جلسه دهم حوت ۱۳۹۹ مطابق به ۲۸ فبروری ۲۰۲۱ میلادی:
اول: فرد با همتی که جهانزیب نام بمب گذار در ساحه بگرامی را پس از حمله بالای موتر پولیس بسته کرده و نزدیک ترین پوسته تسلیم داده بود شناسایی گردید و قرار است در جلسه بعدی مورد نوازش دولت قرار بگیرد. همکاری مردم ساحه را برای مجرم و تروریست تنگ می سازد. این دومین مورد از همکاری مستقیم مردم در دستگیری تروریستان در یک هفته است. در همین حال قاتل مدیر امنیت نادر شاه کوت به اسم انعام الدین هنگامی که میخواست به کشور امارات سفر کند دستگیر گردید. ایجاد هماهنگی فشرده و در عین حال ترسیم شجره تروریستان باعث گردیده است که مانند گذشته به راحتی تردد نتوانند.

دوم: عناصر متمرد از شهرداری کابل دور میشوند. پس از آنکه شهردار کابل بخاطر نظم شهری و زدودن روحیه کار شکنی و کاذ پرانی در شهرداری بالای بعضی عناصر فشار آورد سلسه ای از تمرد آغاز گردید. این متمردین روزمره شناسایی شده و پرونده شان به تحقیق ارجاع میگردد. به تمام روسای نواحی هدایت داده میشود که در پیگیری اوامر برای نظم شهری – آزاد سازی ساحات غصب شده و تطبیق قانون تعلل نکنند.

سوم: از مقام ولایت کابل بخاطر تشدید فعالیت مردمی و ارایه معلومات های قابل اقدام برای نهاد های امنیتی ابراز سپاس می نمایم. از مدتی بدینسو و شاید برای اولین بار ولسوالان کابل علاوه بر انجام وظایف محوله خویش جلسات شش و نیم را در امر شناسایی عناصر ضد نظام و تروریست همکاری می نمایند. ولایت کابل توانسته است این اطلاعات با ارزش را به شکل منظم در اختیار نهاد های امنیتی قرار بدهد.

چهارم : حادثه رخ داده در حوزه یازدهم که در اثر شلیک توسط منسوبین حوزه چهارم یک نفر جان باخته است باجدیت پیگیری میگردد. با خانواده محترم مقتول در تماس هستیم و شلیک کننده ها در حبس استند. مطمین باشید.

حاشیه ها:
شنیدید که هادی پشه ای وال مسوول طالبان برای ولایت لغمان در پشاور کشته شد. موصوف درین اواخر از کشتن افراد ملکی و عملیات های کورکورانه سرپیچی کرده بود. از اینکه لغمان در تشکیلات طالبان زیر چتر شورای پشاور قرار دارد او را به پاکستان احضار کرده بودند و درهمانجا به رگبار بستندش. طالبان به این باور اند که با افزایش کشتار میتوانند جامعه را وادار به پذیرش خواست های خود بسازند.

یکی از سربازان در نامه ای از من پرسیده است که ایا مکافات تنها منحصر به کابل است. پاسخ ساده است. نخیر و هیچگاهی. تلاش ما این بوده که روش کابل الگو برای تمام ولایات و نهاد ها گردد. بودیجه لازمه برای مکافات قهرمان ها در اختیار والی ها قرار دارد. امید است که ولایات محترم با الگو گیری از کابل روز خود را همنوایی با سرباز و تشویق او آغاز نمایند.
اگر قرار باشد که این کار را مطلق مرکزی بسازیم – با مدنظر داشت حجم آن رسیده گی سخت و زمان گیر میشود.

جریانها و حلقاتی که نقش نرم افزار برای تروریستان را داشته باشند مسلمن زیر نظر قرار دارند و خواهند داشت. آزادی بیان جز لاینفک و انکار نا پذیر قانون اساسی افغانستان است. در عین حال چیزی بنام آزادی برای براندازی نظام نیست و وجود نخواهد داشت. پس یک بار دیگر تکرار می نمایم که ما چیزی بنام حزب التحریر را در افغانستان به رسمیت نمی شناسیم و از جوانان کشور تمنا داریم در دام این شبکه مجهول قرار نگیرند.

زمانیکه تصدی ریاست عمومی امنیت ملی را به عهده داشتم توانسته بودم ریشه و پنجه این شبکه را شناسایی و ساحه را برای فعالیت های خصمانه شان صفر بسازم. این شبکه با رهبری اجنه گونه اش سالهاست تلاش دارند با ترسیم آرمانشهر خیالی و روی ابر ها جوانان ما را بر ضد کشور و ضد ارزش های واقعی دینی و وطنی شستشوی مغزی بدهند.

در جلسه تدارکات ملی که دیروز برگزار گردید یک بار دیگر تاکید گردید که دولت افغانستان و منابع تمویلی پروژه ها هیچ نوع باج برای طالب های تروریست بخاطر دسترسی به ساحات نا امن نمی پردازد. از مدتی بدینسو طالبان بخاطر تمویل فعالیت های تروریستی و ضد وطن تلاش دارند از برنامه های عمرانی باج گیری نمایند یعنی نان مردم را از دست شان بگیرند. این عملکرد ضد انسانی طالبان باعث شده است که شماری از روستا های کشور از کمک های آنی محروم بمانند. قرار گزارش وزارت احیا و انکشاف دهات قرار بود دولت برای یازده هزار روستا کمک رسانی نماید که این روند در نزدیک به ده هزار روستا و دهکده کار ما به حالت عادی در حال تطبیق است اما برای رساندن کمک به مردم در هزار و بیست و هشت روستا به مشکل امنیتی برخورده ایم و حاضر نیستیم که نان مردم را با تروریستان باجگیر تقسیم نماییم.

حساب کردن اجساد دشمن را ما معیار و محک برای سنجش وضعیت نمیدانیم و به تعهد خویش برای پیدا کردن راه حل سیاسی تاکید نموده و متعهد هستیم. در عین حال باید مردم ما بدانند که تلفات طالب حد اوسط سه برابر قوای دولت است. از اینکه طالب هیچ نوع مسوولیت اجتماعی ندارد و تنها به جنگ می اندیشد این کشته ها بدون هویت و نام دفن میشوند و حتی در بسا موارد جسد شان به خانواده هایشان سپرده نمیشود. خانواده بخشی از این کشته ها اصلا در افغانستان نیستند و در پاکستان زندگی میکنند. من با شماری از مردم در ساحات زیر تهدید در تماس هستم و در عین زمان روش انتقال اجساد را توسط طالبان نیز دنبال می نمایم. طالبان امکان تداوم این وضعیت را ندارند. متاسفانه روش نادرست و ناقص مذاکره در آنها اعتماد به نفس کاذب ایجاد کرد و توانستند شماری را زیر نام اینکه فتح نزدیک است بسیج سازند.

اخر هم اینکه چند گروه مخالف و منتقد شیوه کار من استند. طالبان و تروریستان، اخلال گران نظم، جرم پیشه ها، عناصر داخل نظام که روش کار با ذره بین که من پیشه کرده ساحه را برای فساد آنها تنگ ساخته است، قلم های کرایی و نویسنده های نقاب پوش و هر کس دیگر که میخواهد دولت در کلی گویی غرق باشد و دروازه ای بروی توده و عوام وجود نداشته باشد.

رییس جمهوری کشور در یکی از جلسات شش و نیم گفتند که گاهی من با دوربین به مسایل می بینیم و امرالله صالح با ذره بین و هردوی این روش نیاز است. دلم در میان همه انتقاد کننده ها به قلم بدستان زیر نقاب می سوزد. چون میدانم که آنها با دستان خود می نویسند ولی با قلب خود همان دست خود را محکوم می نمایند و به قلم خود نفرین می فرستند. نقاب تان را بردارید و با نشانی حرف بزنید.

کد (9)

>>>   ملاها درهر نماز جمعه مردم رابرضد حکومت تحریک میکنند ،اما معاون صاحب اول هدایت میدهئد بالای موتر سعیدی فیر کنند یا اینکگه وقتی مجلس بودجه 1400 را به تعویق انداخت یک موتر مملو از مواد انفجاری را برای ترساندنش به نزدیک خانه رحمانی بردند برهمین حساب چند روز بعد مجلس بودجه را تصویب کرد
چرا معاون صاحب اول زبان همی نملاهارا نمی بندد؟
ر

>>>   آقای صالح
ایجاد سیستم بهتر از اعمال سلیقه است.
شهردار کابل تا پایان عمر شهردار نیست و سلیقه هایش هم با رفتن اش دود هوا میشود.
نه تنها برای شهرداری بلکه برای تمام نظام سیستم نیاز است .
میدانی سیستم چیست؟؟؟
شاید سوالم گستاخانه باشد اما درست است و درشت.
سیستم مثل یک موتر است .
مثلا" شهرداری کابل یک موتر است که آماده حرکت است و فقط نیاز به درایور دارد تا حرکت بدهد .
فرض کنیم که درایور مریض شد به جایش فقط یک درایور جدید می آید و بس باقی سیستم فعال است و آماده حرکت.
میدانم که میدانی
هیچ دیکتاتوری وطنفروش نیست اما سیستم گریز است.
عاقبت من و تو و همان قرار گاه چمال ورده

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است