فلسفه حج و عید قربان
اختلافات ظاهری، نژاد، زبان، رنگ، قوم، منطقه و کشور نمی تواند مانع وحدت عملی مسلمانان گردد و آنها را از یکدیگر جدا نموده و دور نگه دارد 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۰۱    ۱۳۹۶/۶/۹ کد خبر: 138009 منبع: پرینت

انسان های مومن که در شبانه روز پنج وقت با هم در سطح مسجد محل اقامت خویش جهت ادای نمازهای پنجگانه دید و بازدید کرده و به صورت دستجمعی (جماعت) با هم نماز می گذارند و در هفته یک مرتبه در روز جمعه جهت ادای نماز جمعه از چندین محل و منطقه در مصلی و یا مسجد جامع بزرگتری جمع گردیده و از احوال خود و وضعیت مسلمانان دیگر و سرنوشت امت اسلام و انسانیت مطالبی را توسط خطبا و وعاظ شنیده و معلوماتی را کسب می نمایند و عملا حضور خویش را در صحنه حیات اجتماعی و سیاسی جامعه خود نمایان می سازند که با این حضور خود ثابت می سازند که در مقابل سرنوشت سایر انسان ها بخصوص مسلمانان، بی تفاوت و بی علاقه نبوده بلکه کمال علاقمندی را دارند.

در سال دو مرتبه هم جهت ادای نماز عیدین فطر و اضحی در مصلی های شهر جمع گردیده و دو رکعت نماز عید را ادا می نمایند و در سال یک مرتبه هم برای ادای مناسک حج بیت الله الحرام از گوشه و کنار جهان از مناطق دور و نزدیک سواره و پیاده، همه کسانی که توانایی این سفر را دارند با لباس واحد، الفاظ و کلمات واحد، همه در اطراف خانه واحد، برای عبادت خدای واحد ولاشریک، لبیک گویان به طواف کعبه و ادای مناسک حج می پردازند و عملا برایت و بیزاری خود را از شرک و نفاق، دورنگی و دودلی نشان داده، با زمزمة کلمات و جملاتی چون "لبیک الّلهم لبیک لبیک لا شریک لک لبیک ان الحمد و النعمة لک والملک لاشریک لک لبیک" (بار خدایا! به خدمت ایستاده و آماده ایم، ذات مقدس تو را شریک و همتایی نیست ما همه به خدمت آماده ایم، همه ستایش ها و ثنا و صفت ها بدون شک سزاوار تو است و همه نعمت ها از جانب تو است و تمام ملک و اقتدار و انواع نعمت ها از آن تو است، تو آن ذاتی هستی که شریک و انبازی با خود نداری) را زمزمه می نمایند که بدینوسیله ایمان و عبودیت خویش را خاص به حضرت پروردگار عالم اعلام می دارند و موجی از انسان ها (زایران حج) را می بینید که در اطراف خانه خدا مانند پروانه هایی که در اطراف شمع می چرخند و حاضراند تا خود را فدا سازند.

زایران همچنین در دورادور کعبه با زبان تسبیح و تحمید خدای بزرگ و واحد طواف کرده و مانند همان پروانگان عاشق عشق و محبت خویش را با محبوب و معشوق خود به نمایش می گذارند و با این طواف در اطراف کعبه یکبار دیگر نشان می دهند که آنها برای تعمیل اوامر خدای بزرگ آمادگی کاملی دارند. حتی حاضر اند که در این مسیر قربانی در راه خدا را نیز به آغوش باز بپذیرند و با این مانور دسته جمعی در اطراف خانه خدا به دشمنان اسلام نیز می فهمانند که مسلمانان قدرت عظیمی را در جهان تشکیل داده و به سرنوشت یکدیگر علاقمندی کاملی دارند و در زمان لزوم از حقوق همدیگر دفاع و محافظت خواهند کرد. اختلافات ظاهری، نژاد، زبان، رنگ، قوم، منطقه و کشور نمی تواند مانع وحدت عملی شان گردد و آنها را از یکدیگر جدا نموده و دور نگه دارد.

زایران حج در این سفر مبارک و میمون با اولین دیدار خانه خدا اشک شوق از دیدگان شان بدون اراده جاری گردیده و فیوضات رحمت خداوندی را با چشم سر و دیده دل در همه مراسم و اماکن مقدس به خصوص در ایام مبارک حج و زیارت اماکن مقدسه و ادای مناسک واجبه مشاهد می کنند. فیوضاتی که همه آنها رحمت، نور و هدایت بوده و سبب آرامش روح و روان انسان های مومن و زایران عاشق می گردد زیرا همه زایران خانه خدا در این ایام مبارک حج با طلب استغفار و آمرزش از جانب خداوند بزرگ می توانند زمینه تزکیه نفس و آمرزش از گناهان را برای خویش به خوبی کمایی کنند و در صورت قبول حج ایشان (حج مبرور) از جانب خداوند، دیگر آنها به منزله مولودان تازه تولد شده ای خواهند بود که از گناهان پاک گشته و گویا مجددا به دنیا آمده اند.

حاجی در اثنای طواف کعبه با لمس (حجرالاسود) و در وقوف به عرفات و جبل الرحمه (جایی که همه حجاج با لباس سفید رنگ کفن گونه که خود نمادی از یک محشر کوچکی است) به خوبی می توانند با تضرع به درگاه خداوند کریم از ذات پاک او بخواهند تا همه گناهان شان را ببخشد و آنها را از رحمت بیکران خویش بی نصیب نگرداند که یقینا خداوند کریم و رحیم دست های نیازمندان و متضرعان به درگاه خویش را خالی بر نمی گرداند و توبه و استغفار بندگان خویش را می پذیرد و قلوب آنها را به نور رحمت خویش منور گردانیده و گناهان آنها را مورد غفران خویش قرار می دهد که او غفور و رحیم است.

خیرخواه


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
عید قربان
حج
نظرات بینندگان:

>>>   این‌است فلسفهء عید قربان در سر زمینِ مسلمانِ من افغانستان!

شهر نو کابل، ده‌ها دکان آراسته و مجلل، میوه‌های گوناگون خشک‌شده به فروش می‌رسانند. پنجره‌های این دکان‌ها هر انسانی‌را که از خیابان می‌گذرد به خود می‌کشاند. نور بنفش و سفید بر میوه‌های خشک می‌تابد وگیرایی ویژه‌یی به آن می‌بخشد. اما امروز، وقتی از این جاده‌ها عبور کردم، عرق سرد خجالت برجبینم جاری شد. موترهای مدل‌ جدید، زره و بزرگ با محافظین خشن، این مغازه‌ها را اشغال کرده‌اند. جاده‌ها خیلی مزدحم هستند. از این رو ما به بسیار آهسته‌گی از کنار این «قهرمانان» گذر می‌کنیم. نمبر پلیت‌ها، نشان می‌هند که این موترها متعلق به کی‌ها هستند. راننده می‌گوید امسال میوه خشک خیلی گران شده است. یک کیلوگرام جلغوزه به سه تا چهار هزار رسیده است. این رقم معادل ۵۰ دالر امریکایی است. اما برای این‌ها معنایی ندارد. خریطه‌ها را به داخل موتر ها می‌کنند. زشت‌تر این‌که چند سرباز را می‌بینم که برای این کار گماشته شده اند. حالا کسی‌که صدها دالر را میوه خشک خرید می‌کند تصور کنید چه مصرفی را به «قربانی» حیوان معصومی ویژه کرده است. این‌ها با ریختن خون حیوان به‌نام قربانی گناه‌های خود را می‌شویند و می‌پوشند.
من روانهء واصل‌آباد هستم تا بر آرا‌م‌گاه پدر مرحومم در این روزِ عرفه دعا و حرمتی به‌جا کنم. از باغ بابر عبور می‌کنیم و بر دامنه‌های واصل‌آباد بالا می‌شویم. در کنار جاده مسجدی ساخته اند. اندکی دورتر میدان کوچکی قرار دارد که کثافات بر آن انبار شده است. کودکانی را می‌بینم که بر تودهء کثافات سرگردان هستند. از راننده خواهش می‌کنم موتر را بیاستاند. کودکان به دور موتر جمع می‌شوند. می‌گویم این‌جا چه می‌کنید. می‌گویند، پلاستیک جمع می‌کنیم. کودکی را می‌بینم که چهار سال دارد. موهای ژولیده و پاهای برهنه. میگویم نام‌ات چیست می‌گوید فریبا. از پدر و مادرش نمی‌پرسم. شاید پاسخی دهد که می‌دانم. او خواهد گفت شهید شده، یا مرده است، یا معلول است و یا هم مریض است و یا ده مصیبت دیگر جامعهء مصیبت‌زدهء ما. این پاسخ‌های معمول از زنده‌گی کودکان خیابانی هستند. مقدار پول نزد خودم است و همه پول‌ها راننده را وام می‌گیرم و تلاش می‌کنم با وجدانم تصفیه کنم. اما کودکان بیش‌تر دور ما را می‌گیرند و من در برابر نگاه‌های معصوم فردای ما بی‌چاره و شرمنده می‌شوم. این کودکان، فردای ما هستند. جوانانی که از نبود آموزش، بهداشت و کار، آینده ما را «انتحار» خواهند کرد. ما فراموش می‌کنیم که خود هراس‌افگنی را پرورش می‌دهیم. پژوهش‌های با اعتبار و قبول‌شده نشان می‌دهند از هر سه کودکی که در خیابان‌ها بزرگ می‌شوند، دو کودک جانی و جنایت‌کار به‌بار می‌آید. در جامعه‌یی که کودکان خیابانی زیاد هستند، دولت و جامعه ناسالم است. وجدان جامعه مریض است و عدالت جایش را به جنایت سپرده‌است. من به خوبی می‌دانم که به تعداد این کودکان افزده می‌شود. وقتی در یک روز بیست سرباز شهید می‌شود، کودکان شان چه خواهند کرد. کودکانِ انسان‌هایی که در انتحارها شهید می‌شوند کجا خواهند رفت. این‌ها کودکانی هستند که به جای پدران خود کار خواهند کرد و در جاده‌ها از آشغال‌های دارنده‌گان موترهای زره که هزاران دالر را مصرف «عید قربان» می‌کنند، تغذیه خواهند شد. مدیران این دولت و رهبران تنظیمی، خود را با افتخار مسلمان می‌خوانند و برای رفتن یک عضو خانواده شان به حج جشن‌های پر مصرف برپا می‌کنند. آن‌ها به‌نام رهبران اسلامی از تربیون‌های رسانه‌یی به روی همه‌دیگر جیغ می‌کشند و اخطار می‌دهند. انگار هرکدام قهرمان‌تر از دیگراش عمل‌ کرده است. آن‌ها «رهبران»، فرماندهان، وزرا، وکیل‌ها و…هستند. این‌گروه بی‌رحم همه خوش‌گذرانی‌های خود را به نام دین، قوم، زبان و قبیله انجام می‌دهند. شما اگر مخارج یک عید قربان را به حمایت از بازمانده‌گانِ سربازان و افسران شهید به مصرف رسانید، کودکان زیادی را از آفتاب سوزان خیابانی نجات داده اید. وجدان شما کجاست یا مرده است؟ چرا سازمان های خیریه در داخل کشور شکل نمی‌گیرد و این ملیونرها کوچک‌ترین سهم ساختارمند و هدف‌مند برای قربانیان جنگ ادا نمی‌کنند. اما برعکس این‌ها منتظر هستند تا از حمایت‌های بشرخواهانه بین‌الملل «فیصدی» بستانند. این است فلسفهء عید قربان در سر زمین مسلمان من افغانستان!

>>>   ‎بهروز جلال آبادی‎ aan جنبش عدالت خواهی تاجیکان
از گلبدین راکت یار بپرسید:
در ولایت کنر ۶۵ در صد گجر ها اند لیکن حق ایشان توسط پشتون نوش جان میشه!
در ننگرهار ۴۰ % تاجیک ، ۱۵% گجر، ۲۰% پشه ای ، ۵% عرب، لیکن حق تمام این اقوام توسط دزدهای پختون دزدی میشه!
حق قوم مظلوم بلوچ در جنوب توسط فاشیستهای اوغان دزدی میشه !
حق تاجیک های لوگر ، وردگ، و گردیز را یک چند کوچی بی نسب میخورد!!
چرا در این مسائل خاموش هستی؟؟؟ لیکن هر وقت فریاد میزنی که در شمال با پشتون اینطور شد و آنطور شد ؟؟!


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است