روزگاری که رهبران محلی یا جهادی را می طلبد
رهبران جهادی آلوده به جنگ های گذشته در میانه بد و بدتر تنها انتخاب برای حفظ امنیت هستند زیرا اگر دوستم هچنان در قدرت بود، هیچگاه شمال همیشه مقاوم چنین در وحشی گری طالب و داعش خونین نمی شد 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۳۱    ۱۳۹۶/۷/۲۲ کد خبر: 139931 منبع: پرینت

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان((afghanpaper،حمله های وحشیانه گروه طالب و داعش از انتحاری در شهرهای بزرگی چون کابل گرفته تا مناطق مختلف خبر از تغییری سخت در میدان های جنگ دارد تا آنجا که شمال همیشه امن هر روزه شاهد فجیع ترین قتل عام و خونریزی مردم بی دفاع توسط ترویستان است.

در این میان، حکومت وحدت ملی اگر چه بهانه ای به بزرگی اختلاف های درون حکومتی دارد اما با حل تمامی بحران های سیاسی جاری، نمی توان امید به امنیت در این حکومت دسیسه چین و بازگشت ثبات به شمال را داشت.

اشرف غنی جدای از اینکه با توسل به مقام هایی چون استانکزی و اتمر توانست تمامی مقام های مخالف را از قدرت دور کند، حاشیه امنی برای تروریستان ساخت که با راه یابی به شمال که حتی در دوران حاکمیت طالبان نمود مقاومت در برابر افراط گری بود، دیگر هیچ مقام و مردمی خیال مقابله با راس قدرت را نداشته باشد.

آنچه طی سه سال گذشته در افغانستان رخ دارد، بازگشت به دوران بی ثباتی و هرج و مرج است و همانگونه که جنرال دوستم هشدار داده بود، شمال در یکه تازی های طالب و داعش صحنه خشن و فجیع ترین قتل عام ها و خونریزی هاست و در این میان حکومت سرگرم چیست؟ تماشایِ به سرانجام رسیدن پروژه ناامن کردن شمال و به خاک و خون کشیدن مردمی که با کمترین سلاح ها نماد مقاومت بوده اند.

اگر چه نفرت رهبران پشتون از جنرال دوستم مربوط به دست داشتن وی در سقوط حکومت داکتر نجیب الله است اما به مانند دیگر فرماندهان جهادی که سابقه طولانی در نبرد با طالبان دارند، باید از صحنه سیاسی محو و از قدرت تهی تا کشور تک بعدی پشتون به خواست های خود جامعه عمل بپوشاند.

فرماندهان جهادی که پایه های اولیه دوران جدید افغانستان را شکل می دادند یکی پس از دیگری یا توسط معامله و دسیسه برکنار و منزوی شدند و یا ترور و می ماند چند رهبر به جای مانده که تبعید نشین ترکیه است و خانه نشینانی منزوی.

رهبران جهادی در دوران مبارزه با شوروی و طالب هر کدام بر طبق مناسبات سیاسی آن روزگار، متوسل به قدرت خارجی بودند که توسط همان حمایت کنندگان در جنگ داخلی ویران کننده فرو رفتند که با وجود اتهام های جنایت های جنگی همچنان توانستند در قدرت باقی بمانند.

افغانستان با وجو سیلی از مقام های که در جنگ و کشتار دست داشتند توانست پا به دوران جدید بگذارد که دگر باره با دخالت های خارجی و براساس منافع کشورهای قدرتمند در برابر جنگ تروریسم به زانو در آمد که مربوط به سیاست راس قدرت می شود که به عنوان رهبران پشتون، قدرت یابی دیگر اقوام را خطرناک تر از هر طالب و داعشی می داند.

اینکه رهبران جهادی همواره با اتهام های سنگین مواجه بوده و هستند اما همچنان با نفود و قدرتمند در میان اقوام خود، هم تضاد جامعه افغانستان را نشان می دهد و هم حقیقت این سرزمین را.

ولایت های مختلف که هر یک بنا به جمعیت اکثر آن در اختیار رهبری از همان قوم بوده و برخوردار از امنیت، اکنون در استراتژی ارگ هم در هجوم اقوامی چون مرزنشینان پاکستان در ناامنی قرار گرفته و هم در جابه جایی های سیاسی به دست مقام های بی صلاحیت در تهدید طالبان.

جنرال دوستم به مانند اسماعیل خان در نبردهای داخلی افغانستان حضور داشت اما این نکته قابل اهمیت است، تا زمانی که این رهبران در مناطق تحت نفود و میان مردم خود در قدرت بوده اند، توانستند امنیت را حفظ و سدی در برابر طالب و یا هر گروه تروریستی دیگری باشند که در برابر راس حکومت و معامله به انزوا رفتند.

قندوز، تیوره و اکنون میرزاولنگ نه به دست طالب و داعش صحنه فجیع ترین رویدادها و قتل عام ها بود بلکه در سیاست ارگ نشینان به چنین سرنوشتی دچار شد و بیشمار مناطق دیگر که در وحشت تروریستان به سر می برد و با چنین رویکردی باید انتظار فجایع دیگر را داشت.

آنچه طی یک و نیم دهه گذشته رخ دارد، زمیه ساز از میان بردن رهبران قدرتمند قومیتی جز پشتون در افغانستان بود تا جبهه مقاومت علیه طالبان درهم شکسته و حکومت پشتونیزم زمینه ظهور پیدا کند.

امروز افغانستان با آگاهی کامل به آنچه در گذشته رخ دارد و تجربه تلخ جنگ های داخلی! به انتظار بازگشت رهبرانی است که با وجود گذشته تاریک جهادی اما همچنان تنها امید برای مقابله با وحشی گران طالب و داعش هستند زیرا این حکومت به دست دولتمردانی اداره می شود که به جای دفاع از مردم بی گناه هم راستا با طالبان می باشد.

جنرال دوستم اگر همچنان بر سر قدرت بود، هیچ گاه شمال چنین رویدادهای تلخ قتل عام و نسلی کشی ها را نمی دید که تبدیل به سرزمین تاخ و تاز تروریستان شود و ولایت هراتی که در ناامنی گروه های کوچک مسلح و تهدید همواره طالبان به زانو درآمده چون گذشته در ولایت اسماعیل خان بود، اکنون در ناامنی و رکود اقتصادی غوطه ور نمی شد به مانند مناطق مرکزی.

حال از میانه بد و بدترین ها، مردم در انتظار رهبران جهادی است که توان امن نگاه داشتن و مبارزه با تروریسم را دارند و با تمامی خشم به رد هر نشانه از سلطه گری ارگ نشیان می پردازند اما در میانه خشونت ها کدام صدای بی گناه به گوش اشرف غنی می رسد؟

کد (18)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
رهبران جهادی
امنیت
نظرات بینندگان:

>>>   دکاندارهای سیاسی بشکل قومی جهادی بجیب خود کارکردند و فروختند و میفروشند. مقاومت تا تبدیل ابرقدرت نفعی به مردم ندارد. همانطوریکه از میل تفنگ نان میخوردند هروقت آرزوی شان بزکشی است.
فقط دموکراتیزم راه حل خواهدبود تاآنوقت هرطرفی هم باشد مرگ منتظر مردم است چون راه و اصول کلیه اجیران غلط است.

>>>   هسته های مقاومت تشکیل شده و جوانان دلیر مجهز با سلاح علم و دانش و تکنولوژی در سنکر های مقاومت جا گرفته اند و تمامی دسایس دشمنان و مزدورانشان را رصد میکنند.
هیچ تشویشی نباید به خود راه داد.
تا ریشه در آب است امید ثمر است.

>>>   یکبار خو وطن را مردار کردند باز می طلبد بلی.
مردم بی عقل کودن اصلاحات وقانون مداری را درست است بخواهید ولی جهادی ها وملک بازی وقومندان بازی از حماقت محض است.
اریائی تبار

>>>   درین وطن همه وهمه با تجارت دین ومذهب وسمت وملیت وغیره می خواهند به قدرت های نامشروع ادامه بدهندوبرسند.
خدایا همه شان را تباه وبر باد بگردان تا این وطن ارام گردد.
یک نسل نو خدمت گار وطن دوست با شرف به این وطن اعطا کن.
اریائی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است