دانشگاه بلخ در گرو دزدان قبیله است
تلکس شایعات 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۰۵    ۱۳۹۵/۱۲/۲ کد خبر: 129312 منبع: پرینت

شاید سرشت و سرنوشت حزن انگیز کشور دردمند ما همین است که هیچگاهی نتوانیم در مسیر ترقی و تعالی درست و هدفمند با عزم متین و شکوه یک ملت سربلند عزتمند گام برداریم. اگر از هاله مخوف چهار دهه تباهی و کشتار بیرون شده و نظری هرچند اجمالی پیرامون ساحات تحصیلی و اکادمیک اندازیم، به عمق فاجعه ویران گر دیگر بیشتر پی خواهیم برد و کمتر از تفنگ بدستان روستایی فریب خورده گله مند شد. این هم مبرهن است که خیانت و غارت یک با سواد بی شرف، بیشتر خونبارتر از اعمال کریه یک بی سواد ابله است. کرسی چنین نهاد علمی و آموزشی (دانشگاه بلخ) در قیمومیت خرس پلشت از تبار قبیله گرگان و کرگسان یعنی مکمل الکوزی است. او زمانی استاد در بخش پشتوی دیپارتمنت ادبیات دانشگاه بلخ و نهایت شرمندوک، خسیس، بی مایه و ترسو بود. اقبال او زمانی طلوع کرد که سران قبیله در کابل تصمیم گرفتند تا چراغ علی چراغ را که جایگزین حبیب الله حبیب بود، طی یک برنامه ای از قبل طرح شده برکنار و خادم پول و مقام و پابوسی (الکوزی) را بمانند بمب مملو از کثافات در فضای اکادمیک بلخ پرتاب نمودند. از نخستین روز های که وارد دانشگاه بلخ شد، در فکر اندوختن پول و قاپیدن امکانات در حریم نامیمون شخصی گردید. مدتی از ریاست اش نگذشته بود که تغییر و تبدیل کادر ها را از یک دیپارتمنت به دیپارتمنت دیگر حتی از یک فاکولته به فاکولته دیگر با رشوت گرفتن هزاران دالر آغاز نمود. در جذب کادر های جدید در تبانی با روسای دانشکده ها چنان لگام گسیخته پیش رفت که میان استاد تازه کار و رییس جدید المقرر حتی اضافه تر از 7 هزار دالر رد و بدل شد و وزارت تحصیلات عالی با چشم پوشی یا شاید هم همکار دزدی های آشکار الکوزی از او بی دریغ حمایت کرد. هرچند همه امور اکادمیک بشمول تقرر، ترفیع و منفکی یک کادر از سطح دیپارتمنت آغاز شده تا شورای علمی دانشگاه و نهایتا ریاست انسجام امور اکادمیک ادامه می یابد اما در دانشگاه بلخ همه ای این پروسه محصور در دستان ملوث شخص خود الکوزی است و اصلا به نظرات و فیصله شورای علمی دانشگاه وقعی قایل نمی شود. به همین لحاظ بود که غلام فاروق اخپلواک را بدون فیصله شورای علمی دانشگاه و به صلاحیت خود بنابر سمپاتی حزبی و قومی با وجود داشتن مسئولیت کمیته تحقیق به حیث نماینده خاص دانشگاه بلخ در شورای رهبری وزارت گماشت.

از ده ها پروژه خورد و بزرگ که در دانشگاه بلخ با امکانات وسیع سرازیر شد، صد ها هزار دالر به جیب زد و متاسفانه تا امروز هیچ اثر مطلوب از آن بدست نیامد و وضع نابسامان تحصیلی در این نهاد ارزشمند ابتر و ابتر گردید. بار ها محصلین از بی کفایتی و عدم رسیدگی به شرایط آموزش و زندگی در لیلیه ها از او شاکی بودند، اما کسی به داد شان نرسید چنانچه گندگی به حدی بالا گرفت که در درون ساختمان انجینیری دانشگاه، فیلم پورنوی دو محصل در سال پار شوت شد و ماه ها نقل مجالس شب نشینی جوانان مست بود. امتحان کانکور چنان با افتضاح همه ساله برگزار میگردد که جای بر سخن گفتن نمی ماند. سال پار تمامی سوالات با کلید جوابات آن در تعمیر جدید دانشگاه دست به دست تبادله می شد و نه تنها کسی مانع نمی شد که تشویق به نقل نیز میکردند، زیرا شب قبل از امتحان همه اعضای کمیته کانکور که از کابل به مزار تشریف داشتند در مهمانخانه جناب الکوزی همه ساخت و پاخت خویش را نموده با بکس های پر از دالر دوباره رهسپار کابل گردیدند. پروسه شمولیت در کادر علمی حیثیت گاو شیری زراعتی را به الکوزی داشته و تا پول نقد از متقاضی نستاند، شایستگی و لیاقت کاندید را اصلا مد نظر نمی گیرد و از جانبی استاد شدن در دانشگاه بلخ جنبه موروثی هم به خود گرفته چنانچه بست یک استاد تا چند سال خالی حفظ می شود تا ارجمندی یکی از خوک ها از فاکولته فارغ گردیده و بی وقفه وارد ساحه اکادمیک گردد. داستان مسخره امتحان شمولیت کادر دانشکده ادبیات با نازدانه دلبند یکی از فاضلان دانشگاه بلخ تا هنوز از یاد ما نرفته است.

الکوزی به حدی پول پرست گرگ طینت است و دیوانه وار به هر سو چنگ و دندان می اندازد که حتی در مقابل دروازه ورودی ساختمان دانشگاه جدید؛ دوکاکین فوتوکاپی، قرطاسیه، عکاسی و رستورانت و قهوه خانه را با کمک یکتن از استادان دانشکده طب (شریک تجارتش) بنام حمید" جبران" برپا نموده تا ده افغانی یک محصل فقیر که از ناکجا آباد افغانستان در اینجا آمده و آموزش می بیند، غارت کند.

در جذر و مد وضع پر آشوب فعلی آقای رییس کاسه داغ تر از آش در رکاب والی بلخ با تملق بی مانندی بیشتر و پیشتر از حواریون حزبی او، در ستایش والی بلخ گلو پاره می کرد که به گفته ای یکی از نزدیکان هم تبارش، این بی حیثیت منحوس شف لنگی پشتونوالی ما را بخاطر منافع شخصی به فلان خود زد اما فراموش نکنیم که انسان های به مثل او نخست تهی از شرافت می گردند بعد سگ دو آستان ارباب و هر مقام. الکوزی از آغاز با نداشتن حس خدمت به دانشگاه دولتی بلخ، تمام توجه اش را به رشد سمارق وار موسسات تحصیلات خصوصی و بی ارزش جلوه دادن دانشگاه دولتی کرد، حتی از تمامی موسسات خصوصی به صفت نماینده نظارت کننده وزارت تحصیلات عالی در بلخ، باج می گیرد. بی شرمی را به جای رساند که شش ماه بعد از احراز پست ریاست دانشگاه بلخ، موسسه تحصیلات عالی خصوصی کاوون را ساخت. پسر ارشدش محمد شریف سمسور را به حیث رییس موسسه کاوون گماشت و همه امکانات و تسهیلات تحصیلی دانشگاه دولتی بلخ را در خدمت موسسه تازه تاسیس خود قرار داد.

به یکی دو نمونه از اعلانات بورسیه ها توجه کنید که هیچگاهی در اختیار دانشکده های دانشگاه بلخ به وقت معیین قرار نگرفت و برخلاف در صفحه موسسه تحصیلات خصوصی کاوون الکوزی به نمایش گذاشته شد تا با این شیوه برین نهاد نو ایجاد اعتبار بخشد که دیگران اصلا به آن دسترسی نداشتند. با این حال معلوم نیست این فساد خانه چگونه و به پاس کدام خدمت مقام نخست "تضمین کیفیت" را در سراسر کشور از آن خود نموده است. اگر حقیقتا چنین باشد بدا به حال وضعیت اسفبار سایر نهاد های تحصیلی که هزاران دانش آموز را در خود پرورش می دهند و شاید هم شباهت چندانی از اسطبل حیوانات نداشته باشند.

ما که از متن شورای علمی دانشگاه بلخ نظاره گر سواستفاده های رییس مکمل الکوزی بودیم، نمیدانستیم همه امکانات را از داخل کی ها به این سادگی به او(اجنبی) مهیا نموده است. بعد از افتتاح موسسه تحصیلات عالی خصوصی کاوون دانستیم که از خانواده مافیا زاده زمین چوران ولایت بلخ، داکتر حمید عرب مشهور به جبران درین پیوند شوم مبتنی بر چپاول و غارت با او همدست و همدم گردیده است.

حمید جبران کیست؟
او فرزند مولوی تبر شاه عرب (پوست جلاب)، خواهر زاده سید محمد لنگ یکتن از مافیای کهنه کار بد سرشت مزار و عزیز و جان و جگر ترین داماد داکتر غوث "ندا" است. شاید بخت بد روزگار بر تقدیر ملت ما چنین نوشته که فرصت طلبان کم سواد هرزه با هزار و یک ترفند به مقام و مکنت برسند و همه کاره امور گردند. داکتر حمید یکی ازین نمونه ها است. او سالها کوشید تا در کادر علمی دانشگاه صفت استادی را بدست آورد اما به نسبت نداشتن شرایط استادی به آرزویش نایل نیامد. اسناد او که فعلا در مدیریت عمومی محصلان دانشگاه بلخ موجود است، ویترین رنگارنگ از ناکامی های شرمگین است که بیشتر از ده ها مضمون را شامل می گردد. شوربختانه باید اذعان کرد که او با بکارگیری ابزاری و پیش انداختن و تحت عبای سفید داکتر غوث "ندا" به بستن نطفه معیوب کادری خویش در دانشگاه توسل جست و با سند پر از جعل ماستری ریشخند یا ماستری به پول از کشور تاجکستان با وجود مخالفت های مکرر مرحوم پوهاند هاشمی وارد ساحه اکادمیک شد. حیف است بر داکتر "ندا" که تحمیق یک شعبده باز بی سواد گردد و سوار بر روی کلک های معوج و ناتوان دامادش بر جامعه اکادمیک با تبختر مانور فیلسوف مآبانه رود. داکتر"ندا" را که از سی سال به اینسو می شناسیم، عاقل با تدبیر و انسان خردمند عصر خود بود؛ خدا کند لکه های ننگ گردن پتی و پابوسی داماد ارشدش بر دامان پاک او اثری نگذاشته باشد. سرانجام داکتر حمید داخل کادر دانشگاه گردید و از همان روز های نخست کمر به جاسوسی بست و سرا پا در خدمت روسای دانشگاه در دوره های مختلف قرار گرفت. با آمدن مکمل الکوزی خیلی زود وصلت تازه ایجاد کرد که حاصل اش تاسیس موسسه تحصیلات عالی خصوصی کاوون بود. معلوماتیکه به دست ما رسیده صاحب امتیاز موسسه کاوون محمد شریف سمسور الکوزی پسر مکمل الکوزی و ساختمان آن مربوط داکتر حمید جبران است. خیلی جالب است الکوزی در ظرف کمتر از شش ماه توانست در کنار مسوولیت ریاست دانشگاه دولتی بلخ، شخصا با همکاری آقای حمید موسسه تحصیلی خصوصی بسازد. معاشش بین شصت تا هفتاد هزار افغانی اما خرج اش احداث دانشگاه شخصی کاوون باشد. عجبا برین صداقت کاری! آیا ریاست مبارزه علیه ارتشا و فساد اداری دارایی این خبیث را قبل از ریاست و در جریان کارش درین اداره ثبت ننموده که دیده و دانسته از کنار این همه چور عیان با چشم باز می گذرد؟
گزارش های دیگر می رساند که حتی مسیر مساعدت انجو های داخلی و سایر موسسات خارجی مانند پروموت، USAID و آلمان را به دانشگاه بلخ منحرف ساخته و در جهت منافع شخصی خویش به سمت کاوون هدایت نموده است.

درد آورتر اینکه مکمل الکوزی از میان ده ها استاد سابقه دار و باتجربه دانشکده های حقوق، انجینیری، ادبیات، اقتصاد، شرعیات، اداره عامه و ... داکتر حمید "جبران" را آنهم از فاکولته طب که شریک اش در موسسه کاوون است، به حیث مسوول روابط فرهنگی و خارجه دانشگاه که یک پست تازه تاسیس نیز میباشد، منصوب نموده است تا تمامی بورسیه ها و امکانات آموزشی از طریق وی به کاوون سرازیر گردد. اخیرا الکوزی شاه کاری دیگری کرد: نخست خواست، داکتر حمید را شامل اعضای شورای علمی دانشگاه کند که با مخالفت شدید روسا و سایر اعضای شورا قرار گرفت. بعدا با یک فرمان بی محتوا بر ریاست دانشکده طب عضویت او را به شورای علمی دانشکده طب بلخ صادر کرد. تا کنون معلوم نیست که شورای علمی دانشکده طب درین خصوص چه تصمیم اتخاذ نموده اما از آنجایکه طب رییس مقتدر و با ثبات ندارد و در عین زمان از سایه خود هراسان است، بی گمان جبران "الکوزاده" را به عضویت شورا علمی منتصب خواهد کرد. حال بر اساتید شرافتمند شورای علمی دانشکده طب، دانشگاه بلخ است تا در برابر بی عدالتی و اعمال غیر قانونی مکمل الکوزی بایستند و نگذارند حیثیت و اعتبار شورا با ورود جرثومه های فاسق و فاسد داغ بردارد.

برعلاوه جبران به حدی لشم و ابن الوقت است که بر حسب زمان و ضرورت به آغوش موجوداتی منفور و مسخ شده می رود و مهم تر آنکه بعضی اوقات از آن آدرس ها تقدیر هم می شود که انسان عزتمند عصر مدرنیزم با هویت هومانیستی از مقابل شدن با آنها عار دارد. به نمونه زیر توجه کنید که او با نهایت تلاش و سرخمی از کسی با افتخار تشکر نامه گرفته که او خود به گفته احمد ایشچی توسط دوستم چندین بار سوراخ سوراخ گشته است.

همچنان ازلاشه های متعفن افغان های متوطن به آلمان که در جستجوی ده یورو دست و پا کننده از آنسوی بالکان به افغانستان ویران در حجله جبران با نواختن شیپور چور رفت و آمد دارند، تدریس ماستری و دوکتورا را به جوانان مظلوم ما در کاوون هدیه می دهند. دقت کنید اینها در 9 اکتوبر 2014 اعلان فریبنده پروگرام ماستری و دوکتورا را توسط اساتید آلمانی در رشته های مختلف در صفحه فیسبوک کاوون شان منتشر کردند اما تا هنوز سر سوزن از آن خبری نیست که نیست جز اغوای افکار عامه بواسطه این اعلان تجارتی شان.

همچنان در سرلوحه تمام اعلانات اشتهاری کاوون شان نوشته اند که با یکی از دانشگاه های جرمنی بنام ویتن توامیت دارند که بدبختانه از آغاز به کار این موسسه تا هنوز نه تبادل استاد دارند، نه از محصل و نه کدام لکچر از راه دور و نه در کدام ژورنال علمی- تحقیقی عضویت شان محسوس است. نکند این توامیت بمانند دانشگاه افغان- سویس باشد که درین اواخر رایحه آزاردهنده گندش تا سفارت افغانستان در سویس بالا کشید و حتی ثریا "دلیل" را واداشت تا درین خصوص عکس العمل نسبتا جدی نشان دهد.اگر صادقانه با آن دانشگاه توامیت دارید، لطفا قرار داد رسمی امضا شده با تصاویر مسئولین آنرا به نشر رسانید تا کمی بر راستگویی تان باورمند شویم. در غیر آن پوچیزم بویناک از تفکرات بی باورانه شما نسبت به جامعه نا آگاه و بی حافظه افغانستان است که همیشه از یک سوراخ بار ها گزیده می شوند.

مضافا؛ شما کمی از سایر موسسات آموزشی خصوصی ( آریا، تاج، مولانا، رهنورد و حتی ترکستان) که حد اقل در ولایت بلخ فعالیت دارند و 10 درصد امکانات دولتی، وزارتی و سیاسی شما را هم ندارند، یاد بگیرید که بدون پرداختن به مسایل کم اهمیت و روزمرگی مثل مراسم خاص برای چپن پوشیدن که حقیقتا به شوخی بی مزه کودکان بیشتر شباهت دارد، به کار های بنیادی علمی دست زنید تا کریدیت واقعی یک نهاد علمی و اکادمیک را حصول کنید.

به همه حال، ما جمعی از اساتید دانشگاه بلخ مصمم شدیم تا شمه ای از خیانت و دغلکاری های رییس ... دانشگاه بلخ را با شریک جرمش که هر روز بر سر این نهاد مولد علم و دانش کلاه می گذارند تا خود آرام و بی خرام در عقب آن به جنایات شان ادامه دهند، افشا کنیم. مسایل کوچک بیشماری شخصی و خانوادگی این دو پلید همچنان بدست ما است که از پرداختن به آن خوداری کردیم چون از اهمیت واقعی نوشته می کاهد.

با احترام
اساتید دانشگاه بلخ
(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   از اينها تره يى شان هم با مزه است ، از ما شاه توت مان هم بى مزه و شُفتر.

>>>   تا روزیکه غنی فاشیست به اصطلاح ریس جمهور باشد هر فرد پشتون در هر گوشه این کشور جنایت کند معاف است قانون تنها بالای اقوام غیر پشتون قابل تطبیق است

>>>   عبدالحی خراسانی: محمدگل‌خان مومند با بيل و كلنك نمادهاى تمدنى و هويتى زادگاه فرزندان فرزانه ء بلخ ؛ زرتشت و مولانا را تخريب كرد.

>>>   عبدالحی خُراسانی: با حمايت همه جانبه پادشاه توانست، نظامنامه‌هاى انتقال افاغنه (پشتون‌ها) از ماوراء كوه سليمان و جنوبى را در قطغن اجراء و عملى نمايد، بلكه در نوار مرزى هرات، در تمام بلخ و جوزجانان و فارياب اجراء نمود و حتى بنا به روايت «حضرت صبغت الله مجددى» سنگ‌هاى قبور و آثار تمدن را شبانه منهدم ساختند، تا تمام نمادها و آثار تمدن به يكبارگى نابود شود.

>>>   فاشیست ها ازمیان وزارتهای کلیدی حتی یک وزارت را هم نمیگذارند زیر مدیریت دیگر اقوام باشد.

>>>   کشور که تهدابش و حتا نامش ازقوم گرایی است چه توقعی باید داشت

>>>   راست گفتند اگر ملتی را میخواهید نابود بسازید در قدم اول تاریخ و فرهنگ آن کشور را از بین ببرید. در آن صورت نسل جوان آن سر زمین بدون اطلاعات تاریخی بدون شناخت از خود و سر زمین خود تبدیل به یک نسل بی ریشه میشود. که این خود خیلی خطرناک تر از بم اتم است برای یک جامعه !!

>>>   عملکرد بعضی پشتون ها درین 15 سال آخر در قالب کرزی و اوغان ذلتی ها از یک سو، و طالبان خودفروخته از سوی دیگر، از این بیشتر قابل تحمل نیستند۰ غیر پشتونها باید راه خودشانرا از این کتله قومگرا، افراطی، و متقلب برای همیشه جدا کنند۰ همین حالا بهترین موقع آن است۰ صرف چند خودفروخته و گمراه چون دوستم، ضیاه، و خلیلی بخاطر قدرت و پول که به ایشان وعده داده شده از این حالت شکایتی ندارد، ولی بقیه تمام کتله های غیر پشتون دیگر تحمل این وحشت و خیانت قومگرایان و متقلبین عقبگرا و فاشیست را ندارند۰ ما تجزیه میخواهیم۰ پشتون بخواهد تا نخواهد، امریکا بخواهد یا نخواهد۰

>>>   سلام به همه خوانندگان، موضوع مهم اینست که خانواده الکوزی در مجموع یکی از کمپاینران یکی از این دو داکتر بوده و در جریان کمپاین ریاست جمهوری 1393 سه عراده موتر لندکروزر ضد مرمی در اختیار یکی از آقایان داکتر قرار گرفته بود و تا حال هم است. و تاحال هم از انواع امتیازات مستفید هستند. در عقب گمرک کابل به اندازه 146 جریب زمین دولتی بدون پروسه داوطلبی و قرارداد با درنظر داشت روابط با شرکت الکوزی به امضا رسید. و د راختیار آنان سپرده شد. و بسا امکانات دیگر هم است که پشت پرده در اختیار این خانواده قرار گرفته است.

>>>   این دولت فاشیستی تکقومی نابود میشود

>>>   خانواده الکوزی از غنی کوچی پشتیبانی کردند و در جهت بقدرت رسیدن او سرمایه گذاری کردند۰

>>>   راه نجات از جنگ و وحشت خاتمه ناپزیر اوغانها
رهبران اوزبیک، هزاره، تاجیک، ترکمن، بلوچ، و بقیه همه رهبران غیر اوغان ها (غیر پشتونها) کشور باید درین مرحله اساس هر فکر دیگر را کنار بگذارند، باهم متحد شوند، وآشکارا تجزیه کشور را از اوغانها عملی کنند۰ وحشت و خشونت و جنگ دائمی اوغانها خاتمه پذیر نیست و درین آتش جهالت و زورگوئی آنها غیر اوغانهای کشور برای همیشه خواهند سوخت و برای همیشه قربانی خواهند داد۰
مثل امیر عبدالرحمن و بقیه نمونه های تاریخی اوغانها، این گروه از طالب، داعش، تکنوکرات، دموکرات، و همه باقی جهت حفظ سلطه قومی خودشان در خدمت هر خارجی قرار خواهند گرفت، تا بتواند سلطه و زرگوئی و اضافه خواهی بیجای ایشان را در برابر غیر اوغانهای کشور تضمین کنند۰
مثلیکه تاریخ گواه است که عبدالرحمن خان نیم خاک و استقال کشور را به انگلیس فروخت، و در مقابل از انگلیس سلاح و پول گرفت، و با آن پول و اسلحه همه اقوام دیگر کشور را سرکوب و مطیع خودش ساخت۰ همه ما شاهد هستیم که اولاده همان عبدالرحمن خائن همه آن کار های عبدرالحمن را بنام ایجاد اوغانستان نوین یا ایجاد اوغانستان مدرن تمجید کردند، و آن همه ظلم ها، نسل کشی ها، و کله منار سازی هایش را بنام از بین بردن ملک الطوائفی در کشور تا امروز پشتیبانی میکنند، و تا امروز از آن دفاع میکنند؛ آن همه در حالیکه وطنفروشی های شرم آور او را چون معائده های ننگین چون معائده پنج ده، و مخصوصن معائده دیورند او را انکار میکنند۰ به همین قسم امروز طالبِ اوغان، داعشِ اوغان، تکنوکرات و دموکرات اوغان هم عمل خواهند کرد، ودر جهت حفظ اهداف پشتونولی بدوی خود از خودفروشی ها و تن فروشی های سیاسی در مقابل پاکستان، عرب، امریکا، انگلیس، و حتی روس، ایران، و چین دریغ نخواهند کرد٬ تا این سلطه و ظلم خودشان را بر مردمان مختلف اصیل این خطه (خراسان باستان) ادامه دهند، با هر وسیله ممکن، و با هر خیانت ممکن۰
تجزیه کشور در مسیر اوغان و غیر اوغان بهترین قدم ابتدائی در جهت نجات اقوام غیر اوغان از چنگال این اریمن ها است۰
بناعن رهبران غیر اوغان روز شان را دیگر تلف نکنند و از این ببعد نه خود و نه هم مردمان خودشان را فریب بدهند۰

>>>   به خیالم که نویسنده این مطلب کدام ادم عقده مند و متعصب است. تا اندازه که من از ریس پوهنتون معلومات دارم شخص بسیار خوب و با ایمان است.
پسرش هم بسیار زحمت کش و ادم لایق است. شاید که پسرش در پوهنتون خصوصی خود خیلی موفق بوده و کدام انسان بخیل و زشت خواسته با این نوشته های غلط خود او را بد نام سازد.
از برادرم پرسان کردم و گفت که داکتر جبران هم یک استاد با شخصیت و خوب است. با زحمت و تلاش محصلین را کمک میکند.
میوند بلخی

>>>   به_مادر_تان_سوگند_زبانم_را_سیاسی_نسازید
سوگند به مادرم : هرگز « دری » نخواهم گفت ، نام زبانی که از سده ها بدینسو ، سینه به سینه از نیاکانم به من رسیده « پارسی » است .
آنچه را که در سینه ام ، مادر به امانت گذاشته ، اگر به دارم بکشید ، « پاس » می دارم .
به مادر تان سوگند ، زبانم را سیاسی نسازید .
#کریمی_استالفی

>>>   این نوشته بسیاز طویل که نمایندگی از موجودیت زهر تعصب نویسنده است همه میدانند ولی به یاد داشته باشید با این چرندیا شما عقده و خصومت خودرا شریک ساختید و هویت تان را هویدا ساختید. فرید بلخی

>>>   اوغان ها باید متوجه زبان خود یعنی پشتو باشند، و دست از سر زبان ما بردارند۰ فارسی دری ویا بهتر بگویم پارسی دری با تاجیکی، فارسی کشور ما، فارسی ایران، و بقیه فارسی زبانهای دنیا همه و همه یک زبان است۰ فارسی ششمین زبان بزرگ دنیا است و کدام زبان دوزخ ویا زبان کدام اقلیت بی سر و پاه و بیفرهنگ نیست۰
خواهی دری بخوانیش و خواه تاجیکی
در سه نماد جلوه یکتاست پارسی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است