حزب سیاسی مجلس مهمانی نیست
در افغانستان گذشته از ۷۰ یا ۸۰ حزب سیاسی موهوم، شما یک انشعاب در احزاب را نشان بدهید که روی آیدیولوژی متفاوت، روی برنامه و پروژه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جدید، تشکیلات و سازماندهی.... استوار باشد 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۵۹    ۱۳۹۹/۶/۱۷ کد خبر: 164713 منبع: پرینت

حزب سیاسی مجلس مهمانی نیست، تجمع چند نفر بدون آیدیولوژی، برنامه و تشیکلات نیست، تقسیم قدرت قبل از رسیدن به آن نیست.
اگر سیاست یک علم است، سیاست کردن یک هنر است. در افغانستان بعد از سقوط طالبان توسط نیروهای امریکا حزب ساختن به یک مرض تبدیل شد.

در کشوری که فرهنگ سیاسی آن شاید کمی بیشتر از صفر باشد و شناخت از قانونمندی های یک حزب سیاسی به معنی واقع کلمه واقعآ صفر است، ما یکباره ده ها حزب سیاسی بدون آیدیولوژی مشخص، برنامه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی روشن، تشکیلات وبنیاد های حزبی قابل اعتبار، رهبران آب دیده، رقبا، دشمنان و دوستان ملی و بین المللی شناخته شده ... را مشاهده کردیم که "دموکراسی نوپای" افغانستان را رنگ و روغن زدند.

سپس دوران تملک قدرت، تقسیم آن میان رهبران جهادی و کادر های امریکا یی ـ افغانی و تلاش هر گروه و تنظیم و "شخصیت" تا با خدمت به قدرت حاکم نصیبی از این نعمت باد آورده داشته باشند. ولی از همان کنفرانس بن هویدا بود که امریکا اعتمادی به سرداران جنگی جهاد ندارد و زمینه حذف آنها از قدرت چیده شده. وای به حالی کسی که خود را در کنار کرزی و سپس غنی نگیرد. حتا روشنفکران "ترقیخواه و ملی" هم در برابر این قاعده سر تسلیم فرو آوردند.

احزاب کاغذی جدید نه ازقدرت سیاسی و نه از قدرت مالی چندان سودی بردند. خدمت گزاران نظم نوین (حاکمیت امریکا) قاعده بازی را درک کردند. از ظهور نیروهای سیاسی و مدنی ترقیخواه و ملی گرا باید جلوگیری کرد و نیروهای بازمانده از جهاد ( همه قومی) را از هم پاشید. اینگونه خلای سیاسی ـ ملی شرایط اعمال قدرت را بهتر برای "جهانخواران" مهیا ساخت. حتمی نیست که این امر آگاهانه صورت بگیرد. مهم این است که نتیجه این باشد. مهم این است که "شرکای بین المللی ما" از ایجاد یک گروه، سازمان یا حزب ملی غیر قومی و غیر مذهبی، ترقیخواه، سکولار و وفادار به ارزشهای دموکراسی جلوگیری کند.

آنهایی که مطالعات شان از نوت های دانشگاهی یا رمان و شعر فراتر میروند میدانند که در قرون گذشته استعمار اروپایی در کشورهای مستعمره افریقایی و آسیایی هر کاری برای زیربناهای اقتصادی انجام میدادند. جاده ها و خط آهن بهتر مواد خام و ثروتهای طبیعی را انتقال میدهند. ولی آنچه را که آنها برای خود میخواستند برای انسان مستعمره لازم نمیدیدند: آزادی و استقلال فکری و عملی، بنیاد های دموکراتیک ملی و بومی.

در افغانستان گذشته از ۷۰ یا ۸۰ حزب سیاسی موهوم، شما یک انشعاب در احزاب سیاسی قومی جهادی را نشان بدهید که روی آیدیولوژی متفاوت، روی برنامه و پروژه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جدید، تشکیلات و سازماندهی.... استوار باشد.

حزب سیاسی در افغانستان یک موجود ناقص و معیوبی است که فقط در خدمت منافع یک "رهبر" و مداحان دور و بر او برای سهم بردن از کیک قدرت و امتیازات مادی و مالی آن است. حزب سیاسی از درون مبارزات طولانی برای تحقق یک ایده آل یا هدف (موافق آن باشیم یا مخالف آن مانند جهاد) بیرون میشود و اگر هم یک حزب دموکراتیک نباشد مانند احزاب جهادی، شرایطی را فراهم میسازد که رهبر کاریزماتیک مانند مزاری و مسعود از درون مبارزه بر خیزند. این تعلق یک حزب به یک شخص، به یک رهبر کاریزماتیک " پاشنه آشیل " آن است. رهبر که نبود تمام عشاره حزب از هم میپاشد.

پ. ن. دوستی که به آینده افغانستان علاقمند است خواسته تا رساله ای در مورد حزب سیاسی و قانونمندی های آن نه کتابی بلکه محصول نیم قرن تجربه ام، بنویسم. فکر میکنم وقت آن رسیده که جدی به آن بپردازم.

کریم پاکزاد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
احزاب
برنامه
نظرات بینندگان:

>>>   به گفته مارشال فهیم شهید گله بچه ها ، این ها در حقیقت احزاب سیاسی نه بلکه گله بچه ها است که گاه اینطرف و گاه آنطرف سرگردان اند.

>>>   حزب سیاسی مجلس مهمانی نیست،بلکه یک تشکل است برای به دام کشیدن انسانهای احمق وبعدچوروچپاول دارایی های عامه واشغال پست های مهم دولتی بدون داشتن اهلیت،لیاقت وشایستگی.
عاقل


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است