نشانه گرفتن زبان فارسی، غرض ورزی سیاسی است
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۱۴    ۱۳۹۶/۶/۲۳ کد خبر: 138675 منبع: پرینت

نه به این شوری و نه به آن بی نمکی!

از چندی بدینسو بحث بر سر فارسی و دری داغ است و به خصوص پس از ورود حکمتیار. شخص ایشان و سخنگویان شان هر از گاهی این مبحث را زیر عنوان تهاجم فرهنگی ایران بر افغانستان باز می کنند.

در آخرین رویداد، آقای کریم سخنگوی ارشد حزب اسلامی نسبت به "دری" بودن کلمه "راهبرد" تردید نشان داد و به عوض از جمله "برنامه دراز مدت" به جای آن استفاده کرد درحالیکه هر دو یکی است. پیش از این هم اندرین باب چیزهایی را همه شاهد بوده ایم و شنیده ایم.

این نگرانی حزب اسلامی نسبت به زبان "دری" و واکنش های جدی نسبت به این نگرانی از کجا ناشی می شود؟ من فکر می کنم اگر مقصد دو طرف واقعا سلامت زبان باشد، امر مبارکی است که با بدبینی و اتهام نسبت به یکدیگر هم توام نمی شود و در نهایت هم به نتیجه مثبتی به نفع زبان و فرهنگ (حالا فارسی یا دری) می رسد ولی چون مدعا و دفع مدعا، هر دو برخواسته از غرض ورزی سیاسی است، با دلیل و منطق علمی و زبان شناسانه از هر دو طرف همراه نیست.

اگر حکمتیار و سخنگویان اش بحث تهاجم فرهنگی ایران را منحیث نگرانی و منحیث ادعای خود مطرح می کنند، در آوردن مثل (به فتح میم و ث) خیلی کوچه بازاری و بی سوادانه ظاهر می شوند. به طور مثال به جای راهبرد، برنامه درازمدت، به جای شهروند تبعه و... می آورند که اصلا مثل های منطبق با مدعای شان نیست.

اگر طرف مقابل می گوید که کسی حق ندارد تا در مورد گویش مردم امر و نهی کند، نمی‌گوید که کسی نیز حق ندارد جلو اظهارنظر کردن در مورد زبان و گویش را از کسی بگیرد و دیگر اینکه زیر عنوان "فارسی و دری یک زبان است" هیچ تمایزی بین دو کشور ایران و افغانستان و تعدد و تفکیک لهجه های متفاوت در یک زبان قایل نیستند.

برای اینکه حریف را بکوبند از ایرانی زدگی در شعر، نوشتار و گویش روزمره فارسی زبانان افغانستانی طفره می روند درحالیکه اگر بین فارسی کابل از دوران حکومت کمونیستی تا امروز نگاه کنیم هم در گفتار و هم در نوشتار دچار دگردیسی عجیبی شده ایم که حالا خوب یابد، ناشی از تاثیر و تفوق فرهنگی کشور همسایه ما ایران بوده است.

امروزه کسانی که می خواهند بیشتر باسواد و سیاسی معلوم شوند مقلدانه به نحوه گویش ایرانی پناه می برند. ما باید واژه ها و اصطلاحات مسلم علمی و جداناپذیر فارسی را با لهجه ها و واژگان عرفی و گویشی روزانه هر ملت (در افغانستان ، تاجیکستان و ایران) جدا کنیم. این باعث رنگارنگی و غنای این زبان نیز می شود.

اندر این باب که خودم نیز منتقد نویسندگان و شعرای جوان و پر ادعای حوزه زبان فارسی در کشور خویش هستم با یک مثال در اخیر واضح می کنم.
شام گذشته دخترکم "پدیده" گفت پدر برای من هم سیب بده.
به شوخی گفتم اش در پلاستیک "سیب زمینی" است، از آن بگیر.
رفت و برگشت گفت:"پدر او سیب نبود کچالو بود."

مانند این چیزهای زیادی اند که ما برای داشته های خود جایگزین کرده ایم که در بسیاری از جاها همان شیرینی گویش کابلی قدیم را در حال نابود کردن است.
چون: لیوان، نوار، شلوغ، سیگار، هندوانه، گردو و بسیاری دیگر.

صالحی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
زبان فارسی
گویش
لهجه
حکمتیار
نظرات بینندگان:

>>>   ایران کنونی جزئی از خراسان (افغانستان کنونی) بزرگ بوده.وزبان فارسی زیر مجموعه زبان دری است که با امیختن با زبان دیگر از جمله عربی وترکی اصالت خود را از دست داده است .

>>>   حکمتیار برود در فکر حفظ زبان پشتوی خود باشد که فرهنگ پاکستانی آن را دارد از بین می برد. او که نه ادیب فارسی است و نه فارسی زبان است چرا این همه به این مسئله دامن می زندو آیا او واقعا دلش برای زبان فارسی می سوزد؟ او دشمن زبان فارسی و دری است.

>>>   زبان بزها و گوسفندهای مهاجر کوههای سلیمان هرگز به گرد پای زبان شیرین پارسی دری نخواهد رسید

>>>   حالا این فارسی ایران مگر چقدر با پارسی دری خودمان مگر تفاوت دارد که شپشیار صاحب و همراهانش را اینقدر نگران کرده ؟
هردو گویشهایی از یک زبان واحدند و باید از واژه های غیر عربی و غیر غربی در این زبان استفاده کرد ، حال پارسی ایرانی یا پارسی دری خراسانی ( اوغانستانی ) کدام تفاوتی ندارد

>>>   حکمتیار خواهان تحمیل زبان پشتو درکشور بوده وازین جهت بافارسی زبانان مدتی میشود در حال بحث ونزاع است. ازجانب دیگر وقتی ایشان می بیند که عملا زبان فارسی نسبت به زبان پشتو تفوق وبرتری دارد واعتراض شان موثر ونتیجه نمیدهد، از طریق خاص و ویژه خود یعنی ایجاد اختلاف میان فارسی زبانان اقدام میکند، یعنی اشان برای زبان دری دایه دلسوزتراز مادر میشود، یعنی دشمن درجه یک زبان فارسی، زبان فارسی را پاس میدارد، ایشان واژه های فارسی باگویش ایرانی را ازفارسی دری جداسازی میکند. ای بدبخت خون ریز! تو میخواهی با ایران رقابت ودشمنی کنی، ایران تورا شاید انسان هم بحساب نیاورد، تو یک وحشی وتروریست هستی، توبازیچه دست ایران شده بودی. چند میلیون هموطن تو هنوز درایران زندگی میکند، تواگر میخواهی رقابت کنی باید اول درکشورت صلح وآشتی کن، مردمت را قتل عام نکن، تروریستهای خونریز رامحکوم نما، توبه قصاب کابل درقتل هموطنانت معروف هستی آنوقت برای دفاع اززبان دری با ایران رقابت میکنی؟ توکه دشمن جان مردم هستی حالا مدافع زبان مردم شدی؟ تو برای زبان فارسی ومشاهیر این زبان تاحالا چه کارکردی؟ حتی یک کتاب یا پایان نامه ویا مقاله علمی نوشتی؟ حکمتیار درین مورد دچار یک نوع تعارض است، دوستان دقت کنید وطرح شوم ایشان را بشناسید.
جوان

>>>   تمدن اصیل و باستانی کشور ما با زبان دری یا فارسی شناخته می شود. هیچ اثری از تمدن و فهنگ‌زبان پشتو در تاریخ کشور دیده نمی شود. افزون براینکه اولین شاعر فارسی حنظله بادغیسی است خراسان بزرگ با کتابهای مولانا سنایی ابن سیتا رودکی رابعه بلخی شقیق بلخی ناصر خسرو البیرونی و حتی شاهنامه فردوسی و... در جهان سناخته سده است. گلبدین این ارزو را به گور خواهد برد که زبان بی ریشه پشتو را جایگزین زبان شیربن دری کند. هر چند ما به زبان پشتو هم احترام قایل هستیم اما زبان پشتو در تمدن کشور ما هیچ ریشه ای ندارد و تقریبا دو صد سال می شود که وارد سرزمین ما شده است. حتی در مناطقی که پشتونها ساکن هستند مناطق و اماکن تاریخی دارای نام های فارسی هستند. مثلا قندهار خاکریز ارعنداب شاه جوی سرخ سنگ باغ قلات چهل زینه قره باغ خاکیران هزار بز لرزآب و... همگی فارسی می باشند.

>>>   جای بسا خرسندی است که افغانستانی های استند که بنیاد فرهنگ و هویت شان را میشناسانند. ومهر ایران بزرگ را دور از بازی های سیاسی در دل می پرورانند.

>>>   دري توطيه دشمن براي نابودي زبان فارسي است. اما به هيچ كودني اجازه نميدهم ترافيك زبانم شود و درصورت ضرورت دهانش را هم ميشكنم كه كوشش كند ترافيك زبانم واقع شود
kabuli

>>>   Rafi
عجب بی منطق رهبرانی است در نصف کشورت پول رایج اش کلدار است این مزدور ها امدن فرق بین فارسی و دری را به مردم نشان داده رایستن

>>>   AyarGroepsbeheerder
پرسش اساسی اینست که چرا اوغان ها به خود حق می هند که ترافیک زبان مادری ما شوند ، به کدام حق و به کدام جرات به ما آموزش می دهند که پارسی نگو ، دری بگو ، دانشگاه نگو ، پوهنتون بگو ، دادگاه نگو ، محکمه بگو ، دادستان نگو سارنوال بگو ؟ بروند سر کل خود را مداوا کنند اگر این قدر طبیب حاذق شده اند .

>>>   تحميل نمودن نام قومي يك قوم بالاي قوم ديگر ؛ آنهم در قرن بيست ويك؛ عمل فوق العاده احمقانه و عقبگرايانه است. شما فرض كنيد كه يكنفر بزبان خود بگويد ؛ نام من احمد است، اما دو نفر جاهل لجوج به او بگويد نخير؛ تو احمد نيستي، نام اصلي تو محمود است. اين چقدر كار سخيف و رذيلانه است؟ بناء توصيهء من به اين آقايون آنست : بگذاريد افراد يك جامعه را كه خودشان ؛ نام و هويت قومي، خانواده گي ومذهبي خودرا آزادانه تعريف كنند. چه كسي ازين حقيقت مسلم تاريخي منكر ميشود كه پشتونها، در سه زبان سه نام مختلف دارند. فارسها آنها را افغان گفته اند، هندي ها آنها را پتان صدا زده اند و خود پشتونها خودرا پختون يا پشتون گفته اند. درست همانند نام : جرمن در زبان انگليسي و آلمان در زبان فرانسوي و ( دوچ) در زبان خودشان. كجاي اين موضوع آنقدر پيچيده وغامض است كه آقاي روغ به فلسفه بافي رو اورده است؟ به اميد روزيكه عقل سليم غالب شود

>>>   پشتون ها چرا از خودشان زبان ندارند که به زبان تاجیک ها نوشته میکنند . پشتون ها از زبان پشتو خود می شرمند . من افتخار میکنم که تاجیک هستم و خوب شد که پشتون نبودم اگر نی حالا خودرا خودکشی میکردم از شرم
tajik

>>>   زبان از من، ترا چى ؟
اما به هيچ كودني اجازه نميدهم ترافيك زبانم شود و درصورت ضرورت دهانش را هم ميشكنم كه كوشش كند ترافيك زبانم واقع شود
jallai

>>>   شما غلزايي يك كتيبه برايم نشان بدهيد كه بين ٣٠٠-٤٠٠ سال بودو باش شما را در اينجا نشان دهد و موجوديت كشور بنام افغانستان دروغين بيش از 110 سال .

>>>   فارسي و دري يك زبان است و دري توطيه دشمن براي نابودي زبان فارسي است.

>>>   یک زبان است که فارسی نام دارد. آیا مثلا انگلیسی، آمریکایی، استرالیایی یا نیوزیلندی داریم، یا اسپانیایی، مکزیکی، کلمبیایی یا السالوادوری ؟! همه انگلیسی و اسپانیایی میگویند. تراشیدن دو نام و افزودن آنها به یک زبان واحد کاری سیاسی بود برای تفرقه بین فارسی زبانان و مضاف بر آن اقدامی بود جهت بیگانه نشان دادن فارسی در افغانستان و تاجیکستان و حتی ازبکستان.
gardezi

>>>   پشتون ، پښاوری با پشتون پنجابی چه فرق دارد
هردو نوکر پاکستان است

>>>   ادیب ، شاعر و دانشمند هراتی آقای لطیف ناظمی در سخنرانی خود میگوید: هیچ فرقی بین زبان فارسی در ایران و افغانستان نیست. کسانی که میخواهند بین زبان مشترک خط کشی بکنند خیانت بزرگ مرتکب میشود. ضربه جبران ناپذیر بر تاریخ و فرهنگ کشور میزنند.
(اافغانستان هر روز بیشتر به سوی وحشی گری و بربریت میرود. نتحار و انفجاری که توسط طالب انجام میشود نتیجه دور ماندن از ادب و اخلاق دانشمندان پارسیگوی هست. فرهنگدوست هروی ) اگر دوستان از این نسشت فرهنگی و چگونگی برگذاری آن اطلاع داشتند بنویسند.
برگرفته از برگه فیسبوک آقای Mosleh Saldjuki از پیوند زیر.

>>>   از زمانیکه به زبان شیرین فارسی که تقریبا پنجاه سال میشود تکلم منمایم خیار، سیب زمینی ، هندوانه ،سیگار ،نوار ووووو را بکار برده ام. آقای صالحی شما باید بسیار مطالعه نموده وبعدا اضهار نظر نمایید.
دوست

>>>   زبان پر بار فارسی بزرگتر از دشمنی این دلقت های مزدور هست زبان فارسی مانند کاج بلند هست که فقط عقابان توانائی پرواز به قله های انرا دارند نه گنجشگ و مینا های امروزی

>>>   با عرض معزرت از همه ، چون در شان همه ما فارسی زبان های اصیل دشنام و توهین وتحقیر جا ندارد. از حکمتیار پرسیده شود که با نواسه های تاجک پارسی گوی خود با چه زبانی حرف میزنی چون خون او خون یک تاجک است و یا انها را نیز ح..... مثل طاقت هم تبارت صدا میزنی ، تو امثال تو مثل سلف هایت ظاهر، داود، مامد گل مومند و دها نابغه ات که اول به فارسی فکر میکنی و باز پشتو حرف می زنید به همان سبب است که مسلسل گپ زدن را یاد ندارید ، نتوانستید یک سانتی متر این زبان پرقدرت که اکثر زبان ها از آن واژه قرض گرفته اند و خود را توانمند ساخته اند را عقب ببرید ، ذخایر این زبان آنقدر عمیق در دل تاریخ است که که کشور های است با ملیارد ها دالر توانایی شان یارای مقابله را با زبان پارسی ندارند ، بروید پی غنامندی زبان خود شوید و آنرا از هندی ، انگلیسی و عربی پاکسازی کنید اما متاسفانه آن توانمندی را در تمام لر و بر ندارید . تو گلبدین در پی ازبین بردن دیگران نباش چون لحظه یی را متوجه میشوی که خودت وجود فزیکی نداری و خلاف میل خود در حرکت استی ، که تقریبا همین اکنون در جریان استی و خود نمیدانی.
خارکش

>>>   من از "درى" گويان سش ساده و "خورآسانى" مى دارم وخواهان پاسخ ساده هم مى باشم. همين "زبان درى" که حاکمان پشتون براى تان داکتروار نسخه داده بر پايه کدام الفباى (دبيره) زبانى و کدام دستور زبان و مصدر ها٬ افعال٬ گردانها٬ صرف و نحو٬ قيد ها٬ وندها (پيشوند٬ ميانوند وپسوند) کدام زبان و کدام شاعران از رودکى تا حذف واژه فارسى در به دستور دولت افغان الشياطين استوار است?

در هيچ يکى از ديوانها و دفتر هاى (معرب کتابهاى ) زبان پارسى معرب زبان فارسى "زبان درى" گفته و يا نگاريده نشده است ?
من زبان شناس تا کنون پژوهش بسيار نمودم و پاليدم در آثار بزرگان از رودکى تا و پيش از حذف نام فارسى توسط نظام شاهى ظاهرخان 1964 موفق به يافتن زبانى بنام "زبان درى" نشدم.

ولى وام زبانهاى واژه هاى ايکه مردمان گوناگون آريانا (واژه قديمى ايران زمين) با خود از اطراف فلات پهناور 6 ميليون کيلومتر مربعه اى غير پارسى ولى زبانهاى ازخانواده ايرانى وهندوايرانى ويا تورانى تورک التايى (زبانهای آلتایی یک خانواده زبانهای ترکی، مغولی، تونگوزی، اویغوری، قرقیزی، ازبکی، یاکندی (یاقوتی)، جغتایی، ترکی آذربایجانی و ترکی عثمانی (آناتولیایی) برخی زبان‌های ژاپنی و کره‌ای مغولستان, غرب چین می‌باشد.

همچون Beyaz (بیاض = سفید)، Garip (غریب)، Mutfak (مطبخ = آشپزخانه)، Kader (قدر = سرنوشت)، Pir (پیر = صاحب طریقت)، Sulta (سلطه)،Kervan (کاروان)، Turunç (ترنج)، Nar (انار)، Damat (داماد)

زبانهای آلتایی در ناحیه‌ای وسیع از آناتولی تا ترکستان چین و مغولستان رواج دارد.

برخی زبان‌های ژاپنی و کره‌ای را هم با این خانواده مرتبط می‌دانند؛ ولی زبان‌شناسان در این مورد نظر یکسانی ندارند. همچنین، در گذشته زبانهای آلتایی و زبانهای اورالی را بخش‌های خانوادهٔ بزرگ‌تر آلتایی-اورالی می‌دانستند که اکنون بر اساس پژوهش‌های نوین این نظریه از اعتبار افتاده و کاملاً منسوخ شده است. زبانهای ترکی با ۲۹ شاخه مستقل بزرگ‌ترین و متنوع‌ترین گروه از زبانهای آلتایی را تشکیل می‌دهند.

>>>   تعداد بسیاری از لغات عربی و فارسی وارد این زبان هاى التايى تورانى شده است. و تعداد زيادى ازو اژه هاى زبانهاى عربى ارامنى, هندى و يونان باخترى و واژگان زبانهای تورکى-آلتایی داخل زبان فارسى شده است.

اين بدين معنى نيست که پذيرش ٬ گزينش و ترجیح دادن و بکاربرد پى درپى واژگان به وام يا قرض گرفته شده بيگانه حذف نام يک زبان را درپى داشته باشد.

نه تنها در گذشته هاى دور هندو کابل مثلن چاچه جى - بلکه در زمان آمدن مردم پشتون از مناطق هند زير اشغال کمپنى شرقى هند برتانيوى مانند "پختونخواه" و يا بگفته برتانيه "افغانلند" و يا "افغانيه" واژه هاى انگليسى مانند هارند٬ بايسکل٬ لارى٬ پطه لون٬ "شاهجان" سرجان Sergeant "کي لين" Colonel و کپتان يا کفتان و کماندر ويا قومندان وارد زبانهاى شرقى ايرانى پشتو و بلوچى شدند.


گادى٬ و سرک٬ کاکا (چاچه)٬ پوقانه٬ چورى٬ زيده براى زينه٬ پله٬ نردبان٬ دماد٬ دره٬ و کوه تال و مى و بانو٬ خانم٬ زن٬ تال٬ پنکه به پکه٬ و تار به صدها واژه هاى ديگر چه از نگاه فرهنگ زبانى چه از نظر دينى و فر (فردين) اديان هندويزم زردشتى وبودايى و نامهاى انسانها حتى گرفته از گاه نامه خورشيدى مانند فروردين٬ فردين٬ بهمن٬ آذرنوش٬ خرداد (خورشيد داد)٬ مهر ( خورشید دوستی، مهربانی نام ماه هفتم يا اسفنديار نام مردمان شريف پتهان (پشتون) چه زيباست هردو با دبيره پارسى [پ] مانند پديده و پيمان و پاى و پايان وپتو پارسه و پارسا و پار سال پريروز سپاس پادگان و پروين و پرستو و پرنيان و پيروز پژوهش پارچه و چه خطا افغان با معنى فغ و فغان!!!!
بلى گويش فارسى ازبلخ تا استان کردستان و از خجند تا سند تفاوت آهنگ زبانى و هجايى وآوه فشاره وى (تاکيد هجايى ) يعنى حتى در کدام سيلاب يک واژه تاکيد شود. معیارهای نظم، فرد (یک بیت شعر) و قافیه، موسیقی شعر، ميتريک، سيلابه کردن و تاکيد بخش اول دوم و سوم دبيره, واژه, بخش فرد و يا بخش جمله موسيقى شعرى را مى سازد .
بزرگان ادبيات زبان پارسى فارسى نويس و دانشمندان سراسر ممالک ايران در زمان روشنگرى اسلامى عربى به عربى هم زياد نوشتند و مانند فارابى خوارزمى ذکرياى رازى على سينا بيرونى گرديزى (ابوسعید عبدالحیّ بن ضحاک بن محمود گَردیزی تاریخ‌نگار و جغرافی دان دوران غزنويان "زین‌الاخبار" یا تاریخ گردیزی از قدیمی‌ترین کتاب‌های فارسی دربارهٔ تاریخ غزنويان است. در شاهنامه فردوسى که به شاهنشاه ايران محمود بزرگ تورانى پارسى دوست تقديم است - بيشتر از 100 بار پارسى زبان درج است.
تله، پله، زينه (زين اسپ)، نردبان = نردبام (گنبد =گمبد)، پلکان، زینه پایه، پاشیب در فارسى براى زينه (از زين اسپ که به بالا و پاين) پته زينه (पेट ज़ीन )
هم بکار برده کاربرد دارد. ولى مولوى بلخ روم 87 بار از "نردبان" (نردبام) در ديوان شمس تبريزى و مثنوى و فیه ما فیه بکار برده است

>>>   پته زينه (पेट ज़ीन ) از هندى آمده مانند "چل زينه کندهار. اين چل زينه در تمدن گنداهارا زمان بودايى آشوکا براى عبادت بودايان هندوايرانى ساخته شد. در اين عبادتگاه با قدامت دوهزار دوصدساله که مانند همه عبادتگاه هندويزم و آتشکده هاى زردشتى و بودايى در تپه هاى کوه پاره هاى هندوايران بنا شدند که در ممالک ايران به تخت و تپه رستم ونقش رستم هم ناميده شده اند.

سنگنبشته دو زبانه کندهار AsokaKandahar.jpg به يونانى باخترى و دبيره آرامى پارتى -پارسى نقش ونگار شده است. و اين سنگنبشته در عجايب خانه کابل در چاردهى قرار دارد داشت اگر طالبان ويرا ن نکرده باشد.

در قرن شانزده ام ميلادى اين خرابه از سوى پسر بابر - همايون از مغول هاى بزرگ بازسازى شد. جلال لدين اکبر شاهنشاه در اتاق و يا تالار اين ساختمان تاريخى اشعار فارسى تراشيد و از دانش و اله در آنجا هک کرد که شما اين اعداد در انترنت بنويسد:
718111845735919616
و عکس سنگ نبشه اين مرد دانش و ادب را دريافت مى کنيد. اين مرد جلال آباد هاى ايرانزمين را و هند و توران ساخت!

ويدوى يک بانوى پشتون و خوش زبان فارسى از هلمند. 65 سال پيش افغانستان انجينر گلن فورستر
پشتون بزرگوار به نام مهتاب الدين همين شعر فارسى را به خوانش گرفت فلم شانزده ملى مترى که 65 سال پيش

>>>   حالا مى رسيم به پرواى (معرب مشکل و اشکال) پديده جان دخت نازنين آقاى صالحی!

گوجه فرنگی و بادنجان رومى (نام علمی: Solanum lycopersicum) يک ميوه است و نه سبزى جات.
جايگاه بومى اين ميوه امريکای جنوبی و يا لاتين و مرکزی است . پس از رفتن کريستوف کلمبوس و کشف امريکا استعمار گران اسپانیا ميوه ها وسبزىجات مريکای جنوبی و يا لاتين را منجمله "سيب زمينى" و "باديجان رومى" به اروپا و آوردند استعمار گران اروپا به سایر نقاط جهان منتقل کردند. اکثر زبانهاى امريکاى لاتين و زبانهاى اتاليايى فرانسوى واسپانوى در جمله فاميل زبانهاى رومى رومنى ورومانى نام دارد. باديجان رومى در فرانسوى pomme de terre (سيب زمينى) و در زبان انگليسى potato در زبان آلمانى Erdapfel (

'Etymology of the Potato/'Earth Apple
ريشه شناسى سيب زمينى
سيب زمينى در جرمنى در يک کتاب آشبزى به سال 1581 ميلادى ميرسد.
The first ever recipe for “earth apples,” or potatoes, is from a German cookbook dating back to 1581.
همين امروز در کشور هاى آلمانى زبان Kartoffel سيب زمينى ويا ناک زمينى ويا گلآبى زمينى گفته مى شود کرتوفل از تروفل زمينى قارچ دُنبَلان (یا دنبالان) نوعی قارچ خوراکی گرانقیمت و کمیاب است.
قارچ و سماروغ در آثار عنصرى غزنوى و بيدل شاعرفارسى زبان هند پيدا مى شود.

>>>   چطور سيب زمينى "آلو" (هندى و اردو) شد?
سر جان مَلکُم (به انگلیسی: Sir John Malcolm) ‏ (۲ مه ۱۷۶۹–۳۰ می ۱۸۳۳) افسر اسکاتلندی کمپانی هند شرقی، تاریخدان و سیاست‌مدار بود. او در اوایل قرن نوزدهم بارها جهت مأموریت‌های سیاسی به ایران فرستاده شد.
او قرادادهای ایران در زمان فتحعلی شاه و محمد شاه و ناصرالدین شاه را کارگردانی کرد. او باعث جداسازی هند و ايران و با اسکاتلندى ديگر که او مونت استوارت الفنستيون هم فرماندار هندبرتانيه بودباعث جداسازی ممالک شرقى ايران و شمال هند شد و پشتون ها فارسى زبانان و تورانيان ديگر مردمان بلوچ را دو پارچه از ایران جدا کردند و "افغان ستان" را مانند قارچ سمارق و سماروغ از خاک هندو ايران وتوران روياند . او تعدادی از جزایر جنوبی ایران را به اشغال درآورد و به پایگاه نظامی تبدیل کرد.


سر جان ملکم کسی است که سیب‌زمینی را به ایران آورد . و در ايران نخست آلوى ملکم شد چون همان آلو بارنگ آبى بود و کج هم بود کجآلوشد: از نظر فونوتيک وقيتى کج بنويسى آنرا کچ مى خوانى . لغت سيب زمينى و کچالو را در اشعار شاعران پارسى ولغتنامه هاى از رودکى تا جامى هرچه بپالى پيدانخواهى کرد: براى شورباى خوشمزه تنها در کابل "شوروا" (शोरबा)" ترکرده" و "او ى گوشت" و (آب گوشت) مى گفتند.
وبلاخره پرواى درى گويان افغانيه!
با وجودتحريکات وتنشهاى زبانى با وجود انحصار دولتى درطول مدت از سال 1964 حاکمان افغان توان راه بيرون رفت از اين برزخ را نداشتند امروز دانشگاه هاى غير دولتى دانش را در گاه ها
آغاز کرده و لغت پشتو آن خوشبختانه وجود ندارد.
راکتيار و ياران اش بخوبى بداند که اگر انقلاب دومى براه انداخته شود مجبورا گليم افغانپشتون در هندوکش جمع خواهد شد و وحشت ملى عين وغين پايان داده خواهد شد?

ولى افسوس که تنها ارگ پشتون ستون پنجم ندارند بلکه فارسى زبانان و تورک زبانان ستون پنجم خطرناکتر دارند! که تنها درى گفتن ضربه به زبان دربارى و يا مخفف صفت درى بدون پارسى و يا فارسى
کچقلمى انگيزه ملى گراهى شيونستى وانگيزه دولتى يک حاکمان قوم خاص است.
از اين گپ ها زياد بزنيد که ما فارسى زبانان با قدرت دانش خود با دلايل علمى و دانشورى وپژوهشى خود ابرازاحساسات تان را رد و زبان رودکى ودقيقى عنصرى وسنايى ناصر خسرو وابوشکو رابعه بلخى و دانشنامه علايى ابوعلى سينا وجامى و فانى را پاس داري

>>>   "برنامه دراز مدت" - واژه «دراز» به خودی خود در زبان دری استفاده مستقیم ندارد حالا چطور «دراز مدت» دری دانسته می‌شود؟

>>>   نادرغدار میخواست که فارسی را درانقراض قرار داده وپشتو طور اجباری برهمه تحمیل گردد وملت سازی شود نافقلین پشتون را به شمال انتقال میداد ولی پلان های شوم وی ناتمام ماند وخودش جوانمرگ شد نادر هم وابسته به انگلیس بود. محمد گل مهمند هم تا آخر عمر درین جهت کار کرد آثار ونام های فارسی وازبکی را به پشتو تغیر داد چون سبزوار(شیندند) تورغندی (قرهتپه) علمان (وچه ونه) زمری کوت زلمی کوت نادرشاه کوت میرویس میدان برشنا کوت وغیره وغیره...؟؟اکنون گلبدین اتمر وغنی پلان های ناکام نادر وعبدالرحمان خان را تکمیل میکنند آنهم بزور وبازوی انگلیس استعمارگر قدیم وبادار محمدزایی ها مهخواهند عملی کنند ولی به ناکامی حتمی منجر میشوند انشاءالله.
بااحترام عبید.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است