اشرف غنی شانس بیشتری در انتخابات دارد
بازیگران اصلی در دور بعدی انتخابات، حامد کرزی، اشرف غنی، عطا محمد نور و محمد محقق خواهند بود. متباقی زیر هریک از این چتر های وسیع جمع خواهند شد 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۵۹    ۱۳۹۶/۱/۲۲ کد خبر: 131593 منبع: پرینت

برنامه، فعالیت، رضایت و عدم رضایت مردم از کارکرد حکومت موجود نیاز به توضیح و تشریح ندارد.

چیزی که از برآیند کار سه ساله حکومت وحدت ملی می توان نتیجه گرفت، سیاست بازی ها، کش و قوس های میان رییس جمهور و رییس اجرایی، برای تصفیه دور و بر و گزینش های سلیقه ای و یک جانبه اشخاص نزدیک به شخص رییس جمهور و ریس اجرایی بوده است.

عدم رسیدگی به خدمات، ناتوانی در عرصه مدیریت جنگ، عدم توازن در مناسبات خارجی، تمرکزگرایی و انحصار قدرت، عدم تغییر در دسترخوان مردم، ازدیاد فقر و بیکاری و صدها کار انجام ناشده ای دیگر بوده است.

یک سری خصوصیت های خوبی هم که اگر در رهبران حکومت وجود داشته و کارهایی که صورت گرفته زیر سایه نارسایی های فوق پوشیده مانده است. روشن است که با چنین وضعیتی مواد توافقنامه سیاسی که منجر به جابجایی ریاست اجرایی با صدارت اجرایی شود. بعید به نظر می رسد و همین طور حکومتی که در سه سال جز سیاست بازی برای مردم اش چیزی از رفتار خود نشان نداده، در دو سال دیگر هم نخواهد توانست کار مهمی را از پیش ببرد.

اصلاحات نمادین و توام با تاخیری که در ارتباط به اصلاح نظام انتخاباتی و توزیع شناسنامه های برقی صورت گرفت، بدون در نظر داشت منفعت جویی های تیمی و گروپی نبود. مردم ما که همیشه از روی ناچاری دل به فردای موهوم می بندند ناگزیراند تا رسیدن به دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری که حدس و گمان منفی بسیاری نسبت به برگزاری به وقت و سالم آن وجود دارد، صبر کنند.

شکی نیست که در انتخابات بعدی چهره جدیدی مجال به میدان آمدن پیدا نخواهد کرد.

همین چهره ها با صف بندی های جدید وارد معرکه خواهند شد و قطعا تعیین کننده اصلی در انتخاب رییس جمهور بعدی مردم به تنهایی نخواهند بود، چون لزوم دید منافع خارجی و بی باوری مردم نسبت به انتخابات و کم علاقگی شان به اشتراک در این پروسه سبب خواهد شد تا از قبل به موضوع مشروعیت نظام با شک و گمان نگاه کنیم، ولی هرچه باشد حکومت بعدی، نسبت به حکومت موجود دارای مشروعیت بیشتری خواهد بود.

تا جایی که به نظر می رسد، بازیگران اصلی در دور بعدی انتخابات، حامد کرزی، اشرف غنی، عطا محمد نور و محمد محقق خواهند بود. متباقی زیر هریک از این چتر های وسیع جمع خواهند شد. کرزی به لحاظ رابطه های قبلی اش با فراکسون های مختلف قومی، جهادی، رابطه اش با کشورهای منطقه و عدم رضایت مردم از کارکرد حکومت موجود، می تواند هرکه را به میدان بکشد، بخش بزرگی از رای مردم را از آن خود کند.

احتمالا کاندیدای مورد حمایت او محمد عمر داوودزی باشد. اشرف غنی به لحاظ در دست داشتن قدرت، کمیسیون های انتخاباتی و حمایت کشورهایی که به هر شکلی او را به قدرت رسانیده اند، یکی از بازیگران مطرح دیگر خواهد بود.

عطامحمدنور به لحاظ دلسردی حوزه مقاومت از حضور غیر فعال داکتر عبدالله در حکومت موجود، توان مانور سیاسی موثر او بر حوزه شمال کشور و شمال کابل، جمع کردن حمایت تاجیکان از سراسر کشور و خوشبینی نسبی خارجی نسبت به او، نیز یکی از تعیین کننده های نتیجه انتخابات بعدی خواهد بود.

البته برای استاد عطا موفقیت او از نتایج مذاکرات و توافق اخیرش با رییس جمهور تعیین کننده خواهد بود. احتمال زیاد می رود که ایشان در یک تکت با اشرف غنی در انتخابات بعدی به رقابت بروند.

محمد محقق به لحاظ حفظ جایگاه سنتی اش در میان اهل تشییع و اقوام هزاره کشور که بخش قابل ملاحظه رای دهندگان را تشکیل می دهند و شاید هم حمایت بالای جمهوری اسلامی ایران از او، بتواند در کارزار بعدی انتخابات یک طرف عمده قضیه باشد. شاید سوال خلق شود که جناح آقای خلیلی چرا؟ باید گفت که ایشان با رییس جمهور غنی قسمی که دیده می شود هیچ مشکلی ندارند و کماکان در کنار او خواهند ماند.

عده ای به این باوراند که بخش عمده ای از هواداران دیروز آقای محقق به جنبش روشنایی پیوسته اند اما در نظر داشته باشیم که جنبش روشنایی در انتخابات کاندیدایی نخواهد داشت و مردم عامی که به جنبش پیوسته اند در انتخابات گزینه مناسب تری از او نخواهند یافت.

جنرال دوستم را اتهامات اخلاقی و انزوای سیاسی بی مجال کرده و مانند دوره های قبلی علیرغم نفوذی که دارد نمی تواند جراتمندانه و مستقل به میدان بیاید و یا از کسی حمایت کند و مهمتر از همه عامل اصلی این ویرانگری ها به آدرس او خارجی هایی بوده اند که غنی را در رسیدن به قدرت حمایت کردند.

داکتر عبدالله، صلاح الدین ربانی، احمد ضیا مسعود، محمد یونس قانونی یا به دنبال عطا بیایند و یا با نفوس کمتر در پهلوی دیگران جدا جدا تنظیم شوند، در حالیکه داکتر عبدالله و احمدضیا مسعود شاید از امروز تصمیم گرفته باشند که تیم انتخاباتی مربوط به خود را داشته باشند که من شانس موفقیت ایشان را ناچیز و اندک می بینم.

انور الحق احدی، زاخیلوال و سایر نخبگان پشتون ممکن است به دنبال غنی بیایند و یا به دنبال کاندیدای مورد حمایت کرزی، چون به تنهایی چانس بالایی برای موفقیت ندارند.

حزب اسلامی، حتی اگر حکمتیار هم بیاید یا در تنظیم و ترتیب مجدد سازمان مصروف خواهد شد و یا بر سر تقسیم امتیاز ناشی از توافق صلح میان شاخه های خود درگیر خواهد ماند.

عبدالرب رسول سیاف و امیر محمد اسماعیل خان در کاندیداتوری خود به طور مستقل اقبال چندانی نخواهند داشت و از کاندیدای مورد حمایت کرزی و یا عطامحمد نور حمایت خواهند کرد. از گروهای سیاسی و شخصیت های دیگری که هستند و نام نبرده ام به این دلیل است که در ایتلاف با یکی از این شخصیت های فوق برای گرفتن امتیاز وارد بازی انتخابات خواهند شد.

هرچه باشد مردم افغانستان چاره ای جز رفتن به پای صندوق های رای ندارند اما ترس جدی که از ناحیه مردم وجود دارد همان نگاه عمدتا قومی آنها خواهد بود که بحث گزینش تیم نسبتا بهتر برای احراز کرسی قدرت در آینده را دچار مشکل خواهد کرد. نهادهای ملی، شخصیت های سیاسی مستقل، احزاب و جریان های جدید می توانند در زدودن این نقیصه نقش موثر ایفا کنند. اگر چنین شود، ما به دولت پاسخگوتر و دمکراتیک تر از امروز، در آینده کشور خواهیم رسید.

البته بحث تاثیر رقابت قدرت ها را تا رسیدن به زمان برگزاری انتخابات نباید از نظر به دور داشته باشیم.

در نتیجه فکر می کنم با بازی های چند پهلو و پیچیده ای که رییس جمهور از امروز به مقصد پیروزی در انتخابات بعدی و ماندن در قدرت شروع کرده به اضافه ناخوشنودی هایی که از طرف آمریکایی ها نسبت به کرزی وجود دارد و عوامل دیگر، شانس موفقیت او نسبت به سایرین بیشتر باشد.

برنا صالحی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
انتخابات
غنی
نظرات بینندگان:

>>>   گروپ بعدی که باید به کرسی ریاست جمهوری تکیه بزند تیم محترم داود زی محترم ضرار احمد مقبل و محترم صادق مدبر با احترام حقگو از کابل

>>>   قبيله گرايان قوى نيستند ، بل مردم بى تفاوت اند و نخبگان ترسو و محافظه كار!

>>>   Ariaie
حلقه خبيثه فاشيزم قومى همان راه را رفتند كه در دو قرن اخير امتحان خود را داده بود. حركت و سياست اين حلقه مانند حركت خلاف قوانين طبيعت است كه در نهايت غلط ثابت شده و از حركت باز ميماند وبر مى گردد جاى نخست ان. سردمداران فاشيزم از گذشته تا انهايكه اكنون بر اريكه قدرت به كمك باداران شان تكيه زده اند مسؤول تمام بد بختى هاى اين كشور اند. هر انسانى كه در اين كشور جان خود را از دست مى دهد، هر انسانى كه بدون تعليم مى ماند، هر انسانى كه از فقر در عذاب است، ....همه زجر سياست غلط خودخواهانه و خبيثانه اين حلقه وجدان مرده را ميكشند. اما پرسش ان است كه چرا شخصيت هاى ملى، توده هاى رنج ديده و مردم اگاه چنين زجر را تماشا بين اند و دست به ابتكار نمى زنند؟!

>>>   از یک طرف شخصیت های ملی همه ترسو و زر اندوز و از طرفی دیگر مردم خواب برده هردو معجون یکجا شده نتیجه اش حالت موجوده است

>>>   خطاب به جوانانِ كه در ساختارِ نظام مشغول كار اند!
كار كردن در داخل نظام حق مسلم شماست؛ ولي زماني شما با كارشكني و كُنش هاي خاينانه در داخل ساختار مواجه مي شويد، ازآن چشم پوشي نكنيد و وجدان هاي تانرا از براي كرسي و مقداري معاش نفروشيد و هر بي عدالتي را توجيه نكنيد. اگر در برابر خيانت بايستيد از گرسنه گي نمي ميريد. با سرِ بلند و با غرور و شرفتمندانه و با عزت در دولت تان خادم باشيد.

>>>   ديد اكثريت درس خوانده ها در كشور ما معطوف به قدرت و قدرت مدار است تا به ارزش هاى مردم سالار و عدالتخواهانه .
اكثريت اين قشر تمام تلاش و دغدغه يى شان يك مقام حكومتى است، مهم نيست اين مقام را غنى براى شان بدهد و يا عبدالله و يا هم هر تيكه دار ديگرى . براى همين وقتى به موقف حكومتى دست يافتند تبديل مى شوند به يك مامور و يك مزدور، تا مباد كليد مقام هاى بلند را از دست دهند. چنين جامعه يى نمى تواند خوشبخت شود ، زيرا نخبگان آن دنبال اهداف بلند نيستند و به كوچك كردن خود عادت كرده اند.

>>>   به اين سوْال پاسخ بدهيد :
شوراي امنيت ملي افغانستان است يا شوراي پشتونستان؟

>>>   واقعیت چیز مهمتر ازین است و آن اینکه مردم به انتخابات قطعآ بی باور اند
و به شارلتانی ها آشنا شده اند و قصد شان در رای دهی به حد اقل خواهد بود
به این معنی جز نزدیکان و بندگان پول مردم اصلی و پاک اشتراک نخواهند کرد
صالحه منصور

>>>   اوغان یا افغان یعنی پشتون و پشتون یعنی اوغان، و ما همه شکر اوغان نیستیم
اوغانها یا پشتونها به مساوات برابری و احترام ارزش های متقابل دیگر اقوام باور ندارند. بهترین کاری که آنها میکنند اینست که بزور ویا به رضا یکسان سازی میکنند و اسمش را هم گذاشته اند وحدت ملی. هویت دیگران را هذف میکنند و همه را به جبر افغان نامگذاری میکنند و این یکسان سازی جبری را وحدت ملی تلقی میکنند.

>>>   عمر راوی
میگویند که ستون پنجم در درون دولت رخنه کرده است .
من میگویم که خود همین دولت ستون پنجم است و خود همین دولت دستنشانده و مزدور بیگانه است. خود همین دولت از افغان ملت و طالب و دیگر آلودگی ها و مکروبها جور شده است. کسانی که فکر می کند این دولت خودش خوب است ، سرانش خوب اند ، رییس جمهورش، وزیر هایش ، سران ارتش و پولیس و غیره و غیره اش دوست مردم اند ، اما یک عده افراد در نقش ستون پنجم در درون این دولت رخنه کرده اند و خرابی میکنند، هنوز هم خود را و مردم را فریب می دهند. این دولت فاشیستی - طالبی - گلبدینی و ضد مردمی است. از این دولت، غیر از خیانت ، غیر از وطنفروشی ، غیر از دزدی و چپاول ، غیر از ستمگری ، غیر از مردم فریبی، غیر از تبیعض قومی ، غیر از کوشش برای حاکمیت مطلقه پشتونی ، دیگر جیزی نخواهید دید. آدمهای شریفی هم که به خاطر امرار معاش و به نیت خدمت به مردم در بخش های مختلف این دستگاه فاسد حضور دارند ، کار بزرگی از دست شان بر نمی آید. این نظام ، این شیوه دولتداری ، این فاشیزم و فساد ، باید از میان برود .

>>>   حمد اکرام اندیشمند
آیا سخنگویان دولت افغانستان از بخشش پول تدفین و تکفین مدافعان این دولت یا شهدای ارتش توسط والی قندز به خویشاوندان قاتل این شهیدان چیزی به گفتن دارند؟
نهاد های عدلی و قضایی دولت افغانستان کجا هستند که در مورد این جرم سنگین از جناب والی بپرسند و پاسخ بخواهند؟
ارگ و قصر سپیدار در مورد این جرم والی خود چه می گویند؟
نمایندگان ولایت قندز در شورای ملی کجا هستند که صدایی از آن ها در این مورد بر نمی خیزد؟

>>>   آن هاى كه فكر مى كنند با كرنش و خموشى در مقابل برترى طلبى قبيله گرايان ، خدمتى به مردم و جامعه كرده اند ، جفا كاران و خائين هاى اصلى همين طايفه خموش و جبون اند، كه قبل از همه به اكثريت خموش پشتون ها جفا مى كنند.
اين دو طايفه به نسل هاى بعد خود سخت جفا مى كنند؛
ترسو ها
و كرنش گران
اين دوطايفه به مصائيب جامعه مى پردازند و نقش راديكال هاى مضره را دارند.

>>>   متاسفانه که فیصدی زیاد ترسو ها و کرنش گران را قشر تحصیل کرده تشکیل میدهد

>>>   خیانت ملی بنام پشتونوالی!
بورسیه های تحصیلی ما را به پشتون های پاکستانی میدهند۰
و پشتون سرزمين أفغانستان را انتحارى آموزش ميدهند
فرزندان قبیله چون غفور لیوال، گلاب منگل، غنی کوچی، کرزی مکار، پاروک وردک، یون ها و اصولی ها، و امثال آنها بورسیه های تحصیلی را که از طرف کشور های دوست به فرزندان گشور ما کمک میشوند بنام پشتونولی به پاکستانی های پشتون تبار میدهند۰
این بزرگترین خیانت است که این قبیله پرستان فاشیست سالها است که انجام داده اند و هنوز هم ادامه میدهند۰
اصلن ضرورت به وزارت اقوام و قبائل برای چه است؟
ما اگر یک ملت واحد هستیم پس چرا بنام اقوام و قبائل مختلف یک وزارت داشته باشیم؟
وظیفه وزارت اقوام و قبائل صرف و صرف امتیاز دادن به پشتونها است؛ حتی پشتونهای پاکستانی را بر فرزندان اصیل این کشو ارجعیت میدهند۰
این در حالیست که به غیر پشونها حتی حق داده نمیشد نام هویت واقعی خود را در شناسنامه های خود درج کنند۰
اگر یک غیر پشتونی بگوید که من هزاره، ترکمن، تاجیک، اوزبیک۰۰۰ ویا هرچه دیگر هستم، فورن او را متعصب، قوم پرست، و ضد وحدت ملی خطاب میکنند، ولی بورسیه های تحصیلی جوانان آنها را بنام قوم خود به پاکستانی ها میدهند۰
کجای این کار قابل قبول است؟
وقت آن رسیده که وزارت اقوام و قبائل منحل گردد و بودجه آن مصرف مسائل ضروری کشور گردد۰
درین ویدیو بطور مثال قلات وال، معین وزارت اقوم و قبائل را میبیند که از این خیانت دفاع میکند۰
این خیانت ها در زمان نجیب و همچنان در زمان داوود زیر همین نام پشتونولی اجرا میشدند

>>>   من پیشنهاد میکنم که وقتی داکتر پدرام با افراد حکومتی دست می‌دهد ، باید دستکش پوشیده باشد

>>>   تعينات در شوراي امنيت از الف تا يا خلقي ها هستند اتمر كار خود را كرد، اهسيته اهيسته گلم مجاهدين جمع است..

>>>   نگارش فوق را مطالعه نمودم بطور بسیار خلص عرض کنم که هر کس غلام ونوکر خوب به سازمان های سیاه باشد هما ریس جمهور دست نشانده است که از همایت مردم برخوردار نخواهد بودووضیعت تغیر نخواهد کرد بلکه بد خواهد شد

>>>   مهم نیست چه کسی رئیس جمهور آیندۀ افغانستان شود، زیرا اول اینکه همۀ این چهره ها بار ها امتحان خود را نزد مردم داده اند و همه ناکام برآمده اند.
دوم اینکه امریکا هرگز یک فرد وطندوست و مردم دوست را در اریکۀ قدرت نمی خواهد و بالای او ملیون ها دالر مصرف نمی کند، که روزی بلای جان خودش شود.

>>>   ازمودن را باز ازمودن خطاست هرگاه هم ذکرشده اگرازیک سوزاخ دوبار کسی راگژدم بزد ازدایره اسلام خارج است پس مکهرا در نظر گرفته دوباره فریب این جانیان،مکاران،فاسدین،هیله گران فرکسیون بازان را نخوریم درپی یک شخص وطن دوست مسلمان راستگو غریب پرورباشیم اگرپیدا شد ورنه همین دیگ وهمین شلغم خواهدبود دلسوز

>>>   درین جای شکی نیست که از امکانات بدور است که در افغانستان یک رییس جمهور برحال در دور دوم، دوباره انتخاب نشود و یا به عباره دیگر خود را انتخاب نکند.
اما همین که مثل داود خان لویه جرگه دایر نکند و رییس مجلس ازحاضرین تالار لویه جرگه ،خواهان رای گیری در مورد تعیین رییس لویه جرگه شود، اما از میان تالار یک نفر میخیزد و میگوید که:.... رییس داود خان دی. و بدین وسیله داود خان خود را بار دیگر رییس جمهور یسازد.
ویا مثل برهان الدین ربانی که بعد از ختم معیاد در نظر گرفته شده ریاست جمهوری اش در جلسه پشاور، شورای اهل حل و عقد را دایر کرده و برای چند سال دیگر چوکی ریاست جمهوری را درعقد خود درآورد.
اگر چنین تقلب های بدون پرده صورت نگیرد، باز هم به تقلب زیر پرده شکر است که اقلأ بعد از ده سال از غم یک تقلب کار بیغم میشوند و اقلأ یک تقلب کار جدید روی کار می آید، که چهره اش برای مردم خسته کن نشود.

>>>   میگویند که ستون پنجم در درون دولت رخنه کرده است .
من میگویم که خود همین دولت ستون پنجم است و خود همین دولت دستنشانده و مزدور بیگانه است. خود همین دولت از افغان ملت و طالب و دیگر آلودگی ها و مکروبها جور شده است. کسانی که فکر می کنند این دولت خودش خوب است ، سرانش خوب اند ، رییس جمهورش، وزیر هایش ، سران ارتش و پولیس و غیره و غیره اش دوست مردم اند ، اما یک عده افراد در نقش ستون پنجم در درون این دولت رخنه کرده اند و خرابی میکنند، هنوز هم خود را و مردم را فریب می دهند. این دولت فاشیستی - طالبی - گلبدینی و ضد مردمی است. از این دولت، غیر از خیانت ، غیر از وطنفروشی ، غیر از دزدی و چپاول ، غیر از ستمگری ، غیر از مردم فریبی، غیر از تبیعض قومی ، غیر از کوشش برای حاکمیت مطلقه پشتونی ، دیگر جیزی نخواهید دید. آدمهای شریفی هم که به خاطر امرار معاش و به نیت خدمت به مردم در بخش های مختلف این دستگاه فاسد حضور دارند ، کار بزرگی از دست شان بر نمی آید. این نظام ، این شیوه دولتداری ، این فاشیزم و فساد ، باید از میان برود .

>>>   احمد ضیا خان مسعود باری در محفل یاد بود از شهادت جنرال داوود خطاب به مرحوم فهیم خان گفته بود که هرچه تلاش کنیم عضو اصلی تصمیم گیرندگان ارگ نمی شویم. درآن روزگار کرزی، کریم خرم، فاروق وردک، عمرداودزی و ابراهیم سپین زاده تصمیم گیرندگان اصلی ارگ بودند. امروز اما اشرف غنی، اتمر، خپلواک، سلام رحیمی، استانکزی، اکلیل حکیمی و نادر نادری تصمیم گیرندگان اصلی ارگ هستند.
با این حساب اگر شما وزیر ارشد در امور اصلاحات قوای مسلح شوید، اشرف غنی را بنیانگذار ادبیات نوین سیاسی در کشور بخوانید، معاون نخست غنی در انتخابات بعدی باشید، هوای نخست وزیر شدن را در سر داشته باشید، مثل سرور دانش سراپا قانون گرا باشید و یا هم مثل دوستم چرم را به روی تان گرفته اشرف غنی را رهبر عام و تام بخوانید اما به یاد داشته باشید که عضو حلقه اصلی تصمیم گیرندگان ارگ نمی شوید.
اگر به این حرف باورد ندارید تعیینات تازه در شورای امنیت ملی را ببینید که چقدر شما درآن نقش دارید؟ حالا بهتر است که برای پست های الکی و تشریفاتی از صف مردم جدا نشوید و برای خوش خدمتی به فاشیزم و تمامیت خواهی بانگ های ایلایی سرندهید؛ زیرا این بانگ ها جز شرمسار شما دیگر سودی ندارد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است