شما جوان ها حریف محقق نیستید
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۰۷    ۱۳۹۶/۴/۲۴ کد خبر: 135878 منبع: پرینت

مي خواهم از جايگاه يك جوان بيست و چهار ساله، از محقق بنويسم. از او كه تا هنوز حتي يك لحظه هم بااو ننشسته ام، از رشادت ها و مجاهدت هايش چيزي به ياد ندارم، فقط از زبان مردم شنيده ام !
اما اين سوال در ذهنم ايجاد شده كه چرا با همه ي اين نديدن ها ونشنيدن ها ، تمامي رويا ها و آرزوهاي خود وهم نسلانم را در وجود اين مرد مي بينم؟
چرا يك جوان تحصيل كرده بايد تا اين حد دل درگيروي يك روحاني شصت ساله بي بندت ، و از توهين و تحقيرش توسط عده ي از عناصر نان طلب ، شهرت خواه ودين گريز متاسف باشم ، در حاليكه بين من و اين مرد جز مشتركات خوني هيچ مشتركات ديگري وجود نداشته وندارد!
اما درست است كه درسال هاي جهاد ومقاومت ، رشادت وفداكاري هاي اين پهلوان افسانوي را نديده ام ، ولي در مدت دو سال اخير، نام و القابي كه به اين مرد نسبت داده شد است را زياد شنيدم كه بيشتر انها حاوي توهيين ، تهمت وبرچسپ هاي نا روابود.
در اين دو سال، هركه توانست به نحوي براي خورد كردن اين مرد، توطيه كردند وجلو كارهايش موانع ايجاد نمودند ، توهيين ها و فريادهاي زيادي به آدرس خودش وخانواده ش ارسال كرند و حتي عده اي آرزوي مرگش را نيزكردند !
مي گويند هر عملي يك عكس العمل را در پي خواهد داشت و در برابر اين كنش ها ورجزخواني ها ، منتظر واكنشي از جانب اين پهلوان بودم!
ولي محقق با كمال ناباوري ، در برابر اين همه فحاشي ها، هجمه سرايي ها ورجز خواني ها نتنها كه هيچ واكنش از خود نشان نداد ، بل در برخورد با ان افراد، نهايت مهرباني وصميميت ازخود نشان داد !
لازم نميدانم كه ازكسي نام ببرم ولي مي شناسم كساني را كه بعد از قضيه سربريدن تبسم ، وپروژه ي توتاپ ركيك ترين حرف ها ونا روا ترين تهمت هارا درصفحات اجتماعي عليه محقق نوشته بودند ، واما وقتيكه متوجه شدند خاكه ي شعار دادخواهي ، ازسربريده شده ي تبسم ازسفارت خانه هاي كشورهاي همسايه نوشته و پول پلاكارت ها ، شعارها وعناوين ازسفارتخانه هاي كشورهاي خارجي پرداخته ميشود ، پروژه ي تو تاپ بهانه ي است براي رسيدن به قدرت ، شهرت ، نان ونوا!
با روشن شدن موضوع وافشاشدن چهره هاي پشت اين سناريو ، عده ي ازجوانانيكه ، انديشه ي نيك ، ضمير پاك وقلب شان براي مردم شان مي تپيد ، آمدند پيش همين پهلوان ، پهلوان خم به ابرو نياورده هريك را، همانند يك فرزند در آغوشش گرفت، مشكلات شان را پدرانه گوش كرد!

محقق در سياستش فردي بسيار باهوش و زيرك است و همواره سعي مي كند تا با تدبير و عقلانيت، پيروز ميدان شود نه با ناجوانمردي، توهيين، تهمت، تخريب و برهم زدن قاعده ي بازي و اين مساله اوج هوشياري و زيركي وي رانشان مي دهد و اين امر باعث گرديده است كه محبوبيت اين پهلوان در بين نسل جواني كه شناخت زيادي ازوي نداشته و ندارند روزبروز زياد و قلب ها را تسخير كند.

در نقطه ي مقابل افرادي كه به هر نحو ممكن و با ايجاد هر دستاويز ناجوانمردانه اي، قصد غلبه بر اين پهلوان را داشتند. افرادي كه بقولي، دير امده و قصد زود رفتن داشتند.

خنده آور است همان افرادي كه در سال هايي دشوار جهاد و مقامت كه محقق هم مبارزه مي كرد و هم مشق سياست و كياست اين افراد در حال بازي تشله و يا در گهواره بودند، اكنون اين مردان براي مردي كه نيم قرن تمام در كوره ي سياست شاخ و شانه كشيده، هماورد طلبي مي كنند اما بيخبر از اينكه انها افرادي بودند كه مسابقه ي شطرنج را با ورزش هاي رزمي اشتباه گرفته و گمان مي كردند كه بايد با ضربه اي محكم به وسط خانه هاي شطرنج بكوبند.

به ياد شاعر سخن سراي فارسي حافظ شيرازي كه مي فرمايد:
جاي ان است كه خون موج زند در دل لعل،
زين تغابن كه خزف مي شكند بازارش.

فكر مي كنم پاسخ سوالم را بخوبي يافتم و مطمنم كه دليل اينهمه محبوبيت اين پهلوان، در چند جمله خلاصه مي شود: صبر و شكيبايي، مهرباني، عطوفت، بخشش، گذشت، سياست، كياست و زيركي.

علی کوهزاد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
مجقق
نظرات بینندگان:

>>>   وقتی انتخابات نزدیک شد ولایت سازی محقق صاحب هم فعال میگردد جاغوری به ولایت بهسود به دو ولایت حصه اول یک ولایت حصه دوم ولایت دیگر ، دشت برچی ولایت مرکزش کوته سنگی ، وقتی انتخابات ختم شد وکلاندید مورد نظر محقق صاحب کامیاب شد میگوید :
ماگاوی خواسته بودیم اگر یک گوساله بدهد هم قبول داریم !
بعد از گرفتن یک موتر زره ومقداری دالر همه چیز فراموش میشود
هرعصرو زمان رهبر مناسب زمانه می خواهد
ر

>>>   دل جوانان را نشکنان ، امروز از پیران است فردا ازجوانان که پیرمیشوند

>>>   آفرین!!! راستش را بگو درمقابل همی مقاله گک خود چند گرفتی؟
اگر مه میبودم نان شبت سرم نخت شده بود ولی بقول خودت محقق یک پهلوان است شاید صبحانه وچاشتته هم بپردازه

>>>   Haroon Amirzada heeft 3 nieuwe foto's toegevoegd.
کاش عبدالله هنرمند "ستاره افغان" بود نه یک سیاست مدار سنگ دل

داکتر عبدالله دنیای خود را دارد. او عاشق خود است. او سوپر ستار دنیای خود است.‌سیاست برای او بازیچه ای برای خوش گذرانی، مود و فشن، ضیافت، تشریفات و بزم و هنر نمایی است. او غم هیچ چیز را ندارد. کشور در جهنم می سوزد اما او غرق در دنیای خوش گذرانی است. او خوش دارد لباسهای پر زرق و برق و رنگارنگ فیلمی بپوشد. از او توصیف کنند. با او عکس های فیسبوکی و تلویزیونی بگیرند.
او در هر سفرش در جهنم جنگ، فقر و بی عدالتی در ولایات مختلف برای خود محفل بزم، تفریح و سرگرمی ترتیب می کند. اشک یتیمان، شکم گرسنه فقرا ، بی عدالتی ها و داستانهای تراژیک مردم برای او مثل داستانهای فلم های هالیووداست و ارزش اشک ریختن و یا غم شریکی ندارد.
کاش جان کری بجای ۵۰ فیصد شریک قدرت با اشرف غنی بیمار روانی برای او ۵۰ فیصد نقش در فلم های هالیوود می داد.
کاش استاد عطا محمد نور بجای مصارف گزاف بر سر او بحیث سیاستمدار در هر انتخابات او را بحیث هنرمند در ستاره افغان به آریانا سعید معرفی می کرد تا با هنر نمایی هایش هنر و موسیقی افغانستان رشد بیشتر می کرد.
به باورم عبدالله به بامیان برای شنیدن و کمک عملی به مردم فقیر بامیان نرفته است. زیرا او این چنین وعده های میان تهی زیاد در هر ولایت داده است.
درد عبدالله درد مردم نیست. درد عبدالله هنرنمایی، عشرت و خوش گذرانی است. او از محافل گوناگون بزم و خوشگذرانی کنار دریای پنجشیر خسته شده است، او از آب و هوای دلنشین بند امیر لذت می برد. اما سالها در انتظار لذت از عجایب طبیعی و تاریخی بامیان بود.
یکی از مشاوران ارشد عبدالله روزی برایم گفت که فریاد مردم به آسمان رسیده است و هزاران نفر از عبدالله می خواهند که دست بکار شود، گوشه گیری و بی تفاوتی را کنار بگذارد. او نماینده و امید میلیونها انسان است. وقتی این خواستهای برحق مردم را با عبدالله مطرح می کنیم، او اصلا نمی شنود یک وعده میان تهی می دهد و یا مردم را پشت نخود سیاه روان می کند. وقتی بیشتر پافشاری می‌کنیم که داکتر صاحب به لحاظ خدا از صبر ایوبی خویش بیرون شوید. پاسخ او اینست :
" غم و مشکلات این مردم تمامی ندارد، امروز حوصله شنیدن این حرفها را ندارم. یک آهنگ شاد بمان که غم ما دیگر شود."
عبدالله مرموز ، سنگدل و عیاش تا چه وقت از جهنم افغانستان برای خود عشرتسرا در کاخ سپیدار می سازد؟

>>>   برای نویسنده مقاله فوق بسیارمتٲسفم، یقینا ازپهلوان چیزی مادی یا وعده ای دریافت کرده است وارنه درحالیکه مردم هزاره درسخت ترین شرائط وبامظلومیت بی سابقه مانند تظاهرات درتشییع جنازه تبسم که حتی دشمنان ما متٱثرگشت وتمام اقوام افغانستان درکنارمردم ما به دادخواهی علیه ارک اقدام کرد، اما پهلوان همه را به مسخره گرفت، من هم هزاره هستم مردم هزاره هرگز جسارت وتوهین پهلوان را ازیاد نخواهد برد، او مردم را برای ریاست میخواهد نه برای خدمت، ایشان وخلیلی مردم هزاره را میان خود تقسیم کردند، با ظهورجوانان تحصیل کرده وباغیرت، وتشکیل احزاب جدید مدنی، ایشان موقعیت خودرابه خطردیده وخود را به درو دیوار میزند، مردم هزاره رهبری میخواهد که در روزهای غم درکنارشان باشد، ازخصوصیات ایشان این است که درسیاست های خود منفعل وبی برنامه واستبداد رٱی دارد، پس ایشان لیاقت رهبری مردم هزاره وحتی یک حزب راهم ندارد. پس حمایت ازایشان نشانه ای عدم شناخت ویاعدم تعهد به مردم شان ویا... می باشد.
عادلی

>>>   ایشان درتظاهرات شهدای جاغوری که تبسم جزو ازآنها بود، شعور صدها هزارنفر را که به دادخواهی مظلومیت شان مقابل ارگ تجمع کردند، را زیرسوال برد، این یعنی استبداد، این یعنی خودخواهی، این یعنی درصف دشمن قرار داشتن، این یعنی تف بصورت قوم خودانداختن، دوست ودشمن چهره واقعی خود را درسختی ها نشان میدهد. نویسنده گرامی به شعورت تردید کن. ضرب المثل هزارگی است که درمورد آدم خود خواه میگوید: همه ی مردم من را ملامت کرد اما من خودم را ملامت نکردم، کسیکه ازخانمش برای وجاهت شان درجامعه استفاده میکند، این کارش بخاطرخداست یا برای شیطان وسیاست وهوای نفس؟ شما بگو این مرد برای مردم هزاره تاحالا چه کار کرده، گفتارشما صرفا یک ادعاست، اگرراستگو بودی، بجای ادعا،از خدمات ایشان می شمردی. پهلوان مجنون قدرت وریاست است، نه خدمت
والسلام. عزیزی

>>>   لطیف پدرام:
من نظرم این است که پایه های لرزان این رژیم باید لرزان تر شود تا که فرو بریزد. کوشش برای تحکیم پایه های این رژیم خیانت به مردم افغانستان است. این رژیم با همین پایه های لرزانش مخالفانش را در منگنه قرار داده است و کارد اش را بر استخوان مردم فرو برده است. یک لحظه فکر کنید این رژیم مستحکم وقدرتمند شود چه مصیبتی بر سر مردم خواهد آورد و چه دوزخی برای مخالفان خواهد ساخت.
در یک کلام این رژیم باید از بن و بنیاد تغییر داده شود و دیگرگون گردد.

>>>   سرور دانش می فرمایند: "خصومت‌ها‌ کشور را به پرتگاه سقوط نزدیک کرده."
نفس سرور دانش از جای گرم و سرش از یخن غنی برون می شود. برای او و تیمش دولت هیچ مشکلی با تداوم وضعیت ندارد. تنها برخی "حلقات" مشکل خلق می کنند.
وضعیت کنونی و رویارویی قومی محصول مستقیم اعمال دولت به رهبری غنی با معاونیت بدون خدشه، سربه زیرانه و فرمانبردارانۀ تیم سرور دانش است. اینها خود بر اسپ مراد سوار اند. در حالی که اکثریت مردم (درانیها، تاجیکها، نیمی از هزاره ها و ازبکها) با این دولت، سیاستها و کارهایش مخالف اند. کشور را همین دولت فاشیستی به ایستگاه انقطاب رسانده است. مسوول شمایید و هرچه شود یخن شما باید به چنگ مردم بیفتد!

>>>   اگر ع ستاره افغان می بود به مرحله ده بهترین هم نمیرسید

>>>   حیف کسیکه با گفتن نام محقق دهنش را آلوده بسازد عیاش ترین فرد در زندگی مجاهدین که فعلا 4 زن دارد خلاف اسلام عزیز

>>>   علی کوهزاد ارجمند
نمی دانم سن خوردت را دلیل این بی خبری دانم و یا هم نا آگاه بودنت را از جریان ها و رویداد های تاریخ معاصر افغانستان.
دوست عزیزم از بحث طولانی میگذرم و به عنوان یک هزاره فقط به دو موقف گیری بیجا و عاقبت نیندیشانه این پهلوان توهم و رویائیت میخواهم اشاره کوتاه داشته باشم که بازهم قضاوت را می گذارم به خودت و وجدانت که در این مورد چه فیصله می نمایی.
اول اینکه این پهلوان مآب در انتخابات ریاست پارلمان افغانستان در هر دو دوره قبلی بنا بر ملاحظات شخصی خودش به نفع عبدالرب رسول سیاف گذشت، جانی که در قضیه افشار چه جنایات، ظلم و بربریت که بر ضد همتباران و هم کیشان من و تو نکرد که هرگاه من و تو فراموشش کنیم، در تاریخ بر خط درشت نوشته خواهد شد و هر هزاره با گوشت و پوست خود تباهی افشار را هر زمانی حس خواهد نمود ولی اگر وجدان بیدار داشته باشد.
دیگر اینکه در قضیه جنبش تبسم که مردم هزاره در مقابل این ظلم تظاهرات مدنی را راه انداخته بود و حتی تمام مردم افغانستان در برابر این ظلم به پا خواسته بود و مردم هزاره با مظلومیت دادخواهی می نمود. پهلوان مآب رویاهایت به خاطر چشیدن مزه چوکی قدرت چند روزه طرف غنی را گرفت و وقار و حیثیت مردم هزاره و دادخواهان را به باد فنا داده و آنها را ولگرد و گوچه گرد خواند اما امروز که از ارگ و سپیدار دورش نگهداشتند به چیغ و فریاد آمده و بازهم همین مردم کوچه گرد را وسیله اعمال قدرت اش قرار داده و بر غنی فشار می آورد.
ای کاش آنروز طرف مردمت را گرفته و در برابر غنی قرار می گرفتی که اینگونه به داد نمی آمدی.
جام

>>>   مردی که بخاطر معاونت وچوکی اش جانب دولت راگرفت ودرمقابل مردم خود درسخت ترین شرائط (تظاهرات بخاطرشهدای مظلوم دهمرده جاغوری= تبسم)قرارگرفت، اما امروز درمقابل همان دولت وبادار جان خود قرارگرفته است، دولت که همان دولت است، چه شد که مخالف شدی؟ این یعنی بی کفایتی، بی تعهدی، نفهمی و... محقق کله پوچ نیازمند یک حافظه جانبی است.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است