سیمای موزیم ملی جهاد و مقاومت در ویرجینیا
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۲۳    ۱۳۹۶/۶/۱۸ کد خبر: 138406 منبع: پرینت

سخنرانی حامد علمی زیر عنوان سیمای موزیم ملی جهاد و مقاومت در مراسم بزرگداشت شهادت قهرمان ملی افغانستان در ایالت ویرجینیا – ۹ سپتامبر ۲۰۰۵

من در سال های جهاد وجنگ خبرنگار بودم و از کارنامه ها و قهرمانی های مسعود بزرگ و سایر سپاهیان راه خدا و وطن گزارش می دادم و اینک به سبک همان نوشتار که در دهه هشتاد و اوایل دهه نود می نوشتم، گزارشی را تقدیم می کنم. متن ذیل یک گزارشی خیالی است. گزارشی از موزیم ملی جهاد و مقاومت که اخیرا به اثر مساعی داکتر سید مخدوم رهین وزیر دانشمند اطلاعات، فرهنگ و توریزم و منظوری کابینه محترم جمهوری اسلامی افغانستان در جبل السراج بنیان گذاری شده است.
این موزیم توسط جلالتماب حضرت پروفیسر صبغت الله مجددی پیر مرد روحانی و رهبر مبارز جهاد افغانستان در پای کوهپایه های هندوکش بنیان گزاری شد و نگارنده در عالم خیال به آن سر زده است.

موزیم ملی جهاد و مقاومت در تپه جبل السراج در پای کوهپایه های پرغرورهندوکش اعمار گردیده است. موزیم دقیقا در محلی بنا یافته که سپاهیان آمر صاحب دلیرانه از قله های هندوکش فرود می آمدند و نیرو عدو را هدف قرار می دادند.
رنگ موزیم، سفید نقره فام است و این سفیدی گنبد آن با قله هندوکش که از دور در زیر خورشید خراسان می درخشد در گفتگو های نهانی می باشد.
قله هندوکش از نبرد جمشید با دیوان حکایت دارد و گنبد سفید موزیم از کمین پناه قصه می گوید. قله هندوکش کمان آرش را بخاطر می آور و گنبد سفید نعره الله اکبر ناهید را.
قله هندوکش جنگ اسکندر را یاد می کند و گنبد سفید از دلیری ذبیح الله سخن دارد.
تیریعقوب لیث بر قله هندوکش نشسته و گنبد سفید، تفنگ حاجی لطیف را در سینه جا داده است.
موزیم جهاد دارای سه طبقه است که این سه طبقه موزیم نمایانگر مردم ، جهاد و آمر صاحب می باشد.
موزیم به شکل دایروی اعمار شده است که از یک طرف مزار آمر را ماند و از طرف دیگر با تاسف تاریخ کشور به خون خفته افغانستان را همانند است.

دروازه های ورودی و خروجی تقریبا در کنار همدیگر قرار داشته و سیلی از مشتاقان و مجذوبین در عقب در دخولی صف کشیده اند و کمتر کسی از دروازه خروجی بیرون می شود.
روزی مسعود بزرگ در خواب دید که پیر مردی با دستمال سفید کمر او را می بندد و او با الهام از این خواب کمربه جهاد بست و بعد از بیست سال و چند دوباره همان پیر مرد را خواب دید که دستمال سفید را از کمرش باز نموده زنخ مبارکش را می بندد و تعبیر چنان نمود که کارش را به اتمام رسانیده و باید به دیدار ربش بشتابد. همان دستمال سفید، بیرق موزیم است که در وسط دروازه های ورودی و خروجی موزیم در بالای یک پایه مستقیم که نشانه پایمردی و استواری است، آویزان می باشد.
به مجرد ورود به دهلیز، در سمت راست نا رسیده به گنبد بزرگ، یک جعبه شیشیه یی با کلاه مسعود بزرگ مزین شده است.

این همان کلایی است که مسعود بزرگ در مقابل فرماندهان و بزرگان جهاد آنرا از سر بیرون و سوگند یاد نموده گفت:
" بخدا قسم است اگر به اندازه همین کلاه در افغانستان جایی پایی برایم باقی بماند از مقاومت دست نمی کشم"
بلی این کلاه پکول که در جعبه شیشه یی قرار دارد و نور سبز رنگ از عقب آن می تابد عرق جبین مسعود را در خود جا داده. عرقی که نه بخاطرسنگینی جنگ بلکه اکثرا از جفای دوستان نیمه راه بر پیشانی آن مبارک نمایان می گردید.

مقابل جعبه شیشیه یی، موزه های چرمی سیاه رنگ قرار دارد. این موزه ها پای آمر صاحب را از خارهای تیز هندوکش و صخره های آن محفوظ نگهداشته است. در زیر این موزه با خط زرین نوشته اند:
"این موزه ها پاههای آمر تان را بوسه نموده"
در تاق بالایی موزه ها، لباس سفید رنگ نمایان است و این دقیقا همان لباس است که آمر بزرگ هنگام سفرش به اروپا بتن داشت. لباسی که در مقابل نمایندگان ایستاد و از داعیه برحق من و تو دفاع نمود و مردانه نشان داد که هیچ گونه لکه ای در این دامان جایی ندارد.
طبقه دوم موزیم را الماری ها و تاقچه های نوارهای صوتی و تصویری به خود اختصاص داده است.
یکی از نوار ها را به آله صوتی گذاشتم. ناگهان از بلند گو غریو راد مرد افغانستان را شنیدم که قومانده داده می گفت:
"عظیم عظیم تو کجا هستی پیش نرو که مین است مین، پناه خان تو کجا هستی آتش توپخانه را معطل کن دشمن در حال تسلیم شدن است. گل حیدرخان گل حیدر در غضب شوی در مین زار داخل شدی چه می کنی ؟ پس بگرد."

نوار دیــگر صدای حاجی لطیف را در خود جا داده. شیر قندهار با زبان ساده و روان می گوید که :
"بس نو تر آخره پوری جهاد کوو،تر هغه وخت پوره چه ژوندی یو. ولا چی شورویان پریژدو."
تصاویری که در داخل تاقچه های شیشه یی موزیم جابجا شده است، هر یک بیانگر شکوه و عظمت جهادگران است. در یکی از آن تصاویر دیده میشود که مسعود بزرگ سر مبارکش را به گوش اختر محمد تولواک نزدیک ساخته و از فتنه دشمن آگاهش می سازد و دردیگری به حاجی قدیرمی گوید که راد مردان من و سپاهیان تو از یک کشورند. فرزند یک مادرند و نور دیده یک پدر. مواظب باش که این دشمن نابکار فریبت ندهد. مسعود بزرگ ضرب المثلی را برایش چنین می گوید:
اوبه په دانگ نه بیلیزی

در اخرین قسمت دهلیز دایروی، آئینه های زمان و مجسمه های قهرمانان دوران طوری جا بجا شده است که تو به راحتی می توانی شهید دو میلیونم را ببینی.
در پیشاپیش این کاروان راد مردان، شیر دختران، معصوم مادران و کودکان و محاسن سفیدان، مسعود بزرگ ایستاده و در عالم خیال دست ترا می فشارد اما زمانیکه می خواهی او را بوسه زنی طبق عادت همیشگی دستش را عقب می کشد و افسوس نمی توانی آن دست های که وطن من و تو را محفوط نگهداشته بود، ببوسی.
از در خروجی موزیم بیرون شدم. در حالیکه اشک افتخار و غرور رخسارم را نم دار ساخته بود، دند شمالی را بطرف چپ و دامنه گلغندی را بطرف راستم یافتم.
دند شمالی که هر تاک آن داستان شجاعت و پایمردی را در ریشه و هر لاله سمت راست، داغ از جفا و بزدلی دشمن افغان زمین را در سینه دارد.

کد (6)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
قهرمان ملی
مسعود
نظرات بینندگان:

>>>   جنایات کابل فراموش شد !!!!؟؟؟؟
شهدای واقعی ان مردان وزنان واطفال بی گناه هستند که به دست مسعود ها ومزاری ها و گلبدین ها و دیگر اشرار
به خاک خون کشیده شدند .وکسانی که هم اکنون به دست طالبان وداعشیان قتل عام میشوند.
وای بر ما که اخرت خود را برای دنیای دیگران می فروشیم.

>>>   حامد جان خوب درامه بود، بدون تصوير و حركت قابليت درك را براي همه خواننده ها دارد.

>>>   حامد علی جان- یک کمی سر در ګریبان کن و یاوه سرایی های دروغینت رابس کن بیا ازکشتار ورګبار وکشتن هزارها انسان مردم کابل خصوصاْ ساحات شرق غرب جنوب کابل را توسظ اوباشان و لنده غران به واسطه خود خواهی و جاطلبی مسعود ب.... سران و شورای نظار را از سر کوه تلویزیون کوه زمیورک تپه های خیر خانه را نیز در سناریوی احمقانه نوشته می کردی ایکاش ګوشه از جنایتهای چور وچپاول ویرانی سوختاندن خانه های شهر کابل دزدی وبه غارت کشیدن کلکین ودروازه های چنداول شور بازار مسعود یان را در زمان خود مسعود و انتقال ام به پنجشیر نیز نوشته می کردی ولنده غری واوباش گیری اولاد های نا جایز سران شمال را در همین چند سال در شهر کابل نیز در سناریویت نوشته می کردی در همین دیالوګ وسناریو یت عکس های ار خانه های ویران شدن نوشته قصر دارلامان سینما فرخی قبلی و ساحات مسجد عید گاه را توسط قهرمان ملیات به نشر می کردی

>>>   علمی صاحب افتخار به قلم رسای شما که اندیشه های یک مرد صادق و وفادار به ارزش های والای انسانی رابه خوبی توانسته تصویر و بیان نماید.
احترام
عاشوری


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است