من ازاول با نظام ریاستی مخالف بودم
با کپی کردن نظام ریاستی در افغانستان نظام حقوقی ما کج و ناهمگون شد. آیا حکومت می تواند به وعده ای که داده، قانون اساسی افغانستان را تعدیل و اصلاح کند؟ 
تاریخ انتشار:   ۲۰:۱۲    ۱۳۹۵/۶/۲ کد خبر: 119997 منبع: پرینت

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان(afghanpaper)، داکتر رنگین دادفر اسپنتا امروز سه شنبه، 2 سنبله 95گفت: در دورانی که عضو حکومت بودم، در مسایل مقرری ها و تعیینات هیچ مداخله ای نکردم. در تنها مواردی که دخالت کردم، وقتی بود که کمیسیون نظارت بر تطبیق قانون اساسی انتخاب می شد. تنها موردی که بر آن تاکید داشتم تعیین جناب استاد احمدی بودچرا که تجربه پژوهشی ایشان را مشاهده کرده بودم. من در مکتب های علوم اجتماعی و علم سیاست عمدتا در مکتبی هستم که بیشتر به مسایل انتزاعی و تیوریک می پردازند.

وی خطاب به داکتر عبدالله گفت: به عنوان یک شهروند به داکتر عبدالله رای داده ام و از وی پشتیبانی کرده ام و در هرجایی که مورد تبعیض قرار بگیرد در کنار وی هستم.

اسپنتا، در خصوص قانون کنونی کشور بیان داشت: برای نخستین بار در تاریخ نود ساله تدوین قانون اساسی در کشور ما پیش از آنکه نخبگان قدرت به تدوین متن نهایی قانون بپردازند و آن را در پشت درهای بسته آماده کنند، در چنین محافلی نخبگان جامعه ما فرصت می یابند تا تجارب مثبت و منفی سیزده ساله قانون اساسی کشور را که در بحرانی ترین شرایط تاریخی آزمایش شده است مورد ارزیابی قرار دهند و چشم داشت هایشان را از این قانون بیان کنند. بدون شک که این یک آزمایش بی مانند در تاریخ تدوین و تصویر قانون اساسی در کشور ما می باشد. قانون اساسی فعلی کشور ما یکی از قوانین خوب کشور ما می باشد.

وی، با بیان اینکه بحث به راه انداختن بر روی قانون اساسی کار خوبی است، افزود: اما پاسخ دادن به این سوال که آیا حکومت افغانستان واقعا می تواند به ای وعده ای که مطابق با ایجابات قانون و در چارچوب قانون، قانون اساسی افغانستان را تعدیل و اصلاح کند در این موارد با توازن و قدرت و اراده های منفی و مشکوکی که وجود دارد می توان اندکی شک داشت.

اسپنتا، با بیان تعریف های مختلفی از قانون بیان داشت: قانون اساسی وسیله ای است برای تعیین شالوده نظام سیاسی اجتماعی و حقوقی یک کشور که بر پایه آن شهروندان زیست جمعی شان را نظم می بخشند. به باور من، قانون اساسی عبارت است از روند برنامه ریزی سازمان دهی شده در زندگی اجتماعی و سیاسی.

وی، با بیان اینکه آنچه که ما به عنوان ایجاد تغییر در قانون اساسی مطرح می کنیم تنها با توجه به تجارب چهارده پانزده ساله ما نیست، افزود: بلکه با در نظر داشت درجه پیشرفت و معرفت سیاسی و معرفت حقوقی شهروندان ما است که ما باید این کلیت را در یک هماهنگی با هم قرار دهیم. با همه تفاوت هایی که در تمام قوانین اساسی جهان کنونی وجود دارد عناصر قوی از لیبرالیسم را در خود دارند. انتخابات، مطبوعات، رییس جمهور، احزاب سیاسی، تنوع احزاب سیاسی، تمام اینها ارزش های لیبرالی است و همه آنانی که با افزودن پسوند اسلامی یا خلقی و یا دموکراتیک می خواهند چنین ارزش هایی را هویتی دیگر دهند در واقع یک نوع اکرباتیک کلمات است و در جوهر خود تغییری در این قضیه نمی آورد که تمام قوانین اساسی معاصر از عناصر لیبرالی متاثر هستند.

اسپنتا، با بیان اینکه اساسی ترین مطلب در قانون اساسی پذیرش اصل حاکمیت مردم است یعنی اراده سیاسی بدون قید و شرط از مردم ناشی می شود، افزود: دولت هم از مردم ناشی می شود. مردم هم شهروند هستند و شهروند هم یعنی انسانی که دارای قدرت سیاسی است. این انسان صرف نظر از اینکه دارای چه زبان و چه قومیت و چه جنسیتی است صاحب قدرت است. دولت هم در تمام اجرائات خود تابع قانون می باشد.

اسپنتا در ارتباط با منابع قانونی قانون افغانستان گفت: دولتی که در قانون اساسی کنونی افغانستان مطرح شده دولتی با مسوولیت اجتماعی برای عدالت اجتماعی است. در اینجا ما خوشبختانه از یکی منابع جدید حقوقی خود فاصله می گیریم. دو منبع اصلی در افغانستان داریم که تمام منابع ما متاثر از این دو منبع اصلی می باشد. یکی اسلام و حقوق وارزشهای اسلامی است که در تمام منابع ما جاری شده است. دو، ارزشهای حقوقی رومن و آلمانی است.

وی، در خصوص اشکالات قانون اساسی اظهار کرد: یکی از اشکالات قانون ما این است که ما به دلیل تعامل با جامعه غربی، عناصری از حقوق نظام ریاستی وارد قانون خود کرده ایم بدون اینکه ببینیم آیا سنت های قانونی ما و تجربه نود ساله ما در انطباق و هماهنگی با این ارزش ها قرار دارد یا خیر. در نتیجه کپی کردن نظام ریاستی در افغانستان نظام حقوقی ما کج و ناهمگون شد. یعنی ما نوعی از نظام ریاستی را گرفتیم بدون اینکه آن بخش کنترل و توازن نظام آمریکایی را هم بگیریم تا نظام ریاستی ما متوازن شود و این جزء تناقضات حرفه ای در قانون ما شد.

اسپنتا افزود: در تمام دموکراسی های پیشرفته جهان کنونی اصل مرکز زدایی یکی از عناصر اصلی و گوهرین دموکراسی می باشد. من از ابتدا مخالف نظام ریاستی بودم. ما اگر می خواهیم سیستم ریاستی بیاوریم باید سیستم ریاست کامنلایی را به طور کامل پیاده کنیم. اگر هم به خاطر عرف سیاسی نود ساله نمی خواهیم آن را بیاوریم در این صورت بهتر است به ارزش ها و عرف تاکید کنیم.
وی در اخیر گفت: شکست نظام ریاستی و تجربه بد انتخابات به ما نشان داد که باید رادیکال و عمیق فکر کنیم. ما نیاز به یک تغییر رادیکال در سیستم ریاستی داریم. افغانستان به یک سیستم کمتر متمرکز چه در عرصه انتقال قدرت به ولایات و ولسوالی ها و چه در مساله ایجاد یک نظام پارلمانی نیاز دارد. درست است که ما روابط عمیق و گسترده ای با آمریکا داریم اما عنعنه قانونی آنها با عرف و ارزش های ما انطباق کمی دارد.

کد (30)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   من به صراحت مى گويم ، مهم نيست كى خوش و كى آزرده مى شود.
يك باند معامله گر، در راس آن عبدالله ، قانونى و مرحوم مارشال فهيم و رهروان شان براى خوش خدمتى به امريكاى ها و غربى ها رهبر خود را با تطميع كنار زدند و يك طالب قبيله گراى چون كرزى را بر مردم تحميل كردند. قانون اساسى را بى شرمانه به نفع قوم برتر معامله كردند، سرود ملى و همه ى نماد هاى ملى را به قومگرا هاى شوؤنيست تحفه دادند و در اين بيش يك دهه هم در ركاب شان حركت كردند و مزدورى . اين طايفه معامله گر به هيچ صورت ، قابل بخشش نيستند. كوشش نبايد كرد تا معذرت اين جفا كاران را توجيه كرد. اسناد زيادى از خيانت اين ها افشأ شده است هيچ كسى نمى تواند انكار كند.

>>>   کاملا با این دیدگاه جناب سلام موافقم. در محور مبارزه جوانان دادگر تاجیک باید قبل از همه لومپن های سیاسی و داعیه فروشان تاجیک تبار قرار گیرد. فاشیزم قبیلوی از طریق همین اوباشان سیاسی در وجود تاجیکان ریشه دوانده اند. باید ریشه های سرطانی دشمن را از بطن پیکر تاجیکان ریشه کن کرد. بدون این کار هر گز رستگار نخواهیم شد.

>>>   یک ســــــــــــــــوال :
ذر کنار نام داکتر صاحب عبدالله می نویسند ( رئیس اجرائیه دولت اسلامی افغانستان) که اصلا صدراعظم است وصدراعظم وکابینه حکومت هستند نه دولت ،دولت وقتی میشود که پارلمان وقوه قضائیه هم شریک شوند همه را درمجموع دولت گویند اما این رئیس اجرائیه حکومت چرا خودرا دولت نام گذاشته؟؟ اگر رئیس اجرائیه دولت است باید پارمان هم زیراثرش باشد که نیست ،پس بهتر نیست بنویسد (رئیس اجرائیه حکومت )؟

>>>   آقای سپنتا در زمان قدرت هیچوقت به ضرورت تغییر نظام اشاره ای نکرده و چون سایه حامد کرزی را دنبال میکرد. آیا با این تغییر موقف، اکنون او می خواهد بخاطر رسیدن به آب و نانی با عبدالله و دار و دسته اش بپیوندد؟ کشور و مردم عجیبی داریم! دهری مائوئیست با اخوانی شورای نظاری در یک جام آب می خورند. اصول برای هیچیک از این آقایان مطرح نیست، آنچه برای شان اهمیت دارد این است که در گوشه ای از سکان قدرت قرار داشته باشند به هر قیمتی که باشد.
گلداد کابلی

>>>   در ویکی پدیا این مضمون نشر شده :
پادشاهی دوگانه[ویرایش]
گونه‌ای از پادشاهی است که در آن اداره حکومت بر عهده دو فرد است، این دو پادشاه روسای حکومت می‌باشند. در بیشتر پادشاهی‌های دوگانه، پادشاهان برای تمام طول زندگی شان در موقعیت خود می‌مانند و مسئولیت‌ها و قدرت شان را با مرگ به فرزندان خویش یا دیگر اعضای خانواده منتقل می‌کنند. پادشاهی دوگانه یکی از کهن‌ترین انواع حکومت است. در دوران مدرن کارکرد پادشاهی دوگانه به معنی نظامی حکومتی از دو حاکم متفاوت است و این نظام هم در یک حکومت امکان وقوع دارد

>>>   درین جای شکی نیست که عنعنه و عرف و ارزش های ما با جامعه امریکا فرق دارد.
اما اگر ما بخواهیم به اساس عرف و ارزش ها و کلتور و عنعنات و دین خود یک نظام را بسازیم ،نه تنها باید دست از نظام پارلمانی و نظام غیر متمرکز مرکزی دست برداریم،بلکه از همین نظام ریاستی متمرکز نیز باید دست برداریم.
زیرا افغانستان منحیث یک کشور مسلمان خواهان نظام و قوانین شرعی و اسلامی قرون وسطایی خواهد بود،که هیچگاه به قوانین و ارزش های یک جامعه متمدن سازگار نمیباشد و به یک کشور قرون وسطایی با قوانین قرون ویطایی مبدل خواهد سد.

>>>   حال به تمام معنا روشن است كه دست كرزى و تمام دار و دسته اين مكار در نا ارامى افغانستان دخيل است، تا زمان كه اينها در قدرت بودند از نظام رياستى طرفدارى ميكرد حال چون به كرزى يگانه راى برگشت به قدرت تغير نظام است حال اين چغلك ها كرزى در كوشش هستند تا مفكروه مردم را نسبت به نظام موجود تغير بدهند تا زمينه برگشت به قدرت اماده گردد، خداوند لعنت كند شما كاسه ليس ها كرزى را.

>>>   در کشور من هر تفنگدار و پولداری می تواند "رهبر" پنداشته شود، ولو با هزاران تار مرئی و نامرئی پیرو و وابسته باشند و حتی با دشمنان من و تو هزاران سرَوسِر و معامله داشته باشند.

ملثی و مردمی که در پانزده سال گذشته در حضور و موجودیت و زیر ریش همین "رهبر"ها روز به روز سیر قهقرایی داشته است و کارد فساد، فاشیزم، بیعدالتی، جنایت و بی امنیتی به استخوان شان رسیده است، با کدام منطق باید تصور کند و بپذیرد که رهبر و پیشوایی هم داشته اند.

اینها را چگونه باید رهبر گفت؟ اینها تفنگداران بی برنامه و دنباله روی اند که از یک مرحله به مرحلۀ دیگر و از یک تحول به تحول دیگر و از یک انتخابات به انتخابات دیگر جمع تان می کنند، احساساتتان را بر می انگیزند، امیدوارتان می کنند، و سرانجام می فروشندتان و کثیفترین دشمنان تان را برشما حاکم می سازند و نام عمل شان را "مصلحت و خیر" می گذارند.

بازهم امروز دست و آستین برزده اند تا مردم را تسکین، اغفال، خام طمع کنند و به بوی جو لغمان زنده نگهدارند تا خروبار دیگر از فاشیزم را به آن سوی پلها برسانند.

اگر چنین نیست، حرف و حساب، برنامه، آجندا و اهداف این دیدارها و بازدیدها از اینجا و آنجا چیست؟ آیا این عالیجنابان تحلیل کلی یی از وضعیت کلی کشور و موقعیت ما در جهان و منطقه ارائه کرده اند؟ آیا در این تحلیل دلایل و چگونگی موضعگیری خود را در قبال وضعیت روشن ساخته اند؟

با کدام تحلیل و ارزیابی علمی و تحلیلی به میدان آمده اند که بگوییم اینها "رهبر" اند؟

اگر تحلیل ندارند، اگر ارزیابی عملی ندارند، اگر موضعگیری سیاسی مشخص ندارند و شما آنها را "رهبر" می خوانید، به خود توهین می کنید. شما "لب و جپ"، بادیگاردها، موترهای بیشمار زرهی و غیر زرهی، قصرهای مجلل و ملاقاتهای دپلومات نما را با رهبری اشتباه گرفته اید.

اینها رهبر نیستند. اینها خود مامورین دستگاه حاکم اند که کار شان حفظ وضعیت موجود و "تداوم" کار فاشیزم است. اینها نه توانایی تغییر را دارند و نه ارادۀ آن را. اینها زراندوزانی اند که به هرقیمتی به فکر حفظ سرمایه خود و حاکمیت شخصی خویش استند و کسانی که اینها را در غیاب و بدون دریافت برنامه و پلان مشخص قانع کننده برای عمل، می پذیرند، در بهترین صورتش ساده انگارانی بیش نیستند!

>>>   آخرسرنوشت ما خوبدست اسپنتا یا عبدالله نیست که بیشرمانه هرچی دل شان شد بکند اینجا 35 ملیون نفوس است آنها خوبرده وغلام شما نیست شما برای گول زدن مردم خودرا تگ وتگمارجورکرده اید مانند اطفال یکساعت آشتی ، یکساعت قهر بسیاربد است ریشخند تمام جهان شده اید وشما سرخود نمیآورید اگرمورد تبعیض قرار گیرد کدام تبعیض ؟ نه نظام مشکل دارد ونه قانون اساسی مشکل درشماست

>>>   اقای سپنتا
اگرخفه نشوی سخنی برای بگویم
اولا تو سر پیاز کون پیاز وتو کدام اتم بیک که مخالف هستی ویا موافق
درست که شمارا وامثال شمارا بیگانگان دیسانت نموده وبرملت ما تحمیل نموده اند بیرو به کسانی که تورا دیسانت نموده اند ورف عرض خویش را برای ایشان پیش کش نما
مطمین باشید که این شب را سحری هست
از همه جالبتر
چی نام مزخرفی را برای خود انتخاب نموده یی
که نه درچوکات اسلام هست ونه درچوکات فرهنگ والای افغانی ما
اگرچی سخنان من بالای توتاثیری ندارد بخاطریکه زادگاه تو پرورش تو دراین کشور نبوده وممکن نصب ات هم افغان نباشد شاید درنظرخودات این سخن من هم اهمیتی نداشته باشد چراکه شاعری دررابطه چی شیرین فرموده
کاسه چینی که صدا میکند
خود صفت خویش ادا میکند
نام شما سخنان شما همه چیز را درمحور خودات حل مینماید
بااحترام
محمد نادر

>>>   اینبیچاره در تعینات دولت قبلی هچ مداخله نکرده به غیر از برادر های خود و خواهر زاده هاو دیگر اقوام وارتباطی خود باز هم میخواهید مردم رافریب حرفهای چرب و نرم خودکند دیگر خودت بازار ندارید.

>>>   این فیلسوف "کله قاق" در تمام دوره ریاست جمهوری کرزی یک حرف در مورد مخالفت با نظام ریاستی، نگفت!!!!!!!!!!!!!!

>>>   "سپنتا" که نه درچوکات اسلام هست ونه درچوکات فرهنگ والای افغانی ما !

"فرهنگ والای افغانی"? وقتيکه نشتيد باز "آريانام" و آرين وغيره مى گوى و نيک پندارى و نيک گفتارونيک کردارى ارين وآرياناو ژند اويستا و گاتها مى گويد که و جمشيد (Yama o Yama Raja) و اسپنديار و ريگويدا از شماست و تارخ افغان را به گذشته مگردانيد و واژه ناب اسپنتا نمى دانى...?

"اسپنتا" پنجمين اصل هفتگانه زردشتى است که دربلخ دراويستا"هفت خوبى و هفت بدى اين آهين در عيسويت و اسلام آمده. يکي از آهين زردشتى روزه نيک در ماه نهم آذرماه خورشيدى بود . دين عيسوى اسلام اين اصل راگرفت مگر در ماه نهم قمرى رمضان نيست.
چرا ماه نهم آذر روژه گرفته مى شد. آريانا و يا ايران زمين چار فصلى است و نه نيم جزيره تازى!
تا ما هفتم يعنىى مهرماه مردم دهقان حاصلات مى گرفتند در جشن مهرگان مثلن در کابل حاصلات خود را بفروش ويا تبديل مى کردند و سپس روژه مى گرفتند وپسانداز مى کردند درهنگام ثروت.
پس نگاه کن که کى اسلام ناب بود ? طالبان افغانالپشتون و يا مجوس?

فرهنگ والای افغانی ما ! بى فرهنگى و بى دانشى است کسيکه تاريخ خود نداند بى هويت است . اسلام دين مقدس است ولى فرهنگ نيست اى بى خبر از شر و خير!

اسپنتا = خرد نيک

هفتگانه زردشتى
1- پندار نيک
2- گفتار نيک
3 - کردار نيک
4- روزى نيک
5- خرد نيک
6- اعانه نيک
7- اجتناب نيک , روزه

>>>   داکتر صاحب سپنتا همواره از تکتیک های بسیار کهنه و مثل خود قدیمی استفاده مینماید. زیرا هر پروسه که بطرف ناکامی برود باز میگوید که من از اول با آن موافق نبود. اقای سپنتا بفرماید که در کدام بیانیه خویش که خود به حیث وزیر خارجه و یا مشاور شورای امنیت بود چنین چیزی را گفته باشد.

>>>   باید گلداد کابلی بداند که رنگین سپنتا برای انکه خود را برای سی. آی. ای و خیانتکاران و جانیان تنظیمی تثبیت نماید بار بار شعله یی بودنش را گناه دوران نوجوانی و مثل واصف باختری «گه خوردن» گفته و از مائو و لنین و غیره چهره های انقلابی تاریخ بیشتر از هر عنصر ضد کمونیست ابراز انزجار نموده است و در هر فرصتی مخصوصا در برابر سیاف، ربانی، فهیم، اسماعیل و سایر جنایتکاران خواسته با زبانی چاپلوسانه از سالهای نوجوانیش استغفار کند. پس باید دقیق و مسول بود و نباید او و هر کس دیگری را که با کرزی یا این دولت وطنفروش بود و است منسوب به جریان سیاسی شعله جاوید کرد که هم افتخار مبارزه با اخوان الشیاطین را داشته و هم متجاوزین روسی را و نیز اشغالگران امریکایی و آدمکشان مزدور طالبی را. اما با این نظر آقای گلداد موافقم که سپنتا با این حرفهایش میخواهد پیش عبدالله هم تخم گذاری کند که اگر بهر دلیلی از دسترخوان کرزی رانده شد بر دسترخوان او و محقق و محمد خان بنشیند. شرم بر این بی پرنسیپ بی مسلک که مایه بدنامی شدید روشنفکر نزد مردم ما شده است.
عدنان

>>>   مشکل اول و آخر افغانستان از بی سوادی و عدم فهم سیاسی
و اجتماعی اکثریت قاطع جامعه است و دوم ستم دینی که توسط
ملا هایکم سویه دنبال و به توطیه کشانده میشود و نمیگذارند
قانون اساسی با تآویل اساسی و زمان و یک روشنگری تجربی
و علمی از مغز قرآن شکل بگیرد.
م. زمریال کابل

>>>   اسپنتا توچیکاره هستی که نظام راتغیر میدهی یعنی هیچکس درنظرت نمیآید

>>>   امکان دارد که سپنتا صاحب هم مرض ستمی وناسیونالستی ګرفته ویا مناسبات شان به کرزی صاحب خراب شده باشدازهمین خاطرسخنان بااصطلاح خودش علمی ولی درحقیقت ناعلمی می زنند

>>>   حال به تمام معنا روشن است كه دست كرزى و تمام دار و دسته اين مكار در نا ارامى افغانستان دخيل است، تا زمان كه اينها در قدرت بودند از نظام رياستى طرفدارى ميكرد حال چون به كرزى يگانه راى برگشت به قدرت تغير نظام است حال اين چغلك ها كرزى در كوشش هستند تا مفكروه مردم را نسبت به نظام موجود تغير بدهند تا زمينه برگشت به قدرت اماده گردد، ....


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است