چرا غنی به دیکتاتور تبدیل شد؟
 
تاریخ انتشار:   ۱۵:۰۰    ۱۳۹۶/۴/۲۶ کد خبر: 135989 منبع: پرینت

شناخت از غنی احمدزی بحیث شخصیت مریض روانی، تندرو و غلزایی پرست از همان آغاز ظهور او در رکاب آمریکایی ها در تحت نام تکنوکرات و متفکر دوم جهان وجود داشت. تیمی را که او در انتخابات ریاست جمهوری ساخت بیشتر از تندروان قبیلوی اند.
اما آنچه بیشتر او را خود کامه و گستاخ ساخته است نه قدرت مدیریت او بلکه ضعف شریکان ۵۰ فیصد قدرت و مخالفان سیاسی او است.

بگونه مثال جنرال دوستم که مدعی است رای ازبکان غنی را به ارگ رسانده است، خودش نا توان ترین انسان در سیاست است. از روزیکه او نام معاون اول را کسب کرد بیشترین وقت خود را در استراحت در ترکیه سپری نمود. بجای غنی هر کسی می بود این حق را داشت که او را سلب صلاحیت کند و قدرتش را بخود انتقال بدهد.

اما این کل ماجرا نیست داکتر عبدالله که بحیث رییس اجرایی و ۵۰ فیصد قدرت را مطابق به توافقنامه سیاسی با حمایت سازمان ملل و غرب بدست آورده بود هرگز حاضر نشد از حقوق قانونی و مشروع خود استفاده کند و بیشتر وقت خود را صرف تفریح و شیک پوشی کرد و در حال حاضر که تمام کشور به جهنم تبدیل شده و از هر طرف صدای دادخواهی بلند است او مصروف عیاشی، خوشگذرانی و اسب سواری و قایق رانی در بامیان است. او بی کفایت ترین و بی مسوولیت ترین فرد در حکومت است. بدون شک ضعف شرکای قدرت باعث تشویق یکه تازی تمامیت خواهان شده است.

اما یک عامل دیگر هم که احساسات ضد درانی را در غنی تشویق بیشتر کرد حضور گلبدین بحیث بازی غلزایی او است. ماموریت گلبدین از یک طرف تحریک و تقویت حکومت غنی در سرکوب نیروهای غیر پشتون است و از طرف دیگر به حاشیه راندن درانی ها از بدنه قدرت است. درانی ها متوجه این خطر شده اند.
روی تصادفی نیست که هر روز ما شاهد اوج گیری اعتراضات گسترده از شمال تا جنوب در برابر حاکمیت تمامیت خواه ارگ هستیم.
حالا فرصت مناسب برای ایجاد یک جبهه فراگیر ضد فاشیسم است.

هارون امیرزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
غنی
دیکتاتور
نظرات بینندگان:

>>>   درانی ها و غلزایی ها به نوبت قدرت را به یکدیگر تسلیم میکنند.
داکتر نجیب غلزایی بود.طالبان و کرزی درانی و حالا اشرف غنی غلزایی.
اشرف غنی بعد از پوره شدن وقت اش باز به کدام درانی قدرت را تسلیم خواهد کرد.

>>>   عبدالله دیگر از تاجیکان نماینده گی نمیتواند و تاجیکان را فروخت و یک نمک حرام است. رهبر ما تاجیکان ابر مرد مجاهید عطا محمد نور است که این دولت فاشیستی را نابود خواهد کرد.

>>>   گلبیدین این جاسوس معلوم الحال ای اس ای پاکستان وظیفه دارد که تفرقه قومی و زبانی را در کشور ما به حد نهایی ان رساند تا پاکستان از ان سوی استفاده کند و برای انجام چنین کار اش اشرف غنی احمدزی این شخص خود خواه متکبر از خود راضی را با چرب زبانی فریب دادهو انرا همنوا با خود کرده واز طریق ان میخواهد که اهداف پاکستان را در کشور ما براورده سازد اما الحمدالله که در یک وقت کم مردم وسیاسیون کشور ما ازین کارشان اگاه شدند و علیه این دو شخص خود خواه جاه طلب و دشمن ملت و کشور روز تا روز در هر منطقهاعم از پشتون و تاجیک و هزاره و ازبیک علیه این دسیسه شیطانی گلبیدین نوکر و جاسوس ای اس ای پاکستان متحدانه صدا بلند کرده و مانع فعالیت انها شده اند .

>>>   ازسبب اخطارهای ناروای عطا

>>>   تحلیل بجا و منطقی

>>>   اشرف غنی دست دزدان جهادی نما را از دزدی گرفته دیکتا تور معلوم می شود.

>>>   غنی وکرزی ازجمله کسانی هستند زمانیکه
انتخابات نزدیک میشود همه یی اینها فوق العاده بدنبال اشخاص پرنفوس میگردند ازجمله دوستم یکی ازاشخاص پرنفوس درکشور است وچوکیهای بلندی به اًنها وعده کردند وبعدازاینکه بقدرت رسیدند به بهانه های مختلف صلب صلاحیتش میکنمد ویا اگر نتوانستند مثل ایشچی بیک بهانه دوچار این میسازند که مجبور میشود ازچوکی استعفاع بدهدکه وطنفروشی وقبیله گرایی وخویشخوری هایشان درستتر وخوبتر بپیش برود وکسی نباشد که رازهای درون حکومتی را افشا کند
(بیطرف وحقگو)

>>>   هر کسیکه در خارج تداوی نمیشود بیحث انسان متفکر جهان درکشور ما براست جمهوری کاندید است ورای را میبرند

>>>   Mansoor Badry
غرور و افتخار نداشته قبیله را زوال می کند !
یکی از ویژه گی های شاخص و اصل بی چون و چرا سنت پشتونوالی غرور و افتخار است که اعضای قبیله در هر جا و بی جا از آن یاد می کنند . بار ها شاید از زبان قبیله سالارانی چون سلیمان لایق ، استاد وردک ، استاد روستار تره کی ، اسماعیل یون و و شنیده و خوانده باشید که با طمطراق می گویند :
" مونژ دیر دیر اپخارات لرو "،" دا زما دپشتونوالی غرور دی " و ازین گونه شعار های پوچ و میان تهی همه رسانه های ویژه قبیله لبریز است . در اصل همین غرور بی جا و افتخارات نداشته ، قبیله سالاران تاریک اندیش را تا پرتگاه نابودی کشانده است . غرور بی جا و بی موقع و نداشتن درک واقعی از شرایط پیش آمده جامعه سنتی و مذهبی امان الله ، داود خان ، حفیظ الله امین و در پایان داکتر نجیب الله را ناکام در سیاست و در پایان از صحنه یی هستی زدوده است .
داکتر نجیب زمانی که قدرت سیاسی را از شوروی ها گرفته اعلان دفاع مستقلانه کرد ، انسان پابند به اصول حزبی بود . کمتر در رفتار و کردارش قوم گرایی و قبیله پرستی دیده شده و همه رفقای حزبی باوجود پیش آمدن سلیقه هایی بعد پلنوم ۱۸ ، با داکتر یکجا در امر بزرگ دفاع از میهن همکار بودند و صادقانه مبارزه کردند .
زمانی غرور و افتخار پشتونوالی به سراغ داکتر آمد که در جنگ جلال آباد پیروز شد . بعد از جنگ جلال آباد دیگر داکتر ، داکتر دیروز نبود تا پاس مدافعین راستین میهن می دانست ، لاف و پتاق وطن یا کفن چیغ زد و در هر میدانی با شمله اوغانوالی پیدا شده داد می زد " سر می دهیم و سنگر نمی دهیم "
به ویژه زمانی که قهرمانان میهن کودتای تنی را ناکام ساختند غرور داکتر دوچندان شد و پنداشت که هست و نیست اوست . بعد کودتا تنی پیرامون داکتر نجیب شوونیست های قبیله گرا فرتوت شده در سیاست رهبری گرد آمدند و او متوجه ساختند ، این مردمی که امروز توانایی خنثنا نمودن کودتا دارند ، فردا ترا هم از قدرت عزل خواهند کرد . غرور بی جا و افتخارات دیگران را به نام خود تاپه و مهر کرد و پی زدودن کادر های نظامی برآمد . اشتباه و یا بهتر بگویم خیانت داکتر همین جا بود که نتوانست شرایط عینی و جنگی قدرت را محاسبه دقیق نماید ، غرور بی جا ، افتخارات دیگران و سرتمبه گی پشتونوالی او را و سیاست مصالحه ملی او را تا پرتگاه نابودی کشاند .
مزاری ها می گویند " خدا میزنه او کسه که زور ده نظرش کمزور میایه "

>>>   دیکتاتور شدن دل و گرده میخواهد. غنی فقط یک عوامفریب امریکایی است و بس.

>>>   چرا های امروزدر کشور بلا کشیده ای ما جواب قانع کننده ندارد ولی میکوشیم تا اندازه ای قناعت سوال کننده را فراهو نموده حق امانت وموضوع را ادا نمایم!
هر که او پر درد تر بیدار تر
هرکه اوپردرد تر بیدار تر
برعکس هر که او مزدور تر وسر سپرده تر با امکانت تر ودست باز تر اگر او دموکرات میبود وبه ملت ازادی بیان وانتقاد میداد ووزرای او صاحب صلاحیت وقدرت کاری می بودند دیگر او نه دانش داشت ونه خبره ونه اداره ومنیژمنت ونه هم هیبت وصلابت ریاست همین یک چیز اورا متمایز ساخته وبه نظر ارباب ها جالب گردانیده که خود را به دیوانگی زده ودکتا تور ماب جلوه نموده درغیر ان کسی اورا به مزدوری هم نخواهد گرفت
تبنگ چی

>>>   نژادپرستى آشكار در راديو-تلويزيون به اصطلاح ملى!

----------
با یکی از کارمندان تلویزیون ملی افغانستان صحبت می‌کردم. او از روش استخدام کارمندان در این اداره شکایت داشت. می‌گفت که زرین انزور، رییس رادیو تلویزیون ملی افغانستان بخش زیادی از کارمندان این اداره را از یک ولسوالی ننگرهار انتخاب کرده است.
به گفتهٔ این کارمند رادیو تلویزیون ملی افغانستان، کسانی که از سال‌های طولانی در این اداره کار کرده‌اند و دانش کارِ رسانه را نیز دارند، از بهر تعلقات قومی و زبانی به حاشیه رانده شده‌اند.
او می‌گفت، شمار زیاد کسانی که تازه در رادیو تلویزیون ملی افغانستان استخدام شده‌اند، به زبان فارسی آشنایی ندارند اما در بخش‌های تولید و ارزیابی برنامه‌هایی که به زبان فارسی ساخته می‌شود، گماشته شده‌اند.
وقتی صحبتم با این کارمند رادیو تلویزیون ملی افغانستان تمام شد، یکی از گزین گویه‌های محمداشرف غنی به خاطرم رسید که می‌گفت، در دورهٔ حکومت‌داری‌اش می‌کوشد تا تلویزیون ملی را به آیینهٔ تمام شهروندان کشور تبدیل کند و کیفیت نشرات آن را هم سطح بی‌بی‌سی سازد!

هارون مجيدى

>>>   به نظر من غنی دیکتاتور نه بلکه یک شخص جدی در مقابل فساد پیشکان است،

>>>   اشرف غنی نه تنها که دیکتاتور بد گذاره زشت زبان است یک شخص قومگرای از خود راضی عوام فریب هم است .

>>>   حالا معلوم می‌شود که پرابلم افغانستان مردم آن است
هر وقت کسی پیدا شد که خدمت کند و کشور را بسازد همه پشت اورا گرفتند و دشمن های افغانستان را خوش ساختند. و نتیجه را هم تجربه کردیم.سعادت و خوشبختی ما به دست خود ماست.
علیرضا

>>>   راه حل بحران افغانستانبرای همیشه ایالتی شدن آنست یعنی 4قوم چهار رئیس داشته باشد همین 4رایس4وزیردفاع و رایس جمهوررا انتخاب کنندکه اگررایس جمهوربرخلاف قانون خدا یابرخلافدقانون بشر رفتارکند اوراتنبیه ودرآخر عزل کنند مشکلات افغانستان حل خاهدشد وگرنه هر ع وغ وف وق که باشدهمین آشست وهمین کاسه

>>>   غنی کچل دست نشانده آمریکا است و نمی خواهد مردم در آرامش باشند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است