چگونه کشور ما افغانستان نام گرفت؟
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۵۱    ۱۳۹۶/۷/۳۰ کد خبر: 140369 منبع: پرینت

در این مقاله به چگونگی نام تاریخی افغانستان که از آریانا به خراسان و سپس به افغانستان تغییر یافت پرداخته می شود.
نخست از آریانا سخن بمیان می آید. از مناطق و سرزمین هایی که شامل قلمرو کشور آریانا می شد. سپس تغییر نام آریانا به خراسان و قلمرو خراسان زمین با تذکری از خانواده های حکومتگر و حاکمان خراسان تبیین و بررسی می شود.
در پایان از افغانستان سخن می رود. چه زمانی کشور ما افغانستان نامیده شد و این نام چگونه و از کجا بمیان آمد؟

(آریانا) نام افغانستان هرچند در فاصلۀ بیشتر از دو قرن اخیر با موافقت حامکان افغان و معامله با انگلیسی ها به این کشور داده شد، اما پیشینۀ تاریخی این سرزمین و ساکنانش به هزاران سال قبل برمی گردد.

در آن گذشته ها کشور کنونی افغانستان بخشی عمده ای از سرزمین بزرگی بود که آنرا «آریانا» یا «ایریانا» و یا «آریا و ایریا» می خواندند.
این نام از هزار سال قبل از میلاد تا قرن پنجم میلادی به افغانستان امروز و بخش هایی از ایران کنونی، مناطقی در آسیای میانه و بخش هایی در شمال و غرب پاکستان اطلاق می گردید.

محقق و مورخ قدیمی یونان (ارا توس تینس) در نیمه ی قرن سوم پیش از میلاد، آریانا را نام قدیم و گذشته افغانستان می خوانند.
دکتور محمد حسن یمین پروفیسور و محقق علم تاریخ افغانستان، در مورد حدود و وسعت قلمرو سرزمین آریانا می نویسد: «استرابو جغرافیا نگار و مؤرخ یونانی بر اساس گفتار ارا توتینس حدود و ثغور آریانا و به همینگونه «بطلیموس وبیلو» ولایات آریانا را در هفت ولایت این چنین مشخص ساخته اند:
۱ـ مارجیانا (حوزّه مرغاب)
۲ـ بکتریانا (بلخ وبدخشان)
۳هریوا (حوزۀ هرات)
۴ـ پاروپامیزاس (حوزۀ کابل و هزاره جات)
۵ درانجیانا (حوزۀ سیستان)
۶ـ اراکوزیا (حوزۀ ارغنداب)
۷ـ گدروزیا (حوزۀ بلوچستان)

سرزمین آریانا به عنوان یکی از کانون های هفتگانۀ تمدن کهن جامعۀ بشری محسوب می شود. آریانا در زمرۀ سرزمین های چون: بین النهرین، مصر، سواحل شرق مدیترانه، چین، نیم قارۀ هند، شبه جزیرۀ یونان، ایتالیا وروم قدیم است.

ساکنان این سرزمین ها هزاران سال قبل در بخش های مختلف علوم ریاضی، نجوم، طب، حکمت، تجارت، کشتی رانی، نقاشی، ایجاد الفباء، زراعت، صنایع دستی، هندسه و غیره دارای تمدن درخشانی بودند و در واقع پایه های تمدن امروزین جامعۀ انسانی را در سیارۀ زمین گذاشتند.

آریانا در میان حوزه های تمدنی مذکور از دو تا سه هزار سال قبل از میلاد مسیح دارای زراعت و آبیاری و شهرهای آباد و پرجمعیت بود و نقطۀ اتصال میان تمدن های بزرگ یونان، چین، هند و بین النهرین محسوب می شد.

آیین زرتشت یا زردهشت در صدها سال قبل از میلاد مسیح توسط مبلغ و بنیانگذار آن به همین نام از بلخ کنونی افغانستان که «بکتریا» یا «بکتریانا» نام داشت، ظهور کرد. بلخ یا «باکتریا» مرکز و پایتخت مملکت آریانا بود.

نوشته هایی بر روی سنگ که از دوران امپراطوری هخامنشیان در بیشتر از شش قرن قبل از میلاد مسیح منسوب به کتاب اویستا بدست آمده است نشان می دهد که بیشترین ولایات و مناطق سرزمین آریانا در کشور کنونی افغانستان موقعیت داشت.

از 12 ولایت آریانا در آن کتیبه های سنگی بدینگونه نام برده می شود:
۱ هرکانیا (گرگان)
۲ـ پارتیا (درۀ خراسان)
۳ـ زرانکا (زرنج)
۴ـ ایریا (هرات)
۵ـ خوارزمیا (خوارزم)
۶ـ بکتریانا (بخدی، بلخ)
۷ـ سغدیانا(سغد) (خجند تاجیکستان امروز)
۸ـ گندارا (حوزه کابل وسند)
۹ـ ستا گیدیا (هزاره جات ومناطق مرکزی افغانستان)
۱۰ـ اراکوزیا (حوزۀ ارغنداب)
۱۱ـ ماکا(مکران وبلوچستان)
۱۲ـ ساکا(خاک های سکایی سیستان)

محمود منجم زاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
افغانستان
منجم زاده
نظرات بینندگان:

>>>   چراخراسان شد؟ وبعد چرا افغانستان شد؟

>>>   من که این نام های قدیمی را میبینم، خیلی شباهت به نام هایی دارند که در کتاب های دینی هندو ها نوشته شده است و در یگان مراسم عروسی که پندت ها مراسم عقد نکاه عروس و داماد را میبندند، از همین واژه ها استفاده میکنند.
ازین معلوم میشود که ساحه آریانا مربوط نیم قاره هند بوده است و لسان سنسکریت نیز زبان مشترک منطقه و یا شاخه یی از زبان های هند و اروپایی بوده است.
بهر صورت تمام انسان های امروزی در سراسر دنیا، صد ها هزار سال قبل از شمال شرق افریقا از منطقه کنونی ایتیوپیا و سومالیا، به سراسر جهان مهاجرت کرده اند و اجداد صد ها هزار سال پیش ما، همه سیاه پوست و افریقایی بودند.
خود افریقایی ها، میلیون سال پیش از نسل هومو زاپیوس و هومو اریکتوس بمیان آمده اند و هومو زاپیوس و هومو ارکتوس نیز از نسل میمون ها و شادی ها و به همین ترتیب ادامه پیدا میکند: پریمات ها،پستانداران، امفی بیین ها، رپتیل ها، ذو الحیاتین، نهنگ ها، ماهی ها، عروس های دریایی،پلانتون ها، بکتریاها و ویروس ها که به چهار ملیارد سال قبل یعنی آغاز پیدایش حیات و زندگی در روی زمین میگردد.
جالب آن است که بعضی ازین نمونه های موجودات روی زمین ، هنوز هم وجود دارد اما در حدود صد ملیارد نوع آنها از بین رفته اند و دیگر وجود ندارند، اما یک تعداد فوسیل های آنها توسط باستان شناسان از زیر زمین و یا مابین کوه هاو میان احجار پیدا شده اند و هنگامی که این فوسیل ها رادر پهلوی یکدیگر قرار میدهیم و با توعیت های موجود زنده جانهای روی زمین مقایسه کرده و در پهلوی اسکلت ها و استخوان های آنها بشمول اسکلت انسانها قرار میدهیم، فقط مثل یک فیلم سینما، جریان مکمل تکامل حیات در روی زمین از ویروس تا انسان، طی چهارو نیم ملیارد سال، در پیش نظر ما مجسم میشود.
امید وارم نشر شود.

>>>   کابلستان جایگاه زبان علمی پارسی در زمان حاکمان بومی شکوفایی و ازمهاجمان قدرت طلب بربادی داشته است.
کابلستان نامی است که در قدیم به سرزمینی مرتفع وسیع پُر درختان مثمروغیرمثمر مانند ارغوان بلوط اطلاق می شود و به خاطر موقعیت استراتژیکی آن توسط هخامنشیان اداره و کنترول شده است و نخستین سکه های صفاریان به فرمان یقوب در 261 ق در پنچشیر ضرب شده و نیز پنچشیر در دوره سامانیان یکی از ضراب خانه های آنها به شمار می رفت .
بنابرین کابلبستان قدیم قدمتی 3500 سال دارد و از مشهور ترین و زیبا ترین شهر سالم سرزمین آریایی ها شمرده می شد که در زمان قدیم طبیعت سبز و پر آب وهوای سرد وگوارآن مردام گرم نشین هند را دیوان کرده بود. و به همین سبب هندوان کابل را جنت روی زمین می شمردنند, نام کابل از دریای کابل گرفت شده است وجود جوی های بسیار در گذشته از موجودیت برکت یخچال طبیعی اونی در کابل بیان گر آن بوده است که زمانی رشد باغ داری و زراعت در مناطق اطراف و نواحی کابلستان بیشتر بوده وحراست از محیط زیست به درجه عالی ازطرف حاکمان طبیعت دوست در آن و قت وجوداشت و وجود جریا ن آب جوی ها روان با عث تزین و زیبایی شهر و نواحی کابلستان و اطراف دیگر مناطق آن بخصوص بگرام در گذشته شده بود.
کابلستان چندین قرن پیش و پس از دورهی مسیح ، از بامیان و کندهار و در غرب تا کوتل بولان و تمام جنوب را در بر می گرفت که این خط وسیع به ده علاقه داری تقسیم بود و شهر کابل ،غزنی ، بامیان ، ننگر هار ، سوات ، پشاور، ابوکین ، بنو و بولر در بر می گرفته است.
حدود 100 میلادی محل زیبا سبز و پر آب منطقه پیوند گاه دریا غوربند و دریا پنچشیر, پایتخت تابستانی شاهنشاهی کوشانیان « کنیشکا » بناشد واعلان پایتخت کرد و توسط کوروش بزرگ ، شاهنشاه هخامنشی این محل ویران شد، و بعد از مدت کوتاهی توسط جانیشن داریوش بزرگ ترمیم شد و حفر کاریز ها و نهر های سنتی در تمام نواحی کابلستان بخصوص بگرام توسط افراد فتی و زبردست میر آب ها ی دارویش آغاز شد.
اهمیت دادن دارویش به کشت بوته های دانه دار و درختان سرو و کشاورزی به قدری بود که به امر کورو ش توسعه 180 جوی آب طرف راست و 180 جو آب بطرف چپ کارون راه ابریشم احدا ث کردند.
چون درخت سروهمیشه سر شاد و راست قامت وهمیشه سبز است, در محل های خشکی مثل سیستان نماد زنده بودن جاوید است ؛ در یکی از اسطوره های توران زمین آمده است.
هنر سیستم آبیاری مانند حفر کاریز ها و نهر های سنتی در زمان داروش اول به مناطق خشک آسیا ، ا فریقا ، اسپانیا وحتی مکزیک راه یافت نوشته « والتر هین تس » ترجمه پرویز رجبی نشر ماهی تهران سال 1388 می باشد.
کابلستان بخصوص بگرام دارای موقعیت استراتژیکی در مسیر راه ابریشم چین , هند و بین النهرین محسوب محسوب شده است و داشتن طبیعت سبز و پر آب دارای زمین زراعت آبی ، این منتطه در درازای تاریخ در مساحت های گونا گون زیر قلمرو امپراتورهای مختلف مثل کوشانی ، ی هخامنشان، یونان ، خوارزمشاهان ، سامانیان ، تیمریان , غوریان ؛ مغلان و درانی ها قرار داشته که دوره های شگفایی شادابی را کابلستان از حاکمان بومی خود خیلی شکوقایی داشت و بربادی فاجعه محیط زیستی را از مهاجمان تا امروز پشت سر گذشتانده است.
بطور مثال شمالی بخش بزرگ کابلستان کوهسار وادی ها آن در جنگ یونان و با انگلیس ها صحنه نبرد های مهم میان نظامیان برتانیایی با سپرسالاران شمالی بود و منطقه کوهسار چندین بار سبب شکست مهاجمان انگلیس شده است.
• آیین‌های نوروزی در کابل
• کابل در شاهنامه
• گذرهای شهر کابل
• جنگ‌های کابل

>>>   نامهاى مليتهاى براى دولتها و ممالک ايران سرزمين در جغرافياى پيشنه تا ده هاى نخست قرن نوزده پيشنه مروج نبود نامهاى قديم براى هند و ايران و توران مانند بهارت آرياورتا و آريانم براى تقاتطع سه گوشه اى حلقه هاى فرهنگى باستانى با اديان هندوى و ايرانى و ميتراهى تورانى کنکشاهى ساسانى زردشتى و بودايى خويشاوندى زبانى و فرهنگى ودينى دارند.

اعداد (شماره) هاى هندى اول در آريورتا و آريانا بويژه صفر تا نو اختراع شد که خوارزمى با اعداد هندى در خراسان ايرانزمين الگوریتم مجموعه‌ای متناهی از دستورالعمل‌ها است،بنام نامى اش در و تحليل.الجبر و مثلثات قاعد و قانون ساخت است. موقعیت خوارزم در نقشه ایران در عصر خلفای عباسی جنوب بحر خوارزم یا دریاچه آرال کنونی در بالای نقشه برگرفته از کتاب جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی به حساب مى رفت
هفت نيکويى زردشى + تمرکز= بودايى

ساسنسکريت: راه اصیل هشتگانه بودايى سانسکريت هند دبيره ديواناگرا
I sammā diṭṭhi सम्यग्दृष्टि
II sammā sankappa सम्यक्संकल्प
III sammā vācā सम्यग्वाच्
IV sammā karmanta सम्यक्कर्मान्त
V sammā ājīva सम्यगाजीव
VI sammā vāyāma सम्यग्व्यायाम
VII sammā sati सम्यक्स्मृति
VIII sammā samādhi सम्यक्समाधि

راه اصیل هشتگانه بودايى به فارسى و به آواز لاتينى سانسکريت هند بدون دبيره ديواناگرا
1. دیدگاه درست samyag dṛṣṭi, sammā ditthi
2. نیت درست samyag saṃkalpa ,
3. گفتار درست samyag vāc, sammā vāca
4. کارمن کردار درست samyag karman
5. معاش درست samyag ājīvana, sammā ājīva
6. کوشش درست samyag vyāyāma,
7. اندیشه درست samyag smṛti,
تمرکز روانى و عبادتى وجمعى همه نيکويى هفتگانه
اگر نگاه ژرف در اين کنيد پشتون ها از سمه و يا سم شو يعنى خوب شو وين هشت بنا و يا شاهستون آهين بودايى است. هفت تاى اين شاهستون از کدام آهين گرفته شده?
البته خواننده گرامى آريانازمين ( افغـان ستان و تاجيک ستان وايران) فقط سه تاى اولى اش ورد زبان شان است.

مگر کجاشد هفت خوان رستم?
هفت رنگ کمان رستم?
هفت ميوه نوروز?
هفت سين جشن جمشيدى
هفت شهر عشق عطار
پروين هفت خوشه اى
هفت امشاسپند عبارتند از:
1- اورمزد (سرور دانا)
2 - بهمن (اندیشه نیک)
3 - اردیبهشت (بهترین راستی)
4 - شهریور (بهترین پادشاهی)
5 - سپندارمذ (تقدس و فروتنی)
6 - خرداد (کمال و رسایی)
7 - امرداد (بی مرگ و جاودانگی).

هفت روز هفته
هفت عجایب نماد کمال و فراوانی نشانگر پنح سیاره شناخته شده دوران باستان به اضافه خورشید و ماه

هیچ شاعر، بزرگ، اندیشمند یا فیلسوف را فارسىزبانان نمی توان در گستره ایران بزرگ یافت که از عدد هفت سخن نگفته باشند . مولانا، حافظ، خاقانی، دقیقی، خیام، سعدی، فردوسی . نامورترین عرفای بزرگ جهان که حافظ، عطار، مولانا، شمس در زمره آنان می باشند بر عدد هفت تاکید بسیار کرده اند. به خصوص شیخ عطار که هفت شهر عشق اش شهرت جهانی دارد.
اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » آغاز داستان

به ایران و هر هفت کشور زمین( )

هفت طبقهٔ بهشت

بر اساس آیات قرآن و مفسران احادیث، بالاترین درجهٔ سعادت معنوی، ورود به طبقهٔ هفتم بهشت است. مسلمانان به وجود هفت طبقه یا مرحله آمرزش و بهشتی‌شدن اعتقاد دارند. این طبقات هفتگانه همان‌هایی هستند که محمد در شب معراج خود، سوار بر «بُراق»، آنها را طی کرده‌است.

بالاترین درجهٔ بهشت، فردوس است و پیامبر اسلام گفته‌است که «اگر می‌خواهید از خداوند چیزی طلب کنید، فردوس را طلب کنید.»

هفت طبقه جهنم
بر اساس آیات و روایات، جهنم ۷ طبقه دارد: سقر، سعیر، لظی، حطمه، جحیم، جهنم و هاویه.

هفت گناه کبیره

هفت گناه کبیره در مسیحیت، گناهانی هستند که در زمان تاریخ بسیار قدیم رهبانیت مسیحی مشخص شده و در قرن ششم میلادی توسط پاپ گرگوری اول یا گرگوری کبیر در یک دسته قرار گرفته‌اند. این گناهان عبارتند از: تکبر، طمعکاری، شهوت –در معنای تمایل بیش از حد یا نامشروع جنسی، حسادت، شکم پرستی که معمولاً مستی نیز در آن منظور می‌شود و تنبلی. هفت گناه کبیره از موضوعات مورد علاقه در وعظ و خطابه‌ها، نمایشنامه‌های اخلاقی و هنر اروپای قرون وسطا بوده‌است.

هفت علم انسانی (علوم سبعه)

طبقه‌بندی آزاد موضوعاتی که از قرن پنجم میلادی به بعد، دربرگیرنده برنامه آموزشی غرب در قرون وسطا بود. به نظر می‌رسد که نام «علوم انسانی» برگرفته از رساله «سیاست» ارسطو باشد که در آن از «شاخه‌هایی از دانش که شایسته انسان آزاد است»، یعنی دانش اولیه‌ای که برای یک شهروند با تحصیلات مناسب لازم است، سخن گفته‌است. این علوم عبارتند از علوم سه‌گانه: دستور زبان (ادبیات)، علم بیان و دیالکتیک (مباحثه و مکالمه) و علوم چهارگانه که پیشرفته تر بوده و از این قرارند: حساب، هندسه، موسیقی و نجوم.

عجایب هفتگانه طبیعی

کوه اورست در مرز نپال و چین، آبشار ویکتوریا در مرز زامبیا و زیمبابوه، گراند کانیون در آمریکا، ساحل مرجان بزرگ در استرالیا، سپیده دم شمالی در قطب شمال، آتشفشان پاریکوتین در مکزیک و بندر ریو دوژانیرو در برزیل.

هفت هنر

موسیقی، هنرهای دستی، هنرهای ترسیمی، ادبیات، معماری، رقص، هنرهای نمایشی

هفت دریا
شامل دریاهای قطب شمال و قطب جنوب، اقیانوس آرام شمالی و جنوبی، اقیانوس اطلس شمالی و جنوبی و اقیانوس هند.

هفت دستگاه موسیقی

هفت حس
بر اساس تعلیمات باستانی، روح انسان یا «بدن مقدس درون» او مرکب از هفت خاصیت است که هر یک تحت تأثیر یکی از سیارات هفتگانه‌اند. آتش موجب زندگی، خاک به وجود آورنده توانایی احساس کردن، آب موجب قدرت بیان، هوا حس چشایی، مه موجد حس بینایی، گلها به وجود آورنده حس شنوایی و باد جنوب به وجود آورنده حس بویایی هستند.
هفت آتشکده و يا آذرگاه زردشتى در آريانم

- آذرمهر ۲- آذرنوش ۳- آذربهرام ۴- آذرآیین ۵- آذرخرداد ۶- آذر برزین ۷- آذر زردهشت
ويا
1- نوبهار دربلخ (هفت گنبد - امروز حاجى پياده چارشنبه قله هفته) گهواره فرهنگ ايرانى فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲

چنین بود بخش تو ای نامجوی
فرود آمد از تخت سام سوار
به پرده درآمد سوی نوبهار

2- شاه بهار کابل (نزديکى شيواه کى در نزديکى هندکى وبگرامي)

3- سو بهار غزنه اکنون تپه سردار

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » آمدن گرشاسب به بتخانه ی سوبهار
… آمد به بتخانه ی سو بهار
یکی خانه دید از خوشی پرنگار
ز بر جزع و دیوار پاک از رخام

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه
آمدن گرشاسب به بتخانه ی سوبهار
نشستن گرشاسب بر تخت کابل

4- آذرگاه نقش رستم ايران
5- آتشگاه سبز وار خراسان کشور ايران
6- آذرگاه آتشگاه آذرپادگان تخت سيلمان تبريز
7- آتشگاه آذرپادگان باکو

گرفته شده از کتابهاى يونانى و رومى در دو اثر بارُن جوزف فون هامر پرگشتال خاورشناس اتریش برگردان کل ديوان حافظ از فارسى به آلمانى
242/5000
کتاب" تاریخ هنرهای زیبا سخنرانی با گل چنين از دو صد شاعران فارسی در ایران
نویسنده و ناشر: Hammer-Purgstall، Joseph of Hammer-Purgstall: وین، سال انتشار 1818 میلادی

>>>   نام "افغانستان" پيش از دهه هاى 1840/50 بنام يک کشور-دولت بکاربرده نشده و پيشتر از نيمه قرن نوزده ام در جهان نماها و نقشه هاى همان زمان ها نام اين ستان پيدا نمى شد و نمى شود.
تاريخ از آينده به گذشته جريان ندارد بلکه از گذشته به حال و آينده مانند جريان روخانه او ( Au در زبان هاى ايرانى و آلمانى فارسى پشتو اوبه و کردى اوف Auw براى شهرها و آب هاى کنار رودخانه نجراو و تگاو "دره تگاو در باميان"، واژه مرغاو یا همان مرو و بلخ او، پاساو هاناو ، ناساو، مولداو ، دانوب Moldau, Donau, Lindau, Mainau, Rheinau, Passau ) از کوهپاره يا سر چشمه به دهانه و يا دريا و درياچه معرب به بحر و بحيره!
برعکس جريان آب از دهانه به سر چشمه بصورت آبى هرگز امکان پزيرنيست فقط وفقط گازى و بخارى يعنى ماده تغير شکل مى دهد.
آيا دانش گذشته نگارى (Geschichte) و يا تاريخى (History) مجاز مى دهد نامهاى باستانى فرهنگى معنوى و يا هويتى را تغير شکل داد مانند حالت هاى اگريگاتي ماده را (جامد، مایع، گاز و پلاسما).
آيا احترام به بزرگان و باستانى بودن قدامت نامهاى گذشته و دقيق بودن دوره هاى تاريخى چه تاريخ سياسى و تاريخ فرهنگى با اين کار گیج ، دگرگون، اختلال، بی نظم نمى شود?
زبانها هم از خود تاريخ دارند و تاريخ اديان و تاريخ بشريت وبلاخره تاريخ انسان . تاريخ يک انسان از يک سولولى تا به ميليارد سلولى از آبستن تا مرگ همان دورانها را سپرى مى کند مانند زنده جان ها و بشريت هم همين پنج و يا شش دوران از زاهدان تا به گور سپرى کرده است.همين موضوع در همه دانشگاه هاى گيتى منجمله در دانشگاه هاى کشورهاى اسلامى پژوهش وآموزش مى شود.
امکان دارد که در همچو جاهاى که نام اش , اعتبار هويتى اش ناشناخته، تاریک و بدون اصالت باشد روند چرخ فلکى از خلف (آينده) به سلف (گذشته) رود! تا تهداب نو براى پر کردن پر خاليگاه هويت زبانى تبارى فرهنگى هنرى شود.
پشتو و پشتون در اصالت اصيل اند و ضرورت ندارند نام غير خودى و بيگانه و تحميلى را که ديگران بالاى شان لقب گذاشته اند از مدتها به بدين سو به هويت مليتهاى غير پشتون تحميل کنند و حاکمان اصيل عمده کشوردولت با لقب پشتون نيرو و قدرت خود را براى دوباره افغانسازى بويژه پشتون به هدر رساند به جاي اين که زمينه را براى همبستگى وهمدستى براى اهدافـ مشترک استقلال آزادى عدالت آبادان+ى و همدان+ى و زاهدانى پيشرفت اقتصاد و فرهنگها معطوف دارند. اين سرزمين هزارها نعمت دارد. مليت هاى اين سرزمين در اين گلستان هزار گل بوستان يک چرخه نيست دوچرخه نيست سه وچارچرخه نيست بلکه "چل چرخه" است. اگر يک چرخ اش بسوى اهداف نيک درحرکت شود همه چرخها را درحرکت مى اندازه و حاصلات و دست آوردهاى اين حرکت با هدف مشترک نام سرزمين را مى سازد. و آن زمان است زمان روشنگرى ديگر تولدى نو ودر شب شش اش جشن گيرم با نام دل و جان همان مردمان

امروز نام "افغان" باعث پيشرفت نيست. پسرفت جنگ و جدال دعوا عقبرفت!و جريان بازگشت به عقب فايده ندارد! نام نوين براى کشور نو!
اگر نه مه کتى تان نيستم

>>>   آریانا نامی است که یونانیان به ایران دادند ...درواقع آریانا تلفظ یونانی ایران است که افغانستان کنونی جزیی از ایران بوده که بعدها توسط استعمار انگلیس از ایران تجزیه شد.

>>>   به همه كسانى كه نوشته أيد! جه مى خواهيد بكوييد؟؟ بعضى تان خو بلكل جفنك و إز روى تعصب نوشته أيد!! نام أفغانستان أين و ان بود!! إز خواب بيدار شو حالا إيجاد أفغانستان هست و افغان ها اكثريت مطلق!! بلى مطلق تاجيك، هزاره، ازبيك همه عقليت ها هستند!! دلت كه قبول مى كنى يا نه مكر أين وأقيعت هست!! ٤ دانه بكار و بيسواد بيدا شده تمام روز به جفنك كفنتن مصروف هستند!!

>>>   زبان فارسي
تاريخ نشان ميدهد كه وزراي إيراني(ساحهء فارس انوقت) مقيم خلافت بغداد و هم مردمان ان ساحات همه زير تاثير عرب ها و زبان أعراب به نوشتن اشعار به عربي،تأليف كتب واثار ادبي و ديني همه به زبان عربي را رائج كرده بودند و تقريبآ زبان عوام هم در سرزمين فارس به عربي بود
ولي اصالت فارسي گوئي خراسانيان ، شعراء و نويسندگان خراسان زمين چنان با قوت و اصالت بود كه مانع عربي شدن زبان شان شد حتي فارسي گوئي و حدت و شدت و قوت اين زبان عربي گويان سرزمين فارس را هم از پا انداخت و ايشان هم به همين زبان پارتي رو اوردند ، چون عرب ها حرف (پ) ندارند پارتي به فارسي تغير تلفظ يافت
بنآ نجات دهنده زبان فارسي از چنگ عرب همين خراسانيان بودند (رجوع كنيد به صفحات تاريخ )
>>>>>>> مهاجر كابلي

>>>   افغا نستان نام کشور افغان ها است در اینده هم خوا هد بود کسیکه خود را افغا ن نمی گو ید سخنان جنرال جرءت بالای ان تطبیق میگردد . افغا نستان نام کشوری است که در ان افغا ن ها زند گی میکنندیعنی پشتون / هزاره / ازبک / تا جک / تر کمن / ایماق / پشه یی / نور ستا نی / بلو چ / اهل هنود و غیره . کسی که خود را افغان نمی گو ید حتمآاز کدام کشور دیگر دستوری امده لطفآ وا پس به کشور خود برود و رنه به زور اعزام میگردد.

>>>   نام این سر زمین فقط وفقط همان آریانای کبیر می باشد باید احیا شود در غیر آن این کشور نابود می شود.
اریا

>>>   هفت تنظیم مقیم پاکستان -
همان ویروس ها که قبلا رشد کردند وانسان شدند حالا چرا رشد نمیکنند؟؟

>>>   اریانا یا اریان یا همان ایران یعنی سرزمین اریایی ها.
توی نوشته های باستانی چه هخامنش و چه ساسانی به نام ایران آریا اشاره شده.حتی داریوش بزرگ به صراحت از نام آریا استفاده کرده.

محققین و مورخان شما هر کاری هم بکنند نمیتونند این تکه از خراسان رو از تاریخ ایران جدا بدانند و برای این تکه از خراسان کشوری مستقل فرض کنند.تا بوده و بوده خراسانات جزیی از تاریخ ایرانی به حساب می آمده.همانطور که اذربایجان هم جزیی از تاریخ ایران به حساب می آید ولو اینکه الان استانهای آران و شروان که الان تبدیل به کشور جعلی جمهوری آذربایجان شده و تاریخ را بخواهد جعل کند.

خراسان اذربایجان سیستان کردستان فارس طبرستان همه ی اینها جزیی از تاریخ ایران رو تشکیل میدهند.و به هیچ عنوان نمیشود هر کدام از این استانها که شاید الان تبدیل به کشوری شده باشند را کشور دانست.و بیایم بگویم به فرض تاریخ خراسان مربوط به افغانستان یا تاریخ آذربایجان مربوط به کشور جعلی آذربایجان ست.

خواه یا ناخواه شما هم جزیی از قلمرو ایرانی هستید و بهتر ست بجای این توهمات که تاریخ خراسان مربوط به کشور افغانستان ست و نام جعلی در بیاورید فکر کنید واقعا که هستید.چه شد که زمانی خراسان که مهد تمدن ایرانی به حساب می آمد در حال حاضر از تحجر دینی رنج میبرد؟؟؟(منظور از خراسان خراسان بزرگ ست)

شاید اگر همین تکه از خراسان در حال حاضر جزیی از ایران می بود این همه جرم و جنایات و تحجر و تجاوز و تکفیر وجود نداشت.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است