار دارم که يک حلقه خاص قدرت با چال بازى لقب افغان را هويت همه بسازد.
1- مردم و رسانه ها به دولت گوشمالى کنند که وظيفه دولت امنيت است و نه ايجاد تشنج جدال وجنجال
2- همانقسم که که با حذف درى عضمت بزرگى ورنگارنگى گويشهاى هزارگونه پارسى (هراتى کابلى لغمانى پروانى پغمانى چاربندى جلالبا د هزا رگى بلخى قطعغنى پاميرى سيستانى) قانونا انکارشد در حالى که مردمان هندوکوهان زبان فارسى درباى و ادبى نمى دا نند .
3- کمان رستمى بودن مردم اين کشور در هفت رنگينى است درهفت شهرعشق است. يک هويته خيانت تاريخى است بويژه که افغانستان مستقل نيست .
4- تغير هويت ها با پول و عساکرخارجى
5- لطفا هر گوينده به زبان خود نام هاى نظامى و اقتصادى وسياسى و دولتى و فرهنگى را بيان کند
6- اصلاحات مولى را همه اش را براى غير پشتونان وبويژه پارسى زبانان بى اعتبار مردود اعلان مى کنم.
7- حذف فارسى غير قانونى وحقوق ملل است. اگر چه يک چند بار بزرگان ما به ادبيات نظمى وشعرى پارسى از شيوه وطرز نظم درى گفته اند که از دربار شاهان آمده ولى با توجه که همه اکثريت شان اشعار پيگارى گله اى نقدى وطنزى به درباريان داشتد و به در نظرداشت پيشرفت و تفکر مردمسالارى ازاين نام اناکرونيستى درى درباريان سدازوى و محمدزايى (با نام جديد افغانسان 1856) من زبان خودرا پارسى و يا فارسى مى گويم همان نام که همه درخانه مى گويند.لطفا مرا يارى رسانيد و انگيزه ودلايل ديگرى بافزايد ما به جز دليل آوردن و برهان قاطع نداريم . تا ازحماقت سياسى سران اين کشور در زمينه افغانسازى و درزمينه هاى ديگرجلوگيرى نموده باشيم. با سپاس هاى فروان داکتر ارمان

>>>   این چه نوع پستی وچاپلوسی نبیل است وی یک شخص منفور است

>>>   اينها كشور را رهبرى مى كنند ، همه متعلق به يك قوم و يك تبار ، از اينها انتظار تحقق عدالت داشتن عين حماقت است .

>>>   ،این ها همه چهره های کثیف، مردود وخاینین استندکه در زمان مسوولیت شان به وظیفه شان درست رسیدگی نکردند وبرسرنوشت مردم بازی و یک بیمار روانی را حاکم ساختند، امروزکه منافع شان درخطراند می خواهند خودرا دلسوزمردم معرفی کنند.

>>>   فقط همان یک طبقه و همان یک گروه بیفرهنگ است که باعث تمام پسمانی، بد بختی، بد نامی، و تمام کشمکش ها در کشور ما شده اند و باعث درد سر برای همه متباقی شده اند۰
مانع سرشماری همین ها میشوند، انتخابات را همین ها گوسفندی ساختند، تقلب همین ها میکنند، انتحار همین ها میکنند، انفجار همین ها میکنند، زورگوئی همین ها میکنند، نوکری پاکستان را همین ها میکنند، دو دشنام و فحاشی همین ها میکنند۰
آمادگی های لازم جهت تجزیه کشور باید گرفته شود۰ پشتونها از طالب تکنوکرات خلقی اوغان ملتی تا گلبدینی باهم فرق ندارند۰ غیراوغان متحد شوید و حساب تانرا از این جنگ و وحشت دائمی پشتونها جدا کنید

>>>   Khurasaniبازى را بايد تغيير داد؛
كدام بازى را، چرا و چگونه ؟

الف : بازی قدرت
از زمان تأسيس افغانستان( امير‌عبدالرحمن خان) تا امروز مدیریت بازی در دست افغان‌ها ( پشتونها) بوده است و ما ( تاجیک / خراسانی ها ) در تمام این سال‌ها موضع واکنشی یا انفعالی داشته ایم.
حالا زمان آن رسیده است که از این موقعیت خارج شویم و ابتکار عمل را در دست گیریم تا آنها در موقعیت واکنشی قرار بگیرند.

ب: چرا؟
ما در تمام این سال‌ها تماشاگر تثبیت هویت افغانی ( پشتون) در تمام ابعاد و زوایای کشور بوده ایم و رهبران ما هیچکدام دغدغه ای هویتی نداشته اند، بلکه مبارزهٔ آنها حداکثر حضور در مقامات سیاسی کشور خلاصه شده است.
احزاب موجود متعلق به تاجیک ها ( از چپ و راست) بیش‌تر ائدیولوژیک محور هستند و به روشنی نتوانسته اند چشم انداز روشن ، دیدگاه هویتی و تمدنی ما را بیان نماید و لهذا قبل از آنکه به اتحاد و یکپارچگی ما بیانجامد سبب افتراق و جدای ما شده است.
حالا وقت آن رسیده است که عناصر؛ هویت، تاریخ ، تمدن و سرزمین( خراسان) در قامت محور های اصلی و اساسی ما مطرح شود.
تمام جریان‌های سیاسی ما ( تاجیک‌ها ) محور هویت ، زبان و تمدن را باید در اساسنامه های خود مدنظر قرار بدهند.
ج: چگونه ؟
ما ضرورت اساسی به تدوین و نگارش مانیفست داریم .
بدون مانیفست این امر محقق نخواهد شد.
ادامه دارد ....

>>>   نامش که .....است خائن است،
امروز یکی اش اقرار میکند (مثل نبیل امنیت) در حالیکه دیگرش هنوز هم بهانه منافع ملی را برای پوشش خیانت هایشان پیشکش میکند و آن خیانت ها را هنوز هم برحق میداند۰
غیر پشتونها باید متحد شوید، تفاوت های گذشته را کنار بگذارید، به گذشته که همه در آن کوتاهی دارید نچسپید، و در مقابل این تمامیت خواهان خیانتکار و تقلبکار مصمم و متحدانه برزمید۰ ورنه یکی یکی نابود، زبون، بی هویت و مسخره و رسوا میشوید۰

>>>   کرزی از همین مدال در سینه بوش هم بسته بود و سینه او را با محبت فروان مالش داده بود۰

>>>   چاپلوسی نیست گفتن حقیقت است، احمق۰

>>>   نبیل خار چشم دشمنان افغانستان است! بګزارید در چشم دشمنان بخلد! و کور باشند! امین


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است