تاریخ انتشار: ۱۰:۲۵ ۱۳۹۴/۹/۲۳ | کد خبر: 107979 | منبع: | پرینت |
این روزها اگر شکریه (تبسم) زنده بود، احتمالا امتحان سالانه مکتب اش را تمام می کرد. او شاید از این که نمره خوبی گرفته بود، خوشحال می بود.
اگر شکریه زنده می بود، شاید این روزها با خیال راحت تری کودکی می کرد، با دختران قریه همبازی می شد تا بهار دیگر و شروع دوباره مکتب. اکنون به جای آن چشمان شاد و تیزبین، سنگی بر گورش نشسته است. بهار که آمد، به دختران قریه می گوییم اول به جای مکتب بروند بر سر مزار شکریه، شاید هنوز دلش برای رفتن به مکتب می تپد.
درد جانکاهی است.
هموطن
>>> بیا تا در دل صحرا بگبرییم
بپای هرگلی تنها بگرییم
برای سبزه نورسته گوئیم
سراغ از دوستان رفته جوئم
>>> روحش شاد و یادش تا ابد در تاریخ پر درد این وطن جاویدان.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است