از خر شیطان پایین شوید
دولت و دولتمردان مصروف بازی های خود هستند. در صورتی که باید مصروف بازی های کلان ملی باشند. سران دولتی باید به خود بیایند و از این خر شیطان پایین شوند 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۵۳    ۱۳۹۴/۵/۲۹ کد خبر: 101119 منبع: پرینت

فقر و بیکاری و افزایش ناامنی در روزهای اخیر سبب شده است تا شهروندان کشور به فکر فرار از کشور باشند و در پشت درهای سفارتخانه ها صف های طولانی ایجاد کنند. سران حکومت وحدت ملی با وعده های بسیار بر سر کار آمدند اما تا حال نه تنها راه حلی برای مشکلات کشور نیافته اند بلکه بر مشکلات نیز افزوده اند. از سویی بسیاری از پناهجویان در جزیره کوش یونان در وضعیت بدی قرار دارند. چه عواملی سبب فرار سیل آسای شهروندان شده است و چه کسی مسوول است؟

سید مسعود استاد دانشگاه در برنامه فراخبر در مورد علت فرار شهروندان از کشور پس از ناامنی های اخیر گفت: پیش از این نیز فرار نیروی کار از کشور را داشتیم اما در حال حاضر فرار مغزها را داریم. در گذشته نیروی جویای کار به کشورهای همسایه مهاجرت می کردند ولی متاسفانه در این روزها فرار گسترده متخصصان و نیمه متخصصان تحصیل کرده را می بینیم که در واقع نوعی فرار نقدی نیز محسوب می شود. اگر هر نفر 10 هزار دالر هزینه کند وقتی که حساب کنید به میلیون ها دالر می رسد. سران حکومت وحدت ملی وعده داده بودند در حدود یک میلیون زمینه کار ایجاد می کنند، نه تنها ایجاد نشد بلکه آن زمینه ها نیز از دست رفت.

وی افزود: پس از رفتن نیروهای خارجی، سازمان های کمک کننده کلان خارجی نیز از کشور خارج شدند و بازماندگان آنان کارگرانی با تخصص میانه و تخصص عالی باقی ماندند. این افراد انگلیسی می فهمند، علم کامپیوتر می دانند و با تکنولوژی روز به خوبی کار می کنند. این کارگران نیز در فکر خروج از کشور هستند. از سویی عوامل خارجی نیز دخیل در فرار مردم هستند. چندی پیش پارلمان آلمان و حتی کشورهای دیگر تصویب کردند که مهاجران به خصوص مهاجران سوریه و افغانستانی را می پذیرند. باید پرسید که چرا سران قدرت نتوانستند به وعده های خود عمل کنند و یک برنامه استراتژی اقتصادی را به وجود بیاورند. افغانستان تنها ارگ و قصر سپیدار نیست. افغانستان بیرون از دیوارها و در میان 85 درصد مردمی که در فقر و بی کاری دست و پا می زنند است. بر این ملت جفا شده است. اگر یک سال را محاسبه کنید با توجه به عدم موجودیت یک سیاست درست شاید میلیاردها دالر ضرر کرده ایم.

سید مسعود دلیل همچنین ترجیح دادن فرار مردم از کشور را فرار سرمایه ها دانست و گفت: پیش از آن که فرار کار صورت بگیرد فرار سرمایه ها صورت گرفته است. در هر سه ماه 4 میلیارد دالر از کشور خارج می شود و میزان سرمایه گذاری در کشور نیز 35 درصد سیر نزولی گرفته است. تمامی نهادهای بزرگ خارجی که این جا سرمایه گذاری می کردند دروازه های خود را بسته شده است. تنها 300 کارخانه در هرات بسته شده است. از سویی باور مردم نیز به سرمایه گذاری کمتر شده است. ما صدها بانک کوچک در خانه های مردم داریم و حتی سرمایه داران نیز علاقه ای به سپردن سرمایه خود در بانک ها را ندارند.

وی عوامل تولید را زمین، فاعل کار و سرمایه دانست و گفت: از این 3 عامل دوتای آن کنار زده شده است. سرمایه رفته است و فاعل کار نیز متوجه خود شده است. در کنار مساله کابل بانک در وضعیت اقتصادی کشور شما یک نوع آنارشیزم پولی را می بینید. اگر از 62 افغانی به 57 افغانی کاهش ارز پیدا می شود. در سطوح بالا و در مقدار بالا میلیاردها افغانی به ضرر مردم به خاطر کاهش ارزش پولی به وجود می آید. اگر سران حکومت این موضوع را اطلاع نداشته باشند بسیار متاسف هستم. مردم فکر می کنند که این افراد می توانند کشتی شکسته افغانستان را از طوفان خارج کنند. آنان اگر تنها رسانه ها را مشاهده کنند و ببینند که مردم چگونه فرار می کنند خودشان انفجار خواهند کرد.

استاد دانشگاه با توجه به عدم توجه سران قدرت به واکنش مردم گفت: اگر دیکتاتور بفهمد که دیکتاتوری کار بدی است دیگر دیکتاتوری نمی کند. اگر کسی بفهمد که نمی تواند کاری را انجام دهد خود کنار می رود تا کسی دیگر کار را انجام دهد. اما سران حکومتی هنوز در میان خود به دنبال گرفتن امتیازاتی از یکدیگر هستند. در حال حاضر مردم افغانستان به صورت کامل از دایره قدرت بیرون رفته اند. هر زمان که مردم از دایره قدرت بیرون بروند تهداب قدرت نیز ضعیف می شود. دو بزرگوار در خیال هستند که برای خود یک مدینه فاضله خواهند ساخت و تا 10 سال دیگر افغانستان یک کشور پیشرفته می شود و تا 5 سال دیگر یک کشور صادراتی می شود اما این خیال است و خواب است و محال است. در خواب و خیال رفتن غیر شکست چیز دیگری نیست و همین است که سبب می شود پاکستان هر کاری که بخواهد با ما می کند.

آقای مسعود در مورد سفر مردم به اروپا گفت: متاسفانه که ما همیشه سوء مدیریت داریم. بزرگ ترین موضوعی که برای بچه های ما وجود دارد مساله تعلیم و تربیت و کار است که ما نمی توانیم به وجود آوریم. ما تنها سالانه ده ها هزار ناکام کنکور داریم. ما در کشور هم از لحاظ روانی جوانان را تخریب می کنیم و هم از لحاظ مادی ذلت را برای آنان ایجاد می کنیم. برای هر دانش آموزی که از صنف اول تا صنف 4 درس می خواند50 میلیون افغانی و ساعتی 7 هزار افغانی برای یک تن در تحصیلات عالی هزینه می شود اما دولت و دولت مردان ارزش آن را نمی دانند، زیرا مصروف بازی های خود هستند. در صورتی که باید مصروف بازی های کلان ملی باشند. سران دولتی باید به خود بیایند و از این خر شیطان پایین شوند.

کد (18)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   آقا مطلقآ درست فرمودید،این عین وغین هردوت فاسد ودر برنامه‌ریزی های خود ناکام مطلق اند دور حق مردم آنقدر ظلم روا داشتند که هیچگاه قابل جبران نیست ،آنها فقط کوشش میکند اشخاص و افراد خویش را در نظام جا دهند وسود را که افراد کرزی و دارودسته اش برد ،فاقیماند وتفاله اش این در حالت جمع آوری اند .
عبدالله ریحان

>>>   آقای مسعود!
زمانی که انتخابات به تقلب گرایید و نتیجه آن به درازا کشید، شما فرمودید که معلوم نشدن نتیجه انثخابات بالای سرمایه گذاری و اقتصاد مردم نتیجه بد دارد. من گفتم با معلوم شدن نتیجه انتخابات، نه تنها وضعیت سرمایه گذاری و اقتصاد مردم بهبود نمی یابد، بلکه خرابتر میشود. زیرا اقتصاد افغانستان و امنیت افغانستان به قوی خارجی و به کمک خارجی وابسطه است و با بیرون برآمدن آن ها هم اقتصاد خراب میشود و هم امنیت. بعد از معلوم شدن نتیجه انتخابات باز گفتید که چون کابینه هنوز تشکیل نشده است و کابینه گذشته هنوز پا برجاست، بناً وضعیت امنیتی و اقتصادی خراب است. من همان گفتار قبلی خویش را گفتم. حالا شما دولت جدید را به بی پروایی و غفلت در امور امنیتی و قتصادی متهم میکنید، اما گفتار من همان است:
مردمان روز بهی می طلبند از ایام.
مشکل آن هست که هر زوز بد تر میبینم.

>>>   کــــــار مـهـم تقسیــــــم چوکـــــی ها بکجارسیـــــــــده؟؟ تقسیم چوکی ها مهترین موضوع حیاتی وسرنوشت ساز برای وطن ماست موضوعات مداخلات پاکستان بیکاری عقب مانی اینها مشکلات فرعی هستند کار اصلی تقسیم چوکی هاست ! کاش تا قیامت تقسیم چوکی میبود وما میبودیم وهمه روزه چوکی تقسیم میکردیم !

>>>   شــــــیــــــوه کار مدیــــــــران ما به این مثال شباهت دارد: نجار پیری بود که می خواست بازنشسته شود. او به کار فرمایش گفت که می خواهد ساختن خانه را رها کند و از زندگی بی دغدغه در کنار همسر و خانواده اش لذت ببرد. کار فرما از اینکه دید کارگر خوبش می خواهد کار را ترک کند، ناراحت شد. او از نجار پیرخواست که به عنوان آخرین کار، تنها یک خانه دیگر بسازد. نجار پیر قبول کرد، اما کاملا مشخص بود که دلش به این کار راضی نیست. او برای ساختن این خانه، از مصالح بسیار نا مرغوبی استفاده کرد و با بی حوصلگی، به ساختن خانه ادامه داد.
وقتی کار به پایان رسید، کارفرما برای وارسی خانه آمد. او کلید خانه را به نجار داد و گفت: این خانه متعلق به توست. این هدیه ای است از طرف من برای تو. نجار یکه خورد. مایه تاسف بود! اگر می دانست که خانه ای برای خودش می سازد. حتما کارش را به گونه ای دیگر انجام می داد
(آئینه )

>>>   کشور به یک خیانت ملی سرتاسری مواجه است, هیچ کس نمیداند که فردا چه خواهد شد اگر سیلی که در راه است دیوار بزرگ را تخریب کند در آن صورت مردم در صفوف دشمن صف آرایی خواهد کرد و یک بار دیگر بدست دشمن انسان این سر زمین دشمن بدتر خواهد شد, از خدا بترسید از وجدان تان بترسید از انسانیت بترسید دیگر همه مسایل قومی و تعصبی را کنار گذارید از اسلام به مثابه تحارت روز تان استفاده نکنید جهاد فی سبیل الله است نه بخاطر تصاحب هر چه که است باید منحصر به یک گروه باشد این همه نتیجه همان جریانات است که ما بار بار آنرا تجربه میکنیم وسلاو

>>>   از اجیران دیروز پاکستان ...غلامان امروزی امریکاه وانگلیس او مردم شریف وبلا کشیده چه انتظار دارید . مادر وطن چشم به ما دارد که فرزندانم ، فرزندان واقعی من باز استقلال را برایم خواهم اورد؟
ا ز


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است