پس از چهارده سال مصارف فراوان و برنامه های گوناگون برای برقراری صلح در افغانستان این تلاش ها دردی رااز مردم افغانستان دوا نکرد اما در این اواخر پاکستان بارها تلاش کرد که زمینه گفتگو میان حکومت افغانستان و طالبان را مهیا کند. این اقدام یک بار در پاکستان انجام شد و قبل از اجرای بار دوم با افشای مرگ ملاعمر امیدهای افغانستان نقش بر آب شد. پاکستان بار دیگر به دنبال از سرگیری این مذاکرات است و قرار است این موضوع در صدر برنامه سفر نواز شریف به آمریکا باشد. پاکستان با این پافشاری که در مورد صلح افغانستان با طالبان دارد به دنبا چه چیزی است؟ آیا پاکستان و آمریکا می توانند این بن بست را بشکنند؟

مسعود ترشتوال استاد دانشگاه در برنامه «آماج» گفت: در بحث صلح، سه محور بسیار عمده وجود دارد. برخی کشورهای عربی و پاکستان و در راس عربستان سعودی معتقدند که جنگ با طالبان یک نوع ظلم است. طالبان برای آنها ابزار قدرت هستند. این کشورها هدف صلح در افغانستان را ندارند بلکه هدف ناامنی را دراینجا دنبال می کنند. وقتی پاکستان ناامنی در افغانستان را مقدمه ای برای امنیت خود قلمدادمی کند سخت است که تغییر استراتژیک و هدفمند در دیدگاه کلان سیاست خارجی خود وارد کنند. بنابراین خوش بینی در رویکرد جدید پاکستان مناسب نیست. این چرخش در نگرش های پاکستان به صورت تاکتیکی و مقطعی صورت می گیرد اما دیدگاه کلی و استراتژیک آنها این است که ناامنی در افغانستان برای امنیت پایدار و ثبات در پاکستان نیاز است تا از این طریق بتوانند از آمریکا متحد غربی شان سودجویی بیشتری کنند.

وی در خصوص نقش آمریکا در رسیدن به صلح افغانستان اظهار کرد: هنوز از سوی آمریکا و انگلیس و متحدان غربی آنها پالسی روشنی در امر صلح در طی چهارده سال گذشته دیده نشده است. گرچه آنها تا به حال به اردو و پولیس ملی ما کمک مالی کرده اند و این نیروهای ملی ما در دورترین نقاط رفته و جنگیده اند و جان های خود را از دست داده اند اما از طرف دیگر به مخالفان ده ها برابر بیشتر این امکانات را فراهم کرده و با هلی کوپترها، تجهیزات نظامی و آذوقه در احتیار آنها قرار داده اند. ما تابه حال صداقتی را از آمریکایی ها و متحدان غربی ندیده و نمی بینیم. آنها ضرورتی برای صلح در افغانستان برای خود نمی بینند.

ترشتوال صلح را نیاز مردم افغانستان می داند و می گوید: مردم نیز از نظام خود گلایه دارند. متاسفانه نظام، تعریفی متفاوت از مردم در مورد طالبان دارند. این تفاوت و دو دستگی در داخل نظام هم وجود دارد. مردم باید برخیزند و هشیار باشند و به طور فعال از تریبون های مختلف خواهان صلح پایدار و صلحی که به نفع مردم است شوند.

به باور استاد دانشگاه، رهبران حکومت باید از فرصت های پیش آمده برای صلح بهترین استفاده را کنند، وی گفت: رهبران حکومت وحدت ملی باید به دنبال خلق فرصت ها برای صلح باشند نه اینکه منتظر بمانند تا چه فرصتی برای آنها پدید می آید. با این حال هم اکنون سه فرصت بسیار بزرگ پیش روی ما وجود دارد. یک فرصت بزرگ این است که پای روس ها در قضایای منطقه ای وارد شده است. این یک فرصت است که ما از نگرانی های آنان در خصوص حضور آمریکایی ها در افغانستان، استفاده کنیم. فرصت بعدی تغییر در نگرش اتحادیه اروپا است. دید اتحادیه اروپا هم نسبت به قضایای کلان خاورمیانه و منطقه ما تغییر کرده است. نظام سیاسی افغانستان می تواند از این فرصت هم به درستی استفاده کند. موضوع بعدی بحث تمدید نیروهای آمریکا در افغانستان است. استراتژی حضور نیروهای آمریکایی از چهارده سال گذشته تا به حال روشن نبوده است. ضرورت است که این بار این استراتِژِی روشن شود و در عین حال حق و تکلیف متقابل تعیین شود. ما باید ازآمریکا بخواهیم حضور فیزیکی در افغانستان نداشته باشند و فقط در تامین تجهیزات به ما کمک کنند. اگر این اتفاق بیفتد خود می تواند در روند صلح کمک کننده باشد.

ترشتوال معتقد است عدم تعریف درست از طالبان و میدان دادن به آنها سبب شده تا ندانیم چگونه باید به صلح برسیم. وی در این مورد اظهار کرد: طالبان نیز تعریف مشخصی از خود ندارند. آنها نمی دانند برای چه هدفی می جنگند. آنها ابزارهایی در دستان انگلیس، آمریکا و پاکستان هستند که هر سازی می زنند طالبان باید آن را برقصند. طالبان اگر می توانند در افغانستان خودنمایی کنند به این دلیل است که متاسفانه نظام های موجود اخیر به آنها بال و پر و ارزش داده اند. متاسفانه نظام ها، یک بار از آنها به نام برادران ناراضی و بار دیگر به نام مخالفان سیاسی و یک بار دیگر به نام مجاهد یاد می کنند. در حالیکه تعریفی که مردم از طالبان دارند، به نام دشمن، قاتلان مردم و جانیان تاریخ افغانستان هستند. این تعاریف نادرست حکومت باعث شده است که طالبان قدرت بگیرند و هم اکنون سقوط قندوز و برخی ولسوالی های دیگر را توسط آنها شاهد باشیم. این موضوع لکه بزرگی است که در دامن نظام سیاسی کنونی است.

وی در پایان گفت: هم اکنون در نظام دو ابهام باید رفع شود. یکی ابهامی که در استراژی رسیدن به صلح وجود دارد و دوم ابهاماتی که در استراتژی و یا سیاست راهبردی امنیت ملی ما وجود دارد باید به درستی تبیین و روشن شود و زوایایی که در این موضوع تاریک و روشن است برای مردم افغانستان واضح گردد. هیچ گروه یا نهاد خارجی از خود ملت افغانستان به افغانستان نزدیک تر نیست. نظام سیاسی افغانستان باید ملت را محرم راز خود بداند تا بتواند به کمک مردم به صلح برسد.

کد (30)

>>>   اقای تریشتوال ! انها باکه صادق اند که با ما باشند با المان وفرانسه واروپا وباچین وجاپان وروس وخلیج و... با هیچ یک صداقت ندارند دیدیم که روسها چند صباحی بامید اینکه از کمونیزم عدول نموده وبه کمپ بازار ازاد امده اند دلخوش مینمودند که دیگر از شر انها درامان خواهند ماند که نشد وچینای ها هم وجاپانی ها هم تماما سلی محکم امپریالیزم را خورده اند ومیخورند متاسفانه کشور ماهم قربانی پس لگدی های ضربه ای انها را میخورد نمیتوان انها را نیز به باد انتقاد گرفت میگویند سیاست چنین است پدر ومادر وبرادر ندارد هرگاهی منافعش ایجاد کرد نزدیک ترین دوست خودرا قربان مینماید ما فکر میکردیم که غربی هابسیار رحم دل وانسان دوست اند که ملیون ها ملیون ها مهاجر را به اغوش میگیرند ومسکن وماوا میدهند وفرزندانشان را تعلیم وتربیه مینمایند همین اکنون اثرات سوئ ان مهربانی ها ودلسوزی های مغرضانه را می بینیم که برای ما کرزی وعین وغین ساختند واز انها در تسخیر اشغال ملت وکشور ما نمایندگی می کنند وصدها قانونی وانجینر عارف سروری انهای را که متوانستند ویا انهای که مزدوری راقبول نکردند به دیار نیستی فرستادند در گذشته ها هم فال ذبین ها و پیر ومرشد ساختند وانها را در صدر گروه های ...قرار دادند وعین کار را انهای که خود قربانی توطئه های انها اند انجام دادند روسها وچینای ها وپاکستانی ها ...درین میان بیشترینه ضربه را ما میخوریم وهمه چشم بسوی مادوخته اند زیرا ضعیف ترینه ها را همه انتخاب میکنند
تبنگ چی

>>>   فرد فرد افغانستان را همین حکومت ها در طول ۲۴ سال فروخته امریگا است

>>>   امریکا و غربیها برای بازسازی افغانستان نیامده بلکه برای نا امنی و جنگ امده .

>>>   غربیهای جنایتکار دروغگوی شیاطین اشغالگر را باید سالها پیش می شناختید . خوب خیر است حالا هم زیاد دیر نشده . طالب و داعش بچه های اوباما و نتانیاهو مرکل و تونی بلیر است .

>>>   سلام به همه.فرموده اقاى ترشتوال بسيار بر محتواوارزنده است امابيرون رفت ازين فا جعه جطور امكان دارد اكربتاريخ كشور نظر به اندازيم ميبينم هميشه بيك اواز در مقابل دشمن كامياب بوديم ودرسياست ناكام وبعدا دشمن دست بالا داشته دراينجا جندعلت بوده اول دولت بعداز بيروزى ازمردم دورى كرده وما مردم بسيار خوشباور هستيم ازبيكانه هاى توقع زيادداريم ديكر مشكل اساسى ما در خودخواهىى ام بطور مثال در هر عرصه اكر يك شخص بارز سربالا ميكند وميتواند رهبرى درست كند البته باز تكرار ميكنم در تما م عرصه زندكى وبعداز وفات شخص مذكور هيج اثر باقى نميماند به ياد بود ان وفاتحه خوانى ان شخص درد مردم دوا نميشود مشكل اسا سى در اينجاست كه ان شخص در وقت حيات خويش هزار تن مثل خود اموزش ميداد كه در نبودنش خلا به وجود نميامد مامردم بعد ازوفات شخص مذكور كريه وناله ميكنيم وجيزى دست ما نميايد . بنظر بنده ما جواب كو نسل اينده هستيم اروزى من تمام اقشار جامه حس مسوليت كنند البته درقدم اول مردم اكاه وقشرفهميد كشور اكرجه اين كار زمان وفداكارى زياد رادربر ميكرد اما امكان دارد
خادم وطن

>>>   داعش کیست و چی میخواهد ؟ هدف و مقصد نهایی خلافت داعشی و داعشیان سر به کف ، جهانی ساختن شریعت ناب و غراء محمدی است که گویا نظر به ادعای ایشان مسلمانان از راه و روش سلف خود برگشته اند که باید دوباره به راه صراط المستقیم هدایت شوند . اما از دیدگاه مسلمان غیر داعشی ، داعش هیچ پیوندی با اسلام و شریعت محمدی ندارد . چی عجب کدام یک راست میگوید ؟ آنهایکه با پرچم سیاه و کلمه محمدی شب و روز در سوریه ، عراق و افغانستان می جنگند و سر مرتد شده ها می برند و آنکه داعشی نیست زنده زنده میسوزانند یا آن عده عجمی های که از علم دین و شریعت خبری نداشته ، قرآن را تا هنوز نخوانده و در سرزمین های مسلمان شده خود بر علیه قیام داعشی فتوای غیر اسلامی بودن آنها را میدهند ؟ در اصل مرتد کیست ؟ آیا مجاهدین داعشی خود را مرتد میدانند ؟ از دید این حقیر ، داعش و داعشی ها پدیده شوم روزگار ما ، میراث داران و تیکه داران همان خلافت جبار و آدم کش اموی هاستند که تا هنوز کسی را توان نیست آنرا به معرفی بگیرد و ویژه گی هایش بشمارد . داعشی ها همان هایی اند که مانند اجداد بی فرهنگ خود می پندارند و یا پنداشته اند که باز میشود بشریت تکامل یافته را به دوران سیاه شترسواری و خرما خوری برند و باردگر دوشیزه گان و نو جوانان عجمی را به کنیزی و غلامی کشانند . داعش که موجودات تکامل یافته تر نسبت به طالب هاستند خود را پابند هیچ اصول ، قواعد و ضوابط زیست بشری ندانسته و آنچه را انجام میدهند عبرتی است بر نسل آدم و شرمی است بر جبین انسانیت . پرسش اساسی اینست که ملا ها ، آخوند ها و گویا علمای دین و شریعت چی برخوردی با این پدیده شوم داعش و طالب دارند ؟ اگر این درنده ها مسلمان اند ، پس این ادعای غیر اسلام بودن آنها از کدام چشمه آب میخورد ؟ اگر مسلمان نیستند ، چرا این جنت جویان ریشدار بی آزرم خاموش و بی صدا نظاره گر این جنایت بشری توسط داعش و طالب اند ؟ این مسلمانهای ناخوانده قرآن را که تعداد شان به ملیونها میرسد ، کی رهنما و راهگشا شود که بدانند راستی و کجی در کجا و در پشت کدام پرده نیرنگ نهفته است ؟

>>>   در جنگ ضرورت دارد نه در صلح

>>>   داعش و طالب القایده نواسه های ناخلف امریکا و غرب

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است