اهمیت تاریخی سخنان سرور دانش
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۰۳    ۱۳۹۹/۷/۲ کد خبر: 164909 منبع: پرینت

۱ـ ابتدا باید خاطر نشان کنم که استاد سرور دانش یا هر شخصی دیگر به حیث یک دانشمند زمانی که به واقعات تاریخی نگاه میکند نباید سلیقه شخصی، اعتقادات ایدیولوژیکی و دینی خود را اساس و مبنای مطالعه تاریخ قرار بدهد.

اینگونه است که با دید تا حد ممکن ابژکتیف و بیغرضانه به تاریخ میتوانیم رهنمودهای برای حال و آینده بدست آوریم. با مطالعه بیانیه مهم استاد دانش در بامیان ما همزمان در برابر سخنان یک سیاستمدار و یک عالم دینی قرار داریم از موضع سوبژکتیف به صلح در اسلام سخن میزند: "اسلام نیز دین صلح است و صلح در اسلام نیز اصل است و جنگ یا به تعبیر فقهی جهاد یک ضرورت استثنایی است برای دفاع از آزادی دینی و آزادی مسلمانان و جلوگیری از تجاوزات دشمنان بر مسلمانان".

ولی تاریخ از نگاه بیغرضانه چنین نمیگوید. ممکن است پیامبر در مواردی با توجه به شرایط ویژه با دشمن (آنهایی که از قبول دین اسلام سرباز میزدند) متارکه و صلح کرده باشد، ولی دین اسلام با قهر، خشونت و شمشیر بر"کافران" تحمیل شده و جنگهای توسعه طلبانه تا زمان خلیفه چهارم، حضرت علی (مگر جنگ و فتوحات و شمشیر ذوالفقار علی را از دیگران ممتاز نمیسازد؟) و سپس اموی ها ادامه پیدا کرد. در زمان خلیفه دوم و بعد از آن لشکر اسلام که ایران را تسخیر نمودند و بسوی شرق که بعد ها خراسان نامیده شد هجوم بردند در هر مرحله "جوی های خون روان و تپه های از سر بریده مغلوبان میساختند" (تاریخ طبری).

این واقعات تاریخی را گفتن به معنی کافر بودن و حتا ضد دین اسلام بودن نیست. مورخین مسلمان ما را به این واقعیت ها آشنا ساخته است. نگاه علمی این نیست که ما یک آیه قرآن را معیار نظر خود قرار بدهیم و ده ها آیه دیگر را در همان موضوع از نظر دور بیاندازیم.

نتیجه: داعش جنایات خود را با برخی از آیات قرآن توجیه میکند و افراد هومنیست، خوش قلب و صلح طلب میانه روی خود را با آیات دیگری. قرآن یک رساله علمی نیست پیام الهی است که پیامبر نقل کرده و ده ها سال بعد اصحابی که زنده بودند و یا از کسی دیگری شنیده بودند، حرفهای پیامبر را به نوشته در آوردند. حتا اگراشتباه نکنم قرآن کنونی با قرآن اولیه تفاوت دارد، برخی از آیات که در صحت آن شک وجود داشت بعدآ حذف شد.(اگر اشتباه میکنم لطفآ تصحیح کنید)

۲ ـ استاد دانش نگاه حداقلی، محدود به باورهای که روی ارزشهای واقعی دموکراسی استوار نیست به جمهوریت دارد. برای ایشان همین که سیستم حکومتی را جمهوریت تعریف کنیم کافی است که از امارت اسلامی و استبداد شاهی دور شده باشیم. چندی قبل در مورد جمهوری های که دیکتاتوری و اتوریترهستند و نظام های شاهی که دموکراسی های پیشرفته اند نوشتم. به آن رجوع میدهم. فقط باید بگویم که نفس و شریان حیاتی یک رژیم سیاسی مقبول دموکراسی است. جمهوری بدون دموکراسی جمهوری کوریاری شمالی یا جمهوری اسلامی ایران است.

در ادامه سرور دانش یکی از واقعیت های عریان و قبول شده تاریخ افغانستان را بیان میکند: "نظام طالبانی با سلطنت سدوزایی و محمدزایی که به نام امارت و یا سلطنت از ۱۷۴۷ (۱۱۲۶ش) تا ۱۹۷۸ (۱۳۵۷ش) به مدت بیش از ۲۳۰ سال بر افغانستان حکومت کردند، از نگاه روح و محتوا هیچ تفاوتی ندارد. در آن نظام ها هم یک گروهی کوچک از یک قبیله به صورت موروثی و با استبداد و دیکتاتوری بر افغانستان حکومت کردند".

گرچه هر شخصی که چند کتاب تاریخی را خوانده باشد به این واقعیت عریان آگاهی دارد. روشنفکران و میهن پرستان پشتون که خواهان یک افغانستان مترقی، مستقل و با روابط سیاسی و اجتماعی عادلانه هستند و کم هم نیستند هیچ مشکلی با این گفته ها ندارند. اما با وجود آن حرفهای سرور دانش از اهمیت تاریخی مهم برخوردار است. تا جایی که میدانم برای اولین باراست که یک مقام عالی دولتی، معاون رئیس جمهور، اینگونه بطورعلنی تاریخ دردناک دونیم قرن اخیرکشور ما را برهنه بیان میکند. سرور دانش در جایگاه معاون دوم ریاست جمهوری و در حضور رئیس جمهور و معاون اول این حقیقت را بیان کرده. او ریسک بزرگی کرده، حمایت از او کم است و بطورعمده در میان دوستان وی محدود است.

اشرف غنی و عبدالله با جملات تقریبآ مشابه از سرور دانش فاصله گرفتند (بگذاریم هیات مذاکره کننده صلح کار خود را انجام بدهند ما مداخله نکنیم). امرالله صالح که از خود چهره ضد طالب را نمایش میدهد تا جایی که اطلاع دارم از گفته های دانش حمایت نکرده. ولی طالبان او را به حیث فرد ضد صلح ملامت کرده اند و عکس های وی درهلمند آتش زده شده.

"بیانیه بامیان" بمثابه یک بیانیه تاریخی بیادگار خواهد ماند. اما علت برآمد استاد دانش روشن نیست. میخواهد جایگاه رهبری را در میان هزاره ها، بزرگترین قربانی استبداد ۲۳۰ ساله، بدست آورد؟ اینکه بخش مهمی از بیانیه شان به "احیای" حزب وحدت تخصیص یافته، حزبی که سالها است که مرده و احیای آن هم با همان ایدیولوژی، برنامه و هدف با مقتضیات امروز و انتظارات نسل نوین هزاره مطابقت ندارد (سایر احزاب قومی هم در همین حالت قرار دارد) این شک را تقویت میکند.

از برگشت طالبان بقدرت میترسد؟ این که از چندین سال به اینطرف پیشبینی میشد. ده بار در این مورد نوشته ام و با استاد دانش و هر کسی که جایگاهی در "نظام جمهوریت" داشته صحبت کرده ام.

نیروهای واقعی ضد طالبان (افراطی ترین، مستبدترین رژیمی که افغانستان به خود دیده) را به تشکل و وحدت طلب نمودم، حتی از اشرف غنی اتوریتر و تبعیض گرا خواسته ام که شرایط را برای ایجاد یک ایتلاف بزرگ ملی فراهم کند. برعکس همه برای حفظ یا کسب یک زره از قدرت بجان هم افتادند. آیا اینها حالا در برابر خطری که دم دروازه رسیده از خود آگاهی و کارمندی نشان خواهند داد؟ شک دارم.

کریم پاکزاد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اهمیت تاریخی
سرور دانش
نظرات بینندگان:

>>>   موضع دقيق و روشنگرانه استاد سرور دانش در نشست بزرگداشت از روز جهانى صلح در ارگ رياست جمهورى، سزاوار حمايت است. بخشى از سخنرانى ايشان را در ذيل آورده ام.
" همچنین نکته مهم دیگری را هم باید در پایان یادآوری کنم که امیدوارم بازهم باعث سوء تفاهم و حمل بر فرقه گرایی و تعصب نشود. آن نکته این است که در رسانه ها گفته می شود در مذاکرات قطر یکی از موضوعات مورد اختلاف این است که در طرز العمل، پیشنهاد شده که: در صورت بروز اختلاف مطابق فقه حنفی فیصله گردد و با اقلیت ها مطابق شریعت عمل می شود. در این رابطه باید گفت که علما و مردم شیعه با فقه حنفی و مذهب امام ابوحنیفه (ره) کمترین مشکل را ندارد. خداوند رحمت کند امام اعظم ابوحنیفه را که خود از مدافعان حقوق اهل بیت بود و یک مذهب فقهی بزرگ و یک مکتب خردگرا و عدل محور را بنیان گذاشت و با صدای بلند گفت که تمام فرق اسلامی مسلمان هستند و انا لانکفر احدا من اهل القبله. این عقیده و باور ما است در باره فقه حنفی و شخصیت امام ابوحنیفه. اما این که کسی بیاید و بگوید که ما با اهل تشیع مانند سایر اقلیت های دینی مطابق شریعت اسلامی برخورد می کنیم، این معنایش آن است که گویا شیعیان مانند پیروان ادیان غیر از اسلام، از چوکات شریعت خارج هستند و شما می خواهید با آنان در چوکات شریعت معامله کنید. این نوع برخورد هم در تضاد با اندیشه و مکتب امام ابوحنیفه است و هم مغایر با اصول دینی و حقوقی و یک نوع توهین به شیعه و مذهب جعفری محسوب می شود.
همه علمای جهان اسلام و مخصوصا علمای حنفی بر این باورند که شریعت اسلام دامنه وسیع تر از هر مذهب فقهی دارد. به عبارت دیگر همه مذاهب فقهی ما به شمول فقه جعفری، جزء شریعت اسلام هستند. در این رابطه مردم شیعه تنها یک خواسته مشروع و قانونی دارند که در مسایل فقهی و باورهای دینی، باید مطابق مذهب خود عمل کنند و مذهب جعفری هم مذهب اهل بیت پیامبر است که تمام مسلمانان مخصوصا اهل سنت افغانستان بیش از حد احترام و محبت دارند. این نه زیاده خواهی است و نه بی احترامی به دیگران و بلکه جزء حقوق اساسی و بشری ای است که نه تنها قانون اساسی افغانستان بلکه تمام اسناد بین المللی حقوق بشر آن را به رسمیت شناخته است. از طرف دیگر صلح مربوط به همه اقوام افغانستان و مربوط به همه احزاب و ولایات و پیروان همه مذاهب اسلامی است و اختصاص به گروه خاص قومی و مذهبی ندارد.
من از طرف خود و به نمایندگی از اهل تشیع افغانستان خواهش دارم از گروه طالبان که اقدامی نکنند که فضای دوستی و صمیمیت و وحدت و همگرایی موجود بین مردم افغانستان را مخدوش بسازند.... "

شجاع محسنی

>>>   ادعاهای مورد تأمل آقای کریم پاکزاد
1ـ اگراشتباه نکنم قرآن کنونی با قرآن اولیه تفاوت دارد، برخی از آیات که در صحت آن شک وجود داشت بعدآ حذف شد.
2ـ جمهوری بدون دموکراسی جمهوری کوریاری شمالی یا جمهوری اسلامی ایران است.
آقای پاکزاد ادعاهای شما خطرناک تر از بیانیه صادره در بامیان است. مواظب نوشته های تان باشید قلم تان را مسموم نکنید. نوشته اید اگر اشتباه نکنم ... قطعا اشتباه بلکه خطای نابخشودنی در مورد قرآن مرتکب شده اید. این اعدای ناروای شما چه ربطی به بیانیه دانش دارد؟ لطفا اطلاعات تان را تکمسل کنید. جاهلانه نظر ندهید که خطرساز است. در مورد جمهوری اسلامی نیز اشتباه می کنید ... اگر جوابی دارید مستقیما سخنرانی استاد دانش را نقد کنید مغالطه کار غیر انسانی است. زمین و زمان را توهین کردید چه ربطی به سخنرانی بامیان دارد.
افرادی نظیر شما فقط منتظر بهانه هستید که زهر تان را به اسلام و قرآن بچکانید در کشور اسلامی و سر سفره مسلمانان زندگی می کنید و خیانت می کنید. چقدر زیبا گفته شاعر:
گرگ زاده عاقبت گرگ شود گرچه با آدمی بزرگ شود.

>>>   حرف حق در تاریخ ثبت میشود

>>>   توصیه بنده خدا اینست که قوم پشتون جاهل نگاه نژادبرتری را در سر دارد مانند بنی اسراییل این قوم حرف علمی و واقیت را نمی فهمد باید از این قوم فاصله گرفت! چون قرآن کریم فرمود از جهال های زمان فاصله بگیرید: «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما» سوره فرقان آیه ۶۳

>>>   كريم خان !
اولا : كه روشنفكرى خود را ثابت كردى ( آجه از مه به روشنفكرى ، خيله گى موگه )
دوم : و قٰتلوا في سبيل الله الَّذِينَ يُقٰتلونكم و لا تَعتَدوا إنَّ الله لا يُحِبٌ المعتدين ( بقره ١٩٠)
و در راه خدا با كسانى كه ( آغازگر جنگ بوده اند ) با شما مى جنگند نبرد كنيد ؛ ولى تجاوز نكنيد ( آغازگر جنگ نباشيد) كه خداوند تجاوز كاران را دوست نمى دارد.
دفاع از جان و مال و ناموس بر انسان عاقل و بالغ ، وظيفه است. ميدانستم كه قرآن خواندن را ياد ندارى ، يقين كردم.
سوم : تاريخ را بى غرض و بى مرض مطالعه كن. لا فتىٰ إلاّ علي لا سيف الا ذوالفقار. بر اساس همين حديث شريف ، سردار و مدافع اصلى و واقعى اسلام ، حيدر كرّار است. على نه خودش در كشور گشايى هاى خليفه دوم و سوم شركت كرده بود و نه پسرانش را فرستاده بود. جنگ على با خوارج بود. خوارج يعنى طالبان يعنى داعش يعنى القاعده همان هايى كه شكم هاى زنان حامله رابا شمشير پاره و جنين ها را بر سر نيزه ميكردند. همان سلفى هايى كه امروز اخلاف شان در ماه رمضان در زايشگاه دشت برچى ، قدرت و مردانگى خود را به زنان باردار و نوزادان شيعه و هزاره نشان دادند.
چهارم : نمك خوردى ، نمكدان را شكستى !
تو به اعتراف خودت ، سواد و روشنفكرى و دريشى پوشى ات را از صدقه سر ملاى سيد اسماعيل بلخى دارى.
پنجم: به خدا تا نام تو را ذيل مقاله ات نديدم اول خيال كردم مقاله را كدام روشنفكر نماى غير هزاره نوشته است.
ششم : جناب پاكزاد ! ترا به دموكراسى ، ترا به سيكولاريزم ، ترا به سوسياليسم قسم نميدهم چون ميدانم خودت هم به اين چيز ها اعتقاد ندارى ، تو را به مردانگى ات قسم ميدهم چون شما مردان از هر رنگ و نژادى كه باشيد خيلى به جنسيت خود مغرور هستيد حتى مردان ملت هاى از ما بهتران. نمونه اش male chauvinist , anti feminist
آرى تو را به مردانگى ات قسم ميدهم كه به اين دو سوال من ، مردانه جواب بدهى.
اول : چگونه پشتونها به اين مرحله رسيده اند كه غنى روشنفكر و غير مذهبى ، نغمه خانم آواز خوان و هنجار شكن و طالب متعصب ديوبندى كه براى منافع قوم پشتون ، اختلافات عقيده و سليقه خود را كنار گذاشته اند ؟
دوم : تو بچى ايقز اسلام ستيزى موكونى ؟ بچى ايقه دل از تو سر اسلام پوره ؟
با رعايت ادب و احترام : زنى از مردمان يكاولنگ هستم

>>>   تا جایی که من از متن این نویسنده خوندم ایشون خواسته با بکار بردن چند تا اصطلاح مثل اتوریته
ابژکتیف حرفهای قلمبه سلمبه بزنه
من به هیچ عنوان آدم مذهبی نیستم ولی به شدت سعی کردی خودت رو روشنفکر نشون بدی
اون جمله رو که مسلمانان در حمله به ایران جنایتهای زیادی کردند و به زور شمشیر اسلام رو تحمیل کردن قبول دارم ولی هیچ ربطی به موضوع نداشت فقط میخوای خودت رو لاءیک نشون بدی
در مورد دموکراسی در ایران که در هر انتخاباتش مشارکت بالای مردم هست به خود ما ایرانی ها واگذار کنید و بیشتر به انتخابات خودتون که در پایان دو مراسم تحلیف برگزار میشود فکری کنید

>>>   تو كرتى و پطلون خوره بپوش گردن خوره هم قَدْ نيكتايى بسته كو شايد كه كدام مملكت غربى يا امريكا توره تابعيت بديه.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است