حالا يقين داريم كه پاكستان چه بازي خوب مطابق منافع ملي خود كه تعريف شده در استراتژي اين كشور أست بازي مي كند،

در سال ١٣٥٧ هنگاميكه انقلاب، حادثه و يا كودتا ثور صورت گرفت، پاكستان ملكه اليزابت را دعوت كرد، تا از سرحدات خط ديورند يعني خط كامنولت ديدن كند و فرمانده كل قواي انگليس اولين گلوله را بطرف افغانستان شليك كرد و بعد از آن میلياردها مرمي شليك شد و میليون ها نفر كشته شدند،

پاكستان مديريت جنگ افغانستان را بدست گرفت و مجاهدين به هفت گانه تقسيم شدند و ايران به هشت گانه و شوروي قدرت دولتي را تقويت كرد و براي اطاعت بيشتر آنان آنان را به چندگانه ها نفسيم كرد.
پاكستان حرف مجاهدين را مي زد، در سازمان ملل و سازمان هاي ديگر و با كشور هاي ديگر، پاكستان مجاهدين بود و اين ضربه بزرگي به مجاهدين بود.

پاكستان با امريكا و روسيه نشست موافقتنامه ژنو را ممكن ساخت ولي در شكست برنامه بينين سيوان نقش بازي كرد بعد از قدرت مجاهدين در ١٥ گروپ جمع جنرال دوستم به جان هم با پلان پاكستان افتادند و هر إنچه بود به ويراني رفت.
مجاهدين شكستند
١٣٧٥

پاكستان با تباني قطر و عربستان سعودي از درون مجاهدين با برنامه بابر وزير داخله بينظير بوتو صدراعظم پاكستان قدرت قهار طالبان را ساخت و سرود پيروزي مديريت پاكستان را در جاده هاي كابل زمزمه كرد.
مجاهدين رفتند و طالبان به كابل خزيدند.

با عصبي شدن إمريكا طالبان را از افغانستان آهسته برداشت و در خانه امن جا داد و بعد بزرگترين درد سر ها را براي غرب با پشتيباني چين و روسيه و ايران پديد إورد.
اينبار دايره مديريت پاكستان گستردگي خاص را تقيب مي كرد.
پاكستان با مساله افغانستان در معادلات بين المللي جاي پا پيدا كرد.
آمريكا و ناتو كوله بار خود را بستند و رفتند؛ ولي نرفتند و سياست و مديريت پاكستان دچار چالش شد.

با موجوديت طالبان بار دوم پاكستان بازهم به نمايندگي طالبان برخاست.
هدفش بزرگ نشان دادن خودش و خطرناك بودن طالبان است. عمران خان صدراعظم و وزير خارجه این كشور، وزير داخله و حتی سفير اين كشور از نام طالبان كه اكنون صاحب قدرت دولت اند حرف پراگني مي كنند.

پاكستان علاقمندي ندارد تا طالبان رخش را به پاكستان بر گرداند.
پيشنهاد ميانجيگري طالبان افغانستان ميان طالبان پاكستان و دولت پاكستان را مي كند و به اين ترتيب:
١- طالبان را حيثيت دولتي مي دهد.
٢_ طالبان را مانند يك قدرت در منطقه نمايش مي دهد.
٣_ اينكه طالبان، القاعده و داعش نه در پاكستان بل در افغانستان است.

دست به رسيده به اهداف اقتصادي مي زند:
١- پول كلدار را رايح ترين پول افغانستان مي سازد، با وجوديكه چنانچه در نبشته گذشته نيز گفتم ١٤٤ مليارد افغاني در درون افغانستان وجود دارد.
٢- ١،٨ میليارد دالر در داخل افغانستان أست، اينرا پاكستاني ها مي داند. قاچاق روزانه صد ها هزار دالر شاهد حرف هاي ما است، اين مقدار پول ارز در دوران كشور بود.
٣- در انحصار قرار دادن پرواز ها توسط طيارات پاكستاني ظالمانه ترين غارت ارز به گونه دالر أست، با وجوديكه دولت داد مي زند دالر نداريم طيارات پاكستان دربدل ٢٥٠٠ دالر في نفر در انتقال مسافرين مي پردازد، پرداخت به خاطر گريز از قفس.

پرواز هاي پاكستاني هر روز انجام مي شود كه به تعداد ٢٦٠ نفر را انتقال مي كند به اين ترتيب:
٢٥٠٠ • ٢٦٠= ٦٥٠٠٠٠ روزانه
٦٥٠٠٠٠ • ٣٠= ١٩٥٠٠٠٠٠ بصورت ماهوار(نوزده میليون و پنجصد هزار)
حالا اگر تا سال جديد حساب شود
١٩٥٠٠٠٠٠•٦= (١١٧٠٠٠٠٠٠
كه الي شش ماه اخير به ١١٧ میليون دالر مي رسد كه پاكستان تنها از انتقال مسافرين توسط طيارات خود بدست مي آورد.

پرسش:
اين مقدار اسعار (دالر) از كجا شده أست در صورتيكه ادعا مي شود مقدار ارز كمبود شديد دارد.
- پول افغاني نيز در اقتصاد ملي موجود است.
عامل:
بي باوري در بازار.
نبود باور هاي سياسي.
قاچاق اسعار توسط آنانيكه بدولت مانند گذشته راه دارند.

قيمت مواد غذايي حركت هاي دوگونه دارند:
١- قيمت واردات سير سعودي دارد
٢- قيمت كالا هاي توليدي داخلي اكثرا سير نزولي دارد.
در نبشته هاي گذشته به آن پرداختيم.

نتيجه :
- ارز و اسعار در اقتصاد وجود دارد.
- پول ملي افغاني قصدا از ميزان معاملات برداشته شده و جاگزينش روپيه پاكستاني مي شود.
- ميوه جات و توليدات زراعتي إنقدر قيمت خود را مي بازند تا به نازل ترين قيمت خريداري و به بلند ترين قيمت در بازار هاي جهاني توسط تجار پاكستاني بفروش رسد.

علل نبود ارز و پول ملي با وجود بودن اسعار و ارز و پول ملي:
١- عدم باور داخلي.
٢-توطئه خونبار بيروني به منظور جانشيني پول كلدار به عوض افغاني به منظور زدودن انفلاسيون لگام كسيخته كلدار در صورت عدم موجوديت چنين سياست
٣- خواب و بي مسووليتي عمدي ويا ناشي از نافهمي دولت.
٤- مرگ فرهنگ پول ملي را مانند جان ارزش دادن و نگهداري از ارز مانند پشتوانه پول داخلي.

سید مسعود

>>>   سیر سعودی نی بلکه سیر صعودی
استاد پوهنتون تا هنوز سواد ندارد

>>>   اول خو هیچ کشوری در راستای منافع خود عمل میکند.
دوم اینکه چرکستان دانه یی چرکین و بوی ناک سرطانی است که توسط شیطان زرد چه در بدنه هند بوجود آمد و این وظیفه هند است تا این غده را جراحی کند.
آتش خاوری

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است