داکتر اشرف غنی رییس جمهوری اسلامی افغانستان که این روزها با هجمه ای از انتقادات درباره نحوه ی حکومتداری روبرو است، در گفتگویی با شبکه تلویزیونی راشاتودی، به تحلیل سیاسی اتفاقات منطقه پرداخت تا نشان دهد که نسبت دادن دومین مغز متفکر جهان به وی چندان هم بی دلیل نبوده است ولی متاسفانه از این تفکرات دقیق، عمیق، صریح و مستند نمی تواند در راستای بهبود اوضاع سیاسی، امنیتی و اقتصادی کشور خودش استفاده کند!!

متن این گفتگو به شرح ذیل است:

محترم اشرف غنی با بیان اینکه نظام بین الملل قرن گذشته، برای قرن جدید کارایی ندارد بسیاری از صاحب نظران و کارشناسان را مورد انتقاد قرار داد و دیدگاهش درباره تروریزم داعش را اینگونه آغاز کرد.

باید در این خصوص سه نکته را به صورت متمایز مدنظر داشت. یکی اینکه چه عاملی سبب تشویق این جریان می شود چون تروریزم، یک مساله سیستمی است؟

از نظر اخلاقی، تروریزم یک جریان انحرافی است اما از نظر جامعه شناختی، پدیده ای سیستمی است. مساله دوم باید به ریخت شناسی آن توجه داشت. اگر القاعده، تروریزم از نوع اول بود، داعش تروریزم از نوع ششم (پیشرفته) است که این پدیده به سرعت در حال تغییر است و درنتیجه باید از منظر سرعت خود این پدیده به آن نگاه کرد و نه اینکه از بیرون به آن نگریست.

نکته سوم آسیب شناسی مساله است. تروریزم، رویه ای بی رحمانه است. شکل بیرحمانه این پدیده در حال افزایش است اما درعین حال باید توجه داشت که این رویه، صحنه نمایش تروریزم است. هدف از اقدامات تروریستها این است که بر دیگران فایق بیایند و هراس بوجود بیاورند. همه این مولفه ها باید به صورت یک شبکه مدنظر باشند.

باید دید چه عواملی سبب توانمندشدن تروریزم می شود؟ ضعف نظامهای حکومتی سبب تقویت این جریان می شود. فقدان انسجام در شبکه های ملی سبب تقویت این جریان می شوند. تروریزم به صورت شبکه ای و با سرعت و قاطعیت رشد و اقدام می کند اما پاسخ به این جریان، متشتت و نسبی و مقطعی است.

رییس جمهور در ادامه افزود: بخشهایی از شبکه تروریستی با یکدیگر رقابت و بخشهایی نیز با هم هماهنگی و همراهی دارند. الگوی مربوط به این پدیده آن است که سقوط حکومتها به الگویی برای رشد این جریان تبدیل شده است. دیگر، سقوط حکومتها، مساله ای منفرد نیست. اگر در گذشته ارتباطهای ضعیفی به این شبکه های تروریستی وجود داشت حالا ارتباط آنها به صورت زنجیره ای گسسته است.

آنچه قطع نظر از این پدیده، تعجب آور است این که دولتها مطابق قواعد این بازی جدید با هم ارتباط و تماس ندارند و اتفاق نظر ندارند که چگونه نظامهای حکومتی را نظامهایی پویا کنند یا اینکه پاسخهای خود را در سطح ملی و سطح منطقه ای و سطح بین المللی هماهنگ کنند. لازم است این کارها انجام
شوند.

محترم اشرف غنی گفت: تقریبا همه سران داعش از افسران سابق حزب بعث در عراق و سوریه هستند. فتح سرزمینی داعش در این دو کشور ، بی سابقه است. این گروه توانست در زمانی این کار را انجام بدهد که حکومتهای این دو کشور، در وضع سقوط قرار داشتند. القاعده و دیگر سازمان های تروریستی شبیه آن، چندین دهه برنامه ریزی می کنند تا اقدام کنند.

وضع کنونی داعش هم ناشی از توانمندی های خودش و هم ناشی از فضایی است که آن را توانمند کرده است تا این کارها را انجام بدهد. سقوط نظام سوریه از یک سو و بی کفایتی نظام عراق از سوی دیگر ، سبب توانمند شدن داعش شد. در یمن و لیبی و کشورهای دیگر شاهد آن هستیم که صحنه عملیات، در حال گسترش یافتن است. برای شبکه های تروریستی، چنین وضعی، وضعی آرمانی به شمار می رود.

با آنکه ایدیولوژی این گروه بسیار قرون وسطایی است اما ازنظر سازمانی بسیار امروزی است. وسایل ارتباطی، شبکه سازی و جذب نیروی این گروه از طریق اینترنت و شیوه های دیگر، بسیار پیشرفته است. این گروه از نظر ریخت شناسی به سرعت بسیار زیادی در حال تغییر است.

بررسی ها نشان می دهد داعش چهار تا پنج مرحله از شبکه سازی را در زمان بسیار کوتاهی پشت سر گذاشته است. این به معنای نوآوری در این گروه و شبکه روانی آن بسیار سریع است. اگر قرار است این گروه را مهار کنیم باید به اندازه خود آن، سریع و خلاق باشیم و هماهنگ عمل کنیم.

داکتر اشرف غنی در ادامه افزود: طالبان و داعش از نظر نوع شکل گیری تفاوت اساسی دارند. طالبان در فضای درگیری های داخلی شکل گرفت و سپس به القاعده ملحق شد. در آن زمان نیز القاعده سازمانی بسیار کوچک بود اما نوع شکل گیری و فعالیتهای داعش بسیار متفاوت است. طالبان ایدیولوژی سران القاعده را پذیرفت اما داعش این ایدیولوژی را رد کرده است. آنچه جالب توجه است شباهت نام این گروهها است.

گروهی از داعشی ها با نام خراسانی ها خود را یاد می کنند. خراسانی ها در گذشته افغانستان، خلافت اموی را سرنگون کردند و حکومت عباسی ها را روی کار آوردند آنهم در منطقه ای که افغانستان امروزی است. دو مرتبه ، خلافت در این منطقه با نیروهای خراسانی تغییر کرد و درنتیجه وابستگی این گروه (داعش) به روایت خراسانی ها اهمیت نمادین بسیار زیادی دارد.

سرنگون شدن دولت افغانستان، پیروزی چشمگیری برای داعش خواهد بود و اهمیت نمادین زیادی خواهد داشت.باتوجه به اقداماتی که داعش در سوریه و عراق صورت می دهد، نمی توان به صلح رسید.

رییس جمهور ادامه داد: باید دید چه عواملی تامین کنندگان مالی این گروهها هستند. قاچاقچیان مواد مخدر و راههای دیگر تامین کنندگان این گروها هستند. تامین منابع مالی برای این گروهها مساله ای بسیار مهم است. اتهاماتی مطرح است مبنی بر اینکه برخی از کشورها از این گروهها حمایت مالی می کنند و باید این مساله مشخص شود. برخی از کشورها در گذشته از جنبشهای خشونت آمیز حمایت می کردند تا به اهدافشان برسند.
امیدوارم از گذشته درس گرفته شده باشد و دیگر چنین اتفاقهایی رخ ندهد زیرا عواقبی به همراه دارد و شواهد تجربی نشان می دهد این کارها به نفع حامیان این گروهها تمام نخواهد شد.

داکتر اشرف غنی تصریح کرد: تصورات برتر بودن یک کشور مشکل ساز می شود. وقتی آنها ما را عقب مانده و یا قرون وسطایی توصیف کنند یا بگویند قادر به تعیین سرنوشت خودمان نیستیم، ما از خودمان دفاع می کنیم. در دنیای امروز، رشد جریانی است که از چند مسیر قابل تحقق است. اقتصاد بدون چارچوب فرهنگی رشد نمی کند. اقتصاد در قالب نظام فرهنگی شکل می گیرد. در این زمینه باید بسیار محتاط بود و دقت کرد.

وی وارد حوزه اقتاصد هم شد و گفت: در سطح جهانی باید شصت تا هشتاد و پنج تریلیون دالر برای زیرساختها هزینه شود. بخش اعظم این سرمایه گذاری ها باید در اقتصاد قاره ای آسیایی-اروپایی باشد.چین و هند بسیار تغییر کرده اند. نگاه سنتی به این دو کشور نشدنی است. ما در حال بازگشت به قرن هجدهم هستیم به این معنا که چین و هند در آن زمان حدود شصت درصد اقتصاد جهان را تشکیل می دادند. این دو کشور از نظر مساحت و جمعیت بسیار بزرگ هستند. نکته مهم این است که چین و هند می خواهند چه ارتباطی بین سیاست و اقتصاد بوجود بیاورند و می خواهند چگونه خودشان را منطبق کنند. بدون همکاری نمی توان کار به جایی برد و این رشد، پایدار نخواهد بود.

داکتر صاحب در پاسخ به سوالی درباره چشم انداز روابط روسیه و آمریکا گفت: وضع افغانستان مثال آشکاری است دال بر اینکه همه باید با هم همکاری کنند زیرا این همکاری ضروری است. همکاری بر رقابت، برتری دارد. تهدیدهای مطرح برای همه طرفهای مطرح بویژه روسیه و آمریکا بسیار جدی است. ساختار قرن بیستم پاسخگوی نیازهای سال دو هزار و پانزده نیست.

ما در دوره ای قرار داریم که قواعد بازی که امکان بروز نوع خاصی از ثبات ها و مناقشه ها را می داد تغییر کرده است. کاری که باید در ده سال آینده انجام شود این است که الگوهای همکاری های بین المللی مشخص و تعیین شود. سازمانهای بین المللی ازقبیل سازمان ملل متحد فوق العاده ضعیف هستند. اینکه چگونه این نهادها تعدیل شوند بسیار مهم است. در حال حاضر، غرب تاوان اشتباه تاریخی خودش را درباره روسیه می پردازد زیرا به خواست و اراده روسیه در دهه هزار و نهصد و نود توجه نکرد. چنین نگرشی سبب می شود مردمی که به شدت برای خودشان غرور قایل باشند، بسیار خشمگین شوند. ما باید دیدگاههای دیگران را مدنظر داشته باشیم.

این بود متن سخنان داکتر اشرف غنی در گفتگو با راشاتودی. که به راستی جای تحسین دارد مشروط بر اینکه تکفرات خود ایشان باشد نه نقل طوطی وار از دیگران.

کد (10)

>>>   این بیچاره اصلا مغزی ندارد که تفکر کند .
احمد کابل

>>>   آقای اشرف غنی یک اندیشمند فرا مکانی و فرا کشوری است و مربوط به جهان است، جهانی فکر می کند و جهانی می اندیشد و و سعت فکرش به اندازه یک جهان است، اما اینکه چرا این متفکر در مدیریت کلان جغرافیای بنام افغانستان موفق نیست، او مقصر نیست، چون از نظر ایشان افغانستان یک جزء کوچک و ناچیزی در مقایسه با جهان است، لذا محدود کردن فکر و ذهن یک متفکر جهانی در این جزء ناچیز اولا ظلم است ثانیا، نیاز مند سیاست و مدیریت خاص و ویژه به اندازه جغرافیای کشور افغانستان را می طلبد که از یک متفکر جهانی نباید انتظار داشت!! ثالثا عملی نمودن افکار جهانی و سیاست های کلان؛ پهنا و وسعت به اندازه جهان نیاز دارد تا درست پیاده شود و نتیجه درست بدست؟!! به دلایل فوق است که انتظار ساختن افغانستان و برقراری امنیت و پیشرفت وتوسعه جغرافیای محدودی به اندازه افغانستان از یک متفکر جهانی انتظار به جای نیست. (به قول قدیمی ها او در این محدوده کوچک قد نمو خوره که تا سیاست های خوبی خودشه عملی کنه هههه)

>>>   اولا، تفکرات نه تکفرات
ثانیا، اشرف اگر لالایی بلد است چرا خودش خواب نمی رود؟
ثالثا،... به فکر افغانستان خراب شده باشید که روز به روز خراب تر می شود.
مشاور نمبر 113 رئیس جمهور

>>>   عدم توفیق رئیس جمهورومحترمان این است که نزدیک ترین افراددرکابینه اش مانندرئیس اجرایی همراهی نمی کنند.یک نفربه تنهایی چه می تواندبکند. برنامه اصلاحی بزرگی دارد ولی وقتی ازدرون خانه های افغانهاطالبان می جوشد اوچه کند
شیواکاندیداحتمالی بلخ

>>>   گذشت زمان کوتاهی صحت گپهایش را ثابت میکند! اقتصاد جهان به تلاطم افتاده و غربیها منسجم! حداقل خوب است مغز متفکر صلاحیت مملکتش را ندارد.
بامیانی

>>>   اولا اینقدر عاقل بود تاهنوز کاری به حالی خود کرده بود این حرفها ازبدبختی اشرف است کشوردرحالی بحران ا ست هی دریک کلمه افغان مانده است داره نشان می دهد قوم پرستی خودرا

>>>   اشرف غنی یک فاشیست و یک متعصب است که تنها خود و قوم کوچی خودرا میخواهد .
طالب کش از هلمند.

>>>   صحبت های طوطی وار
حرفهای طوطی وار فایده ندارد. یکی از حرفهای خودش را که نهادسازی بود فقط عملی کند مردم از وی انتظار دیگری ندارد و آن نهاد سازی است. ناامنی که طالبان ایجاد می کنند مخالف نهادسازی ولی رئیس جمهور صاحب به عنوان یک عامل نژادی از ان گذشت می کند و آنها را برادر می خواند. بقیه موارد بماند که در این مقال جال ندارد.

>>>   دوستان!
حرفهای را که این مغز متفکر تقدیم هوا میدهد حتی که طفل صنف هفتم مکتب های افغانستان هم میداند.

>>>   اگه بویی از تفکر برده بودند که به عربستان پیشنهاد کمک در جنگ یمن نمیدادند

>>>   این اقای مغز متفکر جهان ، اگر در افغانستان چند نفر این جوری مغز وجود داشت وای به حال ملت بیچاره افغانستان تا حالا به اسمان ها پرواز می کردند خوبه که یه نفر این جوری مغز داره، البته مغز انون را در اورده ند که اصلآ چیزی به اسم وطن و کشتن مردم بی دفاع را احساس نکند .

>>>   اشرف غنی اصلا مغز ندارد تا چه رصد که متفکر باشد. بر فرضی که مغز داشته باشد فقط در جهت مخالف منافع کشور کار می کند و هیچ کارایی برای کشور ندارد.

>>>   ممکن است آقای غنی در امر دربر کردن آنچه از دیگران میخواند استعداد خوبی داشته باشد، ولی ایشان در امر شناخت جامعهء خود و ادارهء حکومت از فلج فکری کامل رنج میبرد. او از جامعه و مردم آن برداشت میکانیستی دارد و از دردها و غم های مردم کاملاْ بیخبر است
در یک جامعهء آگاه و سالم جای اشخاصی نظیر او یا در دیوانه خانه و یا در حلقه ای از استادان کهنسال، بازنشسته و انتیک خواهد بود. او در مردم شناسی، مردمداری، و جلب همکاری مردم کاملاْ ناتوان است. خودرائی و سرورسالاری پشتونیستی در زیر پوست نظریات اکادیمیک او موج میزند. از این جاست که دومین مرد متفکر عالم، از زمان رسیدن به قدرت تا امروز در منجلاب ناکامی سیاسی غوطه ور بوده است. ولی برای او و حواریونش آنچه بر ملت بیچاره میگذرد اهمیتی ندارد، آنچه برای آنها مهم است این است که حامیان خارجی حکومت آقای غنی وی را جزء خود بدانند، گفته هایش را با گفته های خود هم صدا بیابند، و برداشت او را از اوضاع جهان و افغانستان با برداشت خود موافق تصور کنند..
جهاندیده
کابل

>>>   داون ویران شده بایدیک سر باشه

>>>   من عقیده دارم که مغز او متعفن است تا اینکه متفکر باشد.

>>>   کاشکی در پهلوی تداوی پای خود اقا متفکر کمی تداوی مغز خود را میکرد .

>>>   این رئیس جمهور ما یه یک دلقک شبیه تر است تا اینکه یک متفکر باشد. او آبروی کشور ما برده است و به خاطر همه کشور مورد تمسخر قرار می گیرد. او نه فکری درستی دارد و نه اخلاق سالم و نه علمی دارد و نه آگاهی از سیاست، نه شجاعت دارد و نه غیرت، نه دین دارد و نه مذهب، نه و طن را دوست دارد و نه مردم را ، نه شکل و شمایل خوبی دارد و نه صدای خوبی دارد ، نه بدن سالم دارد و نه باطن سالم ... از هر حیث معیوب و بد بخت است کشور را بدنام و بدبخت کرده است ای کاش هر چه زود تر نام او از روی کشور ما پاک می شد. ای کاش زودتر یا می رفت به غرب و در مرستونی زندگی می کرد و یا به آن دنیا می رفت.

>>>   فقط دراین بین شیواگپ خوب ومنطقی زده .رئیس جمهورکه تنهاباشد مغزجهان هم باشد کاری نمی تواند.ببینید چگونه یک ملت به رئیس جمهورخودشان براثرتجریک دیگران دشنام می دهند

>>>   تکنولوژی طبی با همه پیشرفت های خود، امروز با محدودیت های آشکاری روبرو است. اگر پا بشکند، پزشکان آنرا در قالبی بسته و تا حد ممکن مرمت مبکنند؛ ولی مغز چیزی است که تداوی آن بس پیچیده و حتی غالباْ ناممکن است. علم طب، بدون شک، از تداوی دومین مغز متفکر عالم عاجز است. این مغز متفکر را باید به دارالمجانین فرستاد و برای تحقیقات و آزمایش های طبی او را تا اخیر عمر در آنجا نگهداشت. وای از حالتی که بر مردم بیچاره حاکم گشته است. با این ظهار تاسف، باید تاکید کرد که: «خود کرده را نه درد است نه درمان».
جهاندیده کابل

>>>   اگه مغز نداشت ریس جمهور نمی شد اگه مغز نداشت سالهای سال در بانگ جهانی کار نم کرد
چ

>>>   جناب محترم اقای اشرف عنی،از لابلای کارهاه شما فهمیده میشود که دفاع عبدالرحمانی دارید،وپلان تان هم در هرمورد همین را اسباط میکند. اقای متفکر..........؟ اینخاب را فقط اگر درزیر تخت بیبینی بالای تخت دور هست،امروز مردم برای ترقی کشور جان نساری میکند شما در پهلوی چند تاه جاسوسان نشته پلان حزف اقوامها را میدهید. صدای مونژ مونژ توگای از امریکا یاد اور میکنید گاه از مخالفان سیاسی پاکستانی و برادران ناراضی خود. انتخاب این مصیر شما را از پشت شتر پرانده به شاخ گاو برابر میکند حیف هست.
ناصری از میدو

>>>   یگانه راه برای داکتر صاخب اشرف غنی اینست که پرده را از روی حقایق پس زند ودیگر بخاطر حفظ موقف ومقام خود از تملق بیگانگان ظالم دست کشیده وبا بیان حقایق ازمردم و خدای توانای مردم برای سرکوب امریکایی ها وداعش ودیگرگروپهایش مدد بخواهد واگر این همت را ندارد فرار وپنهان شدن راه دوم است وسومین راه مهاجر شدن به پاکستان وپناه آوردن به دولت ظالم آن کشور است .
ن ا ر

>>>   دیگر چیزی برای گفتن نیست اما همین قدر میگویم خداون این جاسوس اسرائیل را در قهرو غضب خود گرفتار کند که 60 درصد الحمدوالله گرفتار کرده که خر واری به چهار پای راه میرود همین شرمشاری برایش فکر کنم کافی است

>>>   عجیب یک عکسش ماندی فقط از خانه قهر کرده باشد در دهن کوچه

>>>   چند سوال و چند نکته :
1 ) جناب رئیس جمهور فرموده اند : باید دید چه عواملی سبب توانمندشدن تروریزم می شود؟ ضعف نظامهای حکومتی سبب تقویت این جریان می شود . آیا واقعا توانمندی تروریزم به خاطر ضعف حکومت ها است ؟ توجه فرمائید : وقتی در پایان قرن بیستم شوروی دچار فروپاشی شد ، آمریکا حکم کشتی گیری را پیدا کرده بود که همه زور خود را روی حریف انداخته باشد و حریفش ناگهان جاخالی داده باشد ، بیم آن می رفت که آمریکا با دماغ به زمین فرود آید . اندیشمندان آمریکائی مانند ساموئل هانتینگتون و فوکویاما و برژنیسکی و دیگران با عجله مشغول نسخه پیچیدن برای وضعیت آمریکا پس از دوران دو قطبی جنگ سرد شدند ، همه این اندیشمندان در یک اصل با هم اشتراک نظر داشتند و آن این بود که باید هرچه زودتر آمریکا برای خود دشمنی معرفی کند و یا اینکه منتظر ظهور رقیبانی در صحنه بین المللی باشد و در داخل با واگرائی بین ایالت ها و تنش های داخلی روبرو شود . نتیجه این بحث ها ظهور نئون کان ها در راس سیاست آمریکا بود رئیس جمهور بوش . ماجرای مشکوک برج های دو قلو هم فرصتی بود که آمریکا دشمن فرضی خود را به جهان معرفی کند : تروریسم . این دشمن جدید آمریکائی ها اینبار بر خلاف شوروی سابق نه مرز های مشخص دارد و نه تعریف مشخص . اینبار آمریکائی ها و متحدان آمریکا به راحتی و بدون مانع به هر جا که بخواهند لشکر کشی می کنند و هر دولتی را که موافق میل آنها نباشد ساقط می کنند و نام آن را مبارزه با تروریست می گذارند . به بهانه مبارزه با القاعده به افغانستان لشکر کشی می کنند اما در سوریه و یمن و عراق با القاعده در یک جبهه قرار می گیرند و کنفرانس های بین المللی برای کمک به همان القاعده بر گزار می کنند . چه کسی است که نداند احرار الشام و جبهه النصره سوریه شاخه ای از القاعده هستند . در یمن عربستان و القاعده رسما و بدون پرده پوشی با یمنی ها می جنگند و اعلام می کنند که با تروریست ها در جنگ هستیم . این یک پرده از ماجرا و اما پرده دیگر ماجرا : طالبان به سرعت و در چشم به هم زدنی بر همه افغانستان مسلط شدند در این میان تنها سه کشور تسلط طالبان را بر افغانستان به رسمیت شناختند : پاکستان ، عربستان و امارات . چه کسی است که نداند این سه کشور بی اجازه آمریکا آب هم نمی خورند چه برسد به اینکه حکومت کشوری را سرنگون کنند و حکومت دلخواه خود را بیاورند . نزدیک ترین گروه به تفکر و عملکرد طالبان ، القاعده بود که بلا فاصله در افغانستان مستقر شد و با بروز حادثه مشکوک یازده سپتامبر القاعده مسئولیت آن را پذیرفت و طالبان هم اعلام حمایت کرد و آمریکائی ها بدون اینکه در مورد این حادثه تحقیق انجام بدهند بلافاصله به بهانه مبارزه با تروریست اقدام به اشغال افغانستان کردند . نتیجه عمل اینکه بعد از یک دهه القاعده ده برابر نیرومند تر و گسترده تر شده است . پرده دیگر : داعش روزانه صدها هزار بشکه نفت سوریه و عراق را چپاول و در بازار های بین المللی به فروش می رساند . از تمامی امکانات تبلیغاتی روز دنیا هم بهره می برد و به انواع سلاح های روز دنیا و ماشین آلات جنگی دسترسی دارد . آیا در دنیائی که کشوری مانند ایران در فروش نفت خود و در خرید دارو و گندم هزار و یک مشکل دارد می توان پذیرفت که جهان مدعی مبارزه با تروریسم توان از بین بردن توان مالی و لجستیکی گروه بسیار خشن داعش را ندارد . حرف آخر اینکه جناب رئیس جمهور حقیقت را بیان نکرده اند نمی توان گفت حقیقت را نمی دانسته اند . یا نخواسته اند و یا شهامت بیان آن را نداشته اند . آقای رئیس جمهور ، همانطور که به ناحق نام جریان پلید تروریسم را به ملت افغانستان چسبانده اند جا دارد اندیشمندان در افغانستان جریانی را برای بیان واقعیت های پیرامون تروریسم به راه بیندازند و مردم جهان را از واقعیت امر مطلع کنند و تمام توان خود را برای رهائی بشر از این بلیه عظیم به کار ببرند . به امید موفقیت تمام آزاد مردان جهان
شهروند - ایران

>>>   کشورعجیبی داریم !!اگریک بیسوادمانندعبدالرحمن 40سال بازور وقتل واستبدادحکومت کندبابای ملت می شودکه مادرملت رادرآورده .اماشخصیت علمی که دردانشگاه امریکااستادبوده واکنو نملتزم وپاک واصلاحگرفسادبابرنامه مشخص است براحتی یک بیسوادکه دیپلم ندارد اورامتهم وناسزامیگه .ازکشور هیچ خبرندارد که هزاردست خارجی کارمیکنه
شیواکاندیداحتمالی بلخ

>>>   ای کاش ایشان درهمه موارد بدون تحت تاثیرقرارگرفتن احساسات قومی خویش سخن میگفت. طالب را پدیده داخلی میداند حالانکه حالا همه میدانیم که طالبان را کدام کشورها به وجود آوردند. چون طالبان هم تبارغنی اند باید درمورد ایشان کرم کرده و آن را یک پدیده داخلی بنامد. این درحالیست که طالبان خارجی ترین گروهی است که تا حالا درصحنه سیاسی افغانستان ظهور کرده است.

>>>   تشکر از اقا داکتر صاحب اشرف غنی شما چیزهایی که از ذهن بیرون میآورید . خارج از هیج تصوری نبوده ونیست وهمه حقیقت دارد .اما متاسفانه در جامعه که امروز هستی مردمشان از تشنگی وگرسنگی در حال فرار هستند اما عقلشان نمیکشد که به پهلوی همدیگر ایستاده شوند وبه فکر آینده خود باشند ویک سری که روشن فکر وبانفوز هستند به رقابت جاسوسی میپردازند برای خارجیها . دوم دال برکسانی که مخالف نظر اقای ریس جمهورهستین چرا وارد میدان حمایت ازافغانستان نمیشوید وفقط به مخالفت ومنافقت میپردازین اگر واقعا افغان هستین

>>>   کدام متفکر این یک کامپاین امریکائی ها بود که اول او را ریس کمیسون روند انتقال مسولیت نظامی از ناتو به نیروهای افغانستان تعین کردند تا باشد ذهنیت سازی کنند وبعد از اعلان غیر واقعی و افراطی متفکر بودن . یک معقوله است کسی درمیان تعداد از مرد ګفت که من توان دارم تا سیزده متر خیز بزنم مثال ادعای باطل اشرف غنی یک نفر از حاضرین امده و از جیب خود متر را کشید و قسمت از زمین را متر زد و ګفت حالا مینینم که چند متر خیز زده میتوانی وقتی برای مرد اولی چاره ئی نماند ګفت که فعلا پطلون من کمی قید است اګرنه کاری نیست .
تاحال که دیده شده ادعا متفکر بودن غنی هم مثل این قصه است .
کوهستانی

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است