می توان گفت که در افغانستان ناامنی و جنگ بیش از فقر در ارتباط با بی سوادی است و حال! جامعه ای فقیر در تعلیم و آموزش مانند بمبی می ماند به خطرناکی افراط گرایی و مستعد خشونت | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۶ ۱۳۹۵/۱۰/۷ | کد خبر: 126244 | منبع: |
پرینت
![]() |
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، جامعه ای که زنان آن که مبنای تشکیل جامعه هستند همان محرومترین ها در نعمت خواندن و نوشتن باشند اگر به سوی نابودی نرود به طور قطع تبدیل به جامعه ای بیمار و درگیر فقر خواهد شد.
بی سوادی در میان جمعیت حدود 30 میلیونی افغانستان به گستردگی نامنی هاست: 11 میلیون نفر در افغانستان از نعمت خواندن و نوشتن محروم هستند.
وزیر معارف اعلام کرده که 60 درصد جمعیت کشور بی سواد هستند که 80 درصد آن را زنان تشکیل می دهند.
در حالی افغانستان با بی سوادی و عدم آموزش مناسب به سر می برد که وزیر معارف جز وزرای ردصلاحیت شده از سوی مجلس بوده و تجربه ثابت کرده که کارکرد وزارت ها در بی وزیری با افت شدیدی مواجه می شود و دولت ناتوان از تعیین وزیر در مدت کوتاه است.
با وجود اینکه بی ثباتی و جنگ در مناطق تحت کنترل و یا نفوذ طالبان دلیل بر بسته شدن مکاتب و عدم آموزش است اما شهرهای بزرگی چون پایتخت نیز از آموزش استاندار در تمام مراکز دولتی بی بهره می باشد.
از سوی دیگر زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند محروم ترین قشر بی سواد و آسیب پذیر جامعه هستند و همچنان که سنت های جای سدی بر سر راه آموزش آنان است، ناامنی ها و تهدیدهای گروه های مخالفان دلیلی دیگر برای این محرومیت می باشد.
هرچند که در یک و نیم دهه گذشته و پایان خلافت طالبان، جامعه جهانی به دنبال کمک های بیشمار در راستای توانمدی جامعه اقدامات ماثری در جهت سوادآموزی مردم افغانستان اجرا کرد اما چرا رشد سواد بسیار ناچیز در برابر اقدامات بی شمار و کمک های هنگفت است؟
کشور در دو حکومتی که به خود دید، همواره در نبرد با گروه های مخالفی چون طالبان بوده و طی دو سال گذشته ناامنی ها بخش های گسترده کشور را در بر گرفته است و همچنین فساد در بخش های مختلف دولت سدی بر سر راه تداوم برنامه های سواد آموزی می باشد و بخش های دورافتاده بیشتر خواهان تحصیل پسران خود آن هم در مساجد هستند.
در این میان معضل بی سوادی بیش از همه متوجه ضعف دولت در راستای آموزش است، حکومت کرزی و غنی همچنان که در ناامنی با شکست مواجه شده است در آموزش نیز بخصوص زنان محکوم به ناکارآمدی و بی برنامه گی ست.
اگر بر اساس وعده ها و برنامه های که در جهت سواد آموزی جامعه روی دست گرفته شده بود به سرانجام می رسید، اکنون افغانستان جز بی سواد ترین کشورهای جهان نبود و مقام اول در منطقه را در این جهت نداشت.
فقر که ارتباط تنگاتنگی با بی سوادی در جهان دارد اما می توان گفت که در افغانستان ناامنی و جنگ بیش از فقر در ارتباط با بی سوادی ست زیرا مناطق که بیشترین درگیری را دارد شاخص بی سوادی آن نیز به همان اندازه بالاست.
اما برخی مناطق به مانند ولایت بامیان هرچند در محرومیت به سر می برد و همچنان درگیر با سنت هاست اما توانسته در زمینه آموزش و مسایل فرهنگی رشد کند و در مقابل بخش های از کشور بیش از فقر، رسم و رسومات حاکم بر آن، زن را محروم از حق آموزش می داند.
حال که هرازگاهی آمارها نشان از کشوری دارد که در کمبودها و فقدان ها رتبه دار جهان می شود که به تلخی زندگی در جنگ است اما باید از سوی دولت برنامه جامع ای در جهت آموزش خصوصا در میان زنان و کودکان روی دست گرفته شود زیرا جامعه ای فقیر در تعلیم و آموزش به بمبی می ماند به مانند افراط گری و مستعد خشونت.
اگر رییس جمهور و مقامات به مانند تامین امنیت، آموزش را اولویت کاری دولت نمی داند پس با نگاهی به تاریخ و گذشته چهاردهه اخیر شاید به بحرانی پی ببرد که افغانستان را به سرنوشتی چنین بدل کرده است: کشوری درگیر با کشتار و خون با مقاماتی ضعیف و معامله گر.
کد (18)
>>> باید نام گلبدین حکمتیار در لیست سیاه سازمان ملل
بماند ودوستم جنایتکارهم به جزای عمالش برسد انوقت است که انصاف صورت میگیرد وکسی دیگر جرت جنایت را نمیکند وگلبدین بیرون از کشور ودر غربت بمیرد این بزرگترین جزای عمال زشت او خواهد بود. ق ی
>>> باسواد هایمان هم که مزدور و خائن در می آیند مثل نیلوفر رحمانی که بعد از صرف صدها هزار دالر از پول بیت المال افغانستان و فرستادن به امریکا برای گذراندن دوره ماستری پیلوت پشت وطن خود را خالی میکنند و درخواست پناهندگی میدهند
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است