شجاعت زدودن افراطیت را از تفکر دینی نداریم
ما در واقع، قادر و قایل به پالایش افکار دینی خود نیستیم ولی وقتیکه همین تفکر افراطی به غلظت رسید و تبدیل به پروژه شد و در استخدام برخی قرار گرفت و شمشیر شد و بر گردن انسان ها فرود آمد، بعد از آن گفتمان دایر می کنیم و می گوییم که تفکر افراطی به مسایل دینی آسیب می زند 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۱۷    ۱۳۹۵/۹/۲۰ کد خبر: 125384 منبع: پرینت

سمینار علمی افراط گرایی و افغانستان امروز شنبه 20 قوس 1395 در کابل برگزار شد.

به گزارش شبکه اطلاع رساني افغانستان(afghanpaper)، مبارز راشدی، فعال سیاسی و اجتماعی و سرپرست سابق وزرات مبارزه با مواد مخدر، در این مراسم ایراد سخن کرده و گفت: سلفیت بحثی است که امروز در برابر تفکر قرایت خردورزانه دینی یا جمود به گذشته موجود است و این خیزشگاه افراطیت و در واقع تندوری دینی است.

وی افزود: اگر ما بخواهیم گروه های افراطی امروز، مانند، طالبان و القاعده و داعش را در این چارچوب های فکری ارزیابی کنیم، بحث متفاوت می شود چرا که این موضوع جز مباحث ایدولوژیک، مباحث دیگری نیز دارد و اگر بخواهیم افراطیت را بررسی کنیم باید در دو بحث آن را مورد توجه قرار دهیم. یکی، افراطیتی که به شکل پروژه ایجاد می شود و کشورهای اسلامی و غیر اسلامی در ساختن آن نقش دارند و آن را به عنوان یک هدف سیاسی سوار بر ایدولوژی افراطی دینی، برای پنهان کردن اهداف سیاسی و برای رونق بخشیدن به مقبولیت شان در میان کشورهای اسلامی یا جذبه تفکراتشان استفاده می کنند.

مبارز، در خصوص چرایی بوجود آمد افراطیت بیان داشت: اگر بخواهیم این موضوع را مطرح کنیم که چرا افراطیت در طول تاریخ بوجود آمده، آیا می توانیم این قرایت افراطی را از تفکرات دینی قطع کنیم؟ آیا می توانیم شاهد روزگاری باشیم که تفکر واحد دینی و یک قرایت واحد در سراسر کشور های اسلامی پدیدار شود؟ این امکان پذیر نیست. چرا که ماهیت دین، ماهیتی است که گستردگی، غنا و فربهی زیادی دارد و ما را به یک قرایت واحد نمی رساند. همانطور که قرایت هر کدام از بزرگان دین را می توانیم بگوییم که قرایتی دینی است و می توانیم هم بگوییم که قرایت آنها قرایت کل دین نیست.

وی ادامه داد: قرایتی است از دریای خروشان فرهنگ تاریخی دینی که در واقع بر اساس برداشت ها، ذایقه ها، استطاعت، جغرافیا، وضعیت سیاسی، وضعیت اجتماعی و وضعیت فردی تفسیر پذیر است. این خصیصه دین است. بنابراین ما قرایت افراطی را نمی توانیم حتی تنها به سلفیت واگذار کنیم و بگوییم که هر آنکه امروز در دنیای قرن بیست و یک افراطی عمل می کند حتما وابسته به تفکر سلفی است. چراکه این فارغ از بحث نظری، بحث رفتاری را هم می طلبد. همانطور که در تفکر داعش و القاعده می بینیم که به نظر خودشان آنها برای انتقام گرفتن از ظلم و جفایی که هویت اسلامی شان را لگدمال کرده به بحث جهاد و انتقام گیری متوسل شده اند. اما می دانیم که جهاد شرایط و زمان خاص می طلبد که باید برای آن برداشت درست صورت بگیرد.

راشدی، معتقد است دین برای ما سه چیز را می خواهد به ارمغان آورد و افزود: بحث هویت دینی، معرفت دینی و نجات بخشی. این سه چیز خصیصه دین است و در تمام تفکرات دینی اگر مراعات شوند دین بدون آسیب رساندن می تواند به حیات آزادی بخش برسد ، به جای اینکه به استبداد به کشتار و قتل و بیرحمی و انتحار و این مسایل بینجامد. آنهایی که امروز دچار افراطی گری می شوند دنبال فربه کردن بحث هویت دینی فارغ از معرفت دینی هستند. بحث نجات بخشی اسلام هم اصلاً برای آنها مهم نیست. می خواهند بگویند که اسلام یک تمدن دینی بوده است و این تمدن دینی توسط کشورهایی و توسط قدرت هایی در طول تاریخ پایمال شده است و می خواهند که عکس العملی رفتار کنند و انتقام بگیرند. برای این نوع انتقام گرفتن روشی بسیار خطرناک و افراطی را انتخاب می کنند تا بحث هویتی برایشان برجسته شود و آنها حس کنند که مسلمان هستند.

این فعال سیاسی، مشکل اساسی در تفکر افراطی، جمود بر شریعت، فارغ از زمینه های دیگری است که دین دارد و افزود: در حالیکه دین فربه تر از سنت، تاریخ و شریعت است. اگر ما بخواهیم دین را منحصر به شریعت کنیم، قطعا از درون آن بحث هویتی برمی آید و این بحثی عادی در بحث شریعت و فقه است. اگر ما در این گفتمان ها بخواهیم بحث را به این سمت بکشانیم که تفکر افراطی از متن تفکر دینی می برآید و در تفکر دینی که بخش افراطیت از آن تراوش می کند، در اینجا فقط افراط گرایان عملی مقصر نیستند. یعنی تمام فرق اسلامی به نحوی دچار محافظه کاری و دچار عافیت اندیشی در طرح مباحث دینی شده اند. اگر افراطیت عملی به نام داعش برمی آید، متاسفانه ما مثلاً شجاعت زدودن رگه ها و زمینه های افراطیت را از تفکر دینی خود نداریم. یعنی ما عملا خود دچار پارادکس هستیم. ما هیچ زمانی نتوانستیم اسلام را با تمام گستردگی، در یک دیالوگ و گفتمان با مدرنیته و خرد نوین به میدان بیاوریم.

وی ادامه داد: ما در واقع، قادر و قایل به پالایش افکار دینی خود نیستیم. یعنی این انتقاد، انتقادی است که به همه کشورهای اسلامی و همه دین داران بر می گردد. ولی وقتی که همین تفکر افراطی به غلظت رسید و تبدیل به پروژه شد و در استخدام برخی ها قرار گرفت و شمشیر شد و بر گردن انسان ها فرود آمد، بعد از آن گفتمان دایر می کنیم و می گوییم که تفکر افراطی به مسایل دینی آسیب می زند. در نزدودن خشونت از تفکر دینی مقصر همگان است. تازمانیکه بحث شریعت برای ما به این گستردگی و فربهی مطرح باشد و نتوانیم در آن هیچ نوآوری انجام دهیم، زدودن افراط گرایی هم امکان پذیر نیست. برای اینکه ما نمی آییم این مباحث را نو کنیم، زمان پذیر کنیم و در واقع از بعضی از داشته هایی که خودمان دلبستگی به آن نداریم اما بودن آن در جامعه می تواند اصطحکاک هایی را به نام افراطیت را بوجود آورد صرف نظر کنیم که در واقع امروز دامنگیر بشریت و تفکر دینی شده است.

کد (30)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   علامه شيخ يوسف قرضاوى امروز در صفحه اى خود در نوشته مختصر مشكل مسلمانان را ناشى از موارد زير دانسته است .
مشكل امروز مسلمانان جهان ناشى است از:
تعطيل عقل و خرد،
انجماد فكر ،
تخدير اراده ،
كشتن آزادى ،
فراموش كردن واجبات ،
گسترش تكبر و خودخواهى ،
غفلت از قوانين خدا در جامعه و جهان
و حمايت از حكام در برابر مردم.
ايكاش اين پيام علامه قرضاوى به نيمچه ملا هاى تخدير شده اى بلاد افغانستان هم برسد.

>>>   صداقت
حکایت است که: روزی پادشاهی سالخورده که دو پسرش را در جنگ با دشمن از دست داده بود، تصمیم گرفت برای خود جانشینی انتخاب کند.
پادشاه تمام جوانان شهر را جمع کرد و به هر کدام دانه ی گیاهی داد و از‪ آنها خواست، دانه را در یک گلدان بکارند و گیاه رشد کرده را در روز معینی نزد او بیاورند.
یکی از آن جوان ها تصمیم داشت تمام تلاش خود را برای ‪ پادشاه شدن بکار گیرد، بنابراین با تمام جدیت تلاش کرد تا دانه را پرورش دهد ولی موفق نشد. به این فکر افتاد که دانه را در آب و هوای دیگری پرورش دهد، به همین دلیل به کوهستان رفت و خاک آنجا را هم آزمایش کرد ولی موفق نشد.
وی حتی با کشاورزان دهکده های اطراف شهر مشورت کرد ولی همه این کارها بیفایده بود و نتوانست گیاه را پرورش دهد‪.
بالاخره روز موعود فرا رسید. همه جوان ها در قصر پادشاه جمع شده و گیاه کوچک خودشان را در گلدان برای پادشاه آورده بودند‪
پادشاه به همه گلدان ها نگاه کرد. وقتی نوبت به آن جوان رسید، پادشاه از او‪ پرسید: « پس گیاه تو کو؟» وی ماجرا را برای پادشاه تعریف کرد. در این هنگام پادشاه دست وی را بالا برد و او را جانشین خود اعلام کرد. همه جوانان اعتراض کردند‪.
پادشاه روی تخت نشست و گفت:این جوان درستکارترین جوان شهر است. من‪ قبلاً همه دانه ها را در آب جوشانده بودم، بنابراین هیچ یک از دانه ها نمی بایست رشد می کردند.
پادشاه ادامه داد: مردم به پادشاهی نیاز دارند که با آنها صادق‪ باشد، نه پادشاهی که برای رسیدن به قدرت و حفظ آن به هر کار خلافی دست بزند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است