هدف فراتر از روشنايى ، نور و انكشاف متوازن و توسعه متناسب مى باشد!
هدف اصلى دوستان ؛ تثبيت اهميت ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک باميان با چشم انداز سياست راهبردى در آينده مى باشد نه صرفاً روشنايى برق و متأسفانه يك سفارتخانه خارجى مقيم كابل با تمام توان خود در اين زمينه فعال مى باشد.

وجود زمينه هاى تاريخى تبعيض سيستماتيک، بستر مناسبى را جهت تبارز نارضايتى ها در ميان شهروندان مناطق مركزى فراهم آورده است و لهذا طبيعى است كه ظرفيت حركت عمومى در بدنه اجتماع وجود داشته باشد، اما استفاده نادرست سياسى از اين پوتانسيل موجود خدمتى است به دشمنان اين آب و خاك .

اقدام هماهنگ رهبران سياسى هزاره به شمول استاد خليلى كه خود دوسال قبل در جريان تثبيت انتقال اين خط انرژى از طريق سالنگ بوده است، سوال برانگيز و قابل تأمل است.
اما واكنش سريع ، غير معمول و احساساتى برخى از سران تاجيك در راستاى هدفى فراتر از روشنايى و توسعه متوازن حاكى از فقدان چشم انداز هدفمند و نبود انسجام و فهم سياسى آنان مى باشد.

مخالفان مسير سالنگ را به سه دسته مى توان تقسيم كرد:

الف
شخصيت هاى ناراضى سياسى كه با استفاده از فرصت بوحود آمده سعى مى نمايند با افزايش فشار سياسى بر حكومت وحدت ملى زمينه ناكامى كامل و سقوط ان را فراهم آورند.
اين دسته عناصر ابن الوقت و استفاده جو نه براى مناطق مركزى دلشان مى سوزد و نه هدف اصلى شان توسعه متوازن و نور و روشنايى مى باشد بلكه هدف رسيدن به قدرت سياسى را به هر قيمتى جستجو مى نمايند.

ب
فعالان اجتماعى و سياسى بدنه جامعه هزاره كه اطلاع درستى از اصل موضوع و هدف راهبردى منطقه يى ندارند و به عنوان مواد سوخت اهداف استبداد فردى و استعمار نوين منطقه يى قرار مى گيرند.
بخشى از اينها واقعاً احساس پاك و هدف مقدس دارند اما رهبرى و جهت دهى آنها در دست ديگران مى باشد.

ج
سياستمداران وابسته كه چشم و گوش بفرمان بيگانگان دارند و بى خبر از هدف بزرگ ناكامى كامل پروژه منطقه اى TUTAP ، كه مطابق ميل و هدف يك كشور همسايه بسيج شده اند.

توسعه متوازن و انكشاف متعادل از خواست ها و اهداف همه اى شهروندان كشور مى باشد.
متأسفانه همسايگان ما به هيچ وجه نمى خواهند افغانستان با استفاده از موقعيت جغرافيايى خود بر اهميت ژئواستراتيک و ژئوپوليتک خود بيافزايد.
سياستمداران ما بدانند كه امروزه ديگر هيچ چيز پنهان نمى ماند و زود باشد كه وابستگى و خود فروختگى آنها هويدا شود و آنگاه حقيقت آشكار خواهد شد.
هيچ كس نمى تواند و اين صلاحيت را ندارد كه در مسائل بزرگ استراتيژيك به نمايندگى جامعه تاجيك اعلام نظر نمايد، نظر سياستمداران نظر شخصى و شهروندى آنها مى باشد و اين حق مدنى همه شهروندان كشور مى باشد كه در مسائل ملى اظهار نظر نمايند.

به همه عزيزانيكه اهل تحقيق و مطالعه هستند پيشنهاد مى كنم كهاین ويدیو از کنفرانس دو سال پیش بانک انکشاف آسیاسی را که در مرکز مطالعات استراتژیک بریتانیا ( لندن) در مورد ماستر پلان برق افغانستان، بخصوص توتاپ، صحبت میکند را تماشا نمايند.
و همچنان تصوير ضميمه نقشه ء انتقال برق ( 500) را از آسیای میانه به شهر پلخمری و از آنجا از مسیر سالنگ به کابل و بلاخره به جنوب و شرق کشور نشان میدهد. ولی هیچ اشاره اى به انتقال برق به افغانستان مرکزی ندارد، چه رسد به اینکه سخن از مسیر بامیان مطرح باشد!
و اين تصميم نهايى است كه در زمان حكومت كرزى و معاونيت اول استاد كريم خليلى اتخاذ گرديده است .
حالا سوال اينجاست كه چرا استاد خليلى در اين دو سال ساكت بودند؟
البته قابل ذكر است كه مطابق پلان TUTAP تمام افغانستان از جمله مناطق مركزى زير پوشش روشنايى
برق قرار مى گيرد.

هموطن

>>>   سلام و ادب
او برادر ٬ این کار که در سالهای قبل پلان شده و توسط اغای فهیم معاون اول به زور تحمیل گردیده بود که باید از راه شمالی لین برق تیر شود . شما نمی فهمید که شورای نظار کابل را به اتش کشید و ویران کرد اما به دیگران حق نداد ! اکنون هم انها حاضر اند که هر کار بکنند تا لین باید از شمالی و سلنگ تیر شود تا قلف دروازه شمالی پایتخت را در دست داشته باشند و در وقت لازم لین برق را قطع کرده بتوانند و ازین طریق نا مشروع همیش کابل را زیر فشار بگیرند فراموش نکنید که کابل در طول تاریخ همیش از طرف شمال ویران و چور شده است نمونه های نه چندان دور اش را در حمله بچه سقاو و شورای نظار خوب مشاهده کرد که کابل هنوز نفس به راحت ندارد !

>>>   او برادر!
ما از طریق مردم خویش و وعده دادن به مردم خویش به قدرت میرسیم. بعد ازین که به قدرت رسیدیم، وعده های داده شده به مردم را فراموش میکنیم و مشغول منافع شخصی خویش میشویم و بخاطر آن که باداران ما و روسای ما خفه نشوند، هر آنچه که آنها میگویند، قبول میکنیم.
همین که ما از قدرت برطرف شدیم، باز در فکر مردم خویش میشویم و از منافع آنها داد میزنیم، تا باز به ما چوکی و قدرت و مقام داده شود. هر وقتی که باز به قدرت رسیدیم،باز همان... است و همان درک.
خلیلی.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است