پشت صحنه نزاع در مسجد الجهاد غزنی!
تلکس شایعات 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۵۷    ۱۳۹۶/۱/۱۲ کد خبر: 131128 منبع: پرینت

علی جان و علی اکبر
هردو (علی) اند اما یکی (جان) است و دیگری (اکبر)!

(جان)! واژه ی تعارفی و تشریفاتی است که بیشتر در گفتگوهای شخصی (درحریم خصوصی و خانوادگی) استعمال می شود اما (اکبر) یعنی بزرگتر، بزرگتر از چیزی که در میدان مقایسه وجود دارد!

یکی به انجنیر متین (جان) می گوید و دیگری مدعی کارهای (بزرگتر) از آن است!

با این مقدمه نمی خواهم به هواخواهی بی مورد یکی از طرفین دعوا برخیزم و دیگری را بکوبم. آنچه در این میان در خور توجه است این است که چه کسی می تواند پشت پرده ی این ماجرا باشد و چرا باید در این شرایط چنین اتفاقی رخ دهد؟

در اینکه سابقه تنش میان هردو به کجا برمی گردد، چیزی که حقیقتا بتواند راهگشای ما باشد در دست نیست، هرکسی به زعم خویش چیزهای می نویسد و می گوید که فکر می کنم نمی تواند همانی باشد که است اما آنچه که مسلم می نماید این است که (شاه کلید) این کش و فش ها بدست معمار زیاده خواه (انجنیر متین) والی غزنی است.

از بدو ورود (میتن) در غزنی به عنوان والی این ولایت و همراهی و خوش خدمتی آقای نوروز منصب دار سابق شورای ولایتی و ایجاد شورای شخصی (موازی با شورای ولایتی توسط والی)، بارها نوشتم که متین زیاده خواه است و تفرقه افگن! به کرات از بکارگیری قدرت انجنیری متین در خصوص ایجاد تفرقه میان اقوام و زیاده خواهی اش برای قوم خاص، نوشتم و حالا می بینیم که درست همان چیزی شد که متین می خواست!

متین به محض ورود اش در غزنی و به کمک حمیدالله نوروز تلاش کرد تا شورای ولایتی غزنی را از هر راهی ممکن در حرم سرای ولایت بکشاند و با (پلو) چرپ و شاید هم (پاکت) پروسه ی (دهن بندی) راه اندازد و بعد هرکاری که دلش خواست انجام دهد، اما نشد. او پس از ناکام ماندن در خریدن شورای ولایتی در یک اقدام (پولی – پاکتی به اضافه پلو) موفق شد تا شورای موازی با شورای ولایتی بسازد که عضو ارشد آن همین (داکتر جمال و هوتک یار) است و این مجمع را (شورای قومی) لقب داد.

پس از روی کار آمدن (خالقداد اکبری) به عنوان رییس شورای ولایتی، تنش ها بین ولایت و شورای ولایتی افزایش یافت و متین به قدرت شورای ساختگی اش تا توانست مردم را رنگ کرد و سر اعضا شورا اش را لشم و چرب نگهداشت. شهرک صنعتی، ناحیه شدن (نوآباد، قلعه شهاده، توحید آباد و شهرک البیرونی)، توزیع عادلانه ی برق و دیگر خدمات شهری از مهم ترین خواست های شورای ولایت بود و هنوز هم هست که متین با آن سخت مخالف است.

شهرک صنعتی حتی پس از افتتاح اش در (پشته بکاول)، توسط متین و شورای ساختگی اش (ملکیت مردم) اعلام شده و در دل دارد تا آن را در (جالی دلخواه خلیل هوتک) انتقال دهد و برق را محصور به هفت کیلومتر در داخل غزنی نموده و اجازه نمی دهد تا دیگر نواحی به روشنایی برسند. خلیل هوتک از شورای ساختگی متین شهرک صنعتی را صاحب می شود بر علاوه برق درحالیکه هیچ چیزی از دست نمی دهد و اما جمال از این شورا تصمیم داشت که پست معاونیت والی را که بیش از یکسال می شود خالی مانده است، صاحب شود اما به قیمت فروش شهرک صنعتی و برق، که آنهم نشد.

کریم متین در تلاش است تا از هر راه ممکن شهرک صنعتی را از (پشته بکاول) به (جای دلخواه هوتک) انتقال دهد و یگانه مشکل اش در این امر موجودیت (شورای ولایتی) و (جنرال قاسمی) است. شورای ولایتی و جنرال قاسمی سرسخت مخالف انتقال شهرک صنعتی از جای اصلی اش می باشند که حق هم دارند اما متین در این منازعه دست به دامن شورای ساختگی خودش شده و از آن جمله می خواهد به قیمت پست معاونیت اش به خود یا نزدیکان جمال، شهرک صنعتی را دو دستی به خلیل هوتک تقدیم کند.

پس از تجمع عده ی خاصی در مسجد الجهاد که به رهبری خلیل هوتک و داکتر جمال و به معماری کریم متین راه اندازی شده بود، تصمیم بر آن بود تا این معامله بین جمال و متین تحقق یابد. اما آن چیزی که در مسجد الجهاد اتفاق افتاد، ناشی از دهن کجی طرفداران جمال بر علیه جنرال قاسمی بود.

آنان با شعارهایی از پیش تعیین شده توسط متین به میدان آمده بودند و می خواستند بزرگترین مانع انتقال شهرک صنعتی را با استفاده از احساسات مردم از میان بردارند، بی خبر از اینکه سرو کله چنگیز در آنجا پیدا می شود و آنان را مجبور به فرار حتی از کلکین مسجد می کند.










موسی خان صدر افضلی



(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)

این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
شایعه
نظرات بینندگان:

>>>   نام "الجهاد" را بر این مسجد کی گداشته؟

>>>   رستم كابلى می نویسد:
جالب است تا زمانيكه به شهرت نرسيده اند بى نسب هستند ولى وقتى به شهرت ميرسند به اصالت و به نسب خود متوجه ميشوند.
از بركت زبان فارسى، شعر، موسيقى فارسى و فرهنگ فارسى زبانان به شهرت رسيدند و گر نى فرهاد دريا مقامش مانند طلا مامد يا گلزمان ميبود و آريانا سعيد هم مانند بخت زرمينه و يا قمرگل ميبود.
اينها كُت كُت خود را به زبان فارسى ميكنند ولى تخم خود را به قوم پشتون خود ميدهند.
فرهاد دريا خيلى مكارانه، زيركانه و مخفيانه براى پشتونيزه سازى تلاش دارد و آريانا سعيد كه به اندازه فرهاد دريا زيرك نيست بطور آشكار در برنامه ستاره افغان پشتونوالى خود را با چاپلوسى مينا گل، تشويق زلاله و در لباس جا نشدن با شنيدن هر آهنگ پشتو به همه نشان داد.
از نغمه كه گله نيست.

>>>   باز آغاز نمودید
نمیدانم که مردم شهر غزنی چرا اینقدر آشوب گر و ماجراجو هستند:
1-هروالی که به غزنی بیاید اولا به دست بوسی میروند و بعدا به شکایت و ماجراجویی از والی استقبال میکنند.
2-هیچ نوع متانت سیاسی در این مردم دیده نمیشود.
3-از بی اتفاقی این مردم ماجراجو هر کسی بیگانه میتواند این شهر را به خزانه شخصی خویش تبدیل نماید.
4-این مردم زود احساساتی میشوند و هیچ نوع ظرفیت تعهد و رفاقت در این مردم دیده نمیشود.
5-مردم از جلال آباد می اید و کاندید در پارلمان خود را می سازند مانند محمود گیلانی.
ده ها مشکل دیگر این مردم دارد
خدای متعال به ایشان هدایت بدهد و راه و روش وطندوستی و وحدت برای اینها نصیب نماید.
یکتن از غزنویان خارج از کشور


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است