قلب آسیا کجاست و نشست قلب آسیا کجا
وزرای خارجه ی 14 کشور و نمایندگان 11 سازمان سازمان بین المللی گرد هم آمده اند تا اگر افغانستان خودی نشان بدهد و در عرصه سیاست خارجی و خط مشی استراتژیک عرض اندام کند؛ جنبه اجرایی به روند تامین صلح و ثبات در کابل بدهند و پرونده ی ناکامی های 13 سال اخیر را مختومه کنند 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۰۰    ۱۳۹۴/۹/۱۸ کد خبر: 107761 منبع: پرینت

کنفرانس استانبول، قلب آسیا درحالی در پاکستان درحال برگزاری است که کشورهای اشتراک کننده هرکدام از منظر منافع و صلاحدید خود در آن حضور یافته اند اما افغانستان که مهره ی اصلی و پایه ی اساسی این کنفرانس و گردهمایی است چه در چنته دارد؟

این نه اولین و نه آخرین کنفرانس و نشست منطقه ای و بین المللی است که درخصوص ناامنی در افغانستان و طالبان و دیگر گروهک های تروریستی نوظهور برگزار شده است اما متاسفانه با عدم درایت و تجربه کافی در زمینه دیپلماسی، جنبه نمادین به خود گرفته و به هدر رفته است.

از این رو، بیم و امیدهای توامان درخصوص سفر رییس جمهور به پاکستان و حضور در کنفرانس قلب آسیا در جامعه اعم از مردم ملکی، نهادهای مدنی، نخبگان سیاسی و آگاهان امور وجود دارد که نگران انفعال یا ابتکار عمل اشرف غنی برای جلب نظر مساعد سران کنفرانس هستند.

برگزاری چنین کنفرانسی در اسلام آباد که مهد تروریسم و بنیادگرایی افراطی است نیز بر جنبه ی نگران کننده ی آن می افزاید؛ چرا که این کشور دوست و همسایه و برادر نه تنها تاکنون به تعهدات خود در برابر افغانستان متعهد نبوده است بلکه خود را مبرا از تمویل و تعلیم طالبان می داند و این اتهامات را به کشورمان نسبت می دهد.

افغانستان موسوم به قلب مجروح آسیا از دیرباز درگیر جنگ داخلی و دست درازی های کشورهای همسایه و قدرت های غربی و گروهک های تروریستی بوده است اما کنفرانس استانبول قلب آسیا (!) در اسلام اباد برگزار می شود. گویی ناامنی فزاینده در کابل، موقعیت قلب آسیا را متزلزل ساخته است.

فرصت های مغتنم مشابهی که تاکنون با دیپلماسی غلط و ناشیانه ی سران افغانستان (که به نمایندگی از حکومت و مردم در نشست ها و کنفرانس های منطقه ای و جهانی اشتراک داشته اند) از دست رفته؛ عرصه را بیش از پیش بر دولت وحدت ملی تنگ کرده است تا از این روزنه های باقی مانده نهایت استفاده را ببرد.

بر رییس جمهور اشرف غنی، صلاح الدین ربانی وزیر خارجه، محمد حنیف اتمر مشاور امنیت ملی، اکلیل حکیمی وزیر مالیه، عمر زاخیلوال مشاور اقتصادی رییس جمهور و حکمت خلیل کرزی معاون سیاسی وزارت خارجه فرض است که از ته مانده های عزت و آرمان های ملی افغانستان در نشست های سه جانبه و چهارجانبه و کنفرانس استانبول دفاع کنند.

وزرای خارجه ی 14 کشور و نمایندگان 11 سازمان سازمان بین المللی گرد هم آمده اند تا اگر افغانستان خودی نشان بدهد و در عرصه سیاست خارجی و خط مشی استراتژیک عرض اندام کند؛ جنبه اجرایی به روند تامین صلح و ثبات در کابل بدهند و پرونده ی ناکامی های 13 سال اخیر را مختومه کنند.

کد (8)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   قلب آسیا افغانستان است و معده و روده آن پاکستان که غیر از چتلی،چیزی در آن نیست. پا های آن هندوستان است، اما حیف که هیچ لگد در کون پاکستان نمی زند.چشم های آن روسیه است، که سیل میکند که سیاست های جهانی سرنوشت افغانستان را به کجا می کشد.

>>>   بدون شک این کنفرانس هیچ دست اورد برای دولت افغانستان نخواهد داشت . پاکستانیها دست از فرستادن انتحاری و تروریستهای طالب و داعش در افغانستان بر نخواهد داشت . حتما اقای غنی با وعده های دروغین قبلی اسلام اباد به کابل باز میگردد. اهداف پاکستانیها کاملا روشن است . امضای خط دیورند توسط افغانستان و جذب گروه طالبان مزدوران پاکستان و امریکا در بدنه دولت افغانستان .
احمد

>>>   چرا غنی دوباره فریب وعده های پوچ و خالی پاکستان را خورد؟؟
ایا کرزی در طول 13 سال زمامداری اش 19 بار به پاکستان برای اهداف صلح سفر نکرد ؟؟؟ پا
کستانیها به مدت 15 سال است که افغانستان را وعده های دروغی میدهد .

>>>   مرگ پاکستان زندگی افغانستان است ولاغیر

>>>   من معتقدم که باید گوزید به قلب آسیا , بی زحمت سانسور نکنید , حقیقت است با این فساد و حیله و چاپلوسی
از فعالین دیپلوماسی

>>>   يك پرسش از امرالله صالح!
جناب!
نميدانم در دوره ى مقاومت، خودت خط مقدم جبهه را ديده بودى يانه و اما من ديده بودم و شب ها و روز ها سرد و سوزانى را آنجا سپرى كرده بودم. من شهدا و مجروحين بچه هاى خودمان و كشته ها و اسراى دشمن را كه كمترين شان پاكستانى بودند و اكثريت مطلق شان مزدوران پاكستان، ديده بودم و آن كابوس ها و در عين حال افتخار ها خوب يادم هست. در آنوقت، منطق جنگ مان براى تك تك ما در روشن بود، دشمن پشت در خانه مان و بايد مى ايستاديم و با افتخار دفاع مى كرديم و مثل جناب شما، نه فرصت آموزش كورس انگليسى داشتيم و نه وصل به اصل بوديم كه پس از تحول سرنوشت مان را رقم زند. آنوقت ها جريان مقاومت علم بردار جنگ با پاكستان بود، به خاطر تجاوزى كه صورت گرفته بود و به خاطر اين كه حكومت مان را سقوط داده بودند و بايد چنين مى بود. امروز نه من و خودت، نه سر پيازيم و نه كون پياز، اما خودت هميشه آدرس يك جريان و حتى گاهى آدرس يك قوم را به يدك مى كشى و علم بردار دشمنى با پاكستان شده اى. لطفا بارى توضيح بده كه منافع ما در كجاى اين دشمنى با پاكستان است؟
تا حالا عمده ى تحليل ها اين است كه پاكستان سه مشكل با افغانستان دارد:
١- ديورند
٢- آب ها
٣- عمق استراتيژيك كه كم كم پاكستانى ها منكر اين سومى مى شوند.
وقتى براى منگل و ليوال اين طرف و آنطرف مرز يكى است و ترجيح مى دهند از آنسوى مرز بورسيه بفرستند تا از غور و دايكندى و آنطرفى ها و اينطرفى ها را افغان بگويند و براى همان كه جدايى بين شان نيفتد، بر من هم افغان بودن را تحميل كنند، اگر آنها دشمنى با پاكستان بكنند كه بر عكس تا حالا نكرده اند، منطقش را دارند و اما منطق دشمنى خودت با پاكستان بر مبناى كدام استراتيژى است. شايد لازم نمى بينى اين را به روند سبز بگويى چون يك جريان اجتماعى است و به سياست كارى ندارد اما براى من بگو. براى اين كه خودت پشت مقاومت و تاجيك بودن پت شده اى و من اينجا هستم و حق دارم هركسى اين آدرس ها را به يدك بكشد ازش بپرسم.

>>>   از درخت بید نباید سیب انتظار داشت اشرف غنی درین مدت چه کرد ولالای کلانش در سیزده سال گذشته و در طی بیش از دو صد سال پیشتر از این گذشتگان شان چه تاج به سراین مردم بدبخت زده اندبه جز وطن فروشی و یا چپاول و قتل و کشتار


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است