امرالله صالح: مذاکره هنری است پیچیده
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۲۵    ۱۳۹۶/۴/۱ کد خبر: 134929 منبع: پرینت

مذاکره یکی از پیچیده ترین نوع هنر است که انواع مختلف، استراتیژی های مختلف، روش های مختلف و در نهایت لایه ها و ترفندهای مختلف دارد اما در کل مذاکره به دو نوع تقسیم می شود؛

مذاکره افقی یا هم سطح و مذاکره عمودی یا با غیر هم سطح. نوع دوم آن بسیار مشکل و پر از رمز، نزاکت و حساسیت ها است. دانشمندان علم سیاست باور دارند که دولت های امروزی نیاز مبرم به دانستن هنر مذاکره با خیابان دارند. هر وقت نهادهای دمکراتیک و نهادهای عرضه کننده خدمات به نسبیت برسند و قناعت مردم را فراهم ساخته نتوانند حرف به خیابان سراید می کند.

اقدام خیابانی در بسیار شرایط و حالات، سخنگوی واحد و رهبر واحد با اعتبار، بی منازعه و مورد قبول همه نمی باشد. با این نوع وضعیت مذاکره کردن هنری است پیچیده. دولت افغانستان امروز به این مهارت و هنر از وقت دیگر بیشتر نیاز دارد یعنی هنر مذاکره با خیابان و میدان.

چه دلایل و عواملی باعث شده است که حرف به میدان سرایت کند؟

امرالله صالح


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
صالح
مذاکره
نظرات بینندگان:

>>>   مذاکره فن است یا هنر

>>>   جناب آقای صالح ای کاش در مورد رهبری روند سبز و انتخاب نماینده تان در ولایات بخصوص ولایت هرات عطف توجه می داشتید، چرا در مدت چند سال نماینده شما در ولایت هرات نتوانسته در قلب مردم جا بگیرد، و متاسفانه از روز های اول حالا جایگاه خود را در بین مردم از دست داده اید، لذا امیدواریم حد اقل شما که مدیریت بالای دارید فقط روند سبز را بهتر مدیریت کند و از امور ولایتی آن آگاه شود که از آدرس شما و بنام شما چه میکنند. عوض این که برای شما خدمت کنند طرفداران شما را از شما دور میکنند.
مثال هراتی است که میگویند:
دشمن دانا بلندت می کند بر زمینت میزند نادان دوست.
امیدوارم این مطلب را جناب صالح صاحب مطالعه کنند.

>>>   اقای صالح مذاکره چار نوع است : مذاکره عمودی ؛ افقی ؛ منحنی ؛ زکزاک یا شکسته منکسر که بدبختانه مذاکره نوع چارم یعنی زیکزاک شکسته ان دربین سیاسیون ما جریان دارد که هیچ وقت به نتیجه نمی رسد درین نوع مذاکره....اشتباهات و خالیگاه های جانب مقابل را به روی همدیگر کشیده تول وترازو میکنند که حتمی جانب قدرت مند مذکره حریفش را با دادن امتیازات واهی پشت نخود سیاه روان میکند مثلیکه غنی استاد عطا را پشت نخود سیاه به ترکستان روان کرد .

>>>   به تمام مردم افغانستان باید یاد اورشد که انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری اینده مشروعیت ندارد و کاملا همرای تقلب و فریب دادن مردم مشل گزشته همراه است. چرا که رییس تمام ارگانهای دولتی از یک قوم هستند حتی رییس کمیسیون به اصطلاح مستقل انتخابات که نجیب الله احمدزی است. این یک فاجعه است که یک قوم بیست فی صدی بالای اقوام دیگر حکومت کند.

>>>   بيسواد نو كتاب خواندن را شروع نموده و مضامين را كاپي نموده و چند ساده را فريب ميدهد. بجاي اين كتابهاي بخوان و بدان، مسأله استعفايت را به ملت تشريح كن، كه چرا استعفاء دادي؟

>>>   در مذاکرات سیاسی دست بلند را جانبی دارد که قوی تر باشد .
م.ش.فروغ

>>>   MohammadGhiyas Atif
اگرهمی جاهد تفتک بودنه وزبر داخله باشد واقعا روزگار خوب نخواهیم داشت
تف ونفرین جاهد بی صلاصیت ونامرد
یک کیلو باش مرد باش ای بودنه یی صورتی این وزارت هم تا ابد به تو بی غیرت پست نخواهد ماند
حیف نام پنجشیری وتاجیک بالای تو بی ناموس بی وجدان

>>>   گرفتن و نگهداشتن چوکی هنری پیچیده تر است

>>>   قاتل شهید اعجازالحق
نیرو هایی که بر خیمه ی تحصن یورش آورده بودند باعث شهید شدن دو نفر و زخمی شدن 27 تن دیگرگردیدند. مربوط لوای نمبر 1 نظم عامه بود که در راس این لوا شخصی بنام جنرال داود تره خیل است.
این جنرال شخصآ در داخل یکی از تانک ها حضور داشت .
لطفا همه رسانی کنید تا دشمنان و قاتلین پیدا وپنهان این ملت شناسایی شود .
منبع: منسوبین اداره ی نظم
از صفحه داکتر پدرام

>>>   Abdul Ali Faiq
عبدالله از سقوط طالبان تا اكنون بالاي گرده هاي مردم ما بنام جهاد، مقاومت، پنجشير، مسعود و غيره سوار است. اين انسان مرموز و مرتزق با خرد جمعي مردم -ساده-ما دارد بازي ميكند... "تا احمق در جهان است مفلس در نميماند" مردم ما را از شر اين افغان بچه بايد نجات داد.

>>>   Soraya Baha
روحانیون در خدمت حکومت های استبدادی
دراین نوع حکومت "هر کس کورکورانه تسلیم ارادۀ مطلق فرمانروا است" تسلیمی زبونانه که آدمی را از ماهیت خویش تهی می کند و در ردیف گله های حیوانی قرار می دهد. حکومت استبدادی مردم را به فرومایگی تنزل می دهد. چاپلوسی، کرنش، اطاعت و ستم پذیری را توسعه می دهد و در نهایت راه انسانی زیستن را سد می کند. استبداد، همه را یک شکل و هم شکل می خواهد تا آسان تر بتواند بر گله ها حکومت کند. در حکومت های استبدادی، اخلاق به انحطاط کشیده می شود، و چه انحطاطی از این بالاتر که آدمیان به چاپلوسی و ترس و زبونی و فراموش کردن خود، دچار می شود.
هگل در شرح رابطۀ خدایگان و بنده به آن اشاره کرده است. هگل معتقد است که در نسبت میان خدایگان و بنده و برای بقا و تداوم این رابطه، خدایگان به بنده گان بیشتر وابسته و محتاجند تا بنده گان به خدایگان. این سخن از آن رو مهم است که نشان می دهد سقف نظام استبدادی و خدایگانی بر ستون رعایا استوار می ماند و تا این ستون بر پا باشد رابطۀ سلطانی و خدایی تداوم می یابد. ستون برپا شدۀ رعایا، ماهیتا از مصالحی مانند ترس، جهل و اطاعت تشکیل می شود.
تاریخ خودکامگی نشان می دهد که سیاست در نظام های استبدادی، از معنای اصلی خود خارج می شود و"به حد دسیسه های تیم حاکم، نجوای اسرار و منازعات و شایعه پراکنی های حرمسرایی تنزل می یابد." کارمندان اداری مستخدمین، به گماشتگان حاکم مستبد تبدیل می شوند. مونستکیو از شاهزاده یی نقل می کند که به خواجگانی که بر حرمسرایش حاکم بوده است، خطاب می کند: "شمایان اگر ابزارهای حقیری نباشید که بتوانم خردتان کنم، پس چه هستید، شمایانی که فقط تا زمانی وجود دارید که بدانید چگونه اطاعت کنید، شمایانی که فقط به این دلیل در این جهان وجود دارید که تحت قوانین من زنده گی کنید یا به محض این که من دستور دادم بمیرید." در نظام های استبدادی، ارکان زنده گی اجتماعی و نهادهای حقوقی در هم می شکند. مونتسکیو "از پارلمان ها به عنوان ویرانه هایی که زیر پا لگد کوب شده اند نام می برد." نهادها و سازمان ها در نظام های جبار، نمایندۀ ملت نیستند، بلکه همۀ آنها در برابر قدرت استبدادی که همۀ موانع را از مقابلش برداشته است سر فرو آورده اند.
استبداد گری و استبداد پذیری در تارپود زنده گی اجتماعی ریشه می دواند. استبداد به فساد زبان، فساد اخلاق، فساد فرهنگ و فساد دین منجر می گردد. در نظام های خودکامه، انسان به "شیی" تبدیل می شود تا به "شخص". مردم به منزلۀ ابزارها و اشیایی تابع و پیرو، در خدمت چنین نظام هایی به کار گرفته می شوند و به سمت اطاعت ( حتی اطاعت خود خواسته و پیروی از روی رضایت) تمایل پیدا می کند تا در پناه آن به امنیت برسد و در سایۀ قدرت، بتواند زنده گی کند. انسان میان تهی، البته از زیستن بدون تکیه گاه قدرت و رویارویی با خود و مسوولیت انتخاب کردن می هراسد و می گریزد و این همان راز گریز آدمی از آزادی و بینش انتقادی است که فاشیسم طلوع می کند

>>>   Hakemi
افشاي يك توطئه :
با آنكه من وعده سپرده بودم داستان بازداشت مان را به صورت مفصل مي نويسم، اما جلسات پيهم ومصروفيت مان بخاطر رهايي سخي زاده وديروز هم كه بابخش سياسي وگزارشگر ارشد ملل متحد ساعت ها سرگرم مباحث بوديم، نتوانستم به وعده ام عمل كنم وازين بابت عذر ميخواهم، به هرحال ناگفته هـاي زيادي را خواهم نوشت.
پيش از آن بايد عرض كنم كه دسيسه ي برداشتن چادر مركزي جنبش رستاخيز تغيير به دستور عبدالله صورت گرفته واز همه جريانات آگهي داريم، درجلسه ي شوراي امنيت فيصله ي برداشتن چادر رستاخيز به ساعت ١٠:٣٠ روز تنظيم شده بود نه درتاريكي شب وباخشم وخشونت.
عبدالله با فداكاري براي تيم ارگ تصميم ميگيرد كه خيمه شبانه برداشته شود وبه وزير داخله ويك تعداد از مقامات دستور خشمگين صادر ميكند، درجلسه ي شوراي امنيت فيصله شده بود كه از اسلحه كار گرفته نشود، درصورتي كه به اماكن عمومي ويا به وسايط پوليس آسيب ميرسد بايد از فيرهوايي كارگرفته شود واز فيرمستقيم به روي تحصن كننده گان جلوگيري شود، افراد تحصن كننده درصورت مقاومت شديد به شكل انفرادي دستگير وبه فاصله ي سه چهار راه دورتر رها شوند تادوباره نتوانند به جمع بپيوندند.
حالا كه به دستور عبدالله به روي اعضاي جنبش شليك صورت گرفته وتعدادي را شهيد وزخمي ساختند وتعداد را بازداشت كردند بايد صفحه ي ديگري را درپرونده ي جنايت بشري نظام عليه جنبش بنام عبدالله بگشايم.
ازقبل آگهي داشتيم كه به دليل فشار هـاي بين المللي غني وتيم ارگ توان ومشروعيت حمله برجنبش را ندارند وازپيامد هاي آن نيز به خوبي آگاه بودند، حمله ي شبانه ي اخير منبعث ازتصميم جسورانه ي عبدالله عليه جنبش است، آخرين موردي كه عليه جنبش دسيسه ساخته اين است كه درهمراهي با وزير داخله به خانه ي اعجازالحق شهيد رفته وفاميل او را عليه همسنگران شهيد تحريك كرده تا ملامتي رابه دوش اعضاي جنبش بيندازد، با چنين كنش هـاي اميدوارم پيامدكارش را درك كرده باشد ومنتظر پاسخ عملكردش بماند.

>>>   Hakimi
در هرچی که در این دونیم سال بر میهن و مردم ما رفته است، عبدالله دوشادوش غنی شریک است.
او می‌تواند با فاتحه رفتن و نمی‌دانم واسطه و استخدام فیسبوک‌گردانان فراوان به ظن خودش فضا را برای خودش مساعد سازد، اما بی هیچ گمانی در هر جنایتی که علیه مردم صورت گرفته شریک است.

>>>   أسد بودا مى نويسد :
رهبرانِ حزب جمعیت
رهبرانِ حزبِ جمعیت، تنورِ احساساتِ مردم را گرم کردند اما به رغم هیاهو و ادعاهای تاریخی در ‌‌‌نهایت به طرزِ عجیبی صحنه را خالی، معترضين را تحقير نمودند و خیمه نشینانِ معترض را تنها گذاشتند. روشن‌ترین تنها گذاشتنِ معترضین این است که در ‌‌‌نهایت منافعِ رهبران غیر از منافع مردم است و حتا در برابر هم قرار دارند. فرافکنی مشکلات به رهبران پشتون و فروکاست فساد سیاسی در اشرف غنی و اتمر که بیشتر از همه حواریونِ رهبرانِ سیاسی به آن دامن می‌زنند، خطاست. بدنهٔ پلیس کابل و همین طور بدنهٔ امنیت در این شهر به دست غیرپشتون‌ها و به خصوص مردم تاجیک است. بدون همکاری و رضایتِ رهبران و نیروی امنیتی تاجیک، سرکوب اعتراض‌ها و متواری کردنِ خیمه‌ها نه ممکن است و نه قابل درک. دورانِ آن فرارسیده که نسل جوان تاجیک در برداشت و گفتارشان تجدید نظر کنند. مشکلات را در رهبران پشتون فرو نکاهند و این واقعیت را بپذیرند که هیچ یک از مقاماتِ بلند پايه تاجيك و سران جمعیت انگیزه و خواست تاریخی ندارند. رهبران تاجيك مردم فروشان بسيار قهاري هستند و تاریخ و فرهنگ و حق مردمي از نظر آن‌ها در خانواده و حلقه فسادشان خلاصه می‌شود. در مجموع، رهبرانِ جمعیت به خاطر منافع شخصی و دریافت سهمشان از کمک‌های بین الملی در برابر کشتار معترضین لب فروبستند، دم بر نیاوردند و احتمالا از اينكه خون هاي ريخته شده فرصت چانه زني براي دريافت كمك هاي بيش تر فراهم كرده، خوشحال اند.

>>>   Saboor Raheel
اینست حقیقت و ماهیت موجودی که دل بستن به او یکی از سرافگندگی های مردم ماست. این سرافگندی را تنها با برافگندن نقاب از چهرۀ این غداران می شود برطرف کرد. از قلم عبدالعلی فایق، یکی از جوانان مومن به عدالت و آزادی، می خوانیم:
"كتمان شهادت احمد شاه مسعود(رح) تا امروز، تغير بيرق، سرود، ساختار نظام ، بنك نوت ووو، ميانجي گري درقسمت شهادت داود داود، امتياز گيري از كرزي بخاطر شهادت مولانا سيد خيلي، آب پاشيدن بالاي خيزش ها مردمي در هنگام شهادت استاد رباني، تسليم نمودن آراي چند ميلوني مردم در انتخابات سال هاي 2004, 2009 و 2014 ميلادي براي حامد كرزي و اشرف غني احمدزي، برچيدن خيمه هاي جنبش ضد تقلب ( كه من آن زمان مخالفت شديد كردم، ولي بعضي از رفقا مخملين ما اين كار را انجام دادند)، خاموش ساختن مسئله شهادت سالم ايزديار و همكاري براي شبخون زدن و برچيدن خيمه #رستاخيز_تغيير را ميتوان از بارزترين نمونه هاي فريبكارانه اين آدم نمك دان شكن تلقي كرد.
سروران گرامي و جوانان شالوده شكن! #عبدالله_عبدالله صادقانه دراثر يك تصادمات تاريخي و يا به عبارت دقيق تر، وي به اثر يك اصطکاکات ايكولوجيكي بوجود آمده است. چون وي را از هر طرف كه بخوانيش باز هم عبدالله عبدالله است. ايشان براي هيچ كمالي خلق نشده است و هيچ آدم با برنامه و كار فهمي هم نيست. وي فقط بلدوزر(bulldozer) است كه توسط آن جاده هاي استبداد، تقلب، بي امنيتي و تداوم نظام هاي قبيلوي را هموار ميسازند!
شما استعمار داخلي را هرآهينه متلاشي ساخته نميتوانيد، مگر اينكه ديواري (مانع) را از بين ببريد كه استعمار در پشت آن پنهان شده است!
شريك سازيد
ع.ع. فايق"

>>>   بخاطری در بین مردم هرات جا نگرفته است که اکثریت هراتی های ما پیسه دوست و پول را ترجیح میدهند آن بلی روشنفکر هستند ولی پول و پیسه برای هراتی جای مقدم را دارد امر الله صالح یک انسان عملگرا است و با درایت قدم میماند ولی هراتی زمانیکه ترازو را می بینند که طرف صالح یک مقدار کمی میکند به همین خاطر است همرای وی ضعیف عمل میکنند.
اینست جواب برادر ما


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است