مشاور شدن هزاره ها فقط برای توجیه تبعیض است
اگر توجیه کننده تبعیض نمی شوید برای حاجی فضلی مشوره بدهید که به جای هیجده نوع گوشت از صد نوع گوشت استفاده نماید و باهم عیش و نوش کنید که حداقل از مشاوریت لذت ببرید 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۱۸    ۱۳۹۹/۱۲/۶ کد خبر: 166409 منبع: پرینت

مشاور شدن هزاره ها فقط برای توجیه تبعیض علیه هزاره ها است!

هزاره ها را نمی گذارند که در رأس یک اداره قرار بگیرند و یا سمت اجرایی مانند رییس، فرمانده، سفیر و غیره داشته باشند، دم و دستگاه انحصار و تبعیض برای اینکه هزاره ها را در مقابل هزاره ها قرار دهند آسان ترین و ارزان ترین راه را برای توجیه تبعیض علیه هزاره ها پیدا کرده اند که آن مقرر نمودن افراد ارزان، بدون خواست و جیب محور در پست بی صلاحیت مشاوریت است، وظیفه اینها مساوی است به وظیفه فیسبوک چلونکی ها!

البته در بعضی کشورها در بعضی ادارات از افراد کارکشته و متخصص یک عرصه برای مشاوریت استفاده می کنند ولی در افغانستان مشاوریت برای هزاره ها فقط ارزان ترین راه برای توجیه تبعیض است.

اینکه چرا هزاره ها پست مشاوریت را می پذیرند ارتباط میگیرد به عدم خودباوری هزاره ها، قبول تبعیض در زندگی، تسلیم در مقابل تبعیض، زندگی با تبعیض، سازش با تبعیض و تا هنوز هم قبول خصلت بردگی آنها که میراث یک دوران تاریخی بیش از یکصد و بیست پنج سال است و باورمند هستند که بالاتر از مشاوریت شایسته و بایسته آنها نیست و در دایره تبعیض باید همراه با تبعیض زیست.

بیشترین ترس برده ها از آزادی است چون آزادی آنها سلب شده است باور به ازای ندارند و برای اینکه برده ها قبول کنند که انسان ها بایکدیگر مساوی هستند به وقت و مبارزه نیاز است.

همین هایی که مشاور می شوند، مربوط به خود شان است اما زیان آنها وقت به جامعه می‌رسد که مدافع، مفسر و توجیه کننده تبعیض می شوند، حتی اگر پیشمرگه می شوند از نام و آدرس خود شوند و فقط به نمایندگی از یک قوم پیشمرگه نشوند.

بازهم تکرار می کنم اگر توجیه کننده تبعیض نمی شوید برای حاجی فضلی مشوره بدهید که به جای هیجده نوع گوشت از صد نوع گوشت استفاده نماید و باهم عیش و نوش کنید که حداقل از مشاوریت لذت ببرید.

حسن علی عدالت


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
هزاره ها
تبعیض
نظرات بینندگان:

>>>   رئیس صاحب جمهور هزاره هارا مشاور نیسازد تا تجربه حکومت داری بیا موزند

>>>   جناب محترم:
واقعاًانچه فرمودیددقیق کاملاًدقیق ویک واقیعت متاسفانه تلخ وغم انگیزبرای مردم ستمدیده است،امیدوارم نسل جوان هزاره تحلیل شمارااوزیزه گوش ساخته وتن بدین ظلت وخواری ندهند۔مرگ صددرجه نسبت به زندگی در بندگی وغلامی شرفدارد۔

>>>   عدالت ??
در کجای این جهان پول یک کشور به نام یک قوم بدوه است ؟؟ حتی نازی های آلمان هم چنین کاری نکردهند چرا پول کشور ما به نام قوم افغان است؟؟ قوم پرستی هم اندازه دارد

>>>   چرا در کشور که دو زبان رسمی است نام یک نهاد دولتی به زبان پارسی دری نیست ؟؟ به انگلیسی هندی فرانسه ای عربی است اما به زبان مردم بومی این سرزمین نیست ؟؟ چرا ؟؟ اسناد ناملی تان به همه زبان های یاد شده است اما به زبان پارسی دری که زبان مردم بومی است نیست چرا؟؟

>>>   آیا "هزاره" یک کلمه باستانی است؟ اين پرسش عنوان یک رساله نيمه علمی عبدالحی حبیبی است. رساله با اين سرخط به زبان انگلیسی نوشته شده است. انگیزه و دلیل اینکه عبدالحی حبیبی خواست این رساله مهم را به زبان انگلیسی بنویسد ، من نمی خواهم حدس بزنم. من فکر می کنم خوب مى بود که این نيمه زبان شناس- همه اشتباه می کنند ، همچنین عبدالحی حبیبی و ديگران آوانکه تحت فشار سياسى زیاد از طرف حاکمان افـغانشتونى مطلقه شاهى قرار می گیرند ، اشتباه می کنند ، مجبور هستند از خطوط سیاسی دیکتاتوری ها ى حمایت کنند.عبدالحی حبیبی در جمله نیروهای کاملاً مخالف دولت پشتونى حاکمان دوره ظاهرخان سالهاى چهل در جنبش قندهار (پايه گذارى سازمان "ويش ځلميان" يعنى جوانان بيدار ۱۹۴۷ ميلادى قندهار! ځ ) بودند زمانيکه عموهاى ( Cha Cha Ji کاکا اطلاق هندى است که چاچه جى تلفظ مى شود) ظاهر شاه و کاکايش هاى اش پافشارى بر قدرت سلطنت مطلقه شاهى پارلمانی (ديکتاتورى) مى کردند . سازمان "ويش ځلميان" قندهار تلاش مى کردند که کشور افغانستان "شاهى مرکه بزرگ صفا" ( مرکه بزرگ صفا - از سال ۱۹۶۳ ڀشتوسازى تون سازى واژه ها لويه جرگه شد. "صفا" نام شهر در قندهار بود. شاه عباس بزرگ صفوى- عباس اول (۱۵۷۱ – ۱۶۲۹ ميلادى) در زمان اش کاخ چهلستون اصفهان آباد شد ٬ سدوخان را (زاده ملتان ۱۱ اکتبر ۱۵۵۸ - در گذشت کندهار ۱۸ مارس ۱۶۲۷ ميلادى) شاه "مملکت قندهار" ( سال ۱۹۶۳ مملکت شاهى قندهار به چندين ولايت تقسيم شد پيش از اين سال افغانستان هفت مملکت و شش حکومت اعلى داشت ; مقايسه: تقسيمات ادارى افغانستان تا به ده چهارم دولت ظاهر خان) گماشت . سدوخان جدد "زمان خان" و "دولت خان از ملتان بودند. سدوخان نخست پسر ارشد خود را خضر خان حاکم شهر صفا نمود.( شهر صفا زابل; شهر صفا قندهار; شهر صفا استان فارس)
مملکت قندهار شهرهاى گوناگون داشت شهرِ کُهنه یا تگین آباد یا زورشهر ناد ر علی آباد یا بینی کَی یا شهرِ . سیاه‌ریگان • شورتوغَی • شهر صفا • شیرآباد • علی‌آباد • فرخ‌آباد • و شهر قندهار.پسران سدوخان نخست خواجه خضر خان ، پسر اول فرمانده شهر صفا وپس از آن پسر دوم "سدو خان سلطان موداد خان فرمانده شهر صفا انتصاب شد. از همين زمان بنيادگزار دودمان سلسله سدوزايى و نياى دولت خان تحت شاهنشاهان صفوى و افشارى در ممالک ايران به عنوان حاکمان و شاهان ممالک ايران انتصاب مى شدند.
داودخان پسر عموى ظاهرخان به عنوان فرمانده قندهار گماشته شد تا جنبش قندهار و مبارزات آزادى بخش شاهى مشروطيت پارلمانی و جهمورى خواهانه (هم هند و هم پاکستان جمهوری های پارلمانی بودند) عبدالحی حبیبی و هم سنگران آنرا سرنگون کند. هزاره ها که تعداد کثير آن درقندهار وچمن وآنهايکه در زمان قصاب عبدالرحمان خان قاتل عام مجبور به فرار به آنطرف مرز ديورند به کويته هند وبلوچستان٬ مناطق قبايلى پټان و ديويزون هزاره پناه نمودند. عبدالحی حبیبی و هم سنگران اش در سالهاى ۱۹۴۸- ۱۹۵٢ ميلادى زمان حکمرانى داود خان غدار وميخکوب کردن گوشهاى جنبش بخش هزارههاى محمودى وغباردر کندهار و پاداش خدمت به سلسله طلايى وخيانت وجنايت به پشتون وبه به ويژه غيرڀشتون بخاطر مقام نخست وزيرى از قندهار بکابل فرا خوانده شد. اين شاهزاده مُلى سرخ در اولين روزهاى صدارتى خود با مسکو شوروى تماس گرفت. در سال ۱۹۵٢ رژیم مطلق شاهی ظاهر خان از دولت ایالات متحده آمریكا خواست تا ارتش افغانستان را آموزش و تجهیز كند. ایالات متحده آمریکا این امر را به شرط گذاشت . اول بايد کشورنامنهاد افغانستان تقاضاى عضويت در پيمانهاى سنتو و سياتو (سنتو و سياتو دستهاى دراز سازمان ناتو در آسیای جنوبی و مرکزی ; ناتو امريکا و کشورهاى غرب+ترکيه) کند . ايران و پاکستان عضويت داشتند . دولت به اصطلاح افغانستان کشوری "بی طرف" بود.
بنابراین ، شاهزاده سرخ توانست در زمان نخست وزیری خود ، توافق نامه ای بین اتحاد جماهیر شوروی و افغانستان در مورد بخش آموزش و تجهیزات روسیه شوروی ، با موفقیت زمینه تصویب را فراهم کند.
عبدالحی حبیبی که شعار سرنگونى شاهى مطلقه وحتى شعار دولت جمهورى مانند جمهورى پاکستان را در تظاهرات مى داد به سال ۱۹۵۰به پاکستان پناه برد و زير نام مستعار « پيريشان » ضد حکومت ديکتاتورى شاهى کابل سخنرانى مى کرد و مقالات مى نوشت. بلاخره آواخر سالهاى پنجاه واوايل سالهاى ١٩٦٠ ميلادى جنبشهاى دانشجويان و مبارزات آزاديخواهانه هندو چين و خروج عساکر دولت اشغالگر ایالات متحده آمریکا در ويتنام و خروج دولت اشغالگر يهودى اسرائيل مبارزات آزاديخواهانه بين المللى را گسترش داد. يازده سال در پیشاور پاکستان در تبعید بود. وی در زمان تبعید مجله ای به نام "افغانستان آزاد" منتشر کرد. در مقابل حکومت داودخان پشتونستان واتى شعار "آزاد پشتونستان" در راديو و مجلات مى داد. عبدالحی حبیبی "رند بچه قندهار" دولت حاکمان پشتون را با جعل "پته خزانه" بازىداد. عبدالحی حبیبی در سال ۱۹۶۱ اجازه بازگشت و برگشت به افغانستان گرفت.
* (بينوا بنياد گذار سازمان "ويش ځلميان" يعنى جوانان بيدار ۱۹۴۷ ميلادى قندهار ! ځ ) بر اساس اصلاحات پشتو تولنه از سال ١٩٣٦ ميلادى، تعداد حروف الفبای زبان پشتو، تا به امروز از ٣٢ حرف به ۴۶ حرف رسيد که ځ و ڼ در سال ١٩٣٦ميلادى و سپس «ی» هاى گوناگون مانند «ی» مقننه و«ی» پندکى و «ې» ې ي - ئ - ۍ وي «ۍ» دنباله‌دار براى قواعد جمع و مفرد و همچنین مونث و مذکر و نسبى وديگر دبيره هاى که با علامات دياکريتک (علامات ويژه بالا وپايان و پيش و پس دبيره هاى) که آواز هاى زبانهاى مخصوص هندى و اردو را و پشتو که در هند زير تاثير شديد تلفظ هندى و از سال ۱۹۴۷ پاکستانى مانند ټ – څ – ډ – ړ – ږ – ښ – ...
راستى دو حرف -ځ - و -ڼ - که بر اساس اصلاحات پشتو تولنه در سال ١٩٣٦ ميلادى ساخته شده اند.

عبدالحى حبيبى پته خزانه را در "فکسميل" ( کاپى کتاب) کهگلچين يا گزينه سرودهاى زبان پشتو از شاعران قرن هشتم ميلادى (۷۰۰-۷۹۹) تا به قرن شانزدهم ميلادى ۱۵۰۰) نگاريده و گنجانيده شده بوده باشند سال ۱۹۶۱ ميلادى چاپ نمود.
درهمين سالهاى در دبستانها و کانونهاى آموزشى ازاين " گلچين" (انتولوگى) درس داده مى شد که اين گنج است و باعث ا فتخار افغان ها منظور پشتونها است.
دولت هميشه متقلب حاکمان پشتون تشنج پرست ازبخش فرهنگى سازمان جهانى يونکسودرخواست کرد تا اين اثر را بگونه شهکار هاى جهانى مانند شاهنامه فردوسى در ملل متحد درج و به رسميت بشناسد شود. سازمان فرهنگى جهانى از دولت پشتون ظاهرخان خواست که اصل اين انتولوژى را در اختيار اين سازمان قرار دهد. عبدالرحمان پژواک نماينده ديپلوماتيک دولت پشتون در سازمان ملل بود که خودش قوانين افغانيت را نگاريده بود که همين "افغانيت " سپس به پشتونوالى (پشتوندارى) تغير خورد- واسطه شد.
اين پيدايش به پرده نمايش انجاميد. حبيبى گفت که اصل اش گمشده است و از او يک کاپى موجود است. ايرانيستکها جهان پشتوشناسان از آلمان ، برتانيا، اتاليا ، ناروى و پاکستان تعقيقات فنى خود را آغاز نمودند.
چون اصل اش دراختيار نبود سن رنگ و سن برگ يعنى قدامت تاريخى اين خزانه را نتوانستد نمايان سازند.
وی مجبور شد پته خزانه (گنج پنهان) را ایجاد کند تا نیازهای صاحبان قدرت را برآورده کند و از طرف دیگر رساله ای درباره نامهای واقعی و اصلی هزاره نه به زبانهای کشور در هندوکوه بلکه به زبان خارجی به زبان انگليسى بيرون بکشد.

بسیاری جملات از دانشمندان از یونان باستان تا چین و هند تا دوران مدرن آن را نقل قول نموده تا ثابت کند که هزاره نام باستانى و قرون ميانه نبوده بلکه سابقه اطلاق عدد و يا همچم هزار سال (هزاره ) بين آواخر قرن ۱۶ ام و آغاز قرن ۱۷ ام ميلادى سالونى شد.

شايد زبان انگليسي نقش اساسي در اين مقاله، ماهيت علمي مقاله عبدالحي حبيبي با شواهد و قابليت تاييد اساسي ارتباطات علمي وي داشته باشد. این رساله کاملاً باارزش قابل خواندن است و ثابت می کند نام اصلى و خودى مردمان در مرکز هندو کوه يا هزار ستان ساکن بوده اند چه بوده که آنها را "هزاره" می ناميدند.
اينجا مى خواهم رساله حبيبى را فشرده با گردان زبان فارسى پيشکش نمايم. حبيبى مى نگارد: " در مورد کلمه هزاره یا سرزمین "هزاره جات"* ، که متأخرتر است ، نویسندگان و محققان ، گاه و بیگاه ، در مورد این موضوع نوشته اند. چنین مطالبی مربوط به دوره های اخیر است و مربوط به دوره پس از فتوحات چنگیز خان است و از اعتبار تاریخی کافی برخوردار نیست."

* هزاره جات ? - جات پسوند جمع اسم مونث عربى است و نه پسوند مکانى براى خوراکه هاى "غله جات" و "ميىوه جات" وغيره اين يک غلطى در زبان شناسى خطاى بزرگ است. گفتن "هزاره جات" ارزش زبان شناسى وى را زير سوال گذاشته.
پسوند جات مکانى و يا گاهى نيست بلکه پسوند جمع سازى واژه هاى غير انسانى وحيوانى غير زنده جانان اند. پسوندان مکانى در زبانهاى هندواروپايى و هندوايرانى: تون و دون و ان و اِن و پور وآواتى وآباد.
* انگليسى و پشتو ton
Skipton, Elston, Warrington, Patrington, Brighton,[75] Coniston, Clacton, Everton, Broughton, Luton, Merton, Wincanton, Bolton, Workington, Preston, Bridlington, Stockton-on-Tees, Taunton, Boston, Kensington, Paddington, Crediton, Honiton, Hamilton, Northampton, Southampton, Paignton, Tiverton, Helston, Wolverhampton, Buxton, Congleton, Darlington, Northallerton Waschington,
don
Abingdon, Bredon, London
آلمانى يا جرمنى يا دويچ و دچ هالندى
en
Hessen, München, Göttinginen, Emmen, Essen, Sachsen,
پارسى :
-ا- -انا- -نا- پارسى باستانى; پارسى ميانه و نو ; ان و آباد و ستان
و ان و آباد و ستان

ادامه دارد

>>>   تواگر پشتون هستی، خوب پس حق داری اوغان یا افغان باشی و با آن من مشکلی ندارم و آفرینت۰ ولی اگر پشتون نیستی و فریب این تمامیت خواهان را بنام ظاهری وحدت ملی خوردی پس افسوس به حالت۰
بلی، یکتعدادی خر هائی هم هستند که داوطلبانه خودشان خود را ... سواری این تمامیت خواهان میسازند و دعوا دارند که ما هم افغان اوغان هستیم۰ حیف حیف۰۰۰


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است