پس از آمدن حکمتیار، کشیدگی‌های درون‌حزبی در حزب اسلامی شدت گرفته است.

حکمتیار در جمع رهبران سنتی به داشتن هواداران سرسخت شهره است. گرایش‌های ایدیولوژیک اعضای حزب اسلامی چنان محکم بود که همگان را به حیرت وا می‌داشت.

حکمتیار در جمع تمام اقشار اجتماعی افغانستان طرفداران زیادی داشت. طرفدارانی که در تمام مدت سال‌های گذشته حاضر نبودند حتی در مورد رهبرشان با دیگران حرفی به‌میان آورند اما این‌ روزها سرسخت‌ترین طرف‌داران اش از وی روی می‌گردانند. طرفدارانی که در این همه سال، گمان می‌بردند در محور فکری به‌نام "اسلام" با او بیعت کرده‌اند، به تازگی پس از واکنش‌های قومی و زبانی حکمتیار دریافته‌اند که رهبرشان اساس ایدیولوژی شان را که همانا اسلام است کنار گذاشته در بند تعصب‌های قومی و زبانی گیر مانده است.

هر چند از گذشته گرایش‌های قومی و زبانی حکمتیار از کسی پوشیده نبود با آن‌هم مشکل بود برای طرفداران حکمتیار تفهیم شود که رهبرشان استوار و متعهد بر اساسات سازمان شان نیست لیکن تسلیم شدن حکمتیار به حکومت، برخوردهای زبانی و خاصتا گرایش‌های قومی‌اش در شناسایی او به طرف‌داران غیرپشتون اش بیشتر کمک کرده است.

پراکندگی‌هایی درون‌حزبی هر روز در گسترش است و از چندین طرفدار دو آتشه غیرپشتون اش شنیده‌اند که سخت از او بیزار شده‌اند.

نجیب بارور

>>>   تعصب حكمتيار به همه معلوم بوده و است، و قوي ترين دليل تعصب و قومگرائي در حزب إسلامي ، شناخت از اعضاي اجرائيه حزب است، كه در حدود نود فيصد شان پشتون و تنها از چند ولايت هستند، و اعضاي سمت شمال حزب هم اكثراً ناقلين قوم گلبدين از پكتيا و پكتيكا، و يا ننگرهار است.
و مهمترين نقص شخصيتي حكمتيار در عقده حقارتش است، خودش هم ميداند كه انجنير نيست، مگر در تمام نشرات حزب خود را انجنير معرفي كرده و ميكند، و هم چنان هميشه خود عالمتر از علماي متخصص اسلام ميداند، از خدا ميخواهيم كه شهادترا نصيبش گرداند، كه نهضت إسلامي و ملت افغان از يك جنجال بزرگ رهائي يابند.

>>>   نجیب جان
کاملآ اشتباه نموده یی خیر وخیریت است
حزب اسلامی متحد بود است و میباشد اینکه در غیابت امیر حزب برادران بزرگوار امورات حزب را در کابل به پیش می بردند انهم نظر به مصلحت و تقاضای وقت بود
ناگفته نماند یکتعداد مردم حزب اسلامی بدون در نطرداشت تاریخ نیم قرنه اش که متشکل از همه اقوام و مذاهب است از نظر خود به تحلیل گرفته و حتی با احزاب دیگر که بنابر شرایط خاص و توسط حلقات خاص تشکیل شده اند مقایسه میکنند در حالیکه این تحلیل ها و مقایسه ها فهم و برداشت جناب نویسنده متن و تحلیلگر را زیر سوال میبرد و عدم اگاهی ایشان را از جریانات سیاسی و اوصاع کشور نشان میدهد
آمنه سلجوقی

>>>   چی فکر کرده اید که حزب اسلامی مانند شورای لندغر های جمیعت بخاطرچور و دزدی از هر چیزی خود میګذرد صبح همایی یکی و شام همرایی دیګر. ولی حزب اسلامی یک تنظیم اسلامی است که تمام احکام ایشان استوار به دین اسلام است و بخاطر مادیات هیچ وقت اراده ایشان تغیر نمیکند ولی این تبلیغات بی هوده و طفلانه شما هیچ جای را نمیګیرد بدون اینکه ماهیت لندغر ها دیګر هم کمرنګ خواهد شد.

>>>   حكمتيار تعصب قومي ندارد، اكر تعصب قومي ميداشت دو دختر خويش را به تاجيك ها نميداد و برأي فسر خويش عروس تاجيك را قبول نميكرد. حكمتيار وقتي كفت كه مسعود در ميدان شهر با تالبان ملاقات كرد و با تالبان توافق مرده بود تا حزب اسلامي را نابود كند اين يك حقيقت هست و علاوه بر ان اين هم يك حقيقت است كه ٦٠٠ جنرال بي سيواد از فنجشير در اوردوي ملي كار ميكند كه باعث تلفات عساكر مظلوم ما مي شود.

>>>   جرا نام نمى بريد كه أين دو غير بشتون كى ها هستند!! بايد مستند حرف بزنى و إسناد احرايه دارى!! تا جايكه من مى دانم حزباسلامى همجو جميعت نيست كه بر هر روا و ناروا تن دهد!!

>>>   نظر واقع بينانه از يك هموطن

اگر حزب اسلامى مى خواهد زنده و پويا بماند و نقش خوب و مفيدى را در روند تحولات سياسى جامعه بازى كند، شوراى اجرايي آن باييستى سازوكار كنار زدن حكمتيار و انتخاب يك فرد شايسته را در راس آن به سنجش گيرد. خيلى ها معتقد اند، سلب حكمتيار از رهبرى حزب و گماشتن شخص ديگرى به جاى آن، حداقل به شش دليل ذيل الزامى است:

1. حكمتيار مربوط به پارادايم گذشته است و هيچ گونه نسبتى با گفتمان مدرن و مفهوم سازندگى و پيشرفت و توسعه ندارد.

2. او ذاتا آدم شرور و فتنه انگيز است و از او جزو تعصب، تبعيض، نفرت، خشونت و... فعل ديگرى كه معطوف به اخلاقيات و ساير ارزش هاى انسانى باشد، صادر نمى شود.

3. وى عامل اصلى از دست رفتن فرصت ها و پديد آمدن بدبختى هاى جامعه به شمار مى رود.

4. او يك شوونيست و يك عنصر تماميت خواه است اما حزب اسلامى يك جريان فراقومى. لذا اين دو در تعارض اند و با يكديگر قابل جمع نيستند.

5. وى از عوامل مهم سازمان اطلاعاتى پاكستان و سعودى مى باشد و براى تحقق پروژه آنها در افغانستان، سياست تفرقه قومى و مذهبى را دنبال مى كند.

6. حكمتيار به علت مواضع به شدت قومى اش، پايگاهاى اجتماعى حزب اسلامى در مناطق غير پشتون را به نفع رقباى سياسى اش در حال مصادره كردن است.

مهاجر

>>>   با این حرف ها بی مفهوم نه میتوان با قهرمانان حزب اسلامی مقابله کرد.

>>>   چرت نزه همین ازمقاله توهم معلوم میشود که هماهنگی ویکپارچکی طرفداران حزب اسلامی شما را حیران ساخته که ازهمین حالا پایه های شما به تزلزل افتاده است ازدموکوراسی که سخن میگوئید ازهمان هم شما واهمه دارید چراکه میدانید درانتخابات پیشرو بازنده هستید
پیکار( قاضی زاده }

>>>   در تاریخ تاجک یا هزاره اګر کسی به اندازه حکمتیار مفکوره فرا قومی داشته باشد نامش بګیرید تا توسط هییت به حکمتیار مقایسه ګردد. ورنه در بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست سخن دانسته در بین نسل حاضر شما نیست

>>>   بارور صاحب سلام عرض میدارم:
نوشته خویش را با مثال مستند سازی نمائید.
قادری

>>>   اما نه چندانیکه بین حزب جمیعت دیده میشه

>>>   آمدن این مهره شرارت و منافق چه دردی علاج کرد بجز شدت نفاق افگنی اقوام علیه یکدیگر و تشطط و و مصرف اضافی بودجه دولت چیز دیگری بمیان نیامد از آمدن این غده سرطانی مزمن کرده نبودنش بمراتب بهتر و بخیر ملت افغانستان تمام میشد . خداوند این نلعون را با ذریة اش را از فضای افغانستان نیست و نابود کند. آمین

>>>   بزرگترین جبهه حزب اسلامی متعلق به جبهات شمال کشور است، یگانه حزب فراقومی نسبی مربوط حزب اسلامی است، آنکه غیر این میگوید یا از واقعیت خبر ندارد یا خود تعصب دارد.
یکی از داماد های حکمتیار بنام همایون جریر است که از پنجشیر میباشد

>>>   کسانیکه حکمتیار را از دوران جهاد میشناسند کماکان تعصب و قومگرایی وی را نیز میدانستند ولی با این بیشرمی وافتضاح گمان هم نمیکردند. همچنان بعضی باورشان بود که گلبدین آدم باهوش ومدبر است ولی حال آنها نیز تغیر رای داده اشاره به جهالت وبی خردی گلبدین میکنند وبسیاری از او دور شدند.
کاسه چینی که صدا میکند
خود صفت خویش ادا میکند
ناصر

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است