لیبرلیسم و سوسیالیسم (5)
ثروت اجتماعی مالکیت مردم است و دولت ها باید از مالکیت مردم به نفع مردم استفاده کنند و ریشه فقر و نا برابری در اجتماعات انسانی خشک سازند 
تاریخ انتشار:   ۰۷:۵۴    ۱۳۹۹/۶/۳۰ کد خبر: 164873 منبع: پرینت

نگاهی به سیرتکاملی ایده سوسیالیسم اغلب، اینطور فکر می شود که کلمه سوسیالیسم برای بار نخست توسط رابرت اوون، یکی از سرمایه داران بشردوست انگستان که صاحب صنایع و فابریکه بود و از وضعیت دردناک زندگی کاران انگلستان رنج می برد و درصد برقرار قسمی تعادل اقتصادی میان سرمایه داران و کارگران بودتا کارگران که در فابریکه های کار می کردند در همان بنگاه های تولیدی حقوق سهامی پیدا کنند و زندگانی شایسته داشته باشند-در سال 1830، در مورد کار به کار برد.

البته، رابرت اوون، نخستین کسی بود که در دهه سی وم قرن نوزدهم، با بکار بردن کلمه سوسیالیسم در مورد کار تلاش انسان دوستانه که از یک تاجر سرمایه دار بعید بنظر می رسد به خرج داد تا که تعادل میان دارا و نه دار از طریق سهام پیدا کردن کارگران در فابریکه های تولیدی میان سرمایه و کار به وجود آید و از پهن شدن شکاف طبقاتی میان سرمایه داران صاحبان ابزار تولید و املاک ومستغلات و معادن و کارکران دوست کارکردن در مساله ثروت اجتماعی و تقسیم آن به نفع نیروی کار و همچنان سود و فایده عادلانه که سرمایه داران باید از فروش اموال و کالاهای تولید ببرند، جلوگیری شود.

در آن زمان کارگران و دهقانان و زحمتکشان انگلستان در شرایط بیسار اسفناک غیر انسانی به سر می برند. جندین قیام های دهقانی در قرن های شانزدهم و هفدهم و هجدهم به وسیله پادشاهان از جمله جمیس اول و به ویژه خانواده مستبد استوارت، و لردها و سپس به وسیله تاج و تخت سرکوب شده بود. انقلاب صنعتی انگلستان دود از دمار طبقه کارگر و دهقان و زحمتکشان کشیده بود.

به شهادت تاریخ طبقه شهری سرمایه داری شهری در انگلستان مانند سایر کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و ایتالیا و آلمان وارث تاج و تخت و ثروت و زمین و املاک فیودال های اشرافیت پادشاهان و سلاطین و امپراطوری های نشد بلکه خانواده زمین داران و جنگلدران و چراگاه های سرسز و معادان داران چند که صاحبان بانکداران بین المللی ثروتمند از جمله رو چیلدها، خانواده ثروتمند تاج و تخت که از جورج سوم مقتدر ترین پادشاه انگلستان به ملکه ویکنوریا از خویشاوند فامیلی رسیده بود و خانواده های لردهای انگلیسی از جمله آلفرد میلر و سیسیل رو دز ملیونر معرف زمین دار و مستغلات و معادن دار انگلستان و خانواده یعقوب شیف یهودی ساکن انگلستان، طبقه سرمایه داری شهری را مجال قدر است کردن و ایستاده شدن و انقلاب بورژاوزی علیه فیودالی نداند. پارلمان و حکومت دموکراسی شاهی مشروطه تاج و تخت فیودالیسم همه کاره امپراتوری را در پرده دموکراسی و انتخابات آزاد ساز کردند.

در هر صورت، ایده سوسیالیسم یعنی مالکیت جمعی و کار مشترک تولیدی برای تولید نیازهای مورد ضرورت زندگانی در مبارزه تنازع بقا و همچنان نخستین تقسیم کار در دوره شکار و جمع آوری میان مردوزن در ده تا پانزده هزار سال پیش از امروز، با هستی اجتماعی و آگاهی اجتماعی و فرهنگ اجتماعی فجر تاریخ اروپا {نه تاریخ آسیا و یا افریقا. در جامعه شناسی و انسان شناسی نوین افریقا مهد انسان نوین است} عجین شده است. قسمی که ایده «تابوی زنابامحارم» به صورت فرا تاریخی در فجر تاریخ که هنوز کودک انسان کلمات را به درستی تکلم کرده نمی توانست و نیمه برهنه بود، در روان بعضی از رهبران انتخابی و یا عده از آنها که وجود و هستی شان در میان جمع ناپدید است، در پاسداری از حرمت عنف مادران و خواهر جوان دودمان های پدری و یاز پشت یک مادر، دمیده است بطوریکه به عنوان یک قانون غلاظ مجازاتی در درون خانوارهای بزرگ دودمانی برای هدایت فکر جمعی در پاسدارای از حرمت عنف مادران و خواهران دودمانی تبدیل شده است که مرتکبین چنین عمل شنیع را زنده در آتش مجازات می کردند تا از عنف مادران و خواهران در فجر تاریخ جلوگیری کنند تا باشد نشانه شود که خداوند در هر عصر و زمانه ای برای هدایت روحی و معنوی بشر رهنما و پیشوا و هدایت کننده فرستاده است تا نشانه شود برای مردم که تفکر می کنند که کودک انسان صرفاً حیوان غریزی شهوات ران چهار قلم مواد خوردن، نوشیدن، سرپناه داشتن و تولید مثل کردن نیست که مانند حیوانات دیگر بخورد و بنوشد و آشیانه و سر پناه و پناه گاهای بسازد و بر سر شکار با هم بجنگند و پس از رفع غرایزجسم ارگانیک خوردن و نوشیدن و آرام شدن در سر پناه برای ارضا شهوات شهوت رانی بی بند بار با مادران و خواهران شان به رسم حیوانات غریزی کنند تا نشانه شود که انسان در فجر تاریخ حیوانی و گله وار با طبیعت و با خودشان برخورد نکرده اند تا نشانه شود که در هستی اجتماعی و فرهنگ مادی تولید و شکار دسته جمعی چیزی فرا تاریخی که از بستر مادی تولید نهاد جامعه هستی اجتماعی و آگاهی اجتماعی نمی جوشد وجود دارد که شهادت می دهد به وجود انسان به عنوان فرد واقعی که در درون جماعت ها تفش رهبری را دارد و هویت اش در جمع هر چند پنهان از نظر محقیقین تاریخ و جامعه شناسی پنهان باقی مانده است ولی حضور وی یا عده از رهبران انتخابی مردم در تابوی «زنای بامحارم» که برذهنیت جمعی فرمان می راند لمس و احساس و تمایزمی شود در اندیشه صاحب نظران که سودای فهم دارند نه سودای سیستم سازی و جهان بینی و ایدیولوژی.در تاریخیت هستی بشر نشانه های فرا تاریخی بسیار است و این که انسان صرفا موجود بیالوژیکی تابع غزایزجسم ارگانیک نیست بلکه موجود متافیزیکی است که دو سرشتی است.

در فجر تاریخ ما اجتماعات اولیه را در ساختار نظام سوسیالیسم واقعی یعنی مالکیت مردم بر زمین و آب و جنگلات و رودخانه ها و چراگاه های حیوانات وحشی می بینیم که به صورت دسته جمعی تولید و فرآورده های تولیدی را بطور مساویانه بالای جمعیت های خانوار های بزرگ دودمانی میان مردان و زنان و دختران و پسران دودمان تقسیم می کردند و در همان حال مردان و پسران جوان دودمان حق لمس کردن تن زنان و دختران دودمان را نداشتند و در خوابگاه های دور از خوابگاه مادران و خواهران جوان دودمان می خوابیدند و برای ازدواج به دودمان های دور می رفتند تا زنان مورد دل را پیدا کنند. {برای معلومات بیشتر خوانندگان گرامی به کتاب های معتبر جامعه شناسی نوین از جمله کتاب «انسان در عصر توحش» از خانم لئون رید جامعه شناس نامدار امریکایی مراجعه کنند.}

در هر حال، ما در اینجا در پی این نیستیم که چگونه جامعه اشتراکی اولیه که با ایده سوسیالیسم واقعی عجین شده و دارای اخلاق معنوی است که حرمت مادران و خواهران را پاسداری می کند که جلوه فرا تاریخی در فجر تاریخ و تاریخیت هستی انسان است که انسان امروز از تابوی زنای بامحارم بدویان نخست تاریخ در پاسداری حرمت عنف مادران و خواهران استفاده می کنند، در سیر تکاملی از هم جدا جدا پارچه پارچه به طبقات داری منافع اقتصادی در خانواده های متفاوت شده اند. چیزی که در پی آن هستیم بیان این واقعیت تاریخی است که ایده سوسیالیسم که با هستی تاریخی بشر عجین شده است پس از پارچه پارچه شدن انسان ها به طبقات، خانواده ها ی مرفه ونادار که با پیدایش دولت و فرمانروای قدرتمندان فن کشتارها و رهبری ها و بردگی و جنگ های وحشیانه میان زورآوران بر سر زمین و چراگاه ها و گسترش دامنه ثروت اندوزی های سیراب ناشدنی همراه است، در سراسر تاریخ بشر دمیده و با برداشت های متفاوت ازنواندیشده و معنا و جان تازه گرفته که در سراسر این روح تاریخی مساله مالکیت بر ابزار تولید یعنی ثروت اجتماعی در دست کیست؟ همیشه مورد توجه بوده است و این که ثروت اجتماعی مالکیت مردم است و دولت ها باید از مالکیت مردم به نفع مردم استفاده کنند و ریشه فقر و نا برابری در اجتماعات انسانی خشک سازند.

البته، از منظر سیر تکاملی ایده مالکیت ما در آغاز فجر تاریخ درروان بدویان ایده مال من و مال تو و بنابراین ایده مالکیت خصوصی و رابطه و علاقه مالکیت نیز درروان کودک انسان وجود نداشت. هر چند بعداً با پارچه شدن اجتماعات اولیه به خانواده ها و طبقات دارای منافع متفاوت اقتصادی که اولاد بابای آدم و حوا را در شعله حرص زرق و برق طلا و جواهر و باغ و بوستان و کشتزارها به روی هم زد و دزدی تاریخ یعنی غضب زمین به وسیله زور داران قوی تنه و دارای روان های شرارت چشمان غضبناک ترسناگ کشتارهای دسته جمعی رقم خورد وحب مال و جاه و زیورات و زمین ها و چراگاه ها و داشتن حیوانات و دریاها و جنگلات در دل قابیل ها از فرعون ها و قارون ها و سلاطین پادشاهان رهبری های میدان های جنگ های وحشت های قتل عام ها و شهر و دیاروده سوزی های جنایات تاریخی چنان توفانی و شیطانی در سر کشی های نفس اضافه خواه شریزاماره شد که انسان گردانسان شد در دررازی کابوس های تاریخی.

نخستین بار سقراط در یونان باستان با شعار خود را بشناس و خود را ساده کن و از دارایی دنیا فقط آنقدر که زندگانی پرهیزگارانه را کفاف باشد قناعت کن و اساس زندگانی را به حکمت و فضیلت استوار ساز. گزنفون شاگر سقراط درباره مالکیت نظراش «آزادی مطلق بود، اول به کشاورزان، پس از آن به بازگانانی از راه های آب دریایی اهمیت میداد، دولت را به تاسیس شرکت های تجارتی و استخراج معادن بخصوص طلا و نقره و ملی کردن آنها توصیه می کرد.» البته، ما در تاریخ بشر نظریات مستقل و مدونی درباره مالکیت و اقتصاد جهان کهن نداریم. بعد از سقوط امپراتوری روم {393م} بدست قبایل مهاجم و برای سال های چند در بخش بزرگ اروپا آتش جنگ های خانمانسوز در گرفت بطوریکه در آغاز قرون وسطی برای مدتی در سرزمین های اروپایی تنها شغل عمومی دزدی و غارتگری یا کشاورزی گله داری بود. تنها وسیله صبر و تسلی محرومین و انصاف سرمایه داران و اشراف همان تعالیم مسیحیت بود زیرا تنها پیشوایان دینی بودند که مردم را به عدل و انصاف و انفاق و صبر و اجرا قوانین عهد عتیق {تورات} و اخلاقیات عهد جدید {انجیل} دعوت می گردند و ثروتمندان وربا خواران را سرزنیش می نمودند و از اموال مالداران به عنوان فقرا و مصارف خیریه و کلیسا می گرفتند...

در اواخر قرون وسطی در اروپا پس از تمرکز و توسعه تجارت و کشاورزی مالکین اراضی و سرمایه داران و پولداران بیش از بیش قدرت یافته، ربا خواری و اندوختن پول وزرسیم رایج گردید. طبقات حاکمه برای حفظ قدرت و سپاهیان خود به سرمایه داران و پول آنها احتیاج و اتکا داشتند و اختلاف طبقاتی و اختلال اقتصادی و ظلم بیشار می شد.» {اسلام و مالکیت. مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی. چاپ شرکت سهامی انتشار. تهران سال 1344، ص 18-19}

در هر صورت، با گذر از قرون وسطی بسوی اویل قرن تجدد، اروپایی که با کشف قاره امریکا در سال 1542، به وسیله کریستیف کلمپ انگلیسی همراه است فصل جدید در سیرتکامل اندیشه انسانی شدن روابط اقتصادی تولید و مساله توزیع عادلانه ثروت اجتماعی به نفع مردم و تامین عدالت اجتماعی در اروپایی آن زمان کشوده شد. بار دیگر صدای عدالت خواهی از انگلستان بلند شد: توماس مور {1480-1535}، صدر اعظم انگلستان از درون قدرت سیاسی در تقابل با ظلم عریان پادشاه و پاپ در یک جلوه هستی آسا شجاعت اخلاقی در پاسداری از عدالت اجتماعی برضد مالکیت شخصی چرخید.

توماس مور، که قلم و بیان موجز و شور به آزادی و رفاه عمومی و تامین عدالت اجتماعی و ریشه کن کردن فقر و بیدادگری از جامعه انگلیس و اروپا و جهان بشری بر دل و سر هنر نوشتاری و گفتاری داشت-در کتاب «جزیره خیالی» «از زبان ناخدای کشتی که با چند کاشفین امریکا باطراف دنیا مسافرت نموده، وضع اجتماعی در شهر خیالی را شرح داده. این ناخدا از بی عدالتی ها و جنگ ها بستوه آمده و با این نکته متوجه شده که هر جا مالکیت شخصی وجود داشته باشد و پول معیار همه چیز باشد عدالت و رفاه از آن سرزمین رخت بر می بندد، بهترین نعمات به بدترین و بی همه چیز ترین مردم تعلق میگیرد اقلیتی ثروت ها میان خود تقسیم می نمایند و باقی در منجلاب فقر و مذلت بسر می برند. در این جزیره ناخدا آرزوهای خود را چنین تصور می نماید که مردم در روز روشن ساعت کار می کنند و بقیه را به مطالعه و بحث و توسعه معلومات و معنویات خود می پردازند. آنان چون از خطر طلا و نقره آگاهند با نظر نفرت به آن می نگرند و آن را در میان زندگی خود نفوذ نمی دهند. این فلزات را برای ساختن ابزار و غل و زنجیر بکار می برند تامجرمین و جنایتکاران را با این بندها یه بند کشند.» {اسلام و مالکیت. مرحوم آیت الله طالقانی. ص، 21-22} توماس مور بر سر مساله عدالت اجتماعی و تصویری که وی در ته نشین ذهن هستی فردی عقلانیت فردی که فکر و هوش و شورها و بی قراری هایش را تعیین می کند از زندگی انسانی بدور از حُب طلا و نقره در شهر جزیره خیالی یک تنه با شاه انگلیس و پاپ در افتاد و سرانجام از مقام صدارت خلع و محکوم به مرگ شد و دلیرانه در جلوه شجاعت اخلاقی بر سر انسانی شدن شرایط غیر انسانی انگلستان آن زمان به آغوش مرگ رفت تا به ناخدای کشتی شهر جزیره خیالی بپیوندد. توماس مور برسر باوراش که مالکیت شخصی سر منشا همه اشکال شر و فساد و جنگهای غارتگرانه و خشونت ها و چپاولگری های پر خاشجویانه ویرانگرایانه ی کابوس های تاریخی است که ادامه دارد جانش را هزینه کرد و از مقام عالی و همنیشنی با شاه و پاپ در بلی بلی گویان حذر و اجتناب نمود و اعدام شد. ولی هوا داران اش کتاب او را پس از مرگش منتشرکردند.

قرن های شانزدهم و هفدهم در اروپا در واقع، سده های آرمان سازی خیالی برای نجات مردم از چرخه ظلم استبداد عریان شاهان و پاپ ها است. او تحریک مردم علیه استبداد داخلی که ثروت اجتماعی-مال بیت المال مردمی را حیف و میل عشرت و آسایش شخصی و فامیلی و مقاصد جاه طلبی های خشونت های جنگ های بی پایان می نمایند، تحریک کنند و شعله مقاومت و امیدواری برای تغییر وصعیت موجود بسوی یک جامعه عدل انسانی که ثروت اجتماعی مساویانه میان مردم از پایین به بالا تقسیم شود ومالکیت مردم براراضی دوباره برقرار ورسم شهرخورشید بر جهان بشری قاییم گردد...

اگر چه انقلاب رنسانس در سال 1453 که با فتح قسطنطنیه به وسیله ترکان عثمانی همراه است و تقریباً دو صدسال تا 1603، زمان مرگ «الیزابت» دختر ها نری هشتم پادشاه انگلیس که از سال 1558 تا 1603 یعنی خاتمه انقلاب رنسانس سلطنت کرد، ادامه داشت، قدرت پاپ ها و کار دینال ها سراسقف ها و اسقف ها و کیشش های کلیسای کاتولیک را تعضعف کرد و روح علوم جدید که علما جهان اسلام نقش مهمی در تدوین دانش یونانی و چینایی و هندی در سیر تکامل اندیشه بشری بازی کرده بودند و در قرن دوازدهم از بین النهرین {دجله و فرات بغداد عراق امروز} به اروپا انتقال داده شده بود، را در اروپای آنزمان رواج داد ولی طبقه جدید حاکم در تجملات و هنرهای زیبا و رویاهای رومانتیک شاعرانه آرزوها و خواسته ها یی بی شمار عصر مسرت و خوشگذرانی و شعر و شاعری فرو رفت بطوریکه فقرای که تحت پوشش موسسات خیریه کلیسا بودند و نان سه وقت شان می رسید در عصر خوش گذارانی ها بی پناه و در بدر درسرگ ها در گوشه فقر دست به گدایی می زدند. فقر و شکاف طبقاتی بیداد می کرد و روزگار ارنجاع و انحطاط و زمان تخریب و تعمیر و دوره قدرت و مفوذ پادشاهان و شاهزادگان و تیره بختی توده و اکثریت به شمار می آید.

رنسانس که راه علوم عقلانی و تجربی را در اروپای نیمه دوم قرن پانزدهم باز کرده بود و به سلطه دیکتاتوری کلیسا تا حدود قابل ملاحظه نقطه پایان گذاشته بود ولی عشرت و فسق و فسادی که رنسانس اروپا در پوشش خانواده ایتالیایی و انگلیسی و فرانسوی و آلمانی و اسپانیایی و پرتکالی و هالندی به وجود آورده بود عصر مسرت برای یک اقلیت خوشگذارن فاسد و یک عصر دور و دراز انواع مصیبت های اجتماعی و سیاسی که با فقر و ستمگری عریان طبقات ثروتمند بر اکثریت فقیر در بدر شده دهقانان فقیر و منوسط الحال و کارگران دوست و دو پا حیران به گردش چرخه روزگاران که دایم سنگ بر پای لنگ می خورد همراه بود و امید برای رهایی و تغییر در دل های دردمندان به یایس تبدیل می شد و از این رو بود که انسان دوستان و طرفداران عدالت اجتماعی برای رهایی از چرخه ظلم تاجداران پادشاهان فاسد با مخالفت با چرخه ظلم جان های شان را به خطر می انداختند. تا مکردمرا انیدوار به نجات سازند.

یکی دیگر از آزادیخواهان دردمند راه نجات مردم درمانده کامبائلا {1568-1639} کشیش ایتالیایی است که برضد طبقه حاکمه خروج کرد تا مالکیت مردم به زمین را رقم بزند و پادشاهان و پاپ هارا از صحنه بیرون اندازد. وی کتاب «کشور آفتاب» را نوشت که: «در این کتاب شرح داستان ناخدیی آنده است که با کشتی دور دنیا را مسافرت کرده و در نواحی استوایی با مردم هندیهایی بومی سرخ پوست برخورده و به آنها ملاقات های داشته که آن مردمان از جور و ستم و استبداد حکمرانان فرار مرده بودند و به آنجا پناه آورده اند.

این مردم زندگی برادارنه و مشترکی داشتند در این سرزمین همه اموال بین همه مشترک است. اتاق منزل، تخت خواب و همه چیز همگانیست، هر شش ماه یک مرتبه شورای قضاوت اتاقی که هر کس باید اشغال کند تعین می نماید واسن اورابالای در آن می نویسند همه چیز در دسترس عموم است ولی نال اختصاصی نیست. کار هم طوری تساوی توزیع شده چنانچه بیش از چهار ساعت کار نمی کنند. مواد غدایی در آنجا فراوان است. جوان ها از پیر هایی که متجاوز از صد تا دوصد سال زیست نموده اند پذیرایی می کنند در آنجا خدمتگار وجود ندارد، همه باید کارهای خود را انجام دهند در آنجا قتل و دزدی و زنا وجود ندارد، گناه در آنجا نیست.» {اسلام و مالکیت. مرحوم طالقانی. ص 21} این داستان ها به شمول شهر جزیره خیالی دیدرو {1784-1713م } بنام» اوناییتی» که شهر دوستی و عشق و صفا و مهمانوازی است که از زبان پیر مرد نیکوکار بیان می شود و یا تلاش های مرکانتیلیستها یا سوداگران در اواخر قرن پانزدهم که زندگی شهری در اروپا توسعه می یافت و امنیت نسبی در شهرها برقرار می شد همه و همه در صدد نجات از چرخه ظلم ناروا پادشاهان و ملکه ها از جمله ملکه هالند، دنارک، اسپتنیا و نردم انگلیس از ظلن ملکه الیزابت که تنها در انگلستان در اواخر دور سلطنت وی اکثریت مردم انگلستان خیلی فقیر تر و بیچاره تر از صدسال قبل بودند.

«در این دوره دیرها را که پناهگاه و ملجا بینوایان بود، از بین بردند اتحادیه های صنعت گران را که حافظ حقوق کارگران بود، متلاشی ساختند و حال آنکه قبلاً کارگران شهری در سایه این اتحادیه ها متمول بودند و در زندگانی اجتماعی از ارج و اهمیت بسیار برخورداری داشتند همین طور کشاورزان خود مالک زمین مرزوعی خویش بودند. ولی در دوره رینسانس همه اینها تغییر یافت و یک روش دیگر استبداد نسبت به مزدور اختراع شد، یعنی بدون اینکه وسیله ای در دست داشته باشند که بتوانند دربابر سخت ترین انواع استبداد از خود دفاع کنند، زندگی و مقدرات آنها را سپرده رحم و مروت و انصاف ارباب های جدید کردند. قضات ایالات حق داشتند هر قسم عدم نارضایتی را باکمال سختی قلع و قمع کنند و یا با هر وسیله ای مردم را به اطاعت و انقیاد محض محبور سازند.

از جمله وسایل مجازات مذکور، محروم داشتن آنها از خوردن و آشانیدن بود و تمام این سختی ها و فشار ها برای این بود که اجیر بیچاره با مزدی خیلی کمتر از حداقل مورد نیاز کارکند و دو دستی به ارباب بدهد...در انگلستان، عصر رنسانس حکومت مطلقه بسیار شددی برقرار شد، ولی دیری نکشید که قیام و شورس «پاکدینان» به حکومت مذکور خاتمه داد ولی این ملکه ایزابت بود که شالوده و اساس امپراتوری عظیم بریتانیا را پی ریزی کرد.» {تاریخ رنسانس. نوشته سدنی داراک. ترجمه احمد فراموزی. ناشر: انتشارات استان. چاپ چاپخانه دنیا چاپ اول 1373 ص 74-57}

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
لیبرلیسم
سوسیالیسم
نظرات بینندگان:


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است