درد تلخ مهاجرت را خوب می‌دانم
 
تاریخ انتشار:   ۱۷:۲۸    ۱۴۰۰/۵/۲۰ کد خبر: 167958 منبع: پرینت

درد تلخ مهاجرت را خوب می‌دانم هنوز کودک بودم که بر اثر مخالفت مجاهدین در کابل جنگ شد و روانه‌ی غزنی شدیم. پدر مرحومم و برادر بزرگ کابل ماندند. مادرم دو برادر بزرگتر از من و خودم رایی غزنی شدیم.
اینکه به چهره‌ی یک مهاجر چگونه دیده می‌شود با تمام وجودم درک می‌کنم. اینکه نزدیکترین دوستان حتی هم خون‌ها چگونه رفتار می‌کنند خوب می‌دانم.

ما چهار نفر در خانه کاکایم مهاجر شدیم. در یک تنورخانه‌ی خورد بدون آشپزخانه و تشناب دستشویی برای مدتی زندگی می‌کردیم که از همانجا هم جواب دادند رفتیم و در خانه پسر کاکا یک تنورخانه چرک و چتل داشت اونجا را به مشکل مادرم و برادرانم پاککاری کردند و مدتی زندگی کردیم. مشکلات زیاد داشتیم تا این اندازه که وقتی غذا میپختیم میامدند سیل میکردند که باش چه میخورند و بعد ماره کم میزدند.
در همه جا آدم فقط دو سه تا دوست واقعی میداشته باشد که مارا هم همانها کمک کردند توشک و بالشت و غیره لوازم برای ادامه‌ی حیات دادند ممنون شان استم تا ابد.

از ۲۵ سال قبل تا حال ما برای زندگی کردن خانه نداریم تا هنوز کوچ ما به پشت ما خانه ده خانه سرگردانیم تا مگر خانه ارزان‌تر پیدا کنیم و مدتی زندگی کنیم. پدرم عمر خودرا صرف تربیت فرزندان کشور کرد و بعد از وفات شان بالاتر از بیست اثر ادبی برای مردمش به جا ماند اما تا آخرین نفس ملکیت شخصی برای زندگی کردن نداشت.

از دل تمام آوارگان ولایت‌ها می‌‌آیم ولی متاسفم که به حیث میزبان برای هیچ کدام کاری نمیتوانم ولی اگر دوستان حاضر شوند۵۰۰ جلد کتاب شعرم را که ۱۰۰ افغانی نرخ ماندیم ۸۰ افغانی خریداری کنند پول آنرا به کسانی که در پلسرخ برای جمع آوری کمک منتظرند تسلیم می‌کنم. جز همین دیگر هیچ چیزی در دست ندارم.

بنفشه بهار


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
درد مهاجرت
بیجا شدگان
نظرات بینندگان:

>>>   بنفشه جان بهار جنگ واقعا پدیده شوم است. احساس شما واقعا قابل قدر است. تمام روز در تلویزیون میبینم که وکلای شورا از سقوط این محل و ان محل و اواره گان حرف میزنند ولی یکی شان دست و استین را بر نمیزنند و کمیته ای برای نجات موقتی مهاجرین نمیسازند...
من در یکی از کشورهای خارجی زندگی میکنم . سابق عضو حزب دموکراتیک خلق افغانستان بودم و امدن سیل مهاجرین به کابل را از اثر حملات جهادی ها بر ولسوالی ها و قریه جات به خوبی میدانم. در انوقت اکثرا اعضای حزب با وجود معاشات اندک شان وقتا فوقتا اعانه جمع اوری میکردند و به اسیب رسیدگان جنگ توزیع میکردند من نمیگویم که برای همه کافی بود ولی دولت حد اکثر سعی میکرد که به مردم برسد ولی کاستی و کمی هم فراوان بود بخصوص جلابان نرخ مواد اولیه را با استفاده از جنگ هر روز بلند میبردند.به هر حال اکنون ما در محل زیست از طریق مراجع مطمن پول جمع اوری و فرستاده ایم تا به اواره گان جنگ حد اقل کمکی شود . دوستان مهاجر در خارج در تلاش ان استند تا وظیفه ای انسانی خود را در برابر هموطنان خویش انجام دهند اما میدانم که این کمک قطره ای است در بحر.
صادق


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است