نشانه های زوال و پايان اقتدار حكومت
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۲۶    ۱۳۹۶/۴/۲۵ کد خبر: 135918 منبع: پرینت

اشرف غني دغدغه اى «پختون والي» هم ندارد، بلكه او به شدت قبيله پرست و يك «غلجايست» دو آتشه است. تمام هم و غم او قبيله غلجايي و احمدزي است.

جنون خودكامگي او روى هم رفته، در كنار سایر اقوم، قوم بزرگ «دراني» را نيز در برابر خود رقيب ساخته. درانى ها سال ها حاكميت كردند و به استثناى چند دوره خاص، روابط خوب با اقوام ديگر داشتند و هيچگاه تفكر حذف سيستماتيك اقوام ديگر را به خصوص عليه غلجايي ها را ندانشتند اما افتادنِ قدرت به طور تصادف به دست غنى به عنوان يک غلجايي متعصب و عصبى و تماميت خواه، كشور را به طور بى پيشينه وارد تقابل قومي و فرو قومى قرار داده است.

نارضايتي مردم از شمال تا جنوب كشور و از غرب تا شرق گواه بر انحصار و خودكامگي باند غنى است. اين سياست خطرناك و استبدادمابانه ارگ، وضعيت را پيچيده و عملا مردم را به صف بندى عليه ارگي ها بسيج كرده است.

ادامه خودكامگي و سياست پوپوليستي و قوم ستيزانه اى ارگ زمينه قيام مردمى را از شمال و جنوب مساعد مى سازد و گمان نكنم با اين وضعيت، حكومت حتی مجالى براى پيمودن دو سال ديگر را به طور طبعي بيابد. كانكريت كردن جاده هاى اطراف ارگ، سركوب مسلحانه راهپيمايي هاي مدني، بي اعتمادي، فساد سازمان يافته و كشاندن جنگ در 60 درصد خاك كشور، نشانه های زوال و پايان اقتدار حكومت غير مردمي و نامشروع «وحشت ملي» است.

هـارون معترف


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اشرف غنی
حکومت نامشروع
نظرات بینندگان:

>>>   براستی مردم افغانستان کسی راکه بخواهد برایشان خدمت کند قبول ندارند مثلا اماند الله خان نجیب داود خان ، این مردم کسی را می خواهد که مانند حبیب اله خان ظاهرز شاه تمامد عمر حکومت مصروف لهولعب باشد یا مانند کرزی غرق در فساد باشد غنی بیچاره با یک دست کار میکند با یک دست همراه دزدان سرگردن درجنگ است ، منافع دزد هلا زیر تهدید است درحال جان دادن هستند
ر

>>>   Mansoor Badry
درین روز ها رفقای پشتون خلقی ما زیر نام اعضای حزب وطن با پخش فرتور زیرین در فیسبوک ، تبلیغی را به راه انداخته اند علیه جنرال نبی عظیمی ، فرید مزدک ، زنده یاد بریالی و چند کادر دیگر زیر نام ( کودتا چی ها ) که زمینه ساز دو پرسش اساسی برایم شده است .
۱ -- قرار بیان رفیق مزدک کودتا علیه حکومت داکتر نجیب در ۵ ثور آغاز یافت که همه ادارات رسمی در کابل به جز ریاست امنیت ملی ، گارنیزیون کابل و رادیوتلویزیون به حزب اسلامی گلبدین تسلیم داده شده بود . پرسش پیش می آید که اگر این کودتاچی ها بر علیه داکتر نجیب کودتا کرده اند ، چرا زمانی که کودتای تنی و همه یی خلقی ها علیه داکتر نجیب را از بین بردند و ناکام ساختند ، قدرت را از داکتر نگرفتند که در ۸ ثور دوباره کوتاه کردند ؟ بعد از ناکامی کودتای تنی همه خلقی ها و پشتون های طرفدار تنی دیگر در قدرت نبودند که می توانستند سد راه این رهبران عالی رتبه دولتی در گرفتن قدرت سیاسی نظامی افغانستان می گردیدند . این رهبران نظامی به بسیار ساده گی با مسعود کنار می آمده زمینه فرار موفقانه داکتر نجیب را محیا می کردند و خود در قدرت سیاسی با مسعود یکجا تکیه می زدند . کی چی می توانست بگوید ؟
۲ -- رفیق جنرال نبی عظیمی در معرفی این فرتور بیان می دارند که این فرتور بعد از فرار نافرجام داکتر نجیب الله و تسلیم دهی حکومت به گویا مجاهدین زمانی که احمدشاه مسعود وزیر دفاع بود در گارنیزیون کابل گرفته شده است .پرسش دیگر پیش می آید که چرا و به چی منظوری رفقای خلقی یا حزب وطنی ها این فرتور را سرآغاز گویا کودتا علیه داکتر تجیب تبلیغ می کنند ؟ شاید رفقای خلقی و پرچمی های اوغان تبار مانند کهرمان ، لایق ، تنی ، طاقت ، اتمر و و آرزو دارند با این تبلیغات سوء پیش گلبدین آب و آبرو سرشته کنند تا در آینده بتوانند در اوغان سازی حکومت با گلبدین حصه بگیرند ؟
شاید این رفقای ناکام کودتاچی فراموش کرده اند که فرار بی فرجام مرحوم داکتر نجیب را خود شان مانع شده اند و حالا از کرده پشیمان اند مانند خیزش مردمی ولایات جنوبی علیه امان الله خان که حالا از او کهرمان دیگری تراشیده اند ؟

>>>   Zahir Ariaie
ما هميشه مى گفتيم با داشتن رياست اجرايه ان سلطه تاريخى تا حدى شكست و به نوعى قدرت تا حدودى غير متمركز شد و روند اغاز گرديد. اما با گذشت زمان و نمودار شدن واقعيت هاى پشت پرده گفتن اين حرف چندان درست نيست. اگر انگونه كه تصور ميشد رياست اجرايه در اجراى اصلاحات موفق ميشد، نهاد اجرايه شكل قانونى پيدا مى كرد و از نظر حقوقى وارد نظام ميشد و رياست اجرايه از صلاحيت هاى اجرايوى برخوردار ميشد ، در ان زمان ادعا كردن ما ميتوانست واقعى باشد اما اكنون با همين شرايط فعلى كاملاً مردم فريبى است. با ختم اين حكومت ، در صورت عدم اجرايى توافقات رياست اجرايه عملاً منحل خواهد شد چون در اساس يك توافق در يك مقطع از زمان ، ان هم توافقى كه هيچ ضمانت اجرايى ندارد بوجود امده است. براى حفظ رياست اجرايه يك بحران انتخاباتى ، يك توافق ديگر و راى چند ميليونى نياز خواهد بود. راه دوم ان كه مردم دارند از ان نگرانى ميكنند نا ديده گرفتن أرمان هاى مردم ، توافق ريس اجرايه و غنى با حمايت قدرت هاى خارجى به شكل فعلى و سمبوليك ان است كه در واقع ما نه تنها يك ريس جمهور تحميلى مانند دوره فعلى خواهيم داشت بلكه يك ريس اجرايه تحميلى نيز خواهيم داشت. اين فورمول غنى را فرصت مى دهد تا با ادامه سياست هاى خود برنامه هاى خود را عملى كند و در ان طرف ريس اجرايه نيز از پنج سال قدرت سمبوليك ، سفر ها، فخر فروشى ها وغيره برخوردار ميشود.
راه حل همانا ايستادگى و فشار بر هر دو ركن دولت هم ارگ و هم رياست اجرايه است. چون همين اكنون اكثريت مردم به صداقت داكتر عبدالله و رياست اجرايه در عملى نمودن توافقات باور ندارند. اصلاحات خواست مردم است و دست أورد مردم خواهد بود!


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است