پیرامون امیر المؤمنین غایب
برخی ها طالبان را در لیست "اسلام سیاسی" مطالعه می کنند، صرفنظر از اینکه این اصطلاح چقدر دقیق و علمی است، طالبان نماینده "اسلام سیاسی" نه، بلکه نمایندگان "اسلام استخباراتی" بوده اند 
تاریخ انتشار:   ۲۲:۰۰    ۱۴۰۰/۷/۲۵ کد خبر: 168684 منبع: پرینت

در این روز ها پیرامون ملایی که گفته می شود امیرالمؤمنین امارت طالبان بوده است، مطالبی را خواندم و لازم دیدم تا اینجا چند نکته را ذکر نمایم:
1- غیابت رهبر یک نظام نه تنها با عقل و شرع در تضاد بوده که با بدیهیات زندگی اجتماعی هم جور نمی آید.

2- امامت و خلافت در فقه اسلامی زیر عنوان عقد ها "قراردادها" مطالعه می شود و تمامی قراردادها در اسلام میان افراد معلوم و ظاهر و پیرامون امور معلوم عقد می گردد. در این شریعت هم خرید و فروش متاع مجهول جایز نیست و هم اطراف مجهول در عقد.

3- یکی از شرایط عقد ازدواج هم معرفت هر دو طرف عقد از همدیگر می باشد تا جایی که پیامبر اسلام به آن امر فرموده و در عرف ما شاهدان می روند و شهادت می دهند که به این نام و نسب دختر دیگری وجود ندارد.

4- پیامبر اسلام خود نمونه رهبر شناخته شده در جامعه بود که تاریخ نویسان تمامی تفاصیل شکل و شمایل ایشان را گزارش داده اند تا جایی که حتى شمار تقریبی موهای سفید سر و روی ایشان نیز ثبت کتاب های سیرت گردیده است. بیعت با پیامبر و خلفای او نیز با دست دادن و لمس فیزیکی انعقاد می یافت.

5- یکی از مسوولیت های امیر المومنین، امامت نماز های جمعه می باشد که نویسندگان فقه سیاسی ده ها صفحه را در این باب نگاشته اند. آیا ممکن است که امامی غایب از نظر باشد؟

6- ابن تیمیه می گوید: "پیامبر فرمان اطاعت از امامان حاضر و معلوم و شناخته شده را صادر کرد که دارای اختیاراتی هستند که می توانند بر مردم حکومت کنند، نه با اطاعت از موجودات نامعلوم، ناشناخته ها و یا کسانی که هیچ قدرت و اختیار ندارند".

7- این ملایی که گفته می شود امیرالمؤمنین طالبان است، حتی نامش را کسی نمی داند که هبت الله است و یا هیبت الله، تا جایی که وزیر کابینه می گوید که نه صدایش را شنیده و نه هم او را دیده ولی فرمان هایش برای او می رسد.

8- برخی ها طالبان را در لیست "اسلام سیاسی" مطالعه می کنند، صرفنظر از این که این اصطلاح چقدر دقیق و علمی است، طالبان نماینده "اسلام سیاسی" نه، بلکه نمایندگان "اسلام استخباراتی" بوده اند.

9- بادرنظرداشت نکات فوق، خلافت و امامت شخصی مجهول و نا معلوم و غایب، بدعت دیگری از بدعت های این "اسلام استخباراتی" به شمار می رود.

بشیر انصاری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
امیر المؤمنین غایب
طالبان
اسلام سیاسی
نظرات بینندگان:

>>>   شخصیکه امیر مومنین خوانده شده یا میشود خدا نیست بشر است . بشر چطور درغیاب وجودامارت یا حکومت یا ریاست میکند عقل چه میگوید
کاظمی

>>>   طالبان کرام اگر یک شخص خیالی بتراشند
و به انظار بکشانند باز چه ؟؟؟؟؟؟؟
آیا میتوان مرده را پادشاه یا حکم دار
ساخت نه خیر .

>>>   عبدالحکیم حقانی به امضای کدام رییس جمهور کدام پادشاه کدام آمر اسلامی
قاضی القضات مقرر شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

>>>   از اسلام مبارک پیکر بوقلمونی ساخته اند.

>>>   امیرالطالبین در اصل استخبارات پاکستان است که نه دیده میشود و نه شنیده.
امیر کور هم با آنکه دفن خاک شده بود دو سال فرمان صادر کرد.

>>>   ملا هیبت الله نیز مثل امام مهدی،ملا غیبت الله شده است.
اًخرالزمان هردویشان برمیگردند و پیروان شان را از زمین نجات میدهند و به آسمان نزد خداوند میبرند و وظیفه وکالت پیروان خود را نیز در هنگام سوال و جواب نزد خداوند دارند.

>>>   این چگونه راس قدرت است که از ۱۵ اگست
۲۰۲۱ روز تسخیر مصلحت آمیز کابل به اساس ذمینه سازی اشرف غنی یک بار به نیرو ها مانده نباشی نه گفته. قدرت غایب غیر از خدا هیچ کس نیست .
او اگر راعی است چرا به اصطلاح و واژه
خودشان برای رعایا یک بار هم شده مختصرآ ظاهر نه
میشود او در زمین است یا آسمان ؟؟؟؟؟
سنگری

>>>   شما شیعیان که امام غایب دارید طالبان هم امیر المومنین غایب دارد. کدام کمی و زیادی از یکدیگر نداری...
امین

>>>   شیطان هم دیده نمیشود و امیر الطالبین هم

>>>   نویسنده چقدر کنایه به شیعیان زده است
امامت شخص غایب را بدعت دانسته
تفکرات نویسنده با وهابیت و داعش بسیار نزدیک است

>>>   بله بله حالا نگاه کنید به کامنتها
نگاه کنید بعد بگید افغانستان داعش ندارد

>>>   کسیکه راجب شیعیان حرف زده است
طالبان سنی هستند یعنی هم مذهب تو هستند تمام گروههای تروریستی از داعش و بوکوحرام و القاعده و طالبان اونها هم مذهب تو هستند
خدا رو شکر شیعیان در جهان آبرو دارند
به کمر خود بمب نمی بندند تا بقیه رو منفجر کنند و انواع اقسام حملات تروریستی انتحاری و سر بریدن رو شیعیان انجام نمی دهند تا آبروی اسلام برود
آبرو برای اسلام نگذاشته اید
شیعیان همه جا صلح آمیز زندگی می کنند و انتحار و انفجار ندارند

>>>   افسانه کشته شدن رییس استخبارات پاکستان در ارگ
در برخی از منابع گفته می شود، فیض حمید رییس استخبارات پاکستان در ارگ کابل کشته شده است. اگر واقعا چنین اتفاقی افتاده باشد، یک رخداد بزرگ تاریخی و بی سابقه است.
من دی‌شب نوشته ای از قاسم عمر به زبان پشتو در یکی از واتساپ‌گروپ های معتبر، خواندم که تمام جریان سفر او به کابل را در اولین روز های تسلط طالبان بر کشور، شرح داده بود و به تعقیب آن، به چندین فایل صوتی منتسب به طالبان، برخوردم که عین محتوای قصه آقای قاسم عمر را تایید می‌کرد.
خلاصه آن گزارش این است که وقتی جنرال فیض به کابل آمد در جلسه با سران طالبان، خواسته های فوری و مالکیت مستقیم پاکستان بر افغانستان را مطرح کرد. طرفداران شبکه حقانی، خواسته های او را بدون ضیاع وقت، پذیرفتند و حمایت کردند؛ اما ملا برادر گفته است که ما نمی‌توانیم این ننگ تاریخی را قبول کنیم و تمام امور افغانستان را به پاکستان بسپاریم؛ ملت افغانستان از پاکستان تنفر دارند و با ما در جنگ خواهند شد. به تعقیب آن، بحث منجر به درگیری لفظی می‌شود و جنرال فیض دست به تفنگچه برده، ملا برادر را زخمی می نماید و خودش با افراد خود به‌دنبال ترک جلسه و فرار می‌رود. در این اثنا ملا برادر به افراد طالبان دستور می‌دهد که او را بزنند. یک مرمی و چندین چاقو به جان فیض اصابت می‌کند و جا‌درجا کشته می‌شود. در این درگیری از هردو طرف حدود چهل تن کشته می‌شوند سپس با دخالت سران طالبان و پاکستان از خارج، جنگ خاموش شده، جنازه فیض و پاکستانی های همراهش مخفیانه توسط طیاره پاکستان برداشته شده و ملا برادر را هم فورا از معرکه بیرون و سپس برای تداوی به قندهار انتقال می‌دهند؛ گویا دلیل چندوقت غیابت ملابرادر و آوازه زخمی شدن او و مخالفت درونی طالبان نیز همین موضوع بوده است.
شاید باورش سخت باشد که بپذیریم کسی در سطح رییس استخبارات کشوری چون پاکستان اینگونه بدون سر و صدای در ارگ افغانستان کشته شده باشد؛ اما شواهد بعد از ۱۵ اگست، کمی ذهن ها را مشکوک می‌کند. چون احتمال فوری این بود که پاکستان به حیث اولین کشور، طالبان را به رسمیت بشناسد و حمایت کند؛ اما دیدیم که بعد از آمدن فیض روابط پاکستان و طالبان خراب شد، مرزهای پاکستان بسته شد، موضع‌گیری های پاکستان در قبال طالبان، تند تر گردید. روسیه، ایران و چین هم که احتمال می‌رفت طالبان را به رسمیت بشناسند، شاید تحت فشار پاکستان، مرموزانه عقب‌نشینی کردند.
جالب هم این است که مدتی بعد از سفر فیض در کابل، رسانه های پاکستان اعلام کردند که فیض از ریاست استخبارات عزل و به یکی از قول اردوهای آن کشور تبدیل شده است؛ اما آنجا هم دیده نشد و چیزی تا کنون از او به مشاهده نرسیده است.
اگر واقعا این اتفاق افتاده باشد، یک رخداد کاملا تاریخی و بی نظیری است که می‌تواند قضاوت ها در مورد سران طالبان از جمله، ملا برادر و سراج حقانی را عوض کند و آینده طالبان را هم دیگرگون سازد.

>>>   Rasoul Parsi
آیا طالبان خواسته‌های‌شان را از گلوی کرزی مطرح می‌کنند؟ یا کرزی به نحوی در سمت و سو دادن طالبان به سمت عرفی‌گرایی تاثیرگذار است؟
آیا طالبان می‌خواهند با استفاده‌ی ابزاری از لوی جرگه، که از نمادهای مهم پشتون‌والی‌ست، کسب مشروعیت‌ مردمی‌ دریافت نمایند؟ یا با سمت و سو دادن طالبان با چنین کارشیوه‌ها و قوانین عرفی و سنتی، تلاش در جذب این گروه در تفکر قبیله‌ای‌ست؟

>>>   سلام هم وطن ضرب المثل است
خر چه دانند حلوا قند نبات
جوالی کاه باشد باری تهی روباط
خرس را چه با پلیز وانی
شیاطین را چه ماندن با قرآن خوانی

>>>   تا احمق در جهان است، مفلس در نمی ماند
کسانیکه بدون دیدن، شخصی را به صفت امیر المومنین قبول می کند، عذر بد تر از گناه است
امیر المومنین که طالبان قبول کرده اند ممکن آمریکایی، اسرائیلی، انگلیسی، عرب یا پاکستانی باشد. از همین خاطر مرده اش نیز چندین سال بجای زنده ها امر و نهی می‌کند
بدا بحال چنین ملت خو برده و نادان!
مکررا
"تا احمق در جهان است، مفلس در نمی ماند "


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است