آنچه در قطر بین خلیلزاد غلزی، نماینده خاص امریکا و طالبان در قطر امضا گشت افشا نمی شود زیرا محتویات این معاهده بحدی شرم آور و ننگین است که افشای محتویات آن آبرو را می ریزاند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۳ ۱۳۹۹/۶/۱۹ | کد خبر: 164736 | منبع: | پرینت |
آنچه در قطر بین زلمی خلیلزاد غلزی، نماینده خاص رییس جمهور امریکا و طالبان در قطر امضا گشت افشا نمی شود زیرا محتویات این معاهده بحدی شرم آور و ننگین است که افشای محتویات آن آبرو را می ریزاند. برای اینکه به محتویات این معاهده پی برده بتوانیم، باید تاریخ افغانستان را مرور کرد. آنچه در قطر بین امریکا، میراث دار انگلیس، گذشت، کاپی قرارداد و معاهداتی است که بین امیر دوست محمد و سردمداران خاندان محمدزایی گذشت.
از سال ۱۸۳۰ به بعد سیاست بریتانیا در قضایای منطقه تغییر می کند. این تغییر به این معنا است که بریتانیا سیاست تجاوزی را نسبت به روسیه در دفاع از شبه قاره هند اتخاذ می دارد. این زمانی است که امیر دوست محمد خان بارکزایی در کابل ادعای امارت دارد. امیر دوست محمد خان هرگز قصد و خیال یا توانایی پیشروی بسوی هند تحت اشغال بریتانیا، به تحریک ایران، بخارا یا هر قدرت اروپایی را نداشت. انگلیس ها برای اینکه خود را برحق جلوه داده باشد پخش و تبلیغ این دروغ را شروع کردند که روس ها قصد اشغال هند و رسیدن به آب های گرم را از طریق افغانستان در سر می پروراند. انگلیس ها سیاست تبلیغاتی مشابه را در مورد ایران مطرح ساخت. این سیاست بریتانیا بنام سیاست الن بارو (Ellenborough Doctrine) مشهور گشت چون طراح این سیاست وی بود. هدف از این سیاست پیشروی به بهانه جلوگیری از پیشروی روسیه بسوی شبه قاره هند بود.
از همین جا است که بریتانیا عمیقا وارد سیاست افغانستان می گردد. برای اینکه به سیاست خویش جنبه عملی داده باشد اشغال افغانستان در راس ماجراجویی های انگلستان قرار می گیرد. این ماجراجویی ها عواقب وخیمی را برای بریتانیا در پی داشت. زیرا انگلیس ها خود را بشکل مستقیم در اداره جغرافیه ای که بعدا بنام افغانستان مسمی گشت در قرن ۱۹ درگیر ساخت. این به این معنا است که ظهور افغانستان بحیث یک حیطه جغرافیایی در اواسط قرن ۱۹ مطرح می گردد و پیش از آن هیچ سند و ثبوتی در مورد پدیده افغانستان در آرشیف تاریخ بین المللی نیست. این ادعا که افغانستان تاریخ پنج هزار ساله دارد سرقت تاریخ اقوام ساکن منطقه توسط یک گروه بنام افغان است که خود قادر به معرفی خویش نیستند.
یک و نیم قرن بعد در دهه ۱۹۸۰ که مصادف با اشغال افغانستان توسط قشون سرخ شوروی می باشد، پیروی سیاست مشابه توسط امریکا مطرح گردیده و ایجاد مجاهدین توسط امریکا به بهانه جلوگیری از رسیدن شوروی به آب های گرم، فوتو کاپی سیاست قرن ۱۹ انگلیس در مورد منطقه است. قابل یادهانیست که بعد از جنگ دوم جهانی (۱۹۳۹ – ۱۹۴۵م) امریکا خود را میراث دار سیاست انگلیس در منطقه تحمیل کرد.
انگلیس ها غرض تحقق بخشیدن به سیاست خویش قبیله محمدزایی را در افغانستان کرایه کرد چون یک حقیقت مسلم است که قدرت های استعماری افغان ها را کراه می توانند ولی خریده نمی توانند. افغان ها هم برای اینکه توانسته باشند به حیات ننگین خویش ادامه دهند به پیروی از سیاست بلهوسی با کمال خوشی خود را در خدمت قدرت های خارجی کراه می دهند. انگلیس ها با دوست محمد خان موسس خاندان محمدزایی ها (بارکزایی) تماس گرفته و وی را اجاره می کند.
بعد از سال ۱۸۴۰م که مصادف است با دست اندازی انگلیس ها بالای افغانستان و تایید امیر دوست محمد، بزرگ قوم محمدزایی، بحیث امیر افغانستان، افغانستان به خط مقدم جبهه مقابله انگلیس ها با روسیه مبدل می گردد. بعد از تراژیدی ۱۸۴۱ – ۲ که بنام جنگ اول افغان – انگلیس شهرت یافت، انگلیس ها تصمیم گرفت که افغانستان را بشکل نیابتی اداره نماید. تایید امیر دوست محمد بحیث امیر کابل باین معنا بود که امیر دوست محمد خان خود و قوم و قبیله خویش را در بست در خدمت انگلیس ها قرار می دهد. انگلیس ها منبعد محمدزایی ها را از طریق دادن پول نقد، اسلحه و حمایت معنوی استخدام می کند. خدمت قبیله محمدزایی برای انگلیس ها از هر نگاه بنفع انگلستان بود زیرا این کار با مداخله مستقیم انگلیس ها از هیچ نگاه برای انگلیس ها اقتصادی نبود.
محمدزایی ها پولی را که از انگلیس ها بدست می آوردند بنام تحفه خدایی قلمداد می کردند. در حالیکه هدف توسط انگلیس ها تعیین می گشت امیر دوست محمد و قوم و قبیله وی مکلفیت اجرایی داشتند. در همین جا است که انگلیس ها طی معامله با روس ها دریای آمو را مرز بین حوزه نفوذ روس ها و انگلیس ها معین می دارد. این حوزه در حیطه افغانستان کنونی بنام حیطه زمامداری محمدزایی ها درج تاریخ افغانستان می گردد. سیاست انگلیس در مورد افغانستان عجایب خود را داشت. در حالیکه هدف و مرام از انگلیس بود ولی اجرای آن از طرف افغان ها.
افغان ها اکنون بحیث دژ مستحکم در برابر پیشروی روس ها بصوب شبه قاره هند تایید گشت. از اینجا است که نقش افغانستان در تاریخ بنام کشور حایل (buffer state) شهرت یافت. بعد از فتح سمرقند و بخارا توسط روس ها در دهه ۱۸۶۰ در دوران امارت دوست محمد خان، حیطه افغانستان بحیث حوزه نفوذ انگلیس ها در برابر روس ها قلمداد گشت. این باین معنا گشت که دفاع امرای محمدزایی وظیفه و مکلفیت انگلیس ها در برابر روس ها گشت. محمدزایی ها در مقابل، این صلاحیت را از انگلیس ها کسب کردند که در سرکوبی ساکنین افغانستان دست باز دارند. اینکه امارت دوست محمد خان از محدوده کابل به صوب قندهار، هرات و بلخ توسعه یافت، از اثر توافقاتی بود که بین انگلیس ها و ایرانی ها و روس ها حاصل شد. امیر دوست محمد خان در شامل ساختن این شهرها در حیطه زمامداری خویش نقشی نداشت.
درگیری انگلستان در افغانستان ذره ای بخاطر مردم نبود. تمام تب و تلاش برای تامین منافع انگلیس ها در منطقه توسط امرای محمدزایی افغان بود. قبل از آن قبیله سدوزایی برهبری شاه شجاع، نواسه احمد ابدالی، موسس افغانستان با قبیله محمدزایی برای نوکری انگلیس ها رقابت کرد ولی بازی را باختند. آنچه امروز در قطر بین امریکا و طالبان می گذرد تکرار تاریخ افغانستان است. مذاکرات قطر بین زلمی خلیلزاد و طالبان بحدی شرم آورد بود که هر دو طرف از افشای آنچه صورت گرفته است ابا می ورزند.
طالبان حین بیعت به اوسامه بن لادن در سال ۱۹۹۸م جهاد علیه امریکا را بعد از کلمه، نماز، روزه، زکات و حج رکن ششم ایمان قبول کردند. بالاخره گپ بجایی رسید که عین طالبان دفاع از منافع امریکا در افغانستان و منطقه را پذیرفته و موافقت نامه امضا می کنند. شرط طالبان در برابر این خود فروشی این است که امریکا این گروه مفسد شرور تروریست را بحیث زمامداران افغانستان بپذیرند. برای گرفتن مقام و منزلت به ماسکو رفته و قبر لنین را زیارت می کنند، با امریکا روبرو قرار گرفته نوکری امریکا را می پذیرند ولی از مذاکره مستقیم با غنی غلزی و با مردم افغانستان ابا می ورزند!
زلمی مموزی خلیلزاد غلزی یک دیپلمات افغان امریکایی است. وی برای دو سال است که ماموریت مذاکره با طالبان را از طرف امریکا بدوش دارد. وی بتاریخ ۲۲ مارچ ۱۹۵۱ در شهر مزار شریف متولد گشت. زلمی خلیلزاد متاهل بوده و با خانمی بنام چرلی بنارد (Cheryl Benard) ازدواج کرده و عضویت حزب جمهوری خواهان امریکا را دارد. زلمی خلیلزاد دو اولاد بنام های الکزندر بنارد (Alexander Benard) و ماکزملین بنارد (Maximilian Benard) دارد.
عبدالحمید
>>> درود جناب عبدالحمید، قلمت رسا باد .دستت درد نکنه.
>>> اینها که دم از قرآن و جهاد حرف میزند از روز اول زاده انگلیس و آمریکا و آیساف پاکستان و وهابیا عربستان بودند و به اسم قرآن وجهاد یک عده مردم فقیر و بیسواد افغانستان را به برادر کشی وا دار میکند و باعث تآسف
است که مردم افغانستان از تاریخ پند نمیگیرند و بازیچه دست ابلیسها میشوند ، و خداوند انشالله اینها را از جهل و نادانی نجات دهد
امیری مهاجر درایران
>>> اینها که دم از قرآن و جهاد حرف میزند از روز اول زاده انگلیس و آمریکا و آیساف پاکستان و وهابیا عربستان بودند و به اسم قرآن وجهاد یک عده مردم فقیر و بیسواد افغانستان را به برادر کشی وا دار میکند و باعث تآسف است که مردم افغانستان از تاریخ پند نمیگیرند و بازیچه دست ابلیسها میشوند ، و خداوند انشالله اینها را از جهل و نادانی نجات دهد . تابود سران جهادیان حال هم طالبان ،
امیری مهاجر درایران.
>>> عبدالحمید! گریز سیدعلمخان بخارا و لقی بدتر از گندمک اند!
>>> بلی کاملا درست فرموده اید.
داود
>>> ....بر طالبان مزدور اجیر ترورست اله دست پاکستان زاده انگلستان که کشور ما را نا امن و تخریب کرده اند با این جگ های خلاف اسلامیت و انسانیت شانو تشکر خاص از عبدالحمیده خان با گذارش از تاریخ گذشته کشور ما وتحلیل خوب و مستند ان.
>>> مذاكرات خليلزاد با طالبان از اول پرسش بر انگيز بودند. اول اينكه چرا اين مذاكرات اينقدر به درازا كشيد؟ دوم، بين بادار و مزدور مذاكره صورت نميگيرد، بلكه بادار امر و مزدور اجراء ميكند. وقتي تجهيزات و پول بالاي انها قطع شوند ، خود بخود ماشين جنگي از فعاليت ميافتد. اما در اينجا ديده ميشود كه مسأله بزرگتر است. خداميداند كه طالبان به كدام وعده ها تطميع شده و چه سر خميهايي را پذيرا شده اند.
>>> ....های استعمار یکی رسمن به نمایندگی امریکا و دیگری غیر رسمی به نمایندگی پاکستان بر سرنوشت کشور ما معامله میکنند و اسمش را گذاشته اند مذاکرات بین اوغانی۰ از همین نام افغانی ات کاملا تنفر پیدا کرده ایم۰ در دنیا کسی حاظر نیست به حیث انسان به شما وحشی های مفسد و بیفرهنگ ببیند۰......
>>> جناب عبدالحمید، قلمت رسا باد .
>>> حقیقت است
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است