سیاست عبدالرحمانی
اضمحلال مالکیت از گیزاب تا پنجشیر
سیاست کوچ احباری و جابجایی اقوام، آسان ترین راه برای فروپاشی پتانسیل مقاومت، تضعیف قدرت اجتماعی، انهدام پیوستگی و تشکل سیاسی و سلب مالکیت معنوی است 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۵۳    ۱۴۰۰/۶/۲۳ کد خبر: 168361 منبع: پرینت

این روزها به فراوانی، اخبار و تصویرهای دلخراشی از پنجشیر می خوانیم و می بینیم که طالبان مردم این مناطق را مجبور به کوچ اجباری می کنند.

امروز، همچنین در رسانه های مجازی ویدیویی نشر گردید که نشان می داد گروهی از ریش سفیدان منطقه ی "گیزاب" دایکندی ادعا می کردند طا/لبان به اهالی محل، 9 روز مهلت داده اند که از خانه های شان کوچ نموده منطقه را تخلیه کنند. حاکمان محلی این گروه اخطار داده اند که درصورت سرپیچی از این دستور، تمامی 300 خانه ای که دراین منطقه زندگی می کنند، منتظر هرنوع عواقب این سرپیچی باشند.

این گونه رویدادها نشان می دهد که فکر استراتژیکِ طالبانِ امروز، ادامه ی نسخه ی سیاست راهبردی عبدالرحمان خان دیروز است که براصل کوچ اجباری هزاره ها و تصرف سرزمین آن ها استوار بود. برمبنای این سیاست، بسیاری از مناطق ارزگان، دایه، فولاد و اجرستان که بهترین و حاصل خیزترین زمین هارا داشت، از مالکیت و حضور هزاره ها خارج گردید و به قبایل کوچی آنسوی مرز واگذار شد. بدین ترتیب و در فرایند این سیاست، جامعه ی هزاره دچار یک گسست هولناک تاریخی ـ ارضی گردید.

این سیاست راهبردی، از چند بعد، اثرات عمیقی بر حیات سیاسی و زیست جمعی جامعه ی هزاره برجای گذاشت:
1. فروپاشی ساختار قدرت سیاسی خودمختار هزاره ها که برمبنای هسته های مستقل، توسط ملوک محلی و خوانین هزاره رهبری می شد.
2. فروپاشی نهادهای اجتماعی ـ فرهنگی که برمبنای تاسیسات مذهبی مانند مساجد و تکیه خانه ها و نهاد روحانیت و گروههای مرجع اجتماعی استوار بود. این نوع فروپای تا دهه ها پس از سرکوب هزاره ها ادامه یافت.
3. اضمحلال عنصرمالکیت. این عنصر شامل عناصر مالکیت ارضی، مالکیت معنوی مشارکت در قدرت سیاسی، مالکیت بر میراث های تاریخی ـ تمدنی، و مالکیت بر تعلقات ملی می گردید.
4. هویت زدایی فرهنگی ـ تاریخی که براساس جابجایی جغرافیایی و گسل های نسلی طی سده اخیر پدید آمد.
5. فروپاشی روح جمعی، انزوا و حاشیه نشینی ممتد و بسته شدن مسیر مقاومت ها و اعتماد به نفس قومی ـ و بازسازی مجدد تمرکز و توسعه ی سیاسی.

تجربه ی تطبیق این استراتژی در جامعه ی هزاره، این مردم را از لحاظ سیاسی، روحی، اجتماعی و اقتصادی به شدیدترین توقف تاریخی گرفتار نمود و یک قرن، عوارض این توقف در گسست روان جمعی، ناتوانی در بازپروری قدرت اجتماعی و رکود سهمگین در بازسازی سیاسی ـ اقتصادی آن ها برجای ماند.
طالبان، اکنون درآستانه ی چرخه ی تازه ای از دولت سازی هستند. از نظر شکل و ماهیت ساختاری، رژیمِ طالبان شباهت مفهومی ویژه ای با مدل عبدالرحمان خان دارد. عبدالرحمان نیز خود را "امیر" می نامید. کلیدواژه ای که مفهوم ویژه ای از نظر مشروعیت مذهبی، ارزش سیاسی و تغلب قومی در تاریخ زمامداری رهبران پشتون دارد.

بدینرو، ساختار سیاسی برساخته ی امیرعبدالرحمان بر سه عنصرِ: قومیت، خوانش مذهبی متصلب و تمرکزِ تک ساخت استوار بود.
امیرعبدالرحمان، می کوشید درایدئولوژی ملت سازی خود، دولت ـ ملتی بسازد که برمحور مالکیت معنوی ـ موروثی قوم پشتون بر قدرت سیاسی تمرکز و اصالت تاریخی پیدا کند. از لحاظ روش تطبیق پروسه ی دولت ـ ملت سازی هم، او درقامت امیرِآهنین، بر سرکوب خشونت بار، جابجایی جغرافیایی کوچی ها و تصرف اراضی اقوام هزاره توجه و تمرکز ویژه داشت.

طالبان نیز، ازنظر روش و الگوی تطبیق دولت سازی خویش، گُرته برداری ویژه ای از مدل دولت ـ ملت سازی امیر آهنین دارند. سه عنصر مهمِ تصلب مذهبی، زعامت انحصاری رهبران پشتون برقدرت سیاسی و سرکوب اقوام غیر پشتون با توسل بر الگوی نسل کشی، کوچ اجباری، تصرف اراضی و سلب مالکیت معنوی نسبت به حق مشارکت در قدرت، از آشکارترین الگوهای دولت سازی این گروه می باشد.

علاوه بر الگوی تاریخی اندیشه ی دولتسازی عبدالرحمان، طالبان از نظر تیوریک، مانفیست "دویمه سقاوی" را نیز بعنوان راهنمای ایدیولوژی سیاسی و تطبیق هژمونی قومی ـ مذهبی خویش پیش رو دارند.
امروزه پنجشیر، گویی تکرار ارزگان است. مقایسه ی رویداد تاریخی ای که در ارزگان اتفاق افتاد، شباهت معناداری با آنچه در پنجشیر رخ داده، دارد. این مقایسه را می توان در عناصر، تاکتیک ها و روشهایی که در این دو رخداد تبلور یافته، نشانی کرد.

امیرعبدالرحمان خان برای سرکوب هزاره ها از یک تاکتیک هوشمندانه چند بعدی بهره گرفت:
1. فتوای مذهبی ملایان را مبنی بر کفریت هزاره ها بدست آورد و بدین وسیله برخی از اقوام غیرپشتون را هم، با تحریک عرق مذهبی علیه هزاره ها بسیج نمود.
2. بسیاری از رهبران طوایف پشتون را با وعده امتیاز و واگذاری زمین های مردم هزاره، با نیت سیاسی خود همسو نمود و از آن ها لشکر عظیم در برابر این قوم ساخت.
3. برخی از سران و خوانین و متنفذین هزاره را با تطمیع و وعده ی امتیاز با خود همراه نمود و به صفت عوامل نفوذی، توانست در درون مقاومتگران هزاره، شکاف سیاسی و گسست نظامی ایجاد نماید.

در شکستن دژ پنجشیر نیز، طالبان از همان الگوی تاکتیک امیرعبدالرحمان بهره جست: با توجیه دینی مبنی بر یاغی و باغی خواندن مقاومتگران پنجشیر، برخی از گروههای تندرو مذهبی غیرپشتون را علیه این مقاومت بسیج کرده اند. به همین دلیل گفته می شود درپنجشیر از جنگجوی عرب تا طالب فاریابی و رزمنده ی نورستانی و جوان فراهی در صف مبارزه علیه با مقاومتگران پنجشیر حضور یافته اند.

شواهد زیادی وجود دارد که در شکستن صف مقاومتگران، از تاجیک بدخشی تا جنرال جرأت پنجشیری، از درون قوم تاجیک، راهنما و پیشقراول طالبان در پنچشیر گردیده اند.
بنابراین، اکنون سرنوشت پنجشیر و ارزگان گره تاریخی روشنی خورده است. حوادث ارزگان در پنجشیر تکرار می شود و سرنوشت ارزگان اکنون در دایکندی دوباره تجدید می گردد.

سیاست کوچ اجباری، پیش درآمدی برای جایگزینی طوایف کوچی آنسوی مرز ابتدا در گیزو و سپس در یک بازه زمانی طولانی مدت، در پنجشیر خواهد بود.
زمان نشان خواهد داد که اگر رژیم طا/لبان به استقرار داخلی، استمرار سیاسی و استحکام ملی و بین المللی نایل گردد، این سیاست از هرات تا پنجشیر و از تخار تا فاریاب و از غور تا دایکندی گسترش و تطبیق خواهد شد؛
چرا که سیاست کوچ احباری و جابجایی اقوام، آسان ترین راه برای فروپاشی پتانسیل مقاومت، تضعیف قدرت اجتماعی، انهدام پیوستگی و تشکل سیاسی و سلب مالکیت معنوی برای مشارکت درقدرت سیاسی کانون های بالفعل و بالقوه مدعی قدرت می باشد.

حمزه واعظی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کوچ اجباری
دایکندی پنجشیر
نظرات بینندگان:

>>>   يا به عباره ديگر پتنسيال تجزيه طلبى را دفعه مى كند!! ديگر هر دزد و وطنفروشى خاين به وطن نخيزد و ادعا شمال و جنوب نكند!! كار نيك هست!

>>>   در دوران عبدالرحمن خات ما هیچوقت شاهد کوچ اجباری نبودیم.
مردم نورستان داوطلبانه مسلمان شدند و نه جنگی صورت گرفت و نه کوچ اجباری.
هزاره ها که مسلمان نشدند و مقاومت کردند،در مقابل شان جنگ صورت گرفت و یک تعداد شان کشته و یک تعداد شان اسیر شدند و منحیث کنیز و غلام در بازار ها فروخته شدند.
همین حالا که در پنجشیز جنگ است،یک تعداد مردم از ترس جنگ فرار میکنند.
دیگر در کدام منا طق افغانستان کوچ اجباری صورت گرفته است؟

>>>   ‌مقاومت وپبروزی یامرگ باعزت وسر بلندی، تسلیم وقبول دربدری ومرگ تدریجی باذلت؟

>>>   یگانه راه حل
پیوستن به مقاومت ملی دوم است و آغاز مقاومت در تمام افغانستان.
یا باید مقاومت کنیم یا محو فزیکی و فرهنگی و هویتی را قبول کنیم.

>>>   این سیاست رو در ایران ۳ حکومت صفوی و قاجار و پهلوی هم اجرا کردند
صفویان لرها رو وادار به کوچ اجباری کردن و گیلانیها رو نسل کشی کردن
حکومتهای قاجار و پهلوی لرها رو نسل کشی و تبعید کردند اما در نهایت همه این حکومتها نابود شدند و لرها و گیلانیها باقیموندن مطمئن باشید این سیاست کوچ اجباری و نسل کشی که طالبان راه انداخته ، و خون و آه این بیگناهان حکومت طالبان و هم میگیره و نابود میکنه و تاجیکها و هزاره ها و ...باقی میمانند
ظلم هیچگاه پایدار نیست

>>>   امپریالزم جهانخوار حالا به غلطی اش پی برده است:
نیویارک تایمزگزارش کرد که امریکا اکنون می داند که درحمله برخانه یی درنزدیکی میدان هوایی کابل، غیرنظامیان را آماج قرارداده است.
یک روز پیش ازخروج آخرین سربازان امریکایی ازافغانستان، ایالات متحده اعلام کرد که خانه یی را که درآن مهاجم انتحاری گروه داعش برای حمله برنظامیان خارجی درمیدان هوایی کابل آماده می شد، آماج قراردادند.
درپی این رویداد و رفتن خبرنگاران به ساحه، روشن شد که دراین حمله ده غیرنظامی به شمول هفت کودک جان های شان را ازدست داده اند.
تنها چند روز پس ازاین رویداد روشن شد که خانه متعلق به اعضای دانش نه بلکه ازیک غیرنظامی، کارمند یکی از نهاد های کمک رسان بوده است.
نیویارک تایمز درگزارشی با بررسی این رویداد وتماس با شماری ازمقامات نظامی امریکا، گفت« ادعای امریکا برای این که عضو انتحاری داعش را در نزدیکی میدان هوایی کابل آماج قرارداده است، درست نیست و حالا امریکا می داند که دراین حمله غیرنظامیان را کشته است.»
غ

>>>   حمزه عزیز !تاریخ را خوب خواندی و تحلیل کردید و تطبیق اندیشه عبدالرحمان با مفکوره طا/لبان نیز درست و اصولا سیاست اعمال شده این شجره ( خ ب ی ث ه ) تقریبا از زمان احمد شاه دورانی به همین سبک و سیاق بوده و با گذشت زمان پخته تر ؛ هولناک تر و خونین شده است. این چنین تحلیل های شما تا حدود دوست داشتم و دارم اما نقطه مقابل درنده گان تاریخ کشور را شما تحلیل نکرده و گویا یکسان دانستید این بخش از تحلیل ضمنی شما را قبول ندارم؛ هزاره های امروز هزاره های دوران عبدالرجمن نبوده و نخواهد بود و نیز تاجیک های باهوش و با سواد و با فرهنگ امروز دیگر تاجیکان فقیر و بی فرهنگ و بی سواد زمان عبد الرحمن نبوده و نیستند که گول فتواهای شیطانی مولوی های شیطان صفت و بی دین دیوبندی قبیله لجوج پستون را بخورند. شهادت سردار بزرگ وطن امیر احمدشاه مسعود:شهادت استاد کل حضرت استاد ربانی و ...وشهادت برادر دانشمند فهیم دشتی در همین هفته های گذشته به دست پشتون ها نشانه های از قبیله گرای های پشتون ها در کشور است که دیگر فتواهای شیطانی مولاهای دیوبندی برای فریب تاجیکان اثری نداشته و نخواهند داشت.
قبیله پشتون هر چند حمایت صددرصدپاکستان را با خود دارند و مشتی از اشرار و زندانیان فراری و قاتلان از کشور‌های عربی را دور خود جمع کرده و به آنها می نازند و می تازند اما بدانند که اگر چنانچه مسجل گردد که پشتون ها سیاست عبدالرحمن جنایت کار را تعقیب کرده و دست به کوچ اجباری و جابجای تاجیک ها ؛ هزاره ها و ازبک ها زده و فکر جایگزینی پشتون های کوچی پاکستان را در سر بی پرورانند ؛ مردم افغانستان با همکاری بسیاری از کشورهای دیگر که خود تان خوب میدانید و می شناسید؛ برای همیشه شما را از جغرافیای متطقه حذف و برای همیشه ریشه تان را از این سر زمین بر خواهیم کند که در این موضوع شک نداشته باشید
( آگاه سیاسی )

>>>   ما پشتونها خواهان اخراج تاجیک، ترکمن، هزاره، فارس، ازبک از خاک افغانستان مباشیم. افغانستان ملک طلق ما پشتون ها است. و از سیاست کوچ اجباری سایر اقوام و لت و کوب آنها توسط طالب ها دفاع می کنیم.
حبیب الله یوسف زی

>>>   زمان ان رسیده که از سیاست عبدالرحمن خان استفاده شود! زیرا شرایط کنونی عینا مانند ان زمان است: لقی ازبیک ګریزی از ازبکستان تزاری به افغانستان و رسین او به منزلت دوستم ایشچی امروزه رسید، در هزاره ها نیز خلیلی ها و محققهاامروز پیدا شده بود و افغانستان واحد رانمیپزیرفتند و به تحریک خیل سقویان مانند مسعودیان امروزه خوابهای خراسان میدیدند.
لقی تاجیکان بدخشان را کوچ اجباری دادند و به تخار و قتدز اواره و ۴۰۰۰۰ انها از ملاریا مردند، لقی از راه کاهمرد بامیان هزاره ها را اختتاف و کنیز و غلام می ساختند! عبدالرحمانخان بحیث امیر وطن را متحد و اوباشان خراسان را بجزای اعمالشان رسیدند، طوریکه امروز محقق، خلیلی، دوستم، نور و مسعود و اسمعیل و اوباشان دیګریکه امروز به ګودال تاریخ افتادند!
کسیکه افغانستان را نمیپزیرد مال ان باید غنیمت قتلش روا است!

>>>   زمان ان رسیده که از سیاست عبدالرحمن خان استفاده شود!
نام اصلی افغانستان ابتدا آریانا و بعدها خراسان بود و نام جعلی افغانستان بعدها بخاطر مهاجرت اوغان ها بر خراسان گذاشته شد کسانیکه باید برگردند تو و امثالت هستید

>>>   فاشیست های پشتون از حماقت مضاعف خود نسل پشتون را بیسواد نگاه داشتند و از خدا و دین بی خبر و حال پاکستان برای راحت شدن از شر این مردم جاهل قصد دارد تا پاکستان را از این آشغال ها تخلیه کند و همه شانرا به مسلخ افغانستان بفرستد تا کشته شوند.
کاش عقلای قوم پشتون توان جلو گیری از این فاجعه را داشته باشند.

>>>   در شهر کابل تولد شده ام پدرم و جدم متولد کنر استند و پدرم یکی از کار گران فنی کار خانه‌جات جنگلک کابل بود که با آمدن جهادی ها ، فابریکه چور شد و کارگران بی روز گار. ولی شاهد روز های شاد زندگی پدرم در زمان حکومت شاد روان کارمل بودم. او چند بار کارگران جنگلک را ملاقات کرده بود و برای کارگران تقدیر نامه با مکافات نقدی داده بود و در سال ۱۳۶۳ یک تعداد از کارگران جنگلک و سایر موسسات تولیدی برای استراحت پانزده روزه از طریق اتحادیه های صنفی به استراحتگاه شهر زیبای سوچی در شوروی سابق رفته بودند ، کارگران در طول قرنها چنین عزت و احترام نه شده بودند و بعد از سقوط نجیب کارخانه ها چور شد و همه به کسبه کاران روی جاده ها مبدل شدند ، این بود تحفه حکومت اسلامی به زحمتکشان افغانستان ، کارمل حتی دستان کار گران ریش سفید و سابقه دار می بوسید، پدرم یک پشتون بود اما از یک رهبر تاجیک دفاع می‌کرد ، چرا؟؟؟بخاطریکه کارمل درد و رنج او را میدانست و کارش را ارزش میداد و هر باری که کارگران و زحمتکشان را ملاقات می‌کرد همه را برای برادری و برابری دعوت می‌کرد. بروید آثار و بیانات این شخصیت واقعا وطنپرست و انساندوست را بخوانید تا از ارزش‌های وحدت و برادری با خبر شوید ، یگانه تعریف شما از چنین شخصیتهای بزرگ این است که نام آنها را با نام افراد نا پسند گره میزنید.. چون چیزی در چانته ندارید و برای گمراه سازی هم تباران تان چنین شخصیتها را توهین و تحقیر میکنید، تاریخ واقعی را با لفاظی ها و کج قلمی ها دگرگون میسازید و آن بخاطر آنکه نسل جدید از حقایق واقف نگردد و شما را طرد نکند اما امروز.... بر شما تجزیه طلبان ، تاجیک و پشتون.کشور را به نامهای مختلف برباد کردید،یکتعداد تان بنام مسعود و مقصود خراسان و یک تعداد تان بنام اوغان و پتان ، هیچ کس عمر خضر ندارد، تا در فکر تیکه داری قوم خود باشد.کاری کنید که این سرزمین برای هر کودک که تا هنوز زهر ملیت ستیزی به حلقوم شان ریخته نه شده است ، قابل زیست باشد انسان زحمتکش از رنج و گرسنگی رهایی یابد.. تاریخ کهن و مدرن افغانستان نشان می‌دهد که امپراتورها یکی بعد دگر آمدند و رفتند ولی تنها نام و نشان آن حکومات و شخصیتهای که برای شکوفایی و تساوی حقوق مردم این سرزمین کار کرده اند با خط زرین نوشته شده است.
تمام روز در رسانه ها تاجیک و پشتون و هزاره.شما باید بدانید که این افراد از هر ملیتی باشند در وقت ضرورت فرار میکنند ما شاهد فرار حمدالله محب، اشرف غنی ، محقق ، خلیلی ،امرالله صالح دوستم عطا نور و غیره بودیم . این افراد بدرد ملت نمیخورند .
طالب تمدن کش است، برای طالب تعلیمات بخصوص ساینس ارزش ندارد، طالب ، میخواهد مدارس بسازد و ملا تربیه کند و در این جریان فقر فرهنگ و
علم ستیزی تر و خشک ، تاجیک و پشتون می سوزد و آینده اولاد های همه ای ما از هر ملیتی باشیم ضرب صفر می‌شود، پس بیایید دست وحدت و همدلی را با هم بدهیم و در راه طرد این مرض کشنده یعنی طالب یکجا کار و پیکار کنیم.
و من الله توفیق
سعدالله اسعد آبادی

>>>   خداوند عز وجل ریشه ظالما وطرفداران شان را بخشکاند ومورد غضب خود قرار دهد.مخصوصا پشتونهای غاصب را.
ناظر

>>>   بلی یک آدم کش نوشتن که مردم نورستان مسلمان
شدن از مسلمانی بچه بازان ودختر زنا ها کافر
بهتر است از مسلمانی سیاه لنکی بی آبرو و خبیس
لواط کر شیطان هابی===
وبعد یوسف زی خاریج از افغانستان هستی اکر نه
از دست زی خود پشت تو سلامت نبود بچیم
من فوم سیاه جهل را بلد هستم که روسمان دارید
بجای دختر پسر را عروس میکنید بچیم فاسید هستید

>>>   حبیب الله یوسفزی اصلی نامش را به طور سره مینویسد
ولی نظردهنده نام او را جدا نوشته
او نوشته کرده حبیب الله یوسف زی
حال آنکه خودش حبیب الله یوسفزی مینویسد
هزاره ها با این کار میخواهند بالای تاجیک و پشتون و ازبک تفرقه بیاندازند
امیدوارم بدانند چه کسانی بین مردم و اقوام تخریب کاری میکنند

>>>   وقت آن رسیده که مشکلات قومی را به گونه اساسی حل کنیم.
وحدت ملی بدون حل معضله قومی ممکن نیست.
اینکه چه راه حلی بهترین است باید دانشمندان و نخبگان اقوام طرح های خود را مطرح کنند و از میان آن یک طرح واحد قابل قبول همه به وجود آید و تطبیق گردد.
در افغانستان هیچ قمی ۵۰ فیصد نیست و همه اقلیت های قومی هستند و ترفند های غنی فراری هم ره به جایی نبرد.
در غیر آن جنگ خاتمه پیدا نمیکند.

>>>   خواننده گان گرامی
اصل گپ اوغانیان را فهمیدید ؟همه باید اطاعت کنند ولی گپ این است اسلام نژاد پرستی ندارد و ما مسلمانیم ولی خب مسلمان هم کمی ابروی در سطح جهان میخواهد گیریم ما پشتون شدیم شما یک شخصیت در سطح منطقه ای از پشتون معرفی کن که مارا سربلند کند ماهم بپذیریم پشتون هستیم فکر میکنی مردم افغانستان احمق است بوعلی ابوریحان مولانا پیر هرات و صدها شخصیت علمی ادبی دیگر را بگذارد و اوغانستان بخواهد ؟همه که مثل تو خنگ نیستند شما به عنوان اوغان خجالت نمیکشی دست اوردت ملا برادریا غنی باشد؟کدام شخصیت پشتون نام زیبای تاریخی دارد شما را در جهان جز با انتحار و کشتار میشناسند؟
حسادت شما به فارس ها وصف ناشدنی ست ۳۰۰سال کشور دستان است یک نگاه به خود و منطقه بیندازید خواهید فهمید چرا دیگر شمارا نمیخواهیم دست اورد ۳۰۰ساله خود را نظاره کنیدتا شرمتان بیاید ‌

>>>   ...زی.ای نوکر کمر بسته پاکستان اتفاقا افغانستان که در قدیم بخشی از ایران و خراسان بوده و جبر زمانه مارا از هم جدا کرده متعلق به تاجیک.هزاره است نه متعلق به پشتونها.دیر یا زود اسلام که باعث بدبختی مردمان است از بین می رود و همه خیانت کاران به سزای اعمالشان می رسند.
رامین

>>>   نورالله وثوق
خیلی خنده دار نیست ؟؟
امریکا برای کشتن حقانی قبلاً پنج ملیون دلار جایزه تعیین کرد ه بود اما بعد از اینکه رییس سی آی ای در ارگ آمد وبا او ملاقات خصوصی انجام داد ‌باهم کمی بگو بخند کرد ند به دنبالش اف بی آی ده ملیون دلار جایزه را نذر کشتنش فرمود.
حالا اگر نمی خندید باید عرض کنم خیلی ساده تشریف دارید!!

>>>   Wahid Payman
پیام‌های همه‌ی‌ سیاست‌مداران را بخوانید، بدون استثنا هر کدام‌شان به کابینه اعتراض کردند که این کابینه چرا این‌طور است و آن‌طور ... (یعنی این‌که چرا ما نیستیم)
هیچ‌یک شان به سرکوب‌های تظاهرات‌ها اشاره نکردند.
هیچ‌یک‌شان به اتفاقات پنجشیر اشاره نکردند.
هیچ‌یک‌شان از وضعیت اقتصادی و اجتماعی موجود بحثی به میان نیاوردند.
هیچ‌یک‌شان از جهان جهت محکومیت نقض حقوق‌بشری حرف نزدند.
هیچ‌یک‌شان لت‌وکوب خبرنگاران را محکوم نکردند.
کل دغدغه‌ی شان کابینه است. چقدر شرم‌آور است که حتا از طالب تقاضای چوکی و کرسی دارند.

>>>   حضور 20 ساله امریکا در افغانستان، بدون تردید دست آوردی های داشته است.
اما بر علاوه دست آورد هایش متاسفانه خسارات ذیل را نیز در قبال داشت:
۱- سربازان کشته شده آمریکایی: 2448 نفر
۲- پیمان‌کاران کشته شده آمریکایی: 3846 نفر
۳- سربازان کشته شده ناتو: 1144 نفر
۴- سربازان کشته شده پولیس و ارتش افغان: حدود 66 هزار نفر
۵- غیرنظامیان کشته شده افغان: 47 هزار و 245 نفر
۶- افراد کشته شده ط‌ا‌ل‌بان و دیگر گروه‌های تروریستی: 51 هزار و 191 نفر
۷- مددرسانان کشته شده: 444 نفر
۸- خبرنگاران کشته شده: 72 نفر
و پس از 20 سال:
۹- مجموع کشته شدگان افغان: حدود یک ربع میلیون نفر
۱۰- مجموع زخمی شدگان و آسیب دیدگان افغان: حدود یک میلیون نفر
۱۱- مجموع بی‌جا و آواره شدگان افغان در داخل کشور: حدود 5 میلیون نفر
۱۲- مجموع پناهندگان و مهاجرین افغان به خارج از کشور: 3.5 میلیون نفر
۱۳- مجموع جمعیت آسیب‌پذیر و محتاج کمک‌رسانی عاجل: حدود 20 میلیون نفر
۱۴- نظام سقوط
۱۴- اقتصاد سقوط
۱۵- اعتبار جهانی سقوط
۱۶- آینده کشور و نظام و مردم مبهم و نامعلوم
۱۷- عواقب بیشتر را در روزها و ماه‌های آینده خواهیم دید..

>>>   حبیب الله یوسفزی اصلی نامش را به طور سره مینویسد
نه اینکه طالبان و پشتونها تابحال هزاره کشی نکردند، نه اینکه در سایه ریاست جمهوری کرزی و غنی هزاره ها کشته نشدند ، نه اینکه همین ماه طالبان و پشتونها مردم تاجیک را در پنجشیر نکشتند و باعث آوارگی تاجیکها نشدند ، نه اینکه همین جانور حبیب الشیطان که نامش را حبیب الله مینویسد تا بحال در افغان پیپر از طالبان حمایت نمیکرد ، ادعا میکنی هزاره ها مینویسند خدا انتقام اقوام هزاره و تاجیک و ...را از طالبان و پشتونها و پاکستان بگیرد ان شاءالله .


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است