انسانیت فراموش شده...
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۲۲    ۱۳۹۴/۶/۲۸ کد خبر: 102674 منبع: پرینت

در اردوگاه عسگر اباد تهران چه می گذرد؟

تعداد زیادی از مهاجران افغانستانی که قصد خروج از ایران و پناهنده شدن به اروپا را داشتند، بعد از دستگیری با کتک و توهین و بدرفتاری مواجه شدند و در اسرع وقت هم دیپورت می شوند. هرچند بین این افراد کسانی وجود دارند که اقامت معتبر ایران را دارند.

در اردوگاه عسکرآباد حتی از لحظه دستگیری تا سه روز خبری از آب و غذا برای این افراد نبود. این در حالی است که در میان دستگیر شده ها تعداد زیادی زن و کودک و پیر وجود دارد که دچار ناراحتی و بیماری هستند.

عین واقعیت است که بعد از گذشت 72 ساعت از دستگیری پناهجویان ماموران از دادن آب وغذا به دستگیر شده ها اجتناب کردند. امکانات بهداشتی در این اردوگاه وجود ندارد و افراد روی زمین می خوابند. خطر بروز بیماریهای عفونی و واگیردار و همچنین اختلالات روانی وجود دارد.

حال و اوضاع قابل توصیف نیست. از جِرم های کف زمینِ موزاییک شده باید بگویم یا صف طولانی پریزهای شکسته که هر کدام آبستن سه شارژر هستند.

اوضاع مساعد نیست و تمام مهاجران، اعم از پاکستانی و افغانستانی مانند کرم ها در هم می لولند، تنها با داشتن سی و شش هزار تومن حق خروج را داری. صد لیر را به هفتاد هزار تومان حساب می کنند. راننده عصبانی است و تند خو، قد و قواره اش بلندتر از یک انسان معمولی است، موهایش سفید است و نفهم تر از گاو پدرم که در جهالت چهل سال پیش در افغانستان مرد.

مهدی که یک روز و نصفی است از درد گریه می کند و تمام شواهد و نشانه ها حاکی از آن است که آپاندیس دارد حتی فرصت مطرح کردن درد خود را به ماموران نداشته، چه برسد به دیدار پزشک...

پسری بیست و سه ساله که خیال خام رفتن به ترکیه را داشت. حالا در بین انسان هایی که راه می روند. به زمین افتاده است، دایی اش مانده، گریه کند؟ بماند؟ برود...

درد آپاندیس در او یک روز و نصفی است، همان قدری که شمایان شاید در پی اش بگردید اما مهدی را گرسنگی تشنگی و تحقیر و درد با هم از پای در آورد. محراب جلوی اشک هایش را نمی تواند بگیرد. محراب را کم توجهی مسوولان اردوگاه به این روز انداخته است.

ماموران با عصیانی غیر قابل توصیف و با لوله پولیکاهای سبز به جان تمام پناهجویان افتاده اند. هیاهو در راهرو یاد آور فرار از جنگ است.

در اینجا هیچ کس از مسوولان، چه با ریش چه بی ریش درست حرف نمی توانند بزنند.

شب پیش را در ارومیه شوم، در فضایی با سه اتاق چهار در پنج یک راهروی دو در هشت متر بودیم که تنفس در مستراح با اتاق هایش هیچ تفاوتی نداشت. موزاییک هایش جِرم داشت و ما مجبور به خوابیدن روی زمین بودیم.

شواهد حاکی از آن است که محل اسکان پناهجویان سرویس بهداشتی می باشد و برای تنفس هوا پناهجویان در بند مجبور به تجمع در مقابل پنجره ها می شوند که متاسفانه با برخورد بد سربازان و باطوم هایشان مواجه می شوند.


مینا نصر


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   قابل توجه ایرانیانی که خودشان حدود6میلیون مهاجردارندطبق آمارخودشان


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است