دلایل اعتراض استادان دانشگاه
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۱۶    ۱۳۹۴/۹/۱۷ کد خبر: 107672 منبع: پرینت

استادان دانشگاه در برابر ماده های ذیل قانون جدید تحصیلات عالی اعتراض دارند:

1. حد اکثر سن تدریس برای کدر علمی دانشگاه ها ها 65 سال تعیین شده است.
2. برای گرفتن رتبه عملی جدید استادان موظف اند تا سویه تحصیلی ماستر و داکترا داشته باشند.
3. استادان و کادرهای علمی پوهنتون ها نمیتوانند وظیفه دیگری داشته باشند.
4. استادان برای گرفتن رتبه های بلند عملی موظف اند تحقیقات و اثرهای معتبری در حد کشور های منطقه داشته باشند.
شما خود قضاوت کنید.
1. آیا یک فرد 65 ساله و یا مسن تر از آن نیروی فیزیکی لازم برای تدریس را خواهد داشت؟!
2. آیا منطقی و درست است که صنف لیسانس را یک لیسانس تدریس کند؟! آیا لازم نیست که در قسمت بلند بردن سویه تحصیلی استادان نیز کاری صورت گیرد و شرایطی تطبیق شود تا کدر های برجسته با تحصیلات بهتر و بیشتر به تدریس بپردازند؟!
3. آیا لازم نیست کادرهای علمی دانشگاه ها بیشتر اوقات شان را صرف مطالعه و تحقیق کنند، موارد درسی جدید و مطابق عصر و زمان آماده ساخته و تدریس کنند؟ آیا بهتر نیست از کتاب ها و مواد درسی کهنه و تاریخ تیر شده بگذریم!
4. در افغانستان شاید بیشتر از صدها استاد داشته باشیم اما شاید شمار مطالب و مقالات علمی و قبول شده در سطح کشورهای منطقه بسیار اندک و انگشت شمار باشد؟ مگر چرا؟!

اگر با نوشته های فوق هم نظر هستید، نگذارید استادانی که منافع شخصی شان در خطر مواجه شده است با سرنوشت تحصیلات عالی کشور و سرنوشت محصلان بازی کنند!

استادان محترم!
با کمال احترامی که به تک تک شما دارم خواهشمندم که نگذارید چند فرد استفاده جو مانع اصلاح نظام تحصیلات عالی کشور شود، به درس ها برگردید و امتحان محصلان را بگیریید! با سرنوشت محصلان نگذارید کسی بازی کند!

داکتر فهیم توخی


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   اگر سطح دانش محصلین را با منطقه مقایسه کنند مانند این است که لیسانس ما یعنی صنف شش آنها وفارغ 12 آنها یعنی بارغ دانشگاه های ما مخصوصا دانشگاه های خصوصی !

>>>   باید یک ماده دیگر هم اضافه میکردند که استادان و.محصلین در روز های رسمی تعلیمی حق اعتصاب وتظاهرات ندارند باید مصروف درس وتعلیم شان باشند اگر می خو.اهند تظاهرات کنند در روز های تعطیل این کار را کنند

>>>   چهار مواد ذکر شده در قانون جدید تحصیلات عالی کاملا درست ومعقول وبادر نظر داشت خواست وضرورت شرایط کنونی تطابق کامل دارد و که باید تحقق یابد ومحصلین کشور ما هم مانند سایر کشور های جهان ومراکز علمی انها اراسته واماده گردند تا چه وقت از همان نوت های گذشته که بدرد بخور هم نیست استفاده شود باید مطابق عصر حاضر ونیاز مندی های امروزی استادان با میتود های جدید عیار واراسته باشند صد در صد باید این چهار مواد ذکر شده قانون تحصیلات تطبیق گردد وتطبیق این موادات قانون پیشرفت وترقی محصلین وجامعه عقب مانده ما را تظمین میکند استادان محترم باید کمی خود را حرکت داد وتوجه بیشتر شان به پیشرفت وترقی محصلین در کل جامعه ما باشد که فرسخ ها فاصله از کشور های دیگر عقب تر مانده ایم لهذا وظیفه ومکلفیت هر فرد جامعه در قبال پیشرفت وترقی بخش مربوطه شان با گذشت از منافع شخصی شان در مقابل منافع مردم از خود گذری نمایند واز استادان محترم که وظیفه خطیر پرمسولیت اما با ارزش با افتخار را برعهده دارند تقاضای ما اینست که به سرنوشت اولاد وطن توجه داشته باشند منافع انها را قربان منافع شخصی شان نسازند پابند به قانون کشور که تظمین کننده منافع ملی در ان متصور است ایستادگی ومقاومت بی جانکنند طوریکه که خود شان در رسانه ها بر چنین چیزی تا کید میکنند ومنحرفین را به باد انتقاد میگیرند ونصیحت میکنند چه شده که اکنون خود شان به حرف خود شان باورندارند وبخاطر منافع شخصی شان ایستادگی در برابر قانونی که منافع ملی در ان سنجیده شده بپا خیستند قاضی همه را پند میدهند ولی خود شان .

>>>   ننگ است وشرم به نام افغانستان که استادش منافع شخصی رامقدم برمنافع اجتماع داند!
یک فرزندم درپوهنتون کابل درس میخواند فقط شام روزهای رخصتی اجازه تماس تیلفونی دارم میگویداستاد به سویه صنف دوازده تدریس کرده به سویه فاکولته سوال میآورداینکه چگونه این محصل این سوالات مشکل راحل کرده نمره های خوب وعالی میگیرند معجزه دیگریست حال فهمیدم که آنجا هم گپکی بوده است .خودفرزندم ابتکاری درس میخواندتابه سویه پوهنتون درس بیآموزد .درحالیکه ماهانه 12000 افغانی بمصرف فرزندخودماهوارپول روان میکنم. دورازانصاف است که مصرفم به هدربرود.
درحالیکه درشهرخودم ماسترعلوم منحیث معلم قراردادی ایفای وظیفه میکندیعنی معلم رسمی شده نتوانسته.
فرزنددیگرم درکشورترکیه تحصیل دارد. فقط شام یکشنبه فرصت تماس دارمچون استادآنقدربه فشاردرس میدهدکه فرصت مکالمه میسرنیست .قصه میکندسال گذشته محصل اول نمره طب کابل به چانس تحصیلی فاکولته طب ترکیه رفته بودامسال درسال اول طب ترکیه نمره کامیابی گرفته نتوانست درحالیکه بهترین وباسویه ترین فاکولته افغانستان پوهنتون طب کابل است پس سایرفاکولته حال کدام حال دارد ؟
من خودم هم تاحدی به دوران تحصیل بلدم.
استادیکه هدفش تدریس محصل باشد بخاطرآمادگی درس آینده فرصت ملاقات دوستان ندارد چه رسدچندفاکولته خصوصی وشرکت های تجارتی هم کارکند. برعلاوه اصلا انسان بعدازسن 65 سالکی تمرکزفکری کاهش می یابدچه رسدنوآوریهای روزرا شامل درس ساخته بتواندبلکه حوصله وقدرت تمرکزهمه ترقیات جهانی روزراندارد.
کاش دولت افشاکند که استادان مدعی قدرت علمی تاحال چندکتاب علمی وتحقیفی راتقدیم جامعه کردند ؟ بلحاظ خدانوتها دوران داودخان حال به دردنمیخورد. من یک روزاخبارتلویزیون رانشنوم خریدوفروش صرافی خودرانمیتوانم مگراستادچطوربیخبرازترقیات جهانی محصل زمانوی تدریس کند؟
خواهش میکنم دولت درتصمیم خوداستوارباشدتاباسرنوشت فرزندان مردم وآینده دولتداری کشوربدست غافلین زمان بازهم تباه وبربادنشود.
لطفا ماسترهای علوم وجوانان تازه فارغ باسویه رااستادمقررکنند حیات ملت وحکومت نجات یابذ.
وطندار

>>>   حالی میفامیم که چه قدر خرابی شده
ده سابق لا اقل یک میکانیزم مطابق به معیار های همو زمان برای گزینش استاد وجود داشت. رفقا که آمدن هر ششته و نا ششته ره نکتایی ده گردنش بسته کده ده پوهنتون به نام استاد آوردن. بعد ازو برادرای آزاد گر یک تعداد خلیفه های جنگی ره به نام استاد سر پوهنتون تحمیل کدن. به مرور زمان بعد از چند نسل درک عمومی از استاد بکی تغییر کد، حتی نزد همو کسانیکه خوده استاد میدانند. ما استاد داشتیم تا ختم پو هنتون نفامیدیم مربوط کدام قوم کدام زبان و کدام مذهب است. ای قدر سر خود مسلط بود و مقام با عظمت استادی ره با این چیز ها نمی آلود و شاید هم نمیخواست ما هم آلوده شویم. حالی استاد بدون کدام شرم و هراس ده پوهنتون گروپ قوم گرایی زبان گرایی مذهب گرایی تشکیل میته. یاد استاد های که مه به اونا استادای پدری (سابقه ) به خیر باشد. خداوند.
جا داره اینجا یادی از یکی از شاگردان استادان پدری بکنم
روزی برحسب تصادف در یکی از جلسات بزرگان شرکت داشتم. در این جلسه چند تا از مقام داران نو بر آمد حضور داشتند و راجع به یک موضوع علمی مسلکی چیزی مینوشتند. این بزرگان همگی فارسی زبان بودند و متن را هم به فارسی مینوشتند. هر چه میزدند این متن ره با یک ادبیات علم پسند و فرهنگ پسند نمیتوانستند بنویسند. در میان اینها یک نفر موی سفید که مکتب ره هم در جلال آباد و پوهنتون ره هم در جلال آباد به زبان پشتو خوانده بود، خودش هم پشتو زبان بود و سواد ره هم به زبان پشتو یاد گرفته بود و فارسی را با لهجه صحبت میکرد. متن ره نوشت و اصلاح کرد هم استدلال علمی میکرد و هم ادبی
مه تعجب کردم بعد از ختم جلسه گفتم دست شما لایق بوسیدن است. گفت نه دست استادان مه باید بوسیده شود مه فقط تانستم و سیله نیک نامی آن بزرگ وار ها باشم
(بچه وطن)


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است