تاریخ انتشار: ۱۰:۲۸ ۱۳۹۴/۸/۵ | کد خبر: 104869 | منبع: | پرینت |
توی اتاق ام نشستم و با دخترها مشغول حرف زدن هستیم چادری که ایلار آورده رو سرم می کنم و از خودم سلفی می گیرم جو عکس گرفته بود، اصلا متوجه زلزله نشدم که ایلار جیغ کشید:
زلزله
یکی از دوستان مثل جت از جلوی من دوید و چون ما منزل سه هستم پرید پا برهنه و دو تا دوست دیگه ام از پشت سر شان مثل مرمی های رها شده از تفنگ...
صدای پاها و دویدن ها در پله ها به گوش ام می آمد من که شوکه شده بودم و به دنبال لباس با حجاب برای خودم می گشتم. شیما و دختراش هم کف خانه سرگردان و صداهای لیلا که یا خدا یا خدا می کرد بیشتر نگران ام کرد.
می خواستم استرس نداشته باشم و خونسردی ام را حفظ کنم و به بچه ها دلداری بدهم و توی ذهن ام فکر می کردم این زلزله هم مثل زلزله های سابق هست، توی همین فضای باجنبگی بودم که زلزله شدید شد و چون حجاب نداشتیم توی چهارچوب در ایستاد شدیم و خانه لرزید و تابلوها افتاد و دکوری ها شکست و زلزله تمام شد.
کلا بعد تمام شدن زلزله رفتیم تو حیاط و پسر همسایه پایین که ورخطا شده بود تا ما رو دید ریلکس شد کلی از شجاعت اش زمانی که در پاکستان بوده یاد کرد و زلزله اینجا را با اونجا مقایسه کرد و کمک های عاجل وقت زلزله را تشریح کرد و به دنبال مرکز زلزله گشت و گشت و گشت که احساس سرما کردیم پس به خانه مان آمدیم.
نتیجه اخلاقی همیشه خونسردی تان حفظ کنید و حجاب تان را رعایت کنید.
و من الله توفیق
سمیرا سادات
>>> تشکر خانم سمیرا . جان شیرین است . فرق نمیکند اگر حیات در خطر باشد بی حجابی عیب ندارد چون وجود انسان نعمت خداوند (ج) است و از او باید تا حد امکان محافظت کرد مبادا تحفه الله(ج) کم ارزش جلوه دهید. موضوع دوم :اگر در نوشتار تان از ادبیات ناب دری یا پشتو استفاده نماید بهتر است . مانند من اشخاص زیاد است که اصطلاح (ریلکس) را نمیداند.
(فروتن)
>>> مال فدای سر، سر فدای چادر.
سمیرا سادات.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است