زنده و مرده ی رهبران القاعده و طالبان، کمک های مالی بین المللی، حمایت های جامعه جهانی، تجهیزات و تسلیحات سنگین نظامی، آموزش های امنیتی و اطلاعاتی و... امتیازاتی است که در دسترس و اختیار افغانستان نهاده شده تا از آن بیشترین و بالاترین بهره را ببرد اما همواره پاکستان این غنایم را می رباید | ||||
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۸ ۱۳۹۵/۳/۱۵ | کد خبر: 116649 | منبع: | پرینت |
درحال حاضر و پس از اشغال رسمی افغانستان توسط جنگنده ها و سربازان امریکایی در سال 2001، کابل اسلام آباد و واشنگتن سه ضلع مثلثی را تشکیل داده اند که بیشمار موارد مذکور مغتنم و از قلم افتاده را در میان خود و در بطن این مثلث جای داده است تا هر یک از اضلاع بنابر توان و اقتضائات خود از آن سود جویند.
درخصوص امتیازگیری ها و منافع و عایدی های کلان ابر قدرت غرب از هنگام حضور نظامی و استخباراتی در منطقه و بدست گرفتن کنترل اوضاع سیاسی و حتی اقتصادی کشورهای درگیر و در حاشیه ی جنگ افغانستان، عراق، سوریه، بحرین و کویت، بارها و به تفصیل قلم فرسایی شده است و مصداق اخیر آن رازهای مگو از زمانبندی مرگ ملا اختر منصور در جدول مدون مرگ رهبران تروریستی بود.
پاکستان کشور دوست و همسایه و برادر که همواره نقاب قربانی بودن، مظلوم نمایی و معذوریت از انجام مأموریت های محوله را به چهره ی خود زده است نیز از هیچکدام از کمک های اقتصادی و نطامی و حمایت در عرصه سیاست خارجی و مواضع بین المللی دریغ نورزیده و تا حد امکان، فرصت های موجود را مغتنم شمرده است.
برای اثبات ادعای هنر پاکستان در استفاده از رهبران مرده و مهره های سوخته طالبان و القاعده و دیگر گروهک های تروریستی مصداق ها و شواهد متعددی می توان برشمرد که ترورهای اسامه بن لادن، ایمن الظواهری، ملا عمر، ملا اختر منصور و غیره، تحویل اجساد سوخته و متلاشی شده آنان علیرغم مدارک سالم و کامل هویتی و اختفای اجساد تا اعلان موعد مناسب از سوی غرب یکی از این ادله و مستندات است.
با این همه، کاری به تاخت و تاز امریکا و پاکستان در این مثلث و بهره برداری درازمدت آنان از تمام نقاط ثقل و مراکز قابل اعتنای میانی نداریم بلکه روی سخن با افغانستانی است که بعنوان ضلع سوم همواره معیوب و به تبع آن همواره مغلوب بوده است و صرفا نقش ممانعت از برون رفت فرصت ها از مثلث را بعهده دارد.
نه سیاست داخلی نه سیاست خارجی نه ظرفیت های اقتصادی نه اقتضائات امنیتی و نه شکاف عمیق ملت و دولت هیچ یک نتوانسته عزم مسوولان ارگ نشین و ارگان های حکومتی را برای حداقل بهره گیری و استفاده از غنایم پیش رو جزم نماید بلکه هرچه بیشتر و عمیق تر، فساد را گریبانگیر لایه های اجتماعی و اداری کرده است.
درخصوص مرگ ملا اختر منصور نیز همچون بیشمار موارد اقتصادی و امنیتی و سیاسی پیشین که مجهول و لاینحل باقی ماند سروصداهای رسانه ای و دولتی معطوف به زدوبندهای غرب و پاکستان شد و تا آنجا پیش رفت که حتی میزان منافع آنان از عدم شورای رهبری و معاونت قدرتمند در میان طالبان تخمین زده شد اما هرگز به خود نمی نگریم و میزان ضررهای جبران ناپذیر افغانستان از غفلت دولتمردان را برآورد نکرده و نمی کنیم تا جلوی هدررفت بیشتر غنایم گرفته شود.
کد (8)
>>> تا وقتی وطن فروشانی مانند حبیب الله یوسفزی وطالبان هستند افغانستان روی ارامی رانمیبیند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است