شباهت هایی که با قرون وسطا داریم
 
تاریخ انتشار:   ۱۵:۰۴    ۱۳۹۵/۱۲/۹ کد خبر: 129693 منبع: پرینت

شکی ندارم وضعیت فعلی حوزه تمدنی ما شباهت های زیادی با اوضاع قرون وسطای اروپا دارد. بطور مثال رهبران ما درست مثل همان زمان کوتاه اندیش و فاسد اند. بی علمی کمر ما را شکسته است اما هنوز آگاهی اهمیت چندانی در محافل ما ندارد. اخلاق برای ما یک اصل نه بل زحمت اضافی و تعارف محض است و خشونت های نهفته خود را به نام غیرت و شرف در مقابل عزت نفس دیگران معامله می کنیم درست‌ مثل شوالیه های آدمکش اما با شرف قرون وسطا.

اما در این میان مطالعه مقایسوی رشد تروریزم امروز با ظهور صلیبی های دیروز خالی از جذابیت نیست. برعلاوه آنکه این دو حرکت تاریخی در بستر مشابه هم رشد کردند، اعمال و کردار، رفتار و‌ پندارشان نیز شباهت های خارق العاده ای را به نمایش می‌گذارند.

برعلاوه اینکه ذکر این شباهت بیان‌ یک حقیقت می تواند باشد، اگر مفروضه ام اشتباه نباشد، می تواند روایتی باشد در مقابل داستان سرایی های شبکه های تبلیغی تروریست که خود را نوادگان صلاح الدین ایوبی و نورالدین زنگی می خوانند و افرادی چون ما را به همکاری با صلیبی ها متهم می کنند. این متن ناقص اولین‌ بخشی از تلاش من برای اثبات این ادعا است. امیدوارم افزودن نظرات خبرگان بتواند در رد، تایید و یا بهبود آن کمک کند.

در زمان لشکرکشی صلیبی ها، اروپا غرق در ملوک‌الطوایفی و خشونت، بی نظمی، خرافات و دشمنی با علم و فلسفه بود. دیری بود که روم آن قدرت بزرگ اروپایی خاطره ای بیش نمانده بود. پاپ در پایتخت باستانی این‌ امپراطوری، مجموعه ای از کشیشان فاسد را رهبری‌ می کرد و امپراطور نیمه شرقی روم در شهر دیوار‌بسته خود (قسطنطنیه یا استانبول امروزی) لرزان و هراسان از ظهور قدرت جدید به نام مسلمان پنهان بود.

اعراب که قرن ها پیش از اسلام هم در تماس مکرر با روم بودند و حتی در زمان قدرتمندی روم یک‌ نفرشان به مقام‌ عالی امپراطوری هم رسیده بود(به نام فیلیپ عرب) اما ظهور اسلام نه تنها به قبایل پراکنده صحرایی اتحاد بی نظیر بخشیده بود، بل آنها را مجهز به یک ایدیولوژی جدید و دورنمای یک‌ جهانی از پیش نقشه کشی شده راهنمایی می کرد‌.

قوت فیزیکی این عرب هم مثل اسلافش همان اسب های‌ پرسرعت بدوی بود با این‌ تفاوت که او این‌ بار برای چپاول نیامده بود؛ او آمده بود تا بماند و طرح تازه ای بریزد. او اگر از یک سو ساسانیان رقیب روم‌ را از صحنه برداشت، از سوی دیگر تقریبا همه نواحی حیاتی روم بازیطن از سوریه و لبنان و فلسطین تا مصر، شمال آفریقا و حتی اسپانیا را در ظرف چیزی حدود صد سال تسخیر کرد.

در کنار لشکرکشی اما جنگ بر سر روح این‌ تمدن در داخل آن نیز جریان داشت؛ جنگی‌ میان ایدیولوگ های‌ معتقد و متقی و قبیله سالارهای قدرتمند و عملگرا که به شکل تدریجی در کالبد خلفای راشدین و خلفش خلفای اموی با دو جهان‌ بینی‌ تقریبا متضاد عرض‌اندام نمودند. اولی نظمی مبتنی بر آموزه های اخلاقی و اعتقادی دینی بود و دومی‌ یک امپراطوری‌ تمام عیار بی‌اخلاق اما شدیدا قدرتمند و با ابهت. در واقع در عصر‌ اموی امپراطوری‌ اسلام بسا بزرگتر از روم‌ باستان بود و تا ظهور مغول ها، نظیرش از لحاظ وسعت جغرافیایی در تاریخ بشر دیده نشده است.

بعد از بسط قدرت توسط‌ اموی ها، دوره بعدی بمعنای واقعی کلمه یک عصر طلایی در تاریخ بشر است. عصر خلافت های دوگانه عباسی و فاطمی مستقر در بغداد و قاهره. آنها هرچند با حکومت های مدرن امروز قابل مقایسه نیستند اما برعکس تقریبا همه حکومت های آن‌ زمان، توجه تقریبا استثنایی به گسترش علوم و فنون داشتند. از بیت الحکمه مامون الرشید در بغداد تا لابراتوار های فیزیک نور در قاهره، این دو قدرت بیشتر عالم و فیلسوف، منجم و مترجم، فقیه و متکلم در دامن‌پروراندند تا مثلا کشورگشایی کرده باشند.

رقابت و مرز های این‌ دو امپراطوری رقیب بیشتر‌ به رقابت آمریکا و شوروی سابق‌ در دوره جنگ سرد می ماند تا مثلا به دشمنی ساسانی ها و رومی ها. درست مثل آمریکا و روسیه که کشورهای ملی بودند اما در خدمت ایدیولوژی های سرمایه داری و کمونیستی، فاطمی ها و عباسی ها نیز با وصف آنکه سلسله های قدرت قبیلوی بودند هر کدام بالنوبه به مکاتب کلامی معتزلی و اسماعیلی دل بسته بودند.

در عالم‌ اقتصاد عباسی ها بدلیل حکومت بر میدان های وسیع از مرز های تاجیکستان امروزی تا فلسطین و حجاز یا همان خط ابریشمی قدیمی، مالیات زیادی از کاروان های تجاری مشغول کار بر قلمرو خود اخذ می کردند اما فاطمی ها برعکس خنجر پنهانی برای ضربه زدن به این اقتصاد آزاد در داخل مرزهای عباسی داشتند؛ این تیغ عبارت بود از رادیکال های آدمکش حسن صباح و پیروان اش که خواب از چشمان خلفای عباسی و بعدا سلاطین سلجوقی او ربوده بود.

ناگفته نماند که تکثر سیاسی و فرهنگی این‌ تمدن فرصت آن را داد تا ترک‌ بعنوان منبع عصبیت و خون‌ جدید وارد رگه های نظم عباسی شود و با کاهش قدرت خلیفه در‌ بغداد، فرماندهانی از نسل مفتوحه ترک در اکثر نقاط سلسله های تقریبا مستقلی را پدید آورند که مهمترین و شاید اثرگذارترین شان سلجوقی ها بودند. این همان سلجوقی هایی بودند که پیشروی شان تا دروازه های قسطنطنیه، امپراطور کم‌ قدرت روم‌ نیمه مرده را بیدار کرد تا از برادران مسیحی شمال اروپایی خود طلبکار کمک شود، درست مثل فلسطینی هایی که بعد از فروختن زمین های شان به صهیونیست ها دست به دامان مسلمین شدند و فریاد و ناله هایشان، لشکر خفته ای از موجودات خون خوار را بیدار کرد.

در یک چنین عالمی تحت سیطره قدرت های علم‌ پرور و مترقی رقیب، رشد سرطان خون آشام از میان اهالی یک تمدن برباد رفته نباید تعجب آور باشد. درست همانطوریکه صلیبی ها عکس العمل غیرمنطقی یک تمدن روبه‌زوال بودند، تروریزم حوزه تمدنی ما هم به شمشیر زنی شوالیه پیر نابینایی میماند که نمی داند تیغ اش فرسنگ ها دورتر از رقیب فرضی او، کاشانه مرغان بیگناهی را برباد می کند اما شباهت این دو جریان ظاهرا متضاد اما ماهیتا همزاد، در این حد خلاصه نمی شود. تفصیل شباهت های آنان نیازمند سیاهی برگه های بسیاری دیگر است.

جاوید


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   نمدن قرون وسطی را برای کسی خطاب کنید که انها تا حالا از سنګ چقمق و لباس های از پوست حیوانات استعمال میکند شما نام خدا مترقی هستید. چور تان به سیستم کامپیوتری دزدی های تان به درجه اعلا تمدن همجنسګرایی تان به سیتم غرب حقوق زن مرد تان مساوی هر خواسته باشند ازاد است همجنسکرا. همبستر با اسب ویا انسان و هزار روشهای دیګر قرن نزدیک به بیستودو. دیګر چی ګله دارد از قرون وسطی

>>>   نوروز از عناصر اساسى هويت ماست ، اما خرافات نه !
عظمت واعتبار تمدنى نوروز را نبايد به يك رسم منحط و خرافى آلوده كنيم.
تجليل از نوروز به عنوان بزرگترين مناسبت تمدنى ، هويتى و فرهنگى ما، يك هدف استراتيژيك و اساسى مى باشدو زدودن خرافات از دامن اين جشن مبارك تمدنى و فرخنده يك هدف راهبردى است.
اكنون زمان آن رسيده است كه تجليل از نوروز را بخصوص در زادگاه نوروز (سرزمين بلخ ) با چشم انداز روشن و هدفمند برگزار نمايند و برنامه هاى سمبوليك سنتى دچار تحول اساسى گردد.
به نوروز مى بايست به عنوان يك سنت پسنديده و امضايى نگريست كه حلول سال و تقويم جلالى، اعتبار فرهنگى و ملى آن را با تاريخ اسلام گره زده است .
اما يك رفتار منحط و خرافى بالا نمودن ( جهنده ) يا به قول عام و با تلفظ غلط ان ( جنده ) مى باشد كه تقليد از روش شبه قاره بوده و يك رسم معمول جديد است و هيچ معنى و مفهوم علمى ، تاريخى و تمدنى ندارد و بايد به اين عمل خرافى پايان داد.
ما بايد به اصل سنت هاى اصيل تجليل تمدنى و فرهنگى خود بر گرديم و آن بر افراشتن تمام پرچم هاى باستانى ما از ابتدا تاريخ مكتوب تا امروز مى باشد.
يعنى بهتر است سرتاسر آرامگاه با پايه هاى پرچم هاى تمدنى ما آذين بندى شود و از روز اول نوروز به مدت چهل روز تمام پرچم ها در اطراف آرامگاه مقدس در اهتزاز باشند.
لحظه ى تحويل سال را مى توان با به اهتزاز درآوردن پرچمها ، تلاوت آياتى از قران مجيد و سرود هاى ميهنى آغاز نمود .
جهنده گذشته از آنكه يك رسم منحط و انحرافى مى باشد زمينه خرافات حاشيه يى را فراهم آورده است و سبب شده تا منافقان و دشمنان فرهنگ و تمدن ما از ان سؤ استفاده ابزارى نمايند.
از طرف ديگر اين چوپ مزخرف سبب انحراف افكار عمومى از اصل ماهيت نوروز و تاريخ درخشان باستانى و تمدنى ما گرديده است.
نوروز را بايد به فرصت جهت احياء فرهنگ و تمدن باستانى خود تبديل كنيم و بهتر است به شناخت خود و هويت اصيل خود بپردازيم .
نوروز را بايد به عنوان فرصت طلايى در جهت پيرايش تفكر، فربه سازى سپهر انديشه و بازخوانى جهان بينى خود تبديل نمود.
بهتر است در نوروز با برگزارى سمينار ها و كنفرانس ها به معرفى فرزندان فرزانهء بلخ بامى مانند:
ابن سينا ، بيرونى ، مولانا ، دقيقى و....پرداخت .
در نوروز بايد زرتشت ؛ اين فرزندپاكنهاد و موحد بلخ ؛ فيلسوف رستگار و صاحب گاتاها را شناخت و او را بدرستى معرفى كرد كه به اعتبار زادگاه و آرامگاه اش حق بزرگى به گردن ما دارد.
نوروز و تجليل از آن خط قرمز هويت ، تمدن و فرهنگ ماست ، ان را بايد در همه اى ابعاد علمى ، فرهنگى و تاريخى اش تجليل نمود و خرافات را از دامن سبز آن مى بايست زدود .

>>>   برادر عزیز قرون وسطا به نوروز چه ربط دارد . موضوع یک چیز است برادران ما از نوروز یاد اوری مینمایند.
خالد از بغمان

>>>   نظریه دهنده اول به نظر من هیچ موضوع را نگرفته وآنرا با جهان غربی ویا جهان کمونستی امروزی نسبت داده وفکر کرده که نویسنده در تضاد با ارزش های دین مُبین اسلام قرار گرفته وسرش باز نشده در حالیکه با نویسنده موضوع من هم همنظر هستم.چرا شرایط عینی وذهنی جامعه افغانستان را بر ملا ساخته زیادتر از رهبران فاسد،ظلم واستبداد زورمندان،ملوک الطائفی سرتاسری در کشور،چور چپاول،غصب اموال وجائیداد های دولتی ومردم،بیقانونی،نا امنی،ظلم وتعدی طالبان،داعش و10 ها گروپ های ادمکُش وترورست که هرنوع ظلم واستبداد را بالای مردم از این مدت 40 سال روا داشتند به خاطر میاورد که شباهت به قرن وسطی وما قبل آن را حکایه میکند در افغانستان به یاد می آورد.

>>>   آقای جاوید :
مناظره انتخاباتی ترامپ و هیلاری کلینتون را ملیون ها نفر در دنیا دیدند ، ترامپ بارها به کلینتون و اوباما برای درست کردن و تقویت داعش حمله کرد البته نه به دلائل اخلاقی و انسانی بلکه به این دلیل که این گروه را ساختید اما نتوانستید کنترل خود را بر آن حفظ کنید و به اهداف خود برسید ، ممکن است شما بگوئید این مبارزه انتخاباتی بوده است و این حرف پایه و اساس ندارد ، می توانید به کتاب خاطرات خانم کلینتون که تجدید چاپ هم شده است مراجعه کنید . دلایل محکمی هم در مورد راه اندازی گروه طالبان و القاعده توسط آمریکائی ها و متحدان آن وجود دارد و اسناد آن خیلی وقت است منتشر شده است . بسیاری دیگر از گروه های به قول شما تروریست از دل همین طالبان و القاعده بیرون آمده اند . بنابراین جایگاه و خاستگاه این گونه گروه های تکفیری ضد انسانی خیلی وقت است که برای آگاهان جهان و آزادگان مشخص شده است شما لازم نیست فلسفه بازی کنید .با عرض معذرت از شما، شما تا آن حد از مسائل روز بیگانه هستید که حتی نمی دانید همین گروه های تروریستی تا کنون نه تنها یک گلوله به سمت اسرائیل شلیک نکرده اند ، حتی یک بیانیه هم در مخالفت با جنایت های اسرائیل صادر نکرده اند اما صدها هزار مسلمان و مسیحی و ایزدی بیگناه را کشته اند . شما حتی خبر ندارید که مجروهان این گروه ها در بیمارستان های اسرائیل مداوا می شوند و تلوزیون اسرائیل هم آن را بارها پخش کرده است و نتیانهو هم به ملاقات آن ها رفته و از آن ها عیادت کرده است .که اگر می دانستید جور دیگر قضاوت می کردید .
شما آنقدر بی اطلاع هستید که نمی دانید قاطبه علمای اسلام از تمام مذاهب بیانیه داده اند و اعلام کرده اند که تفکر و عملکرد تکفیری ها هیچ سنخیتی با قرآن و حدیث ندارد .
شما آنقدر خودتان را غرق در تفکرات و مطالعات تک بعدی خود کرده اید که نمی دانید فلسطینی ها سرزمین خود را نفروخته اند ، سرزمین آنها به جبر و با نیروی نظامی غصب شده است این قضیه همین الان هم دارد اتفاق می افتد و همین چند درصد باقیمانده را هم دارند به زور از چنگ آنها در می آورند ، سازمان ملل صدها بیانیه و ده ها قطعنامه در این رابطه صادر کرده است که اسرائیل با پشت گرمی آمریکا به همه آن ها بی اعتنائی می کند .
حرف آخر من این است نگذارید همانطور که از یک عده جوان احساساتی و نادان به اسم جهاد جانوران خونخوار داعشی ساختند . از امثال جنابعالی که قلمی روان و مستدل دارید میرزا بنویس هائی بی اجر برای توجیه جنایات خود بسازند . قدر حوزه تمدنی خود را بدانید در حوزه تمدنی شما هرگز آدمیان برای مطامع و منفعت خود شصت ملیون انسان نکشته اند مانند آنچه اروپائی ها در جنگ جهانی دوم کردند . در حوزه تمدنی شما کشوری وجود ندارد که یکصد و سی سال از استقلال آن گذشته باشد اما صد و بیست و شش سال آن را در حال حمله به دیگران باشد .
داعش و تکفیری ها محصول فکر و عمل فرزندان همان صلیبی ها ئی هستند که شما در مورد آن مطالعه کرده اید . بوش قبل از حمله به افغانستان با صراحت گفت که اینک جنگ صلیبی دیگری بر پا شده است . مراقب و تیز بین باشید .
شهروند - ایران

>>>   در اروپای قرون وسطی پاپها کلید جنت را در جیب داشتند و آنرا بالای احمقان میفروختند. ولی در افغانستان کنونی از سالها تا کنون در ابتدا "رهبران"؟؟؟ مجاهدین (قبل از آنکه جول شان از آب برآید) کلید جنت را جهت فروش در جیب داشتند و در حال حاضر این وظیفه را به طالبان داده اند و خود مشغول چور و چپاول دارایی های عامه و بیت المال شده اند!!!


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است