پیش از ظهر خوابیدم
احسان پسرم زکام شده بود و او هم کنار من خوابید.
از آمدن نرگس دخترم خبر نشدم که چه‌ وقت از مکتب آمده است.
ماکارانی را گرم کرده و احسان هم که بیدار شده بوده، هر دو خورده اند.
بیدار شدم که احسان کنار من زیر کمپل خوابیده و نرگس در حال نوشتن تکالیفش است.
گرسنه شده بودم، گفتم نرگس آمدی؟
چرا بیدارم نکردی؟
نان چاشت خوردین؟
نرگس گفت: بله مادر ما خوردیم.
پس تنها یک بشقاب ماکارانی گرفتم و مشغول خوردن شدم.
ساعت 1:42 دقیقه بود.
احساس کردم رگ پایم می پرد. اما منظم. تعجب کردم.
چند بار تکرار شد،‌ باز طرف نرگس دیدم.
نرگس طرفم دید و با ترس گفت: مادر؟؟؟
فهمیدم زلزله است.
نرگس نزدیکم بود. بلند شدم از بازویش گرفتم و همزمان از احسان خواستم پیشم بیاید.
احسان از زیر کمپل بیرون شد و پیشم آمد و هرسه زیر چهارچوب دروازه ایستادیم.
هنوز زمین به حالت عمودی تکان می خورد.
اما کم کم
خواستم با اطفالم از خانه بیرون شوم که شدت زلزله زیاد شد اما افقی، یخچال جلوی چشمانمان با شدت تکان می خورد.
بسیار‌ جالب و در عین حال وحشتناک بود. زمین دیگر زمین نبود. گویا روی یک کشتی بودیم در بحر، از بازوان اطفالم گرفته بودم. همینکه شدت لرزش کم شد هر دو را به حیاط بردم و منتظر ماندیم تا زلزله تمام شود.
خداوند سر ما بخیر گذراند اما عجب حالتی بود.‎

مدینه سادات

>>>   افغانستان از سه قشر تکتونیکی جیولوژیکی، یعنی از جنوب نیم قاره هند و از غرب ایران و از شمال آسیای میانه و سیبریا تشکیل شده است که در نقاطی که این سه قشر تکتونیکی باهم وصل میشوند، همیش زلزله رخ خواهد داد. نیم قاره هند، صد ها میلیون سال پیش از قاره افریقا جدا شده و با حرکت به سمت شمال، با قاره آسیا پیوسته است ، که هر سال به اندازه چند سانتی متر خود را در زیر قاره آسیا به سمت شما حرکت میدهد که در نتیجه در طی صد ها میلیون سال، همین حرکت جند سانتی متر،باعث بوجود آمدن سلسله کوه های همالیا و هندوکش شده است. با وجودی که برف و باران خاک و سنگ سر این کوه ها را با خود شسته به دریا میبرد، اما باز هم در اثر حرکت این نیم قاره به سمت شمال از ارتفاع این سلسله کوه ها کاسته نمیشود. به هر صورت منطقه افغانستان و پاکستان و هند و نیپال و ایران، مثل بعضی مناطق دیگر جهان زلزله خیز است و باید ساختمان های معیاری مقاوم در مقابل زلزله ساخته شوند.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است