پشتونیزم و قطب بندی های قومی
 
تاریخ انتشار:   ۰۰:۱۰    ۱۳۹۶/۴/۲۰ کد خبر: 135698 منبع: پرینت

مکتب پشتونیزم که در دامان استعمار کلاسیک انگلیس در قرن ۱۹ تولد یافت و در بستر استعمار نو به بلوغ سیاسی رسیده است استفاده از اختلافات قومی بزرگترین کارت بازی آن است. قطب بندی های قومی برای پشتونیرم یک فرصت طلایی برای بهره برداری سیاسی و حکمروایی است.

غنی احمدزی متفکر نیو پشتونیزم و دست پرورده استعمار نو بدون از کارت قومی و دامن زدن به اختلافات میان درانی و غلجایی، پشتون و غیر پشتون هیچ ابزاری برای حکمروایی ندارد. او بقدری بی کفایت و بیسواد سیاسی در مدیریت کشور است که به اصطلاح عوام حتا قادر به "تقسیم جو میان دو الاغ" نیست. اما به برکت قطب بندی های قومی او بحیث قهرمان آرمانهای کوچی های غلجایی تبدیل شده است.

به برکت همین قطب بندی های قومی است غنی احمدزی که خود کلمه ای خود را خوانده نمی تواند با خانم یهودی نژادش بر سر ۳۰ میلیون مسلمان و مجاهد حکومت می کند. اگر قطبندی های قومی نمی بود آیا او می توانست گلبدین تندرو اسلامی و جهادی را بحیث بازوی غلجایی در خدمت خود استخدام کند؟

اگر قطب بندی های قومی نمی بود آیا گلبدین جنایتکار می توانست با بسیار گستاخی و بیشرمی و با اعتماد به نفس از آغوش آی اس آی به کابل مظلوم بر گردد؟
اگر قطب بندی های قومی نبود آیا بازار دلالان قومی غیر پشتون تا این حد گرم می شد؟

با کمال تاسف قطب بندی های قومی باعث شده که همه جنایتکاران و مافیا و مزدوران خارجی گل سر سبد هر قوم تبدیل شوند.
قطب بندی های قومی باعث شده همسایگان آزمند و قدرت های بزرگ سر نوشت کشور را در دست خود بگیرند.

چگونه می توان قطب بندی های قومی را شکست؟
قطبندی های قومی زمانی شکسته می شود که مکتب پشتونیزم ویران شود و این را به جز از پشتونهای وطن پرست و بی تعصب هیچ گروهی دیگری کرده نمی تواند. با ویرانی مکتب پشتونیزم بازار دلالان قومی تاجیک، ازبیک ، هزاره نیز از رونق می افتد.

با شکستن پشتونیزم کمر استعمار نو و مداخلات خارجی در افغانستان نیز شکسته می شود. در نتیجه افغانستانی واحد بحیث یک ملت متحد ظهور خواهد کرد.

هارون امیرزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
پشتونیزم
قومی
نظرات بینندگان:

>>>   إز جمله همين دلالان يكى هم خودت هستى!! أيا اكر خارجى كه شما ها را به قدرت رساند نميبود أيا تو و همسال تو مى توانست جنين كوستاخانه ابراز نظر كنند؟؟ به يقين كه نه!! شما همه دست برورده خارجي ها و جواسيس به قيد و شرط هستيد!! زنده باد مردم افغانستان

>>>   پشتونهای خوب میدانند که همیشه آله دست اجنبی ها بوده اند و از برکت آنها بود که در ۲۶۰ سال گذشته اینها قدرت را انحصار کرده اند . این به این معنی نیست که پشتونها بهتر حکومت کرده میتوانند . پشتونها که شامل ۱۵۰ قوم میشوند حتی به خود جفا کرده اند به دیگر اقوام را خو بگذار . جای تاسف در این است که پشتون بهترمیداند که راه که آنها رفته و هنوزهم روان هستند به ترکستان میرود نه به منزل مقصود اما رها کردنی هم نیستند. افغانستان را که بی حثیثت ساخته است همین پشتونها چون بسیار ارزه و حقیر هستند .

>>>   در گذشته جنگ داخلی باعث ویرانی کشور شد. مبنای آن اختلافات قومی، سیاست حذف و تبعیض بود. انحصارگران قدرت بر صندلی قدرت به شکل آبرومندانه نتوانیست تکیه بزنند. همه اقوام پشتون، تاجیک، هزاره، اوزبیک، ... از کشور فرار کردند. در خارج از افغانستان همه اقوام متحمل توهین و تحقیر شدند.
امید است که همه اقوام از گذشته درس بگیرند، دنباله روی نکنند کسانی را که دنبال منافع شخصی هستند. سیاست های قومی و مذهبی در درازمدت حتی برای سیاست مداران عزت آفرین نیست. سیاست پشتونیزم باعث تضعیف پشتونها خواهد شد.
علیزاده

>>>   من افغان نيستم فقط افغان اصيل پشتونيزم شده مى تواند. "افغان ملت" حزب بود که رهبراش "پاپا غلام" لقب داشت و رييس افغانى شرکت زيمنس آلمان بود در کابل بود و بندبرق چک وردک رابه کمک آلمان ساخت.

نام اش غلام محمد فرهاد بود. به وى بورس برای تحصیل در آلمان اهدا شد. در مونیخ، او در کالج فنی (امروز دانشگاه فنی مونیخ)تا کارشناسى ارشد (ديپلوم انجنير - مهندس برق) تحصيل کرد. کار اصلی مدیر فرهاد یک شرکت دولتی، بود. پاپا غلام در سال 1934 را در سفر خود به آلمان ژنراتور زيمنس براى توليد برق در استان زادگاه خود نیروگاه چک وردک، یکی از سدها برای اولین بار در کشور است که در حدود 80 کیلومتری کابل واقع شده خريد .
پس از سرنگونی شاه امان الله در سال 1929/1930 و شکست جمهوری وایمار آلمان غلام محمد فرهاد توسط سیاست های حزب نازی (حزب ناسيونال سوسياليسى کارگرى ) در آلمان به شدت تحت تاثیر قرار گرفت سیاست های او و اعمال او شباهت های قابل توجهی با حزب ناسيونال سوسياليسى کارگرى (نازی) را نشان داد. از آنجا که از اغراق آمیز "ناسیونالیسم پشتون" شد. "ارگان مرکزی" حزب خود را " افغان ملت"در آنزمان فقط به پشتون "افغانى" نامیده می شد و متهم به اهداف مشترک با نازی هاشد. حزب سیاسی خود را "ملی" و "سوسیالیستی" قلمداد کرد.

از آنجا که از افراط ضد دموکراتیک اغراق آمیز خود، به دلیل اولویت برای قوم پشتون را به علت و مطالبات رادیکال و ادعاهای ارضی او علاوه بر پشتونیزم اغراق آمیز او مسئول ادامه تبعیض علیه گروه های قومی به ویژه هزاره ها و غير پشتون پس از سرنگونی امان الله و در زمان نخست وزیری داوود خان بود.

جانشینان او حزب خود پس از سقوط نازیسم به عنوان یک حزب سوسیال دموکرات افغانستان تغییر نام داده اند.
از سال ۱٣٢٧ (1948) تا ۱٣٣٢ (1953)، مهندس غلام‌محمد فرهاد شهردار کابل شد
در زمان شهردارى اش (رييس بلديه کابل - از زمانيکه پشتو يگانه زبان ملى شد شاروال شار =شهر و وال= دار)
برخی از تخريب فرهنگی از شهر باستانى کابل را "پاپا غلام" انجام داد. بخشهاى باستانى شهر با ساختمانهاى باستانى و بازارهاى و معروف ترين بازار به نام چارسته (چار بام , چار سقفه) از کابل تخريب شدند.
در آلمان ديگر درهمين هنگام خرابکارى پاپا غلام دولت نازى نبود.

آلمان پس از تخريب شهر کهن ازسوى غلام‌محمد فرهاد گفت: افغان ها (پشتون) را "ويرانگران فرهنگ" ناميدند.
آلمان پس از تخريب آثار باستانى ازسوى ملا محمد عمر رييس طالبان گفت: افغان ها (پشتون)"ويرانگران فرهنگ" اند.

بلى فرهنگ ساخته غير پشتون را هر دو پشتون نابود کرد!
در دورانهاى مهمندى و ملنگى هم فرهنگهاى پارسيان و غيرپشتون تخريب و آوار شدند!
يک ساختمانى يک هنرى ويک فرهنگى را نشان دهيد که افغان پشتون اورا ساخته باشد?

>>>   نظام متمرکز یعنی: ریس جمهور باش، هرچه گفتی بگو، هرچه خواستی بکن 🤐🤑😡
غنی را دیدید؟

>>>   Raheel
چه کسانی حالا شعار "وحدت ملی" سر می دهند؟ وقتی فاشیزم دویمه سقوی چهار نعل می تازد، یک تا هم از این وحدت خواهان سربلند نکردند و نمی کنند. در برابر تلویزیون فاشیست تاجیک دشمن و جمعیت دشمن و ازبک و هزاره دشمن ژوندون هیچیک از این وحدت ملی خواهان سر بلند نکردند. در برابر اظهارات فارسی ستیزانۀ حکمتیار و غنی که با دری خواندن زبان فارسی قصد تخریب این زبان و کوچک ساختنش را دارند، هیچ حرفی از این مشتاقان سینه چاک وحدت ملی نشنیدیم مگر حالا که مردم دربرابر تمامیتخواهی فاشیزم سر بلند کرده اند از هرجا صدای "وحدت ملی" شنیده می شود. اما اگر دقت شود و آنها را دنبال کنید، رشته های همه شان به ارگ می رسد.

ازینرو، به این منادیان دروغین و این وحدت طلبان کرایی و مزدور باید گفت که این آهنگ منافقانه و مزورانه تان را در پسخانه های خانه های تان بخوانید و مزد تان را حلال کنید. مردم می دانند که وحدت ملی شما چه معنی می دهد!

مردم با یکدیگر مشکل ندارند. مردم با ارگ و برنامه های یکطرفه آن مشکل دارند. این ارگ است که با تقسیم ناعادلانه ثروتها و فرصتها و قدرت تصمیم گیری زمینه رویارویی قومی را فراهم میکند تا نفاق بیندازد و حکومت کند. قصد انداختن مردم به جان یکدیگر را دولت محصول تقلب و تسلیم دارد. به این منادیان فرمایشی وحدت ملی باید گفته شود که اگر صداقت دارید و صدای تان از روی تزویر و مزدوری نیست، بروید یخن ارگ را بگیرید تا به عدالت اجتماعی تن بدهد. وحدت ملی تنها با تامین عدالت اجتماعی می تواند تامین شود. راه جلوگیری از بحران قومی از ارگ می گذرد.

سوراخ دعا را گم کرده اید!

>>>   در افغانستان مردم غیر پشتون بیشتر دنبال مسایل قومی و سمتی هستند و فقط بر پایه قوم و سمت منافع خود را می‌بینند . پشتیبانی ملی ندارند.
غلامرضا

>>>   کاملایک مقاله بی مفهوم وبی معنی بجز نوسینده خودرا شخصیت کم ظرف معرفی کرده به این مقالات بیهوده اقوام باهم برادرافغانستان بازی نمی خورد.

>>>   آقای امیرزاده راسلام ! تحریری شمارا که بوی نفاق از آن میآید سر تاپا خواندم - صدها متر مکعب آب به آسیاب دشمن ریختانده اید -....
بااحترام عبدالعزیزشیونپور استاد دانشگاه

>>>   Raheel
غنی با تمجید ضمنی از عطا محمد نور، دست به یک حرکت بسیار بچگانه برای انداختن درز و نفاق میان ائتلافیون زده است- درست مانند همان اصلاح معروف که:
خودت خوب آدم استی، ....

>>>   غلام رضا جان : من یک زمان تعصب علیه پشتون نداشتم اما حالا پشتون را مانند دشمن و بیگانه تصور میکنم . اگر راز ت را به پشتون گفتی و همرایشان رفاقت کردی بدانی که قبر خودرا با دستان خود کندی

>>>   متن این مقاله صد در صد بازگو کننده حقیقت در کشور ما میباشد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است