جای خالی ربانی در سفرهای غنی
هرچند نادیده گرفته شدن های ربانی از سوی غنی را برخی ضعف وزیر خارجه می دانند اما در کشوری که کوچکترین کارها بدون دخالت رییس جمهور رخ نمی دهد، حذف وزیرخارجه از سفرها نیز تنها اراده غنی برای قدرت نمایی است 
تاریخ انتشار:   ۱۷:۴۱    ۱۳۹۶/۱/۱۶ کد خبر: 131322 منبع: پرینت

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، رییس جمهور با وزیر خارجه در اختلاف های اساسی به سر می برد که باعث رد صلاحیت شدن ربانی از سوی مجلس نمایندگان شد تا به عنوان سرپرست در انتظار برکناری و یا پیشنهاد معامله باشد.

نادیده گرفته شدن وزیر خارجه در سفرهای خارجی از سوی رییس جمهور همان اختلاف درون حکومتی می باشد که از ابتدای تشکیل دولت وحدت ملی وجود داشته و طی ماه های اخیر به اوج خود رسیده است، مانند ریاست اجرایی که عملا دیگر قدرتی ندارد، معاون اول ریاست جمهوری که خانه نشین شده، مقام های که یا برکنار شده اند و یا به مانند ربانی در بلاتکلیفی به سر می برند.

همواره افغانستان در سیاست خارجی ضعیف عمل کرده که نمونه بارز آن پاکستانی است که به راحتی در امور داخلی کشور دخالت و از انتحاری گرفته تا تروریست را وارد و خارج می کند و با وجود چنین چالش هایی، غنی نه تنها در مواجه با انتقادهای صلاح الدین ربانی این وزارت را بدون وزیر گذاشت بلکه بر ابقای وزرای ضعیف و ناکارآمد چون وزیر دفاع و مشاور امنیت ملی پافشاری می کند.

هرچند این شخصیت انحصار طلب که در پی برقراری دیکتاتوری خود بر افغانستان، بسیار بی تحمل در برابر هر مخالفتی است و اگر در برقراری ثبات یک شکست خورده تاریخ می باشد اما در نفاق میان قومیت ها و احزاب، انزوا و برکناری از استعدادی بلقوه به همراه تیم خود از مقام های چون اتمر و استانکزی برخوردار می باشد.

صلاح الدین ربانی یکی از مقام های کلیدی از تیم ریاست اجرایی بود که با پافشاری بر سمت نخست وزیری و انتقاد از سیاست ارگ با هماهنگی ریاست جمهوری توسط مجلس نمایندگان رد صلاحیت شد تا به صف طولانی مقام های حاشیه ای بپیوندد.

تاجیکستان، قطر، امارات متحده عربی، هند، مونیخ و اکنون استرالیا سفرهای خارجی ریاست جمهوری بود که در آن جای خالی وزیر خارجه احساس می شد که غنی تمایلی برای همراهی ربانی در این سفرها نداشته است و هرچند برخی آن را ضعف عملکرد وزارت خارجه می دانند اما در حکومتی که ریاست جمهوری در کوچکترین امور نیز دخالت می کند نمی توان به دور از اراده غنی دانست.

رییس جمهور اگر با نزدیکترین مقام های حکومتی در اختلاف های ریشه ای و بزرگ به سر می برد، بهتر بود که این اختلاف ها را در درون حکومت حل و فصل کند و زمانی که بحث عملی ساختن و در نظر گرفتن اصول مطرح است، در سفرهای خارجی همراهی وزیر خارجه را داشته باشد نه اینکه وزیر اقتصاد تفاهم نامه ای را با وزیر خارجه استرالیا به امضا برساند.

با وجود اینکه وزارت خارجه از ضعیف ترین نهادها در دو حکومت جدید افغانستان است اما زمانی که ریاست جمهوری با قدرت و صلاحیت های بی حد و اندازه و دیدگاه انحصارطلبی حتی اجازه ابراز مخالفت را نمی دهد، وزیران و مقام ها اختیار چندانی برای اصلاحات ندارند.

اشرف غنی تعیین می کند که چه سیاستی در داخل و خارج کشور برقرار باشد و تنها معدود مقام و چهره سیاسی در این حکومت از مصونیت وی برخوردار می باشند، هرچند در این دو سال و اندی، تیم ریاست اجرایی با رهبری فردی ضعیف در سیاست، نتوانست سدی در برابر اهداف سلطه جویانه اشرف غنی باشد و به راحتی در معامله ها و دسیسه ها مغلوب شدند.

چندی قبل، معاون دوم ریاست جمهوری خبر از معرفی نامزد وزیران به مجلس نمایندگان به جای وزرای رد صلاحیت شده داد که احتمال می رود صلاح الدین ربانی برکنار و فردی همسو با سیاست ارگ بر این وزارت مهم جایگزین شود.

رییس جمهور نشان داد که در صورتی تن به ابقای مقام مخالف می دهد که یا به مانند عطا محمد نور به قومیت و حزب خود پشت کند و یا همچون محقق راضی به کمترین ها شود و حال باید دید که در این نادیده گرفته شدن های ربانی از سوی اشرف غنی، پست وزارت خارجه برای وی باقی می ماند و یا به راه عطا محمد نور خواهد رفت؟

حال، چه در این پست باقی بماند و یا برکنار شود برای تیم ریاست اجرایی که در پایان راه قدرت قرار دارد، وزنه سیاسی نخواهد بود زیرا ضربه سنگین را عطا محمد نور در معامله با ارگ به عبدالله وارد کرد و زمینه بی اعتباری کامل در میان مردم را به وجود آورد.

سیاست خارجی با کشورهای دیگر، بحثی جدا از اختلاف های درونی یک کشور می باشد و اصول بیش از سلیقه ریاست جمهوری از اهمیت برخوردار است اما با توجه به رویکرد اشرف غنی نمی توان چندان امیدی به رعایت مناسبات دیپلماتی داشت.

از سوی دیگر، صلاح الدین ربانی به پشتوانه سیاسی پدر خود نتوانست آنگونه که انتظار می رفت طرحی نو برای بهبود وضعیت سردرگم این وزارت روی دست گیرد و یا حتی اصلاحاتی هرچند کوچک در این راستا داشته باشد اما در مقابل، آشکارا در هر فرصتی از سیاست ارگ و ریاست جمهوری انتقاد می کرد که همین عملکرد به رد صلاحیت شدن وی انجامید.

عبدالله، جنرال دوستم، ربانی، مسعود، محقق و ... اگر چه در صف مخالفان سیاست ارگ ایستاده اند اما نه تنها با دوراندیشی خواهان اتحاد نبودند بلکه در میان قومیت و حزب خود نیز دچار اختلاف شدند و اکنون شاهد تضعیف ریاست اجرایی و تلاش عطا محمد نور برای معامله با حکومت و خانه نشینی معاون اول ریاست اجرایی و دیگر مقام ها می باشیم.

هم حزب جمیعت در چند دسته گی به سر می برد و هم اختلاف هایی میان رهبران قوم ازبک پس از تضعیف جنرال دوستم به وجود آمده است که می تواند برای تیم ارگ بهترین فرصت برای قدرت نمایی باشد.

کد (18)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
سفر غنی
ربانی
نظرات بینندگان:

>>>   اشرف غنی احمدزی چنان خودخواه وجاطلب ومغرور قومگراعوام فریب است که در تاریخ کشوز نذیر ان وجود نداشته با قاتلین مردم افغانستان و خاک فروشان به بیگانه گان چون طالبان و شبکه حقانی و حزب اسلامی گلبیدین پیهم صدا صلح ومصالح را سرداده و ملیون ها دالر پول ملت را درین راه صرف میکند تا انها را بدور خود جمع کند و با حزب اسلامی گلبیدین با دادن بیشمار امتیازات از پولی گرفته تا املاکی و شخصیتی برضایت گلبیدین پرداخته اما گسانی که از زام حکومت جدید تا کنوندر پهلوی دولت بود و از قدرت مردمی بیشتر برخوردار است و بپاس احترام و جلوگیری از کشمکش ها و چشم پوشی از تقلبات انجام داده اش در تفاهمنامه سیاسی احترا به ریش سفیداش انرا به چوکی ریاست جمهور نشاند اما با درد ودریغ که تمام این احسان وبرده باری و گذاشتن احترام و از خود گذری را فراموش کرده یکسره میکوشد تا قدرت کامله دولت را بدست خوداش و قوم وزبانش بگیرد ودیگران را به اشیه بکشد با جنرال دوستم عین معامله را انجام داده و اکنون انرا با بد نامی از چوکی معاونیت اول دورکرده وخانه نشین همین شخص ریس جمهور ساخته است اما کسانی را که در جابجایی ترورستان بنام داکتر و نرس و دادن کارت دخولی خاص بدون تلاشی موتراش را داخل شفاخانه میکرد که توسط همان کس وهمکاران اش جنایت نابخشودنی را در شفاخانه۴۰۰ بستر انجام داده بطور درست و واقی برسی نشده و چشم پوشی از یکعده کسانی از وابستگان ارگ صورت گرفته اعتماد نیم بند مردم اکنون از جانب اکثریت مردم به صفر تقرب کرده است .

>>>   تحليل بجاه از نظر من ، ولي بايداضافه نمود كه ؛
در اين شكي نيست كه اقاي غني در تفرقه مليتي دكتوراي دارد ، دوستم را منظوي نمود، عبدالله را خورد و خمير ساخت ، احمد ضيا را به گورستان فرستاد .
اين ها تقريبا تمام متحدينش بودند كه با زور انها به قدرت رسيد ولي بعد از دوسال ديگر چه خواهد نمود ؟
أيا دوستم با او يكجاه خواهد شد ؟ ويا متحدين دير ، فكر نمي كنيد كه جمعت و تنظيم هاي ديگر همه در نابودي وي متحد خواهند شد ؟
به هر حال دوران پادشاهي اين ديكتاتور هم پايان مي يابد
فايق

>>>   پادشاهی کردن سند ملکیت بر کشور را به کسی نمی بخشد. ورنه مغولان با چهارصدسال و انگلیسها با دو صد سال حاکمیت در هند، باید امروز صاحب هندوستان شناخته شده و مردمان هند "مهاجر" پنداشته می شدند!

>>>   مشکل اساسی در ارگ است و اینها همه به دهل ارگ می رقصند...
تا زمانیکه ارگ تصفیه نشود، از سرایت این امراض نمی توان جلوگیری کرد!

>>>   تاجيكان و به ويژه سرزمين و زادگاه مسعود بزرگ ، به غلام بچه هاى دربار نه گفته اند ، اينها به دامن شوونيزم قبيله پناه برده اند.

>>>   حسین پنجشیری
اینها اصلآ نماینده پشتونها نیست چون پشتونها آنقدر نفوس ندارند که 110 نماینده داشته باشند تمام اینها بالای ملت تحمیل شده اند و قوم پشتون هم آنقدر مدنی نیست که از رای و انتخاب چیزی را بداند

>>>   آزاد منشان
بابا های افغانان=پشتونها ها یکایک خاک وطن را فروختند، به واپس گيرى اش، منى نسل امروز و فراد خون بديم؟؟؟؟
اين چه منطق است؟؟؟

>>>   این به ما تاجیک ها و دیگر باشنده گان غیرپشتون کشور بستگی دارد که چه سرنوشتی را برای خویش می پسندیم . اگر غلامی را می خواهیم ،باید به فاشیزم اوغانی تسلیم شوییم ، اگر آزاده و سربلند زیستن را می گزینیم ، باید در برابر این دولت فاسد و داره های پلید مافیایی فاشیست های اوغان،استوار بایستیم و از آبرو و عزت و حیثیت خود پاسداری کنیم.

>>>   سخن من همین است که فاشیزم اوغانی ، در راستای حاکمیت مطلقه پشتونی ، در همه عرصه های سیاسی ، نظامی ، اقتصادی ، فرهنگی ، لگام گسیخته فعالیت دارد . فاشیست های اوغان ، مردم غیر اوغان را ، تنها و تنها در چهره و هیات غلام و رعیت و فرمانبر می بینند، نه در هیات انسان های برابر . آنها ، برای خود ، حاکمیت مطلق می خواهند ، فرمانروایی می خواهند ، باداری و برتری می خواهند ، برای ما غلامی و نوکری و فرومایه گی . خواست آنها این است که ما تاجیک ها و دیگران ، باید همه چیز خود را به اوغان ها تسلیم کنیم ، نوکری و غلامی را بپذیرییم و در بدل هر نفسی که می کشیم ، هزاران بار دعای سر اوغان ها را کنیم و سپاسگزار باشیم ، آنگاه همه کار ها درست خواهد شد و مشکلی در اوغانستان - به نظر فاشیست ها - باقی نخواهد ماند !

>>>   فاشیست های پشتون ، سالهای سال ، به سویه ملی و جهانی ، همیشه این دروغ شاخدار را گفته اند که " پشتون ها در اوغانستان اکثریت هستند " . اکنون وقتی که مساله نفوس شماری مطرح می شود ، می دانند که این دروغ تاریخی شان برملا می گردد و اقلیت بودن پشتونها ها به عنوان یک حقیقت انکار ناپذیر در برابر چشمان همگان قرار می گیرد . وقتی پردۀ این دروغ تاریخی شان دریده شود ، خیلی دروغ ها و برنامه های شیطانی دیگر شان نیز هیچ می شوند. فاشیزم اوغانی همه برنامه های شیطانی خود را بر اساس همین دروغ تاریخی توجیه می کند : چون اوغان ها اکثریت هستند ، نام کشور باید " اوغانستان " باشد . چون اوغان ها (پشتونها) اکثریت هستند ، حاکمیت سیاسی و اقتدار اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی باید در دست پشتون ها باشد. چون پشتونها اکثریت هستند ، سرود ملی باید پشتو باشد . چون پشتونها اکثریت هستند ، زبان ملی کشور باید زبان پشتو باشد . چون پشتونها اکثریت هستند ، همه نماد ها و شناسه های کشور باید پشتونی باشند . چون پشتونها اکثریت هستند ، باید خود شان حاکم ، زبان شان حاکم و فرهنگ شان حاکم ، باشد . پشتون را " اکثریت " نشان دادن ، یک مساله ای بسیار حیاتی و بسیار اساسی و یک مساله مرگ و زنده گی است برای فاشیست های اوغان . از همین خاطر ، به این دروغ بسیار محکم چسپیده اند و با جُل و پوستک ، با لنگی و چپلی ، با دریشی و نکتایی ، به چشم مردم می درآیند و در هر جایی که برابر شوند و موقع بیابند ، همین دروغ را همیشه تکرار می کنند . این تکرار و تکرار و تکرار یک دروغ ، سبب شده است که شماری از خارجی های بیخبر و خوشباور نیز ، این دروغ را حقیقت پنداشته و در نوشته های خویش در مورد اوغانستان نقل کنند.

>>>   Omid

شما مجبور هستيد كه ما را با اين خصوصيات و جزئيات قبول و تحمل كنيد، وگرنه هر چه عاجل از كشور بيرون شويد!

١. تاريخ!!! پنجهزارساله ما را قبول كنيد نه يك سال كم نه زياد، پنجهزار سال بعد هم حق نداريد كه تاريخ ده هزار ساله بگوئيد فقط پنجهزار ساله، (لعنتى ها كدام تاريخ؟).

٢. فرهنگ ما جنايات ضد بشرى و زنجيرهء است، حق نداريد عليه فرهنگ ما چيزى بگوئيد.

٣. منطق ما زورگوئى، فحش، دشنام است.

٤. ادعاهاى ما اساس معتبر و قابل قبول ندارد.

٥. سياست كردن ما بر اساس كر و كور نگهداشتن مردم عامه ماست، شما حق نداريد كه در جامعه كه ما مربوط آن هستيم حرف از تحصيل، حقوق بشر مساوى، بزنيد و براى مردم ما آگاهى بدهيد بخاطر كه جايگاه در خطر ميافتد اگر مردم ما مثل مردم شما ها با سواد و تحصيل كرده شد، ما ها حتى كارمند تنظيف ناحيه شهردارى هم قبول نميكنند چه رسد به نماينده مجلس، تحليلگر، نويسنده كتاب هاى چون سقاوى دوم، زوال پشتونها و....

٦. ما مفتخر به داشتن مردم بى مصرف هستيم كه نه مكتب ميخواهند، نه بيمارستان، نه آبادانى ميخواهند نه بازسازى، مردم را رهبرى ميكنيم كه مثل رباط گوش به فرمان ماست.

٧. زياد ديورند ديورند نكنيد، صد بيشتر از صد سال بخاطر ديورند نان خورديم و سياست كرديم، درست است كه ديورند يك مرز رسمى بين المللى است اما ناجوانا مردم جامعه ما را بيدار نكنيد، تجارت ما را در سرنوشت اين مردم خراب نكنيد، ميخواهيم مردم ما اتل پرست باشند و هزاران سال ديگر هم در تاريكى و جهل بسر ببرند اصلاً به شما چه ربطى دارد؟

٨. معيار سياست ما چند چيز است، استفاده از دين/مذهب، انداختن نفاق/منازعات قومى/فرقهء، و سربازى با هر كشورى كه سرباز لازم داشته باشند.

اساسنامه سياست همه رهبران پشتون بدون هيچ استثنا.

>>>   مشكل از خود رباني است. در سفر ها نه طرح دارد و نه ابتكار. منطق خيلي ظعيف و دست اورد صفر. در وزارت همه از او نا اميد حتي چوكره هاي خودش. كساني را كه خودش دور خود جا به جا كرده إنسان هاي بي كفايت و بسيار عقده اي. حتي با تاجيك ها. او فكر ميكند كه مثل استاد پدرش سياست خواهد كرد اما نميتواند انقدر زيركانه عمل كند كه همه را بازي بدهد. اشرف غني دلش با او تنگ ميشود در سفر ها. جاي شرم در اين است كه رباني غير از اين پوست لياقت يك كارمند ارشيف را هم ندارد.

>>>   غنی ،امیر یعقوب خان و عبداله شاشجاع افغانستان در قرن 21 اند. اختلاف روسیه و امریکا بر سر تقسیم غنایم جهان و از جمله افغانستان است. حتی خارج شدن انگلستان از اتحادیه اروپا بخشی از تلاشها برای بدست آوردن سهم بزرگتر بنفع امریکا و انگلیس است. تشدید موضوع خط دیورند درین منطقه نیز بخشی از این توطئه جهانی است.

>>>   درست است که غنی یک فرد خودکامه هست اما صلاح دین هم مثل پدرش فرد بی کفایت وبی اراده هست که عرضه هیچ کاری را ندارد وخدمتی هم برای مردم وافغانسبتان نکرده اند!نادرشاه

>>>   یک متل است میگویند از چله چه گله شما نماینده انگلیس که دسمن نگ ناموس دین وفرهنگ افغانستان است وبه لباس دوستی به ما قول دشمنی داده است هرچه درتوان دارد درتباهی وبردادی کشورمان توسط این نماینده های خبیس خود دریغ نخواهد کرد

>>>   خوب که شمامتمدن هستید ماهرگزبه چنین تمدن که عزت وابرو رالکمه دارکند نمی خواهیم به شمامبارک باشد .


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است