ترس از فروپاشی یک توهم در افغانستان
لطفا انرژی معترضان را با هشدارهای پیامبرانه نگیرید. این نظام از سوی همین سیاستمداران و نظام‌ داران فرو خواهد پاشید و سهم معترضان در ایجاد چنین وضعیتی صفر خواهد بود 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۰۸    ۱۳۹۶/۳/۱۴ کد خبر: 134048 منبع: پرینت

در کانون توطیه و دسیسه و ترور، به گمانه‌ زنی‌ ها و محاسبات ریاضیکی نمی‌ توان اعتماد کرد.

بر بنیاد هرگونه احتمالی که می‌ تواند ممکن باشد، اندیشیدن و موضع‌ گرفتن خطا است. ماست‌ مالی واقعیت‌ های اجتماعی بر اساس ترحم و درس‌ های اخلاقی نیز خطای مضاعف است. حتی اذعان و درک فاجعه‌ ای قریب‌ الوقوع.

رویدادهای جنایت‌ بار و روزمره اینجا از روی دیگر قیاس و استقرا و پیش بینی دسته‌ بندی و توضیح نمی‌ شود. فقط تجربه است و فهمی عینی که می‌ توان بر مبنای آن قضایا را موقتا تبیین کرد و بگونه‌ ای برای زنده‌ ماندن کوشید.

اعتراض برای امنیت و بعد سرکوب اعتراض و بعد سرکوب سوگواری فقط همین امروز اتفاق نیفتاده که آن را با گمانه‌ زنی، توطیه دشمن تلقی کرد. همین دیروز اعضای جنبش روشنایی تکه تکه شدند. نتیجه تحقیق گزارش آن ماجرا چرا کتمان شد و چرا روی ماجرا سرپوش گذاشتند؟

همینطور رویدادهایی که پشت‌ هم اتفاق افتادند و بس که انبار شدند، حالا در بک‌ روند گزارش‌ های خونین و خونین‌ تر همچون رویدادهای پیش از این... اتفاق افتاده بود، می‌ آیند. حقیقت آن است که ما با انبوهی از نزول مرگ جمعی روبه‌ روییم که دیگر به عادت‌ مان تبدیل شده است، کلیشه شده و تا وقتی از بستگان و خویش و قوم‌ مان نمیرد، صدای‌ مان بلند نمی‌ شود.

این کلیشه خصلت هرگونه مقاومت و اعتراض را در ما کشته است. ترسِ از بد بدترش را در ما جا داده است. حقیقتا من نمی‌ دانم تفاوت میان مرگ تدریجی و روزمره و فاجعه‌ ای که جمعی از آقایان دوراندیش هر از گاهی احتمال آن را عنوان می‌ کند، چه است؟

ترسیم فاجعه قریب‌ الوقوع، در برابر هرگونه اعتراض بر حق مردم، نشانه توطیه و جبن است. پیش‌ بینی فروپاشی نظام، به عنوان نقطه نهایی اعتراض، عرض غیر مسوولانه و چموشانه همان‌ هایی است که نفعی در وضعیت موجود دارند. پرسش اما این است که فروپاشی کدام نظام؟ آنچه که وجود دارد، نظام نیست.

شبکه‌ ای از مافیای قومی قدرت است که بر اساس سلسله‌ مراتب اقوام، از دل یک انتخابات بدنام و مضحک بیرون آمده است. بروکراسی فاسد و غیرعادلانه‌ ای است که قدرت‌ های جهانی و منطقه بر اساس تشخیص و مصلحت‌ شبکه‌ های استخباراتی‌‌ شان آن را می‌ چرخانند. مثل یک بیمار پوسیده و آماسیده به آن تزریق می‌ کنند، آن را تیغ می‌ زنند و به عمرش می‌ افزایند.

نظامی که سرباز ارتش و پولیس آن اجیر و معتاد است. نظامی که حتی یک کاریابی ساده در آن بر اساس واسطه قومی و پول و رابطه است. نظامی که زنش را ملا عام سنگسار می‌ کنند و می‌ سوزانند و مردش تیرباران می‌ شود و کودکش را به نیت استفاده مالی و جنسی اختطاف می‌ کنند.

نظامی که یک قوم مترصد احوال است و رسیدن به تصدی وزارت‌خانه‌ ای، تا حتی چایدار باشی آن اداره را از کار برکنار کند. نظامی که لابی‌ های قومی هر روز در کشورهای خارجی برای رسیدن به امتیازهای بیشتر علیه هموطن خودش توطیه می‌ کند.

دزدی، قاچاق، تجارت‌ های غیرقانونی، زورگویی و قانون‌ شکنی از وظایف عمده قانونگذاران پارلمان اش است. متصدیان وزارتخانه‌ هایش با چنگ و دندان به جان پروژه‌ های بادآورده جامعه جهانی افتاده تا با طراحی برنامه‌ های خیالی پول‌ ها را از دور خارج کنند. دزد پول مردم، مشاور رییس جمهور تعیین می‌ شود و رسانه‌ هایش شبانه‌ روز نفرت قومی پخش می‌ کنند و بر مبنای قوم و منافع سیاسی، علیه همدیگر توطیه دارند. همین نظام فرو می‌ پاشد؟

همین نظامی که میلیون‌ ها انسان شهروند بیکار را در دل خود جا داده است و حتی شهروندش وقتی تا دستشویی هم می‌ رود در دلش خیر می‌ کند که شکار انتحاری نشود؟

این تجارب روزمره و فهم روزانه مردم از وضعیت و از همین نظام است. نظامی که اینقدر فروپاشی‌ اش علم می‌ شود، غیر از این نیست. مردم امنیت می‌ خواهند اما نظام داران وحدت را پیش می‌ کشند. مردم اعتراض می‌ کنند، نظام داران مردم را به گلوله‌ می‌ بندند. مردم رفاه می‌ طلبند، نظام‌ داران به میانشان انتحاری می‌ فرستند، مردم عدالت می‌ خواهند نظام‌ داران عنوان می‌ کنند که افراد متعلق به فلان قوم اند و ملی فکر نمی‌ کنند.

این نظام فقط هیاتی پوشالی دارد. از درون هیچ چیز نیست. نیز هیچ تعمدی در تسریع متلاشی‌ شدن آن نه از سوی معترضان و نه از سوی مردمی که هر روز در جاده کشته می‌ شوند وجود ندارد. حالا که اسلحه و مسوولیت امنیتی همچون گل‌ نبی احمدزی ندارید و نمی‌ توانید مردم را از انتحاری بترسانید و نیز وجدانی که یک جمله در دفاع از قانون و حق اعتراض بنویسید.

در دفاع از جوانانی که فقط برای اعتراض کشته می‌ شوند، در دفاع از مطالبات مردم؛ پس لطفا انرژی معترضان را با هشدارهای پیامبرانه نگیرید. این نظام از سوی همین سیاستمداران و نظام‌ داران فرو خواهد پاشید و سهم معترضان در ایجاد چنین وضعیتی صفر خواهد بود.

كاوه جبران


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
افغانستان
حکومت وحدت ملی
نظرات بینندگان:

>>>   داکتر یارمحمد « حیدر زاده »
اواقوام غیور حکومت کاملا نا کار آمدشده
رهبری حکومت توان رهبری را از دست داده است و مردم ما دیگر بالای این دو فرد هویت مجعول غنی و عبداالله از بابت عدم کارایی در رفاه و امنیت اعتماد ندارند و توان اداره دولت از دست شان رفته است و اقوام کشور ما با یک هما هنگی گسترده باهم یکجا شویم در اخیر با قدرت عام و تام پیش بسوی تغییر
رهبری میرویم.
مدریت ضعیف غنی عبدالله مردم ما را به خون خاک کشاندن واین انفجار نه اول است نه آخیر وکسی تضمین آینده را هم کرده نمی تواند ما مردم افغانستان نباید منتظر این باشیم باید هر شهروند این کشور در مقابل بی عدالتی رهبری حکومت بنام وحدت ملی صدای خود را بلند کند وبه حیث انسان از حقوق خود دفاع کنیم
هوطنان عزیز در مورد مضمون تبصره کنید و کامنت های سومند برای رفع مشکلات وطن عزیز ما گذارید و مردم شریف و نجیب وطن را از مصیبت بختی روزگار بد امنیتی و اقتصادی نجات دهید.
وطن ما به جای مادر ماست
مادر خویش را نگهبانیم
شکر داریم کز طفولیت
درس حب الوطن همی خوانیم
چونکه حب الوطن زایمان است
ما یقینا ز اهل ایمانیم
گر رسد دشمنی برای وطن
جان و دل رایگان بفشانیم.
داکتر یارمحمد « حیدر زاده »
داکتر علوم محیط زیست

>>>   هیچکس بیشتر از احدی ومسعود به چوکی دل نبسته است ! این دو هردو در شب هم چوکی خواب می بینند

>>>   گوشت را همه خوش دارند اما پشک برایش جان میدهد
یک مرجع موثق ومعتبر گفت : درجریان تظاهرات امروز جناب اشرف غنی با احمد ضیا مسعود تلفونی تماس حاصل کردند واز ضیا مسعود خواستند که اگر بخواهیم حاضر هستی دوباره به وظیفه است برگردی ؟ مسعود درجواب گفته است بلی من حاظر هستم بازهم خدمت کنم !
اشرف غنی از اوپرسید پس این انتــقـــادها ونواقص که از حکومت برای رسانه ها گفتی چی میشود؟
مسعود درجواب گفته است هیچ ! میگویم سوه تفاهم بود حکومت وحدت ملی کاملا قانونی است وبا ذره بین هم کسی عیبی دران یافته نمیتواند،هیچ مشکلی نیست ، هرکس مزاحمت میکند اوباش است !
اشرف غنی پرسید: جواب مردم راچی میدهی؟
مسعود: وقتی به دفتر رفتم دیگر با مردم ارتباطی ندارم برای مراچعین میگوئیم جلسه است ، مهمان خارجی آمده ، مصروف است،
اشرف غنی: مسعود صاحب خودت چندین سال درحکومت بودی ، سفیر بودی معاون اول بودی مشاور خاص بودی بگذار یک پنشیری دیگر به حکومت بیاید خودت ملیون ها دالر پول داری برو سیاحت کن استراحت کن انقاد کن تجارت کن ،
مسعود من زنده جهان زنده وقتی من در قدرت باشم نه به مردم ضرورت دارم نه به پنشیری !
اشرف غنی : خوب تا امر ثانی منتظرباش من با اتمر وحکمتیار صاحب مشوره کنم بعد می بینیم!

>>>   دزد های شمالی قصد داشتند از آب گل ماهی بگیرند وبا جوال های پر بحانه برگردند اما حکومت به این اوباشان فرصت نداد
ر

>>>   پاسخ دندان شکن به ارگ و غنی:
ارگ: از بابت رویداد هاى اخير تروریستی لندن متأثر‌ و غم شريكيم!
توماس لی از تحليلگران امور افغانستان و خاور ميانه :
لندن به تو نياز ندارد. به فكر جمع كردن كثافت كاري خودتان باشيد و از برادر خواندن تروريستان دست بكشيد."

>>>   پولیس کابل "نفرت" را در دلهای مردم کابل بجای "محبت" با '''شهید ساختن حاجی محمد سالم "ایزدیار" و یارانش'''' بنیاد گذاشتند، و راه شان را از مردم کابل جدا ساختند.
گرگ درنده وحشی(طالب، داعش، القاعده، حزب راکتیار و ..) پولیس را ائیکه راه ایشان را از مردم جدا کردند، بزودی همه پولیس یکایک طعمه گرگان خود ارگ انتحاری پرور خواهند شد. انشاءالله

>>>   کوته این که: حکومت به رهبری غنی و دنباله روی عبدالله هرگز قابل اعتماد مردم ما نیست. این حکومت خودش دشمن و قاتل ماست!

>>>   حمد همایون صادقی
بدون شک که چنین است .
بی مورد ما پاکستان را محکوم میکنیم ، lSl دم اش در ارگ طرح انتحار میکند و گارنیزیون انجام میدهد .
این انتحار پند بود رهبران جمعیت را که دیگر مردم و قوم تاجیک را فریب ندهند ، با خوش خدمتی به فاشیست های ارگ برای همیشه وداع بگویند و چون امرالله صالح تا پای ایشان گردن بلاخره ثابت شد که دم lSl در گارنیزیون کابل و ارگ بوده ، این نبشته را بازکنید و بخوانید فرو نیاورند .
دشمنی را با هر شهروند قومی ایشان از لحاظ سیاسی پشت پا بزند .
معامله گری با فاشیست های ارگ را بخاطر بدست آوردن مقامات تشریفاتی ، معاونیت ها و موتر های لوکس وداع بگویند .

>>>   صالح محمد ريگستانی: انتحار كنندگان به شكل ريزرف در مهمانخانه های ارگ به سر میبرند

>>>   دولتی که طالب بیشعور را برادر و مردم را لنده غر خطاب کند، مرگش خیلی نزدیک است.

>>>   در شب تصميم به خاكسپارى شهيد اسلمى در تپه مرحوم مارشال گرفته ميشود ، در عرض چند ساعت سه تن در انجا جابجا ميشوند.
چيگونه؟؟؟
اساسى ترين پرسش همين است كه اين ذخيره گاه انتحاريون در كجا است؟ انها را كى دستور حركت مى دهد؟
چيگونه به انها اطلاعات داده ميشود؟
انتحار شمشير دامالوكس قبيله براى اجراى اجنداى قومى و فاشيستى است و معماي حمايت از طالب ، ادامه كار انها و برادر خواندن انها در قالب پاسخ به همين سوال ها قابل حل است.
نوت: به تويت توماس لى به پاسخ ارگ توجه كنيد!
ارگ با لندن اظهار همدردى ميكند
اما پاسخ اين است: ما نياز به همدردى نداريم مردارى خود را پاك كنيد و تروريست را برادر خطاب نكنيد!

>>>   جاويد كوهستاني:
دوستان امنيت ملى :
اول در ساحه امده مطالعه كرده بعد اعلاميه مى داديد ، واى از اين بى خبرى شما ، بوت ها و پا هاى انتحارى ها بیشتر ثابت مانده تاكمر بغل شان ، داد و بيداد از دست شما ، اخر هـيچ ادمى در دفتر رسانه يى نداريد كه با دقت ولو براى انحراف افكار هم باشد دروغ با حقيقت نزديك بگويد ، واقعاً متاسفم به همه تان .


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است