طالبان تاجيك و ازبك، سلطه قومى و زبانى در پوشش دين، جهاد نيست!
متأسفانه استبداد، فقر و بى سوادى در تاريخ افغانستان همواره چهره روشن و انكار ناپذيرى داشته است. حاكميت حاكمان قوم محور و ستمگر اين ديار باعث شده كه همه اقوام كشور نتوانند از دايره تنگ ديد قومى به فراسوى فراخ ملى گام بگذارند و با دنيا مدرن خودشان را همگام بسازند.
از همين رو فهم ما از آموزه هاى دينى و دنيوى آميزه ى ست از قرائت هاى خشن دينى و سنت هاى بدوى قبيله اى كه ماحصل آن ركود، عقبگرد و پس مانى كشور و مردم را همواره به همراه داشته است.

با تاسف فهم مردم عامى ما از آموزه هاى دينى در مظاهر دين بوده و از ماهيت،اصل و پيام دين بى خبر مانده اند.
از همين رو استخبارات پاكستان و غرب با استفاده از احساسات پاك دينى مردم افغانستان گروهى را بنام طالبان در افغانستان بوجود آوردند كه اهدافى مشخصى را دنبال مى كرد:
تأمين اهداف پاكستان؛ مزاحمت براى كشور هاى همسايه مثل ايران و آسياى ميانه و گسترش سلطه قومى و زبانى در پوشش دين در افغانستان.

جهاد طالبان در كشور ما در زمان «حكومت اسلامى» استاد ربانى شهيد آغاز شد. كسى كه خودش پروفيسور اسلامى و يكى از بهترين عالمان جهان اسلام بود.
پس از آن در حكومت هاى كرزى و احمدزى هم طالبان جهاد شان را براى بيرون راندن قواى خارجى آغاز كردند؛ امابعد از چند سال جنگ اينها با امريكا تواففنامه امضا كردند و در دوسال تمام سربازان ارتش، پليس و مردم بيگناه را سلاخى كردند، بدون اين كه بنى يك امريكاىى خون شود.

پس از معامله غنى احمدزى و تيم وطنفروش او در 15 اگست 2021 و تسلط دوباره طالبان بر كشور، جهاد شان را بالاى مردم مومن و مسلمان در دره پنجشير، اندراب و ساير نقاط كشور شروع كردند كه تا امروز ادامه دارد.

با اين حال، تا هنوز طالبان تاجيك و ازبك در توهم جهاد بسر مى برند. اينها مى پندارند كه براى هدف بزرگ و معنوى اى چون جهاد به اين گروه پيوسته اند.
اما از اين نكته غافل مانده اند كه ظهور اين گروه از همان بدو پيدايش براى اهداف مادى گرفتن قدرت تحكيم سلطه قومى-زبانى و تروريسم دولتى در افغانستان شكل گرفته بود نه جهاد.

مگر نمى دانند كه چند روز پس از سلطه دوباره طالبان در كابل، حكومت تك قومى شان كه ٩٩ فيصد آن از يك قوم اند توسط رييس آى اس آى شكل گرفت؟
آيا جهاد همين است كه مردمان هزاره، پنجشيرى را قتل عام كنند و از خانه و كاشانه شان آنها را كوچ دهند؟
اگر جنگ شان در اين همه سال ها جهاد بود، اكنون كه قدرت كشور را در دست دارند چرا به يك حكومت همه شمول تن در نمى دهند؟
چرا آرام آرام مى خواهند زبان فارسى را از لگو ها و نشان هاى حكومت و دولت پاك كنند؟
بنابراين، طالبهاى تاجيك و ازبك تا دير نشده بخود بيايد؛ سلطه قومى و زبانى جهاد نيست!
راهى كه مى رويد به تركستان است!

با حرمت
اكبر نوابى

>>>   اين اغا استاد مانده!! ربانى و عالم دين بودنش مهم نيست او در عمل چه كرد اين مهم هست!! اگر از حالت استادهگى فكرى برايى و نگاه به فاميل ربانى كنى برايت معلوم مى شود كه ايشان چقدر عالم و با تقوا بود! مگر شرط اينست كه خودت اول مغزت را در حركت بيارى!

>>>   "فهم ما از آموزه هاى دينى و دنيوى آميزه ى ست از قرائت هاى خشن دينى و سنت هاى بدوى قبيله اى كه ماحصل آن ركود، عقبگرد و پس مانى كشور و مردم را همواره به همراه داشته است." بسیار علمی!!
خوب ضرورت به رنسانس (که بار ها گفته ام) روز بروز زیادتر احساس میشود تا گماتیسم عرب و عربیسم را در ین سرزمین از بیخ و بنیاد پاک کند. ورنه همیشه همین حال و همین منوال خواهد بود و استفاده جوی همسایه برای سرکوبی بیشتر ما.
آتش خاوری

>>>   با استعفا یا کنار گذاردن خلیلزاد مثلث خبیثه کرزی ، غنی و خلیلزاد بعد از تکمیل پروژه شیطانی شان که غضب قدرت به وسیله پشتون ها بود عملا" از هم پاشید و حال فرصت دارند که از پول های تاراج کرده استفاده کرده و باقی عمر را به گونه شاهانه و ذلت بار سپری کنند.
اینکه خداوند این سه شیطان شریر و و پست و وطن فروش و بی ناموس را چه جزای دنیوی و اخروی خواهد داد در آینده معلوم میشود.
اما به یقین که ذلیلانه خواهند زیست و مفتضحانه خواهند مرد.

>>>   از اين قوم جدا بشيم تا زندگي كنيم!
مهم نيست تجزيه كشور خواست و برنامه انگليس و پاكستان است يا نيست "مهم اين است با قومي كه تفكرات قبيله اي و قومي نژاد پرستانه و در عين حال زندگي قرون ما قبل تاريخ مسيح دارند و به هيچ يك از ارزشها و اخلاق انساني پايبند نيستند ما نمي توانيم زندگي كنيم بايد راهي براي جدايي جستجو كنيم."

مسلح كردن تاجيك هاي احمق و گسيل آنها بطرف مناطق تاجيك نشين توسط برنامه ريزان مكتب افغانيسم، شستشوي مغزي و تزريق تفكر افراطي ديني جوانان اوزبيك توسط پشتونيست هاي افراطي، شكنجه، چپاول مال و راندن هزاره ها از مناطق شان توسط جالبان ادامه سياست هاي خصمانه قومي است كه بسياري منتظر تغیير در انديشه آنها و اميد به آينده از زمان عبدالرحمن خان نشسته اند كه نه تنها تغيري در تفكر رهبران قبيله و توده هاي قوم پشتون به وجود نيامده است بلكه به شدت آن در هر حاكميت أفغانتبار افزوده شده است.

ديگر هيچ اعتمادي ميان جامعه پشتون و غير پشتون نيست، تمامي ديوارهاي اميد فرو ريخته اند پل هاي آينده تخريب شده است همه و همه به ديده بد بيني حتي به كساني مي نگرند از افغانستان واحد خرف مي زنند. ديگر نه جمهوريت را و نه فدراليسم را و نه جالبانيسم را مردم مي پذيرند. نفرتي عميق سر تا پاي مردم را از هم وطن بودن با چنين قومي فرا گرفته است. آنها درندگاني هستند در هر لباسي داخل مي شوند تا تاجيك ها، هزاره ها و اوزبيك ها را شكار كنند!
انديشه هاي مان را براي جدايي آماده كنيم.

هدف و برنامه را براي تجزيه تنظيم كنيم
مرزها و قوانين را مشخص كنيم
آرمانها و آرزوهايمان را تحقق بخشيم
با اين قومي كه هم وطن امروز و همسايه فردا است خدا حافظي كنيم تا به امنیت، آسایش، پیشرفت و عدالت در سایه انسانیت و قانون زندگی کنیم.

گل امیری
با تشکر از جناب گل امیری، چاره دیگر وجود ندارد. باید تمام غیرت مندان تاجیک ، اوزبیک و هزاره هرچه عاجل سازمان دهی و برای جدایی از این وحیشان متحجر (که با بی شرمی تمام و با دهن کجی به تمام ارزش های بشری و دینی از انتحاری ها تجللیل می کنند) اقدام کرد. به امید آن روز. الیس الصبح بقریب؟

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است