حکایت شنیده ها از جلسات قطر
تلکس شایعات 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۳۴    ۱۳۹۹/۶/۲۵ کد خبر: 164819 منبع: پرینت

طالبان گفته اند که از نام امارت می گذرند.
اما آن ها امروز مانع نصب بیرق افغانستان در مذاکرات با گروه تماس هیئات دولت شدند. گفته می شود که گروه تماس، بیرق افغانستان در میز مذاکره کنار خود گذاشتند، اما طالبان آن را نپذیرفتند و هیات دولت، بیرق را برداشتند.
اندیشمند

اختلافات و جنجال ها میان سرأن طالبان در قطر تا سرحد دشنام دهی بیکدیگر رسید.
تقسیم به چند دسته شدن طالبان در قطر و اَتهام بستن عباس ستانکزی بالای ملابرادر باعث تنش لفظی میان دوطرف شد.
ملابرادر، عباس استانکزی را بخیانت متهم کرده هشدار داده که راهش را بزودی از اقای استانکزی جدا میکند.

(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
مذاکرات قطر
شایعات
شنیده ها
نظرات بینندگان:

>>>   گفتگوی یک طالب با فوزیه کوفی طالب چرا شوهرت نیامده شما امدی اکوفی شوهر ندارم طالب ازدواج نکردی کوفی.نه میخوام با تو ازدواج کنم
جاغوریی

>>>   طالبان میدانند که نام امارت خود ساز و خود بافته پاکستان بزیر نام امارت طالبانی نه دولت و ملت افغانستان و نه جامعه جهانی انرا قبل دارند از هر جانب مردود خوانده شده یک قشر کوچک بنام طالبان اله دست پاکستان از ان پیروی و قبول کرده اند گذشت طالبان ازین نام امارت شان خیلی گپ کلان نیست باید که از جنگ و خونریز دست بکشند و اتش بس را اعلان کنند .

>>>   آن عده طالبانیکه به دستور پاکستان وقعی نمیگذارند ، عنقریب زیرفشار امریکا خواهند آمد

>>>   طالبان بیرق پاکستان را بجای بیرق افغانستان بالا میکنند گلبدین افغاسنتان را بخشی از پاکستان در زیر نام کنفدراسیون قبول کرده بود. طالبان پافراتر گذاشته بیرق افغانستان را قبول ندارند افغانستان باید ضمیمه خاک پاکستان شود این هدف نهایی طالبان است.

>>>   باید طالبان از نام امارت خود تیر شوند و دولت افغانستان نیز از نام جمهوریت خود.
بخاطر آن که عدالت تأمین شود و مذاکرات نتیجه بدهد،من پیشنهاد میکنم که نام دولت افغانستان چنین باشد:
د افغانستان د کچری قروتو اسلامی دولت.

>>>   این مذاکره بین افغان ها نیست بلکه بین پاکستان و نوکران امریکائی باز دوم است که آهسته آهسته افغانستان را تسلیم پاکستان کنند . اینها کسانی هستند که نماینده گی از مردم افغانستان نمیکنند

>>>   برای ما ملت بی عقل همین خوب است که افغانستان جزء خاک پاکستان شود و ما آسوده علف خود را بخوریم و سر در آخور خود داشته باشیم.
چون اهل عقل و منطق نیستیم.

>>>   بیرق هم جزء موارد قابل گفتگو است.

>>>   اگر ما ملت متحد شویم و پشتون و تاجک و ازبک و هزاره و شیعه و سونی را رها کنیم همانطوری که روس را شکست دادیم امریکا و پاکستان و نوکراان شان یعنی طالبان را هم شکست میدهیم.

>>>   مولوى حكيم، رئيس هيأت مذاكره كننده طالبان، مورد احترام و اتفاق همه اعضاى اين گروه است. در طرف دولت متاسفانه يك چهره را سراغ نداريم كه رئيس هيأت مى شد و مورد اتفاق و احترام همه نيروهاى حامى قانون اساسى مى بود. با مردم خود چه كرده ايم كه حتى يك چهره مورد احترام همه در اين سرزمين نداريم؟.
شجاع محسنی

>>>   به الله (ج)قسم تا زمانی که اقوام غیر پشتون با هم متحد نشوند و در برابر این قوم .... ایستادگی نکنند، این وحشی گری ها، تمامیت خواهی ها و آدم کشی ها ادامه پیدا خواهد کرد.
به قرآن قسم با منطق و مدارا این ها صلح نمی کنند! فقط زور، فقط زور و فقط زور.
واقعا بی ننگی و بی غیرتی است که یک قوم جاهل، بی فرهنگ و هیچ چه نفهم همیشه بر همه ی اقوام حکومت کنند.
مسعود از پنجشیر

>>>   قرار بود در جلسه رسمی قطر پس از عبدالله حنیف اتمر صجحبت کند. البته این قرار را اشرف غنی گذاشته بود اما با درگیری و مشاجره زیاد بالاخره عبدالله موفق شد تا اتمر را از دور خارج کند و نگذارد که او حرف بزند.
شیما

>>>   زنان قره باغ کابل: دختر جوانی در آرایشگاهی در قره باغ کار میکرد،طالبان اخطارش دادندکه کارش را ترک کند اما دخترک به کارش ادامه داد. طالبان‌یک ماه پیش شامگاهان به خانه اش رفتند نخست مادر و پدر دخترک را کشتند وقتی او به خانه می رسد به درخت بسته اش کردند و پس از لت ‌و کوب او را کشتند.
نزدیکانش اجازه ندادند این رویداد رسانه ای شود...
انیسه شهید

>>>   محمدایوب عظیمی
روايتی جانکاه و دلسوز
لشکر سیاهی , ظلمت و جهالت به کوهدامن یورش اورد کشتند, سوختند, تاراج نمودند.
میان لشکری اواره گان که بسوی پنجشیر رو نهادند پسر بچه کوچکی تازه یتیم و تنها شده , یکه و تنها در حالیکه سخت زخم برداشته بود نیز با اواره گان روان شد.
این کبوتری بال و پرشکسته با کاروانی ماتم و غم در منطقه بی اب و علف میان فامیلی های جبل السراج و گلبهار رسید دیگر توان گام برداشتن را از دست داد کنار جاده خاکی بزمین خورد معصومانه جان داد .
چند تن از اواره گان پیکر خسته بیجان طفلک را در کناره جر سیل بر گذاشته با دست دهنه سوراخ را با خاك و سنگ پوشانده و رفتند .
سال و چندی گذشت نهالی سنجد از همان گوری بینام و نشان دران وادی خشک و بی اب سر بلند کرد و درختی شد.
این درخت از توشه ایی سنجدی که درجیب ان معصوم بود روییده.
کسی است تا از این غمنامه که دارد بفراموشی سپرده شود, مرثيه ایی بسرايد؟


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است